رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ خرداد ۱۳۸۶

وقتی یک میلیون از چهارونیم میلیون بزرگ‌تر است!

امیدمعماریان

به گفته‌ی یکی از زنان بسیجی «اعضای بسیج بخش زنان، برای ترویج حجاب اسلامی باید کمپین ۵/۴ میلیون امضا به راه بیندازند تا از این طریق در مقابل کمپین یک میلیون امضا بایستند». اشاره‌ی این عضو بسیج به «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض علیه زنان» است که طی سال گذشته توسط جمعی از فعالان جنبش زنان درایران راه‌اندازی شده و اگر چه شکل و مضمونی مسالمت‌آمیز و آگاهی‌بخش دارد، خشم بخش‌های مختلف دولت، ازجمله دستگاه‌های امنیتی، را برانگیخته است. خشمی که ده‌ها نفر از فعالان این عرصه را طی ماه‌های گذشته روانه‌ی زندان و بازجویی‌های ممتد و سپردن وثیقه‌های سنگین کرده است. اگرچه هر چقدر حساسیت و برخورد با این حرکت خودجوش و خودآگاه بیشتر می‌شود، صدای آن نیز به گوش‌های بیشتری می‌رسد.

این صدا آن چنان بلند شده که حتا به بخش زنان نیروی مقاومت بسیج نیز رسیده است. اما اگر جمع آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، امروز مرزهای کشور را نیز پشت سر گذاشته و نگاه‌های بسیاری را به سوی خود جلب کرده است، صدای جمع‌آوری چهار میلیون امضا، مانند فریادی زیر آب، نه انعکاسی داشت و نه تکانی به کسی داد. انگار که اصلا کسی چیزی نگفته است. چرا؟ چرا به رخ کشیدن اسمی تعداد زنان بسیجی درمقابل یک حرکت مردمی این چنین مانند یخ آب می‌شود و کسی آن را به چیزی نمی‌گیرد؟

مهم‌ترین تفاوت این دو عدد آن است که آن یک میلیون نفری که پای بیانیه‌ی کمپین را امضا می‌کنند به مفاد آن اعتقاد دارند و متقاعد شده‌اند که زندگی‌شان، با تغییر قوانین یادشده، کیفیت بهتری خواهد داشت. چرا که آنها با «خودآگاهی»، تشخیص و انتخاب خود رأی می‌دهند نه با دستور مردانی که درسایه‌ی آنها قرار دارند. به همین جهت هر رأی صاحب اعتباری ویژه است. برای رأی رأی این کمپین دقیقه، ساعت، روز و ماه‌ها صرف شده و افراد بسیاری در میدان‌ها و کوچه‌های شهر به سؤالات و ابهامات زنان و مردان پاسخ داده‌اند. بنابر این «کمپین یک میلیون امضا» با آرای توده‌ای که دستگاه‌های دولتی آن را پیشاپیش در جیب خود می‌گذارند و در کنارش نام «مردمی» قرار می‌دهند، کاملا متفاوت است.

این عضو بسیجی که از «ایستادن» در برابر کمپین یک میلیون امضا سخن می‌گوید، آن چنان از این‌که چهارونیم میلیون عضو زن بسیج (به فرض دقیق بودن این عدد) سخن می‌گوید که انگار پیشاپیش رأی همه‌ی آنان در جیب اوست و همه‌ی زنان موافق نظر وی هستند. درحالی که عملا طی سال‌های گذشته ثابت شده که حتا در محافظه‌کارترین سازمان‌های دولتی، شبه دولتی و نظامی نیز تنوع قابل توجهی در آرای اعضای آنها حکم‌فرماست و این چنین نیست که بتوان رأیشان را در یک کاسه جای داد. نمونه‌ی واضح آن انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ و آرایی بود که درشهرک شهید محلاتی، که ساکنان آن اعضای سپاه پاسداران هستند، به صندوق‌های رأی ریخته شد. به گواه آمار و ارقام منتشرشده درهمان سال‌ها، بیش از ۶۰ درصد مردم این منطقه به آقای خاتمی رأی دادند.

این‌که مسئولان این نیروی شبه‌نظامی بتوانند به نمایندگی از همه‌ی هواداران خود سخن بگویند، نادیده گرفتن عنصر «انتخاب» در مجموعه‌ی اعضاست. و البته آشکارکننده‌ی نوع مناسباتی‌ست که بین بدنه و سر این نیرو وجود دارد، یا حداقل مدیران آن چنین انتظاری را در سر دارند. کشیدن چک «چهارونیم میلیون» نفری، مناسبات چوبانی و ارباب رعیتی را به یاد می‌آورد. مناسباتی که برای کشاندن به خیابان‌ها و شرکت در تظاهرات دولتی و کفن‌پوشی و شاخ و شانه کشی در برابر جامعه‌ی مدنی تعریف شده است. موضوعی که عملا واژه‌ی «مردمی» بودن بسیج را بی‌مسما می‌کند.

ازدیگر سو، این مسئول بسیجی فراموش می‌کند مطالباتی که در کمپین یک میلیون امضا مطرح شده، موضوعاتی را در برمی‌گیرد که، صرف نظر از گرایش سیاسی، اجتماعی و مذهبی اعضای بسیج، می‌تواند زندگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، گروه هدف در تغییر قوانینی که مورد نظر فعالان جنبش زنان است، همه‌ی زن‌های ایرانی هستند که زیر چتر قانون اساسی نفس می‌کشند.

بنابراین، وقتی یک زن از ایستادن دربرابر دیگر زنان سخن می‌گوید و با شمارگان اعضایش برای کسانی که همه‌ی زندگی خود را برای بهبود واقعی وضعیت زنان ایثار کرده‌اند شاخ و شانه می‌کشد، نه تنها نمی‌تواند نماینده‌ی واقعی اعضا باشد بلکه عملا منافع آنها را نیز درنظر نمی‌گیرد. این نیز آشکار کننده‌ی واقعیت دیگری‌ست: این‌که اساسا مخالفت بسیج با کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین زنان، ناشی از جهت‌گیری‌های سیاسی‌ست تا مضمون و محتوای کمپین.

بنا به سنتی دیرینه، مناسبت میان نهادهای سنتی، استاد- شاگردی و فرمانده-سربازی است. در هر دو «امتثال امر» بنیان رابطه است. بنابر این وقتی فرماندهان، به دلایل سیاسی و غیرسیاسی، در برابر یک پیکار اجتماعی مسالمت‌آمیز صددرصد مدنی می‌ایستند، به فرمانده بسیجی هم میدان می‌دهند با چشمانی کاملا باز، حقیقتی را که درحرکت زنان است نادیده بگیرد.

به علاوه، وقتی مسئول روابط عمومی نیروی مقاومت بسیج می‌گوید: «بسیج خواهران ۵/۴ میلیون عضو دارد که طرفدار حجاب و عفاف است»، نشان می‌دهد که از کمپین یادشده، تنها بخش‌هایی که در بولتن‌های اطلاعاتی و کیهانی به خواهران رسیده مورد توجه قرارگرفته است. بولتن‌هایی که با تحریف فعالیت‌های جنبش زنان، آن را حرکتی در تضاد با ارزش‌های اسلامی معرفی می‌کنند و ابراز می‌کنند با این کمپین قرار است عفت و حجاب خواهران دست‌خوش تغییر شود. در حالی که آن‌چه در این تغییر قوانین مورد نظر است، تایید برمسئولیت پذیری، آگاهی و افزایش ضریب انتخاب فردی و البته برابری در پیشگاه قانون است؛ و کدام عقل سلیمی درمیان بانوان (و مردان) محترم است که بخواهد با چنین اصول بدیهی انسانی مخالفت کند؟

نکته‌ی دیگری که می‌ماند، و البته بخش غم‌انگیز ماجراست، ایستادن بخشی از زنان در برابر بخشی دیگر از زنان جامعه‌ی ماست. بسیجی که قرار بود «مردمی» باشد و کارکردهایش به اعتلای ارزش‌های حاکم بر جامعه منجر شود، چنان‌که انتظار می‌رفت، آن‌چنان به حکومت و بخش‌های خاصی از آن نزدیک شده است که هر صدایی از آن یک بیرون می‌آید از این یکی هم همان خارج می‌شود. در واقع به همین جهت است که اگر به جای چهارونیم میلیون، ده میلیون نفر هم پای توماری که به آن اشاره شد را امضا کنند، اعتباری برای گردانندگان چنین نمایشی به همراه نمی‌آورد: این یک میلیون از آن چهار میلیون امضا بسی معتبرتر است.

ـ زنان بسیج در تدارک کمپین ۵/۴ میلیون امضا

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

یک کلمه : نمیفهمند!

-- سام ، May 26, 2007 در ساعت 12:48 PM

شما حتما وجود 55000 استشهادی رو هم با همین استدلال های مسخره رد می کنید؟
به موقع اش حقایق رو با چشم خودتون خواهید دید. اگه تا اون موقع چشمی برای خودتون نگه داشته باشید

-- نینا ، Jun 5, 2007 در ساعت 12:48 PM