رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ آذر ۱۳۸۵
موج شدید انتقاد از کتاب "فلسطین: صلح اما نه آپارتاید"

جیمی کارتر: واقعیت‌های فلسطین را می‌گویم

جیمی کارتر


دو سال پيش با انتشارات سايمون و شوستر قراردادی را امضا کردم برای نوشتن کتابی درباره‌ی خاورميانه که مبتنی است بر مشاهدات شخصی‌ام. اين مشاهدات حاصل نظارت مرکز کارت بر سه انتخابات در فلسطين و مشورت‌های من با رهبران سياسی اسراييل و فعالان صلح است.

وقتی که ياسر عرفات و بعداً محمود عباس به عنوان رؤسای تشکيلات خودگردان و اعضای پارلمان برای نمايندگی انتخاب شدند، ما تمام جامعه‌های فلسطينی را در سال‌های ۱۹۹۶، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ پوشش داديم. اين انتخابات تقريباً بی‌عيب بودند و حضور مردم بسيار بالا بود مگر در شرق اورشليم که به خاطر محدوديت‌های شديد اسراييلی‌ها، تنها حدود ۲۰ در صد از رأی دهندگان ثبت شده توانستند رأی بدهند.

موضوعات جنجال برانگيز مربوط به فلسطين و مسير صلح برای اسراييل ميان اسرايیلی‌ها و ملت‌های ديگر شديداً محل بحث هستند اما در ايالات متحده وضع چنين نيست. در ظرف سی سال گذشته، من محدوديت‌های شديد هر گونه بحث آزاد و متعادل را درباره‌ی واقعيت‌های اين منطقه شاهد بوده و تجربه کرده‌ام. دودلی در انتقاد از سياست‌های دولت اسراييلی به خاطر تلاش‌ها و لابی کميته‌ی عمل اسراييلی-آمريکايی و غيبت هر گونه صدای مهم و مخالف است.

تبعیت رسانه‌های آمریکا از مواضع دولتی

برای اعضای کنگره حمايت کردن از موضعی متعادل ميان اسراييل و فلسطين و سخن گفتن از اين‌که اسراييل بايد به قوانين بين‌المللی تن دهد يا سخن گفتن در دفاع از عدالت يا حقوق بشر برای فلسطينی‌ها حکم خودکشی را دارد. افراد خيلی کمی جسارت ديدن شهرهای فلسطينی رام الله، نابلس، حبرون، شهر غزه يا حتی بيت‌اللحم و سخن گفتن با ساکنان محاصره شده را پيدا می‌کنند. چيزی که فهم‌اش دشوارتر است اين است که چرا صفحات سردبيری روزنامه‌ها و مجله‌های عمده در ايالات متحده‌ی آمريکا اين محدوديت‌های خود آفريده را رعايت می‌کنند درست بر خلاف ارزيابی‌های خصوصی که با قوت توسط همکاران‌شان در ارض مقدس بيان می‌شوند.

با کمی ترديد و اندکی دودلی درباره‌ی نحوه‌ی استقبال از کتاب‌ام، من از نقشه‌ها، متون و اسنادی استفاده کردم که وضعيت را دقيق توصيف و تنها مسير ممکن برای صلح را تحليل کنم: که اسرايیلی‌ها و فلسطينی‌ها در کنار يکديگر در حيطه‌ی مرزهای شناخته‌ شده‌ی بين‌المللی‌شان با هم زندگی کنند. اين گزينه‌ها با قطع‌نامه‌های سازمان ملل که مورد حمايت آمريکا و اسراييل نيز هستند، و با سياست رسمی آمريکا از سال ۱۹۶۷، توافق‌نامه‌های مورد اتفاق رهبران اسراييلی‌و دولت‌های‌شان در سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۶۷ (که به خاطر آن جايزه‌ی صلح نوبل دريافت کردند)، پيشنهاد اتحاديه‌ی عرب برای به رسميت شناختن اسراييل در سال ۲۰۰۲ و برنامه‌ی بين‌المللی چهارجانبه‌ی «نقشه‌ی راه صلح» که سازمان آزادی‌بخش فلسطين آن را پذيرفت و عمدتاً اسراييل آن را رد کرد، سازگار است.

اين کتاب اختصاص به شرايط و اتفاقات در فلسطين دارد و نه اسراييل که دموکراسی در آن حاکم است و شهروندان با هم زندگی می‌کنند و جايگاه قانونی برابر دارند.

با وجود اين‌که حدود يک هفته را برای تور يک کتاب تا به حال سپری کرده‌ام، از هم اکنون می‌توان واکنش افکار عمومی و رسانه‌ها را داوری کرد. فروش کتاب زنده و با نشاط است و مصاحبه‌های جالبی در تلويزيون از جمله با «برنامه‌ی زنده‌‌ی لری کينگ»، «هاردبال»، «ديدار با مطبوعات»، «ساعت خبری با جيم لرر»، نمايش تلويزيونی «چارلی رز»، سی-اسپن و ديگران داشته‌ام. اما گزارش‌های خبری اندکی در روزنامه‌های عمده درباره‌ی آن‌چه نوشته‌ام ديده‌ام.

اراضی اشغالی را ببینید، بعد نقد کنید

بررسی‌های کتاب در رسانه‌های غالب عمدتاً توسط نمايندگان سازمان‌های يهودی نوشته شده‌اند که بعيد است از اراضی اشغالی دیدن کنند و نقد اصلی آن‌ها بر کتاب اين است که اين کتاب ضد اسرايیلی است. دو عضو کنگره آشکارا منتقد اين کتاب بوده‌اند. سخنگوی تازه‌ی کنگره نانسی پلوسی، به عنوان مثال، (پيش از انتشار کتاب) بيانيه‌ای صادر کرد و گفت که «او درباره‌ی اسراييل سخنگوی حزب دموکرات نيست». بعضی از بررسی‌هايی که در آمازون دات کام شده‌ است مرا «ضد سامی» می‌نامند و بعضی کتاب را متهم به «دروغ‌بافی» و «تحريف» کرده‌اند. يکی از همکاران سابق مرکز کارتر با آن مشکل پيدا کرده است و آلن درشوويتز عنوان کتاب را «بی‌شرمانه» ناميده است.

اما در جهان واقعی، واکنش بسيار مثبت بوده است. من در چهار کتاب فروشی کتاب را امضا کرده‌ام و در هر کدام از آن‌ها کتاب بيش از ۱۰۰۰ خريدار داشته است. من يک اظهار نظر منفی هم داشته‌ام – که بايد به خاطر خيانت مرا محاکمه کنند – و يک نفر به سی-اسپن تلفن زده بود و مرا ضد سامی خوانده بود. آزاردهنده‌ترين تجربه‌ی من رد پيشنهادم برای سخنرانی رايگان درباره‌ی کتاب در مراکز دانشگاهی بود که دانشجويان يهودی زيادی دارند. هدفم برگزاری پرسش و پاسخ میان دانشجويان و استادان بود. شهروندان برجسته‌ی يهودی و اعضای کنگره که به طور خصوصی از من به خاطر ارايه‌ی واقعيت‌ها و نظرهای تازه تشکر کرده‌اند، بسيار مرا تشويق کرده‌اند.

من واقعیت‌ها را می‌گویم

اين کتاب ظلم و تعقيب منفور در اراضی اشغالی فلسطين را که در آن‌ها مردم به جوازهای عبور سختگيرانه نياز دارند و تفکيک سختی ميان شهروندان فلسطينی و ساکنان يهودی کرانه‌ی باختری هست، توصيف می‌‌کند. يک ديوار بزرگ مانند زندان در دست احداث است که از ميان آن‌چه از فلسطين باقی مانده است عبور می‌کند تا زمين‌های بيشتری را برای ساکنان اسرايیلی فراهم کند. از بسياری جهات، اين وضعيت ظالمانه‌تر از وضعیتی است که سياهان در آفریقای جنوبی دوره‌ی آپارتاید از سر می‌گذراندند. من روشن کرده‌ام که انگيزه‌‌ی اين کار نژاد‌پرستی نيست بلکه تمايل اقليتی در اسراييل است برای تصرف و استعمار مکان‌های برگزيده در فلسطين و سپس سرکوب زورگويانه‌ی هر گونه امتناعی از سوی شهروندان آواره. روشن است که من هر گونه عمل تروريستی يا خشونت عليه غيرنظاميان بی‌گناه را محکوم می‌کنم و درباره‌ی کشتارهای وحشتناک از هر دو سوی، اطلاعات می‌دهم.

هدف نهايی کتاب من ارايه‌ی واقعيت‌هايی درباره‌ی خاورميانه است که عمدتاً در آمريکا مجهول مانده‌اند تا بحث و گفت‌وگو را جا بيندازم و به آغاز دوباره‌ی گفت‌وگوهای صلح (که اکنون شش سال است متوقف مانده‌اند) کمک کنم. این واقعیات می‌تواند منجر به صلح دايمی برای اسرايیل و همسايگان‌اش شود. اميد ديگرم اين است که يهوديان و ساير آمريکايیانی که هدف مشابهی دارند انگيزه پيدا کنند تا عقايدشان را بيان کنند، حتی به صورت عمومی، و شايد به طور منسجم و هماهنگ. خوشحال می‌شوم در اين راستا کمکی انجام بدهم.

منبع: لوس آنجلس تایمز

Share/Save/Bookmark