رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۱ خرداد ۱۳۸۷

بنيادگرايی سنی، حزب الله و ايران

  جنگ سی و چهار روزه اسراييل و حزب الله، بنيادگرايی سنی را در موقعیتی دشوار قرار داد. بنيادگرايی سنی، يا جريانی که با عنوان سلفی-جهادی در عالم اسلام شناخته شده‌اند؛ زير تأثير گرايشِ وهابیت، هم با شيعه دشمن‌اند و هم با اسراييل. برخی از سلفی-جهادی‌ها حتا خطر شيعه را برای اسلام از اسراييل و آمريکا بيشتر می‌دانند. يکی از بهترين مقالاتی که در اين‌باره اخيراً به چاپ رسيده، نوشته راون پاز (Reuven Paz) پژوهش‌گر اسراييلی و کارشناس برجسته جريان‌های سلفی – جهادی اسلامی است. او موسسه «طرح تحقیق درباره جنبش‌های اسلامی» (PRISM) را در اسراييل اداره می‌کند. مقاله او با عنوان «فعال کردن دوباره آخرالزمان؛ رويکرد سلفی-جهادی به حزاب الله و ايران» روشن‌گر گوشه‌های تاريکی از مناسبات گروه‌های بنیادگرا در جهان اسلام است که تاکنون کمتر ارزيابی شده است. گزيده‌ای از برگردان فارسی اين مقاله بلند را می‌خوانيد.

  آخرالزمان؛ گفتاری مدام تکرارشونده

در گفتار جهاديون اهل سنت که به دست نظريه‌پردازان و روحانيان جهادی-سلفی يا هواداران جهاد جهانی توليد و توزيع می‌شود، مفهوم «آخرالزمان» جايگاه ويژه‌ای دارد. «آخرالزمان» در تاريخ جديد جهان اسلام و عرب، مفهومی تازه نيست. در هر جنگ و بحرانی که در دوران اخير در قلمرو جهان اسلام رخ داده، اين مفهوم از نو سربرآورده است. فروپاشی امپراتوری عثمانی و زوال واپسين خليفه اسلامی در سال‌های 1922 تا 1924؛ جنگ سال 1948 با اسراييل که به استقرار دولت اسراييل انجاميد؛ جنگ شش روزه اعراب و اسراييل در سال 1967 که سرزمين‌های فلسطينی، بيت المقدس و مسجد الاقصی را زير اشغال اسراييل درآورد و احساس تحقيرشدگی عميقی در عرب‌های شکست‌خورده برانگيخت؛ جنگ خليج در سال 1991، در پی اشغال کويت به دست عراق که برای نخستين بار راه ورود گسترده نظامی آمريکا را به منطقه گشود. در تمامی اين رويدادهای بزرگ و ديگر رويدادهای کوچک مانند حملات سه‌گانه به کانال سوئز در اکتبر سال 1956 يا سپتامبر سياه يا مرگ ناگهانی جمال عبدالناصر رهبر محبوب مصر در سپتامبر 1970 تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال‌های 1990 و 1991، مفهوم «آخرالزمان» به مثابه يکی از مقومات اصلی گفتار بنيادگرايی سنی درميان آمده و بازسازی شده است.  

گفتار «آخرالزمان» و تعبير رؤيا

احيای مستمر گفتار «آخرالزمان»، ادبيات سنتی درباره آخرالزمان را دوباره مقبوليت عمومی داد. برای نمونه، کتاب «تعبير رؤيا»ی ابن سيرين دانشمند قرن هشتم اسلامی و مهم‌ترين مرجع تعبير خواب‌ها و رؤياها پس از پيامبر، به يکی از پرفروش‌ترين کتاب‌ها در بازارهای اسلامی بدل شده است. اين کتاب، يکی از مراجع اصلی تصور اسلامی از آخرالزمان است.

تفسير و تأويل رؤيا، دانش اسلامی مشروعی است. در دوران‌های دشوار يا در «زمين‌لرزه‌های تاريخی» مردم بيشتر در ادبیات تأويل رؤيا پناه می‌گیرند يا رؤيای خود را به نزد معبران زنده می‌برند. در روزگار مدرن از شمار معبران سنتی رؤيا که تعليم هم بدهند کاسته شده است. احساس بحران، ناامنی، بی‌ثباتی يا هراس از آينده، ميل به فهميدن معنای رمزی رؤيا را افزايش می‌دهد. رويدادهای سياسی يادشده، همه حس شکست، بی‌ثباتی سياسی و فاجعه شخصی و ملی در مردمان عادی مسلمان برانگيخته‌اند و احساس اين که روز رستاخیز يا «يوم الدين» در حال نزديک شدن است. رؤيا و سردرآوردن از تعبیر آن، گذرگاهی است اگرچه تنگ برای گریز از این وحشت.  

يازده سپتامبر؛ رويدادی استثنایی

رويداد حمله به نيويورک در يازده سپتامبر دوهزار و يک؛ اما شبيه هيچ يک از رويدادهای پيش‌گفته نبود. اين بار غرب و در صدر آن‌ آمريکا در خاک خود تحقیر می‌شد. اين رويداد نقطه عطفی در مناسبات عرب‌‌ها و غرب به شمار می‌رفت و در تداوم شکست شوروی در افغانستان در سال‌های 1988 و 1989 بود که به فروپاشی نظام کمونيسم در سال بعد از ان انجاميد. برای نخستین بار در تاريخ دوران جديد، مسلمانان طعم پیروزی در جنگ‌های صلیبی در قرن یازدهم را در کام خود بازچشیدند. شورشی‌ها و جهادی‌ها در عراق، اشتیاق و انگیزه فراوانی داشتند که فرهنگ مرگ و ايثار را فعال کنند و تندروتر شوند. اين غرور جهادی، بار ديگر و از زاويه‌ای تازه گفتار «آخرالزمان» را نيرو بخشيد. 

پس‌زمينه تاريخی گفتار آخرالزمان  

احيای گفتار آخرالزمان، بخشی از تلاش‌های ناسيوناليست‌های عرب برای هم‌سان‌انگاری رويدادهای زمان حال با زمان گذشته است. رهبران عرب، همواره کوشيدند ميان جنگ‌های خود و افتخارات تاريخ اسلامی گذشته همانندی برقرار کنند. در سال 1973، جنگ ميان اسراييل و مصر و سوريه، جنگ بدر ناميده شد که در آن پيامبر با نيروی نظامی اندک در برابر مشرکان شکست خورد. صدام حسين جنگ هشت ساله‌اش با ايران را با فتح ايران باستان مقايسه می‌کرد و خود را سردار قادسيه می‌ناميد. حتا برخی از رهبران عرب، رويدادهای زمان خود را با رويدادهای تاريخ پيش از اسلام در تمدن بابل و مصر باستان شبيه‌سازی کردند؛ درست مانند شاه ايران که خويش را به جای کورش گذاشت و در جشن‌ دوهزار و پانصدسالگی سلطنت، کوشید افتخار باستانی را تجسمی امروزی دهد. در درگيری اسراييل و فلسطينی‌ها نيز هر دو سو کوشيده‌اند تاريخ را تکرارشده بدانند و از قرآن و عهد عتیق و جدید مفاهیمی را وام و بازسازی کنند. فلسطينی‌های سکولار خود از تبار مردمی سامیِ ساکن کنعان بدانند که پيش از خروجِ بنی اسراييل از مصر در اين سرزمين جاگير شدند و در نتيجه حق‌داری و مالکیت خود را به اين زمين اثبات کنند. حتا جنگ بين المللی علیه جهاد و تروريسم به رهبری آمريکا نيز وام‌دار مفهوم بنيادگرايانه مسيحیِ «خير در برابر شر» است؛ تصوری که برپايه آن، ميان شر و خبر، تقدير، جنگی ابدی و الاهی است. هم‌چنين دولت آمريکا کوشید تا خاطره جنگ‌های صلیبی را باززاید و همه اسطوره‌ها و خيال‌های جمعی کهنه‌شده را در خدمت اين جنگ بگیرد. آخرالزمان و گفتار آخرالزمانی در اين فضا، در حال پررنگ شدن در ميان جوانانی است که به جهاد می‌گروند و باور دارند که سرانجامِ تاريخ به کام صالحان و مومنان است.  

پنج سال پس از يازده سپتامبر و گفتار آخرالزمان 

پنج سال پس از يازده سپتامبر، از يک سو حکومت طالبان فروافتاد، از سوی ديگر نيروهای شورشی در عراق دست و بال خود را به گستردگی تمام گشودند. روحانيان و نظريه‌پردازان جهادی، همه اين رويدادها را نشانه‌های نزديک شدن «روز داوری» و رستاخیز تعبیر می‌کنند و خود را در آخرالزمان به تکاليفی موظف می‌دانند. اصطلاحات سنتی اسلامی مانند «دولاب» (چرخه تاريخ ميان هر يک از «مهدی»ها)، «مهدیِ مجددالزمان» (مهدی‌ای که نشانه‌های آخرالزمان را پيش از بازگشت خود آشکار می‌کنند)، «دجال» (مسيح دروغين يا مهدی دروغين)، «حارمجّدون» (واپسين جنگ سرنوشت‌ساز ميان خير و شر) به وفور در گفتار جهادی به کار گرفته می‌شود و در کنار انبوهی از رؤياها و احلامی می‌نشیند که در نوشته‌های چاپ‌شده و آن‌لاين آن‌ها از اين و آن نقل می‌گردد. بسياری از اين رؤياها، رؤيای «سلف صالح» و پيشينان است که هم منتشر می‌شود و هم در اجتماعات سلفی-جهادی‌ها بازگفته و روايت می‌شود. اين رؤياها پاسخ مومنان بنيادگرا را درباره بسياری از دل‌واپسی‌ها و نگرانی‌هاشان در بردارد و با تعبیر آن خواب‌ها بسا پرسش‌ها درباره بن لادن، ابومصعب زرقاوی، القاعده، جهاد جدید، حملات يازده سپتامبر و ديگر عمليات تروريستی پاسخ داده می‌شود. همه وب‌سايت‌های القاعده دربردارنده بخشی برای خواب‌ها و تعبیر آن‌هاست.

يکی از مهم‌ترين کتاب‌ها درباره آخرالزمان، نوشته نظريه‌پرداز سعودی، ابوجندل العضدی – فارس بن شوال الزهرانی – است با عنوان «بن لادن؛ احياگر زمان و درهم‌کوبنده آمريکاييان»، در 606 صفحه. اين کتاب، اصطلاحات، اوصاف و تعبیرات اسلامی را درباره بن لادن به کار می‌گيرد تا او را به بزرگان تاريخ اهل سنت مانند ابن تيميه، محمد بن عبدالوهاب يا حسن البنا مانند نمايد. با آن‌که بن لادن نه روحانی است و نه نظريه‌پرداز، توانايی‌اش برای ايجاد نقطه‌های عطف در تاريخ اسلام معاصر او را به چنين پايگاهی در چشم هواداران‌اش برکشیده است.

شورش جهادی در عراق، افغانستان، چچنستان و به طور کلی در سراسر جهان، به تصور آخرالزمانی قوت فزاینده‌ای می‌بخشد.  

جنگ اخير حزب الله و اسراييل

جنگ سی و چهار روزه حزب الله و اسراييل نقطه عطف تازه‌ای است که در چشم عرب‌ها حزب الله در جنگ با ارتش «شکست‌ناپذير» اسراييل برنده شد و به رغم برگ و ساز اندک نظامی در برابر قدرت نظامی مدرن جهان کامياب برآمد. کار شبيه‌سازی دوباره از سر گرفته شده است. حسن نصرالله، صلاح الدين ايوبی خوانده می‌شود که بر اروپاييان چيره شد؛ به ويژه آن‌که آمريکا و اسراييل اين جنگ را پرده‌ای جنگ با تروريسم توصيف کرده بودند. عرب‌ها باور دارند در اين جنگ چيره شدند و اندکی از غرور و افتخارشان بازسازی شد. حزب الله امتداد مجاهدين افغان و عرب به شمار آمدکه شوروی را شکست دادند.

با اين همه، مسأله بدين سادگی نيست. نصرالله عرب هست، اما نماينده شخصی آيت الله خامنه‌ای رهبر شيعی ايران است و حزب الله گروهی شيعی است و بازوی ايران در لبنان به شمار می‌رود. برای عرب‌های ناسيوناليست و سکولار اگر اين مهم نباشد، برای هواداران جهاد، فرودادن چنين داروی تلخی آسان نيست. دکتر ايمن الظواهری، در برابر حزب الله موضعی بسیار مبهم گرفت. در بيست و ششم جولای گذشته، گفتاری از او در ميان محاقل جهادی منتشر شد که مناقشات بسیاری را در میان جهادیون سنی‌مذهب برانگیخت.

دکتر سيف الدين کينانی، يکی از جهاديون مصری در وب‌سايتِ جبهه رسانه‌ای اسلامی جهانی (GIMF) در مقاله‌ای با عنوان «معمای سرکوب‌شده و خطوط قرمز»، در تفسیر سخنان الظواهری نوشت دکتر الظواهری از ضرورت جهاد و حمایت از فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و مسلمانان سخن گفت؛ اما مسلمانان فقط سنی‌ها هستند و شيعيان مسلمان نيستند و در نتیجه جنگ شيعيان با اسراييل جهاد قلمداد نمی‌شود و تنها در خدمت منافع بيگانگان است. جدا از این فتواهای شدیداللحنی علیه حزب الله و شخص حسن نصرالله در وب‌سايت‌های جهادیون منتشر شد. درگيری خشونت‌بار و تلخ در عراق ميان سنی‌ها و شيعيان به جهاديون سلفی و ارتدکس اجازه هيچ گونه هم‌دلی، هم‌دردی، ستايش يا حمايت از حزب الله نمی‌دهد. حتا برخی از جهادیون، به نظريه توطئه آويختند و گفتند جنگ حزب الله و اسراييل بخشی از توطئه ايران برای درکام کشيدن و تصرف خاورمیانه بوده است. کسانی مانند العلی نوشتند برپايه نشانه‌های آخرالزمان، خطر اسراييل بايد با خطری بزرگ‌تر که ايران است از ميان برود. خطر ايرانِ «صفوی» از خطر اسراييل صهيونيست بسی بيشتر است.  

شکاف در ميان جهاديون: اختلاف بر سر شيعه 

درگيری ميان حزب الله و اسراييل به ظهور پديده تازه‌ای مجال داد. اين پديده محصول اختلاف نسل‌هاست؛ اختلاف ميان نسل قديم القاعده و نسل جوان‌تر نظريه‌پردازها و روحانيون جهادی و افراد عملياتی و نيز هواداران تندروی خودآموخته آن‌ها. اين شکاف از دو سال پيش آغاز شد؛ اما در گردونه جنگ اخير شتاب گرفت. دو سال پيش، ابومحمد المقدسی، سياست ابومصعب زرقاوی درباره شيعه‌کشی را نقدی صريح کرد. از سوی ديگر ايمن الظواهری نيز نامه‌ای تند به ابومصعب زرقاوی نوشت و شيعه‌کشی وی را ناروا خواند. هم‌چنين ابوبشار الطرشی، عمليات انتحاری عليه غيرنظامیان بی‌گناه اروپا را به باد انتقاد گرفت. لحن ملايم دکتر ايمن الظواهری درباره حزب الله (بدون نام بردن از آن)، بازتاب تمايلات موجود در نسل قديم القاعده و جهادی‌ها و به رسميت شناختن ضمنی و چندپهلوی شيعه است. ابومصعب زرقاوی مرده است، اما سندی سياسی که وی برجاگذاشت و شيعه‌کشی را يکی از اصول آن کرد، در ميان نسل جوان جهاديون سخت مقبول و مشروع باقی مانده است.

در جولای گذشته، دکتر سلمان العوده فتوایی صادر کرد در حمایت حزب الله و نه تنها اجازه حمایت از آنان را داد که پشتیبانی از اين گروه را وظيفه مسلمانان شمرد. دیدگاه‌های او با مخالفت صريح نسل جديد القاعده و جهاديون روبه‌رو شد و مناقشات بسياری برانگيخت.

آينده اين اختلافات تعيين‌کننده است. دوام اقتدار القاعده و نسل قديم جهاديون، امکان ارتباط و همکاری ايران، حزب الله و بنيادگرايی سنی – سلفی-جهادی‌ها – در آينده‌ای نزديک فراهم خواهد کرد. هر یک از گزينه‌های ممکن در آينده، بر اساس توجيه و تفسيری از مفهوم «آخرالزمان» برگزيده و توجيه می‌شود.

سايت رسمی پريزم

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من فکر نکنم شیعیان ترحمی نسبت به سنیان داشته باشند مگر اینکه از این کارشون به منفعتی دست یابند.شعیان درتهران برای ما حق داشتن یک مسجد را نمیدهند درحالی که مسیحیان کلیسا دارن.اونوقت به نفع ما کاری انجام دهند من که باور نمی کنم .شیعه صفوی با شیعه پهلوی ویا شیعه خمینی هیچ فرقی با هم ندارند.همشون یکی اند و

-- آلغیر ، Jun 20, 2008 در ساعت 09:46 PM