رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «هنوز هم ایران و آمریکا از مذاکره علنی واهمه دارند» | ||
«هنوز هم ایران و آمریکا از مذاکره علنی واهمه دارند»حسین علویalavi@radiozamaneh.comروز سهشنبه، ایران پاسخ کتبی خود را به بسته پیشنهادی کشورهای ۱+۵ تحویل مقامات اتحادیه اروپا داد. گفته میشود پاسخ کتبی ایران حاوی پاسخ قطعی آری یا نه دربارهی بسته پیشنهادی نیست.
در این مورد میتوان به چند مسأله اشاره کرد. یکی اینکه قطعنامههایی در تحریم ایران قبلاً از جانب شورای امنیت سازمان ملل وضع شدند که این قطعنامهها پابرجا هستند و باید اجرا بشوند. آنچه اروپاییها و آمریکاییها دارند دربارهی آن گفت و گو میکنند، ایجاد تحریمهای بیشتر و فردی بر مبنای قطعنامههای سازمان ملل است. حتی اروپاییها در پی این هستند که تحریمهای بیشتری بیش از آن چهارچوبی که توسط سازمان ملل در نظر گرفته شده، اعمال بکنند. بنابراین به این برمیگردد که رابطهی ایران با این کشورها در مورد مسألهی هستهای به کجا خواهد کشید. ولی به طور قطع در صورتی که این بنبست فعلی همچنان ادامه پیدا کند، بایستی منتظر قطعنامهی جدید شد. مسأله دیگری که جلب توجه میکند، این است که به موازات جنجالی که سر مسألهی مذاکرات هستهای و مناسبات ایران و آمریکا وجود دارد، مذاکراتی هم در جریان است و گاه نشانههایی از جدی بودن این مذاکرات دیده میشود و احتمال دارد به نتایجی برسد. از جمله خبری که واشنگتنپست در مورد گشایش قریبالوقوع دفتر حفاظت از منافع آمریکا در تهران منتشر کرده و در ایران هم نشانههایی از جدی بودن مذاکرات وجود دارد. آیا میشود گفت که مناسبات ایران و آمریکا و حل مناقشات هستهای ایران در دو کانال و به طور موازی پیش میرود؛ یکی مذاکرات غیرعلنی و یکی در حقیقت برخورد در سطح رسانهها؟ باید گفت که در مورد مسألهی گفت و گوهای موازی یک کادر قانونی و علنی به نام گروه ۱+۵ وجود دارد که در قالب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل عمل میکند. با نگاه به این کادر میبینیم ایران تا به حال هیچگونه پاسخ روشنی به بسته پیشنهادی ۱+۵ نداده و معنای آن این است که ظاهراً بعد از گفت و گوهایی که بین آقایان جلیلی و سولانا به صورت تلفنی صورت گرفت، این مذاکرات دارد وارد مرحلهی جدیتری میشود. در کنار این به اصطلاح کادر رسمی، مسألهی روابط ایران با آمریکا هم مطرح است که به اعتقاد من این مسأله در قلب مسایل هستهای ایران و برخورد جامعهی جهانی یا حداقل گروه ۱+۵ با ایران قرار دارد. به این معنا که اگر روابط ایران و آمریکا عادی شود، به طور قطع تأثیر مستقیم و مثبتی بر روند مذاکرات بین ۱+۵ و در نهایت پرونده هستهای ایران حتی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد گذاشت. در نتیجه باید دید که آنچه در چند ماه اخیر مورد بحث قرار گرفته، یعنی خواستهی آمریکا برای بازگشایی دفتری در تهران که حداقل روابط بین مردم را تسهیل ببخشد، تا چه حدی جدی است. منتها متأسفانه کل این مسألهی رابطهی ایران و آمریکا در قالب مذاکراتی که یا به طور علنی یا غیرعلنی و یا از طریق طرفهای ثالث صورت میگیرد، بسیار جنبهی تبلیغاتی و منفی پیدا کرده است. به اعتقاد من علیرغم به اصطلاح کوتاه شدن این دیوار بیاعتمادی و تا حدی آب شدن یخها بین آمریکا و ایران، هنوز هم هر دو طرف چه در واشنگتن و چه در تهران از این مسأله که به طور علنی مذاکراتی برای بازگشایی چنین دفتری صورت بگیرد، واهمه دارند. زیرا به این معناست که روابط بین دو کشور عادیتر خواهد شد.
سؤال اصلی این است که آیا رهبری در ایران آمادگی این را دارد که چنین امری را بپذیرد و از طرفی احتمالاً آمریکاییها در وضعیت مناسبتری قرار دارند. زیرا اواخر دورهی ریاستجمهوری جورج بوش است و معمولاً در چنین زمانی دست به اقدامات جسورانهتری میتوان زد و راه را برای ریاست جمهوری بعدی بازتر گذاشت و یا اینکه با ایجاد شکاف بیشتر و بحران جدیتر روابط بین رییسجمهور آینده و ایران را مشکلتر کرد.
اگر به تاریخ بشر نگاه بکنیم، سیاست و تواناییهای نظامی به خصوص در خدمت دیپلماسی همواره همراه هم کار کردند. در این مورد هم باید گفت آنچه اسراییلیها و آمریکاییها و ایرانیها انجام میدهند، مانورهای مختلفی که در خلیج فارس یا در مورد اسراییل که در دریای مدیترانه انجام دادند، بیشتر به این دلیل است که این توانایی را به طرف مقابل بفهمانند. ایرانیها این مسأله را روشن و واضح از طریق افراد مختلف چه نظامی و چه غیرنظامی اعلام کردند که آنچه در خلیج فارس انجام شد - مانورهای مختلف - به این معنا بود که به دشمنان ایران نشان بدهند ایران توانایی دفاع از خود را دارد. در مورد آنچه اخیراً اعلام شد یعنی یک سلاح بسیار جدید و پیشرفتهای که در هیچ جای دنیا به جز ایران وجود ندارد، باید گفت که مطبوعات غربی به این موضوع به دیدهی شک و تردید نگاه میکنند؛ زیرا نه عکسی از این سلاح دیده شده و نه مشخصات خیلی روشنی از آن در دست است. در نتیجه بیشتر چیزی است که ایرانیها اعلام میکنند و بالطبع غربیها با تواناییها و ماهوارههایی که دارند میبینند چه میگذرد، ظاهراً آنها خیلی عکسالعمل جدی به این مسأله نشان ندادهاند. به نظر من مسألهای که باید به آن توجه کرد این است که خیلی ساده است که یک اشتباه در شرایط حاد، باعث برخورد نظامی بین دو طرف شود. بنابراین به نظر من بایسته است که چه آمریکاییها و چه اسراییلیها و ایرانیها به این امر که خلیج فارس و خاورمیانه به طور کلی مملو از بحران است، توجه کنند و بدانند به وجود آوردن بحران دیگری در این منطقه، به خصوص در تنگه هرمز، به نفع صلح و امنیت و اقتصاد جهانی نخواهد بود. |
نظرهای خوانندگان
علنی شدن مذاکرات به نفع سیاستهای ضد انسانی ایران نخواهد بود زیرا همه ی برگهای برنده در رابطه با دشمن فرضی شیطان بزرگ همه را میسوزاند ساختن مجدد یک دشمن برای رژیم ایران بسیار مشکل خواهد شد و قدرت مانورش را کاهش خواهد داد سیاستهای خارجی رژیم ایران بر مبنای وضعیت داخلیش تعیین میگردد لذا وضعیت بحرانی داخلی امکان عادی سازی روابط را به ایران بخصوص این حناح را نمیدهد در حالی که هر دو طرف شیفته ی این رابطه اند .
-- فرهاد- فریاد ، Aug 6, 2008 در ساعت 05:32 PM