رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > مرزبندیهای چپ و راست بهم خورده است | ||
مرزبندیهای چپ و راست بهم خورده استحسین علویبا اعلام نتایج دور اول انتخابات مجلس هشتم، ۱۶۶ کرسی مجلس به نام گرایشهای مختلف اصولگرا ثبت شده است. در حالیکه اصلاحطلبان از ۳۲ کرسی و نمایندگان مستقل از ۲۵ کرسی برخوردارند. سرنوشت ۶۷ کرسی نیز به دور دوم انتخابات کشیده شده است. اصلاحطلبان که در فهرست ۱۹ نفرهی تهران هنوز نمایندهای ندارند، به روند شمارش و اعلام نتایج آرا اعتراض کردند. اما با توجه به نتایج دور اول انتخابات ترکیب مجلس آینده و تاثیر آن بر آرایش سیاسی درون حکومت چگونه خواهد بود؟ این پرسشیست که با محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در میان گذاشتم:
مجلس آینده علیرغم مسئولیتهایی که از ناحیهی تایید صلاحیتها توسط هیاتهای اجرایی، وزارت کشور و شورای محترم نگهبان اعمال شد و اصلاحطلبان در دوسوم کرسیها قدرت رقابت نداشتند، اما مجموعهی فرایند اتفاقافتادهی انتخاباتی، دلالت بر این دارد که جمعیت و کمیت اقلیت اصلاحطلب در مجلس آینده، از اقلیت فعلی مجلس اصلاحطلب کمتر نیست. نکتهی دوم این است که چهرههایی که بههرحال از مجموعهی شهرستانها و احیانا از تهران به مجلس راه خواهند یافت، بهدلیل وجود چهرههای شاخصتر ومدیرتر و تاثیرگذارتر، آیندهی عملکرد و تدابیر سیاسی اقلیت اصلاحطلب را در مجلس آینده تقویت خواهد کرد. نکتهی دیگری که میتوانیم اشاره کنیم، مجلس آینده یعنی جریان اکثریتی که به قدرت رسیده، در میان اینها بهطور کلی موقعیت جناب آقای احمدینژاد بهعنوان چهرهی رادیکال و تندرو در عرصهی سیاست محافظهکاران، از موقعیت بسیار ضعیفی برخوردار است و عموم کسانی که از جریان مقابل یعنی اصولگرا، به مجلس راه یافتهاند، اینها چهرههایی هستند که بههرحال زبان اعتدال را میفهمند و امکان نوعی تفاهم در مصالح ملی را در کشور با اقلیت اصلاحطلب میتوانند داشته باشند. نکتهی دیگر اینکه از میانهی کسانی که غیراصلاحطلباند و به مجلس راه یافتهاند، چهرههای مستقلی هم وجود دارند که به نظر میآید اگر چنانچه یک تدبیر سیاسی معنادار و موثری از ناحیهی اقلیت اعمال بشود، میتوان بخش زیادی از نیروهای مستقل را به نفع جریان اصلاحات در مجلس آینده هدایت کرد و جهت داد. این مقدمات کمی است که بر سر راه مجلس آینده است. به این ترتیب با این آرایش مشخصی که شما تصویر کردید، آیا در مجموع صفبندی درون مجلس هشتم در ارتباط با دولت آقای احمدینژاد چگونه پیش خواهد رفت و آیا ممکن است یک تغییر استراتژیک در آرایش گرایشهای سیاسی درون نظام ایجاد کند؟ بله. به دو نکته میتوانیم در این زمینه توجه کنیم. یک اینکه متاسفانه مجلسی که ما الان در آن قرار داریم، یعنی مجلس هفتم، با توجه به مدیریت ضعیفی که در آن رخ داده است، به صورت جدی اعتراض برخی از چهرههای شاخص را در همین مجلس برانگیخته است. و آن عملکرد ضعیفی بوده است که نهاد مجلس و پارلمان را که بالاخره عالیترین و مهمترین نهاد تصمیمساز در این کشور هست، این توسط مدیریت ضعیفی که در آن اعمال شده است، عملا ذیل دولت تعریف شده است و متاسفانه دولت رادیکال آقای احمدینژاد بهطور کلی در مسایل کلان کشور این مجلس را به دنبال خودش کشیده است. این اتفاق در گذشته، تمامی نیروهای معتدل و موثر و سابقهدار جریان راست را نسبت به این جریان حساس کرده است. از این بابت به نظر میآید که خود این وضعیت فعلی به صورت جدی بهعنوان یک دستور کار در مجلس آینده برای جریان اصولگرا قرار خواهد گرفت که حیثیت و هویت مجلس را ارتقاء بدهند و مرزبندی خودشان را با دولت بهصورت جدی مشخص کنند و نقش نظارتی خودشان را بهصورت معنادار اعمال بکنند. اما مهمتر از این، از زمانی که آقای احمدینژاد به قدرت رسیدند و درست ابتدای همین سال که انتخابات شوراهای شهر تجدید شد و نیروهای طرفدار آقای احمدینژاد در سراسر کشور شکست فاحشی خوردند و حداکثر ۵۴ درصد اعضای شوراها را در اختیار گرفتند، این مسیر کاهنده و تضعیف شوندهی دولت آقای احمدینژاد، همچنان در این مجلس خودش را نشان داد. امروز کسانی که از جبههی اصولگرا در مجلس حضور پیدا کردهاند، طرفداران آقای احمدینژاد در درون آن بسیار محدود است. ضمن اینکه به دلیل عملکرد ناموفق اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی دولت فعلی، مرزبندیهای چپ و راست در ایران تا حدودی بهم خورده و امروز یک دوگانهی جدیدی تحت عنوان «رادیکالیزم و جریان اعتدال»، رودرروی هم قرار گرفتهاند. بههرحال امروز تمامی توانها و طاقتهای سیاسی نیروهای محافظهکار معتدل و مدرن و همچنین اصلاحطلبانی که مردم را فهم و درک کردهاند و خواستههای آنها را میخواهند محقق کنند، اینها در یک موضع واحدی بهطور طبیعی قرار میگیرند. آنها در یک جبهه واحدی قرار میگیرند که میخواهند با رادیکالیزم دولتی مقابله و از رفتارهای بدون برنامه در واقع جلوگیری کنند و اجازه ندهند که بیش از این مردم آسیب ببینند. بر این اساس من فکر میکنم مجلس آینده میتواند بستر مناسبی باشد برای همکاریهای نیروهای مدرن راست، مدرن محافظهکار، مدرن اصولگرا، با اصلاحطلبان، که در برابر سیاستهای رادیکالیستی دولت و احیانا برخی از نیروهای طرفدار آقای احمدینژاد که در مجلس وجود خواهند داشت مقابلهی جدی را به نمایش بگذارند. نکتهی دیگر اینکه، اغلب ارزیابیها نشان میدهد که مردم در شهرهای کوچک و مناطق محلی شرکت گستردهتری نسبت به شهرهای بزرگ در انتخابات داشتند. تا جایی که در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ استقبال حتا کمتر از دورههای قبل گزارش شده است. ببینید، این سوالی که شما مطرح میکنید خیلی مقید به این انتخابات نیست. در همهی انتخابات و اساسا در همهی فعالیتهای سیاسی اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، در تاریخ سیسال گذشته، همینطور بوده است. به این معنا که معمولا مناطق محرومتر، مناطق روستایی و مناطق غیرشهری، به دلیل وجود انگیزههای قومی، محلی، اقتصادی و انگیزههایی که بههرحال آثار و تبعات بسیار زودرس خودش را در اختیار قرار میدهد، حضور مردم در انتخابات شکوفاتر، موفقتر و موثرتر است. در محیطهای شهری این چنین نیست. بهدلیل نوع توقعاتی که مردم در طبقات مرفه شهری دارند، چون نوعا جهتگیریهایشان در واقع مطالبات اجتماعی سیاسی است و معمولا در جامعهی جهان سومی ما هم این مطالبات به صورت جدی محقق نمیشود، طبیعتا مشارکت کمتر است. از این بابت میخواهم بگویم، آنچه در این انتخابات رخ داد و حوزههای غیرشهری مشارکتشان بیشتر از حوزههای شهری بوده، در انتخابات پیشین هم همینطور بوده است. از این بابت این شکافی هم که شما به آن اشاره دارید، یک شکاف تاریخیست. اگر ما بتوانیم یک توزیع عدالت و ثروت داشته باشیم، بهرهگیری از منابع انسانی را در همهی لایههای اجتماعی، چه روستایی چه شهری، بهصورت منطقی داشته باشیم و عملا بتوانیم قدرت توسعهگرایی مدیریت کشور را بهگونهای توزیع بکنیم که همهی لایههای اجتماعی بهخصوص حوزههای غیرشهری از آن بهرهمند بشوند، طبیعتا در آیندهی درازمدت شاید یکی دو دهه آینده، بتوانیم این شکاف را از بین ببریم. |
نظرهای خوانندگان
همه اینها پیرو یک خط هستند یعنی هیچ کدام نماینده ملت بزرگ و آزاده ایران نیستند چراکه باچراغ سبز به شورای شورای نگهبان انتخاب شدندیعنی متعهد که فقط سیاست گروهی از پاسداران و آخوندها را انجام دهندگاهی اوقات فکر میکنم خود رئیس جمهور هم راضی به اینکارها نباشد واگر فکر می کرد فرمایشات اینجوری بود هیچ وقت کاندید نمی شد و اونهم تقصیرندارد فقط دارد اوامرگروهی مجهول الهویه را انجام میدهدکه بقیه کارها را موکول میکند به آنهایعنی فقط سخرانی و ماشین امضا بقیه کارها و اجرائیات همه حوزها دست افراد ناشناسی که هیچ کس نمی داند کی هستند
-- بدون نام ، Mar 24, 2008 در ساعت 07:59 PM