رادیو زمانه
>
خارج از سیاست
>
خاورميانه
>
جستجوی وطن در ذهنیت یهودی
|
جستجوی وطن در ذهنیت یهودی
نوشته زیر ترجمه مصاحبهای است با یاکوب رابکین درباره رابطه بین صهیونیسم و ارتدکسی که در روزنامه سوئیسی NZZ منتشر شده است. یاکوب رابکین تاریخدان است و در کانادا زندگی میکند. وی ازجمله روشنفکران یهودی است که سیاستهای اسرائیل را منقدانه برانداز میکنند. مصاحبهکننده: Sabine Matthes
در مباحث مربوز به خاورمیانه اغلب یهودیت، صهیونیسم و اسرائیل برهم منطبق میگردند و به این ترتیب نقد سیاستهای اسرائیل از سوی اسرائیل و برخی از یهودیان با «ضدسامیگری» یکی معرفی میشود. و برعکس، یهودیان ارتدکس اروپا با این خطر مواجه هستند که با عدهای که [آنها نیز خود را ارتدکس مینامند و] به عنوان نگهبانان مرزهای اسرائیل از سال ١٩٦٧در کناره رود اردن سکنی گزیدهاند یکی پنداشته شوند. به این ترتیب فراموش میشود که تندروانهترین مخالفتها با اسرائیل از سوی مؤمنین شدیدا متدین مطرح میشود که مخالفت خود با صهیونیسم را با اتکا به تورات استدلال میکنند. یاکوب رابکین Yakov Rabkin در آخرین کتاب خود «Au nom de la Thorah. Une histoire de l'opposition juive au sionisme» سهم خود را در تمایز بین یهودیت و صهیونیسم، صهیونیستم یهودی و مسیحی، و ضدصهیونیستم یهودی و مسیحی خوب ادا میکند. طرحی که او از یهودیت ارتدکس درمیاندازد، کمی ناآشنا، جذاب و تحریککننده است. به عنوان مثال، یهودیان عضو Neturei Karta که کاملا منطبق بر قوانین تورات زندگی میکنند، امیدوارند که اسرائیل منحل شده و یهودیان منطقه، مانند نقاط دیگر جهان درکنار اعراب محلی و تحت دولت فلسطینی زندگی کنند. خود رابکین با شکل دولت یهودی – عربی موافق است، با این استدلال جالب که اسرائیلی که به منزله مأمن مطمئنی برای یهودیان بنا شد، «امروزه تنها نقطه جهان است که یک یهودی میتواند تنها به این دلیل که یهودی است جان خود را از دست بدهد».
* انگیزه شما از نوشتن این کتاب چه بود؟
محرکههای مختلفی موجود بود. به عنوان تاریخدان فقدان فهم کلی معنای صهیونیستم از دیدگاه یهودیت را حس میکنم. به عنوان روشنفکر میدیدم که یککاسهکردن یهودیان، اسرائیل و صهیونیسم اشتباه است. و بلاخره به عنوان انسان برایم مهم است که جهت خنثیسازی منشأ خشونت ضدیهودی که در سالهای اخیر رشد کرده است، تفاوت تعیینکننده بین یهودیت و صهیونیسم، و همینطور بین یهودیان و صهیونیستها را تشریح کنم. درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها، با اینکه تراژیک است نباید به کشورهای دیگری که در آنها یهودیان و مسلمانان کنار یکدیگر با صلح زندگی میکنند صادر شود. نقاط اشتراک مسلمانها و یهودیان خیلی بیشتر از نقاط افتراق آنان است. - واکنشها نسبت به کتاب شما چگونه است؟ - در مجموع بسیار هیجانانگیز بود. روزنامههای بینالملی با من مصاحبه کردند، سخنرانیهایی ایراد کردم، و دهها خواننده از بابت نشاندادن تفاوتهای یهودیت و صهیونیسم از من قدردانی کردند. واکنش عدهای از صهیونیستهای خارج اسرائیل، بدون اینکه واقعا به محتوای کتاب پرداخته باشند دشمنانه بود. اسرائیلیها برعکس این عده - که چنین وانمود میکنند که جامعه اسرائیل در باره مشکلی واقعا بحثانگیز یک تنه نظر واحدی دارد - از تبادلنظر استقبال میکنند. - صهیونیسم سیاسی تحت تأثیر ایدئولوژیهای ناسیونالیستی قرن نوزده، بر اساس کتاب «دولت یهودیان» (١٨٩٦) پا به عرصه وجود گذاشت که هرتسل آن را در واکنش به رشد روزافزون ضدسامیگری اروپایی نوشته بود.
موضع یهودیان آن روزها چگونه بود؟
- واکنش روحانیون کاملا خصمانه بود. اجازه بدهید از تاریخدان اسرائیلی یوزف سلمون که دلایل این واکنش شدید را مختصر و مفید بیان کرده است، نقل قولی بیاورم: «خطر صهیونیسم برای جوامع سنتی یهودی چه در خود اسرائیل و چه در دیاسپورا به این خاطر سهمگین بود که حق آنان را نسبت به "سرزمین موعود" ضایع میکرد. صهیونیسم به وسیله اهداف خود، یعنی ایجاد هویت مدرن و ملی یهودی، و کنار زدن جامعه سنتی به نفع روش زندگی مدرن و همینطور به خاطر موضع آن نسبت به اعتقادات مذهبی درباره مسائلی نظیر دیاسپورا و "نجات"، تمام جنبههای یهودیت سنتی را مورد حمله قرار داده بود. خطر صهیونیسم متوجه کلیه جماعتهای یهودی بود. خطری خشن و همهجانبه که به همین دلیل دایما با مقاومت روبرو میشد». اقشار متجدد یهودیان که در اروپای غربی و مرکزی به عنوان آلمانیها یا فرانسویهای یهودیمذهب میزیستند نیز با صهیونیسم مخالف بودند، زیرا آن را خطری برای جاافتادگی (اینتگراسیون) خود در جوامع اروپایی میدیدند. به همین خاطر صهیونیستها که خواهان برگزاری کنگرهای در مونیخ بودند بودند، در اثر مخالفت یهودیان آلمان عاقبت مجبور به انتقال کنگره به شهر بیطرفتر و مهماننوازتر "باسل" (سوئیس) شدند.
- تفاوت صهیونیسم یهودی و مسیحی چیست؟
- ایده احیای سلطه یهودی در سرزمین مقدس مورد پسند عدهای از مسیحیان قرارگرفته بود. یهودستیزان اروپایی نیز که با کمال میل از مهاجرت یهودیان به فلسطین استقبال میکردند، حامی ایده مذکور شده بودند. امروز در کشورهای زیادی در بین جماعتهای مسیحی پروتستانت شاهد شکلگیری صهیونیسم تندروانهای هستیم. شمار اعضای تشکل «ائتلاف مسیحیان آمریکا» که طرفدار تصاحب کامل سرزمین مقدس توسط اسرائیل است، از تعداد یهودیان سراسر جهان که تازه همه آنها هوادار صهیونیسم نیستند، بیشتر است. با این توضیح که صهیونیستهای مسیحی همگی یکتنه و مجدانه از صهیونیستهای تندرو پشتیبانی میکنند. صهیونیستهای فرهنگگرا امثال «مارتین بوبر» و «یودا ماگنس»، پس از کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم به طرفداری از یک حکومت مشترک یهودی – عربی در فلسطین برخاستند. آنها از آنجایی که از جدایی یهودیان و اعراب و در نتیجه از راندهشدن دومیها به وسیله اولیها هراس داشتند، با دولت یهودی مخالف بودند. معتقد بودند، در این صورت نوعی حکومت «اسپارت»ی یهودی شکل خواهد گرفت که روش زندگی و اخلاقیات یهودی را به خطر میاندازد. متأسفانه چنانکه به نظر میرسد، بخشی از پیشبینی آنها درست از کار درآمده است.
- چرا ایده صهیونیستهای فرهنگگرا در مقابل ایده «هرتسل» شکست خورد؟ و آیا ایده آنان هنوز زنده است؟
- اینها یک عده یهودی آلمانی واقعا ایدآلیست بودند که به ارزشهای یهودی دلبستگی صمیمانهای داشتند. حال آنکه «بنگورین» شخص عملگرایی بود که از سنتهای یهودی بیزار بود و و هدفی جز اسکان حداکثر قابل امکان یهودیان در فلسطین نداشت. از طریق سازماندهی پشتیبانی قدرتمندی در آمریکا و دیگر کشورها، به راحتی درمقابل ایدآلیستهای فرهیخته به پیروزی رسید. گذشته از این، بنگوریون به طرز زیرکانهای با استفاده از ناراحتی وجدان اروپاییها، آنها را به پشتیبانی از «راه حل صهیونیستی برای مشکل یهودیان» واداشت. با اینوجود ایده یک دولت مشترک عربی –یهودی هنوز زنده است و به آهستگی قوت میگیرد.«مرون بنونیتسی»، معاون شهردار سابق اورشلیم گفته بود «اسرائیل از سال ١٩٦٧ دولت مشترک هردوگروه ساکن اسرائیل است، با این مشخصه که یکی از این گروهها (فلسطینیها) دارای حقوق سیاسی نیست. آنچه به نظر من بایستی انجام شود، احقاق حقوق این گروه، و بازگشت به زندگی مشترک دوران قبل از ١٩٤٨است که بسیار صلحآمیزتر بود». ایده او شناختهشده است و در اسرائیل درباره آن بحث میشود و از سوی اقلیتی مورد حمایت قرار میگیرد. برای خیلیها اسرائیل پدیدهی «دورانبهسررسیده» است. بازماندهای از ناسیونالیسم قرننوزدهمی که حذفکنند «غیر» است. اما در هرصورت نهایتا انسانهای اسرائیل و فلسطین هستند که باید برای شکلبخشی به روابط خود تصمیم بگیرند. ما که در منطقه زندگی نمیکنیم میتوانیم به پرورش ایدهها بپردازیم، اما نمیتوانیم چیزی را به آنها تحمیل کنیم.
معنای اصلی «تبعید» در تورات چیست؟
- طبق سنت یهودی، یهودیان در تبعید بسرمیبرند که کیفر گناهان خود را پس بدهند، خود را به والاترین رفتارهای اخلاقی بیارایند و با دعا به خداوند متوسل شوند تا آنان را به اسرائیل بازگرداند. موضع صهیونیسم کاملا چیز دیگری است. صهیونیسم برای بازگشت به اسرائیل به «قدرت یهودی» توسل میکند. همانطور که سالمون به درستی میگوید، صهیونیسم یهودیت سنتی را نفی میکند و در صدد خلق نسل جدیدی از «عبرانیها» و ارزشهایی است که کاملا خلاف ارزشهای یهودیهایی است که در دیاسپورا میزییند. هدف صهیونیسم سیاسی پایاندادن به پراکندگی جهانی یهودیان و «عادیسازی» آنهاست، تا به ملتی تبدیل شوند مثل فنلاندیها، لهستانیها و امثالهم. مفهوم «امت» هم در عربی و هم در عبری برای نامیدن مسلمانان و یهودیان بهکار میرود، با این توضیح که در هردو مورد منظور از امت، جماعت دینداران است و نه ملتهایی که در محدوده مرزهای سیاسی میزییند. حال آنکه صهیونیسم و «ملت اسرائیل» برای عده بیشماری از یهودیان به اساس هویت یهودی تبدیل میگردد، و این آنچیزی است که روحانیون دوران هرتسل را شدیدا به هراس انداخته بود. صهیونیستها شکاف عمیقی بین یهودیان ایجاد کردندهاند که تصور عاقبت آن دشوار است. - تفاوت بین ضدصهیونیسم یهودی سکولار و مذهبی چیست؟ - مذهبیهایی که صهیونیسم را مردود میشمارند خواهان حفظ نظام «ارزشهای ویژه» یهودی هستند. و کسانی که خیلی کمتر مذهبی هستند نیز به دلیل تعلق خاطر نسبت به ارزشهای دیگری که آنها نیز یهودی هستند با صهیونیسم مخالفاند. با اینکه این دوگروه جدا از یکدیگر زندگی میکنند، عقاید آنها در این مورد تقریبا بر هم منطبق است.
چرا به یهودیان ضدصهیونیست داغ «خائن»ی که از خود نفرت دارد زده میشود و به این طریق آنها را به سکوت وامیدارند؟
- صهیونیستها خود را پیشقراول قوم یهود میدانند و این تصور آنان را به مخالفین بیانعطاف هرگونه اپوزیسیون ضدصهیونیستی مبدل ساخته است. طوری که عدم انعطاف یادشده در سال ١٩٢٤ به خشونت مسلحانه انجامید. در این سال حقوقدان ضدصهیونیست «یاکوب دحان» در اورشلیم تمهیدات سفر گروهی از خاخامها به لندن را فراهم آورده بود. این روحانیون قصد داشتند در لندن مخالفت خود را علیه آنچه به آن «تهاجم صهیونیستی» نامداده بودند، اعلام کنند. یاکوب دحان توسط اعضای سازمان «هاگانا» متشکل از صهیونیستهای مسلح که بعدها به ارتش اسرائیل تبدیل شد، به ضرب گلوله به قتل رسید. در اینترنت لیستی شامل هزاران نفر از بهاصطلاح "ازخودبیزاران دشمن اسرائیل" موجود است. در این لیست که فاشیستها آن را تهیه کردهاند، خاخامهای متدین اردتدکس و یهودیان مترقی که کمتر مذهبی هستند کنارهم قرار گرفتهاند، و این یکبار دیگر ثابت میکند که منشأ مخالفت با صهیونیسم در اساس یکی است: ارزشهای یهودی نزد همه آنها محترم است. یهودیان مذهبی ضدصهیونیست مثل «نتورای کارتا» Neturei Karta به نظر از بقیه تندروتر میرسند و حمله به آنها آسانتر است، زیرا آنها در بیانیههای خود آشکارا این ادعا را که صهیونیسم تجلی یهودیت است، دروغ مینامند. اسرائیل برای آنان «دولت یهودی» نیست، بلکه «دولت صهیونیستی» است. - از «نتورای کارتا» بگویید و از عقاید آنان درباره صلح عادلانه در اسرائیل/فلسطین. - این گروه در سالهای ٣٠ در اورشلیم تأسیس شد. معنی نتورایکارتا «نگهبانانشهر» است. هدف این سازمان نفی ساختارهای صهیونیستی دولت و واگذاری قدرت سیاسی به اعراب فلسطینی است. برای درک خطا و خطر مفاهیم «دولت یهودی» یا «دولت عبری» باید بگویم، لازم نیست حتما عضور نتورایکارتا باشید. این مفاهیم فریبدهند هستند. حتی هرتسل به «دولت یهودی» فکر نمیکرد، بلکه «دولت یهودیان» را مدنظر داشت. این مفاهیم خطرناک هستند، زیرا به استمرار تعویض جایگاه دین و سیاست میانجامد و باعث یکیپنداشتهشدن همه یهودیان و یهودیت با اسرائیل میگردد. و این خود باعث ایجاد خشونت ضدیهودی میشود. به عقیده من روزنامهنگاران نبایستی از این مفاهیم استفاده کنند، مگر اینکه خواهان ایجاد خشونت باشند.
ترجمه از مانی ب.
|
نظرهای خوانندگان
بسیار نغز
-- بدون نام ، Aug 13, 2006 در ساعت 03:54 PM