رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > از مریم فیروز میگویند | ||
از مریم فیروز میگویندحسین علویدر شامگاه چهارشنبه ۲۲ اسفند ماه، مریم فیروز از پیشکسوتان جنبش زنان در ایران و مبارز سیاسی پرسابقه، در سن ۹۳ سالگی در منزل خود در تهران، چشم از جهان فرو بست. پیکر او بامداد روز بعد به خاک سپرده شد. او در سالهای دهه بیست به عنوان اولین زنی که به عضویت کمیته مرکزی بزرگترین حزب وقت، یعنی حزب توده ایران درآمد، هم در فعالیتهای مربوط به حقوق زنان و هم در مبارزات سیاسی فعال بود و پس از وقایع ۲۸ مرداد ۳۲ همراه همسرش، نورالدین کیانوری مهاجرت کرد و تا انقلاب سال ۵۷ در ایران، در اتحاد شوروی و آلمان شرقی سابق به سر برد. پس از انقلاب به ایران آمد و بار دیگر در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و به ویژه فعالیتهای مربوط به جنبش زنان شرکت کرد. چهار سال بعد، به همراه گروه وسیعی از رهبران و اعضای حزب توده ایران، دستگیر شد و سالهایی را در زندان گذراند. در تماسی که با خانم افسانه اسفندیاری ،دختر مریم فیروز در تهران داشتم؛ درباره آخرین هفتهها و روزهای پایانی زندگی او پرسیدم:
حدود دو ماه و اندی پیش، پای مادر من در رختخواب شکست. بعد ایشان را بردیم به بیمارستان و عملشان کردند و میله گذاشتند و استخوان را با فلز تشکیل دادند. یعنی همان کاری که معمولاً میکنند. یک چند روزی بیمارستان بود و بعد او را به خانه بردیم. در خانه دو تا پرستار داشتند و فیزیوتراپی میکردند. ولی خب، میدانید که در این سنین، این استخوانها ترمیم نمیشود. سن مادر من خیلی بالا بود و با همه زحماتی که کشیده شد، نتیجهاش همان شد که شما دیدید. مادرم همیشه دوست داشت که استقلال خودش را حفظ کند و دلش نمیخواست کسی را بیاورد تا به او کمک کند. میگفت من میتوانم خودم کار خودم را بکنم. ولی متاسفانه به دلیل کهولت سن، خیلی به خودش صدمه زد. زمین میخورد. نمیتوانست از خودش نگهداری کند. من خیلی نگران او بودم. ولی بالاخره بعد از اینکه من برای چندمین بار او را به بیمارستان بردم، پذیرفت، یعنی به اجبار پذیرفت، تا پرستار داشته باشد. من آن شب پرستار را به منزل او بردم و به مادرم گفتم که این خانم دوست من است و آمده است تا پیش شما بماند. از آنجا شروع شد و مادرم توانست بپذیرد تا فرد دیگری در خانهاش باشد. خانم فیروز از پیشکسوتان جنبش زنان بودند و تلاش زیادی برای حقوق زنان در ایران داشتند. آیا ایشان در سالهای آخر زندگی خود درجریان این فعالیتهایی که الان در ایران هست و فعالان زنی که در این رابطه کوشش میکنند، بودند؟ حالا احتمالاً از طریق دیدار و یا اینکه...
آیا به زودی مراسم یادبودی برای ایشان برگزار خواهد شد؟ و اما یکی از قدیمیترین همرزمان مریم فیروز، محمد علی عمویی، فعال پرسابقه جنبش چپ است. او در گفتگو با رادیو زمانه از آخرین دیدارهای خود با مریم فیروز میگوید: قبل از اینکه این حادثه شکستن پا برای من پیش بیاید - یعنی چیزی درحدود یک ماه پیش، که الان بستری هستم، مدتی در بیمارستان بودم و حالا در منزل بستری هستم- پیش از آن، من هر چند گاه یکبار، دیداری از خانم مریم فیروز در منزل ایشان داشتم. خب، علاقه قلبی فیمابین بود. ایشان هم علاقمند بود که دیدارهای من مکرر باشد. خود من هم بنا بر سابقه آشنایی، عضویت ما در یک جریان سیاسی واحد یعنی حزب توده ایران، علاقمند بودم. ایشان بازمانده عزیزان ما بودند و عمری را در مبارزه به خاطر حقوق زنان سپری کرده بودند. ایشان مورد احترام عمیق من بودند و دیدارهایی داشتیم. خب، البته یک زندگی تک نفره، انزوای مطلق، بر ایشان تحمیل شده بود. درست است که دختر ایشان، خانم افسانه، به دیدار ایشان میآمد ولی مریم خانم به هیچوجه راضی نبود که به منزل دخترش برود و آنجا زندگی کند. همچنان درهمان خانهای که به اتفاق همسر زندهیادش دکتر کیانوری زندگی میکرد؛ بعد از درگذشت ایشان همچنان در این خانه باقی ماند. صندلی ایشان، میز و عینک و دفاتر ایشان را همچنان به عنوان یادگار، جلوی خودش گذاشته بود. گاه گاهی گویی همسرش حضور دارد، با او صحبت میکند. وقتی که تعدادی همراه من میآمدند به دیدار ایشان – مشتاق بودند واقعاً – خب، خانم فیروز پیغام میداد که اگر فلان کس معرف شما باشد، به اتفاق او میتوانید بیایید. یک مقدار پرهیز داشت از اینکه هرکسی که بخواهد به آنجا برود. ولی درصورتی که من معرفشان بودم، اجازه میداد به دیدارش بروند. ولی به هیچکس اجازه نمیداد که روی صندلیای که متعلق به کیا بود، بنشیند. این را به عنوان یک سنت حفظ کرده بود و واقعاً آدم احساس میکرد، آنجا، کیا را روبروی خودش میبیند و همچنان با او صحبت میکند. خیلی وفادار، خیلی علاقه مند، همچنان او را زنده میدید واقعاً و با روحیه سرشار از امید. شاید اغراق آمیز باشد اگر بگویم که این بانوی فرهیخته که متولد ۱۲۹۳ بود، یعنی نود و چند سال داشت؛ همچنان سرفراز و راست حرکت میکرد. اصرار داشت خودش قهوه بریزد و بیاورد. هرچقدر که من خواهش میکردم که من احتیاجی به پذیرایی ندارم، من فقط آمدهام یک دیداری از شما بکنم و چند کلمه با شما صحبت بکنم. ولی همچنان این سنت قدیمی خودش را حفظ کرده بود. مهر، محبت و استواریاش را حفظ کرده بود. آقای عمویی، بنا به گزارشها، پیکر خانم فیروز به فاصله ده دوازده ساعت پس از مرگ ایشان و در ساعات اولیه بامداد روز پنجشنبه دفن شده و برخی خبرها هم حاکی است که ماموران وزارت اطلاعات در انتقال جنازه ایشان به بهشت زهرا دخالت داشتهاند. آیا این درست است؟ آقای عمویی، در دورانی که خانم فیروز پس از زندان در منزل ساکن بودند؛ آیا همچنان تحت نظارت بودند و یا اینکه بطور آزادانه زندگی میکردند، و رفت و آمد و زندگی ایشان کاملاً آزاد بود؟ آیا از طرف دوستان و آشنایان ایشان، مراسم یادبود و گرامیداشتی در نظر هست که برگزار بشود؟ |
نظرهای خوانندگان
میخواهم بدانم چراحکومت ازجنازه یک بانوی 93 ساله هراس دارد
-- سیامک ، Mar 16, 2008 در ساعت 09:53 PMافسوس که شعبه حزب کمونیست روسیه در ایران (حزب توده ) چه قدر عمر و سرمایه و پتانسیلهای این ملت را به خدمت گرفت و هدر داد خانم مریم فیروز اگر اسیر جریان توده ای ها نمی شد منشا خدمات بیشتر از اینها نمی شد خدایش رحمت کند .
-- کیانا ، Mar 16, 2008 در ساعت 09:53 PMدر باره خانم مريم فيروز بخصوص در « زمانه » و «بي بي سي »بيش ازاندازه گفته و نوشته شده است .ايشان تنها پنج سال (از1322 تا1327) از برکت وجود همسرشان و حزب توده ايران زير سايه اتحاد جماهير شوروي ،توانستند مقداري به اهداف آن حزب _ ونه کشور و مرذم ايران_خدمت کنند.سعي کنيد صداقت حرفه اي تان را حفظ کنيد و ناآگاهانه در چاله نيافتيد.
-- فيروزه ، Mar 16, 2008 در ساعت 09:53 PMروحش شاد باد
-- بدون نام ، Mar 16, 2008 در ساعت 09:53 PMin khaenane be mardom va mihan ke baese in hame virani shodand, Aya niaz be yadbod ham darand?
-- بدون نام ، Mar 17, 2008 در ساعت 09:53 PMخدا رحمتاش کند واقعا زن ایرانی است.
-- مجید علیپور ، Mar 17, 2008 در ساعت 09:53 PMyadash gerami
-- bahraam ، Mar 17, 2008 در ساعت 09:53 PMheyf ke in nasl rafteh rafteh kamrang misheh
be omide ruzi ke har zane Irani yek maryame firuz basheh
ياد و راهش جاودان باد
-- مسعود ، Mar 18, 2008 در ساعت 09:53 PMچنين زني براي من الگو مي باشد
-- مريم ، Mar 19, 2008 در ساعت 09:53 PMمریم فیروز از بزرگ زنان برجسته تاریخ ایران است که همواره در یادها خواهد ماند. او از نخستین زنانی بود که مبارزه برای احقاف حقوق برابر برای زنان و مردان، عدالت و آزادی را با بهره گیری از آموزه های حزب توده ایران در تاریخ معاصر ایران آغاز نمود.
-- آذر ، Mar 20, 2008 در ساعت 09:53 PMیادش گرامی و راهش پر رهرو
مریم فیروز را در نو جوانی با کتاب این سه زن آقای بهنود شناختم.همیشه در آروزهایم خود را به هیبت و راست قامتی او دیدم.انگار که با او زندگی کرده باشم.
-- بدون نام ، Mar 20, 2008 در ساعت 09:53 PMیادش گرامی.
البته بد نیست بدونین که حذب توده عمر و سرمایه و پتانسیلهای این ملت را هدر نداد بلکه انسان های بزرگی را پرورش داد
-- کیا ، Mar 21, 2008 در ساعت 09:53 PMهمانند نورالدين كيانوري؛ مريم فيروز انسان بزرگي بود كه در تمام مدت زندگي دراز خود، به آرمانهاي انساني، منافع ملي و آرزوي سر بلندي كشور ايران وفا دار ماند. او برخلاف افراد زيادي كه مدعي گذشت از دارائيي، امكانات و فرصتهاي نداشته هستند؛ واقعاً از امكاناتي كه داشت در راه آرمان انساني خود گذشت. او همچنين در تمام سالهاي عمر خود؛ اتهامات ناروا و دشنامهاي كين توزانه افراد سطحي نگر و كوته بين را تحمل كرد. مريم فيروز در زماني كه بيش از 90 در صد مردم ايران بي سواد بودند، نمادي از يك زن فرهيخته و با فرهنگ ايراني بود كه هنوز هم از بسياري كساني كه حرف زدن و لفاظي كردن را بر هرگونه اقدام آگاهانه و سازنده ترجيح ميدهند برتري دارد. من اطمينان دارم كه سرانجام نگرشهاي پوپوليستي مذهبي و شبه چپ گرايانه حاكم بر فضاي فرهنگي كشور از بين خواهد رفت و فارغ از منافع و ملاحظات فرقه گرايانه كه تا كنون و طي حدود 40 سال گذشته جز تشتت فكري و سرخوردگي براي كشور ما چيزي به بار نياورده اند فروكش خواهد كرد، و افرادي مانند مريم فيروز، نورالدين كيانوري و احسان طبري جايگاه شايسته و مترقي خود را در تاريخ معاصر كشور تثبيت خواهند كرد.
-- محمد رحمان زاده ، Mar 29, 2008 در ساعت 09:53 PMمن تا پیش از مراجعه به سایت شما فکر میکردم که مریم فیروز سالهای پیش از این فوت کرده باشد من که برای این شخص بزرگ احترام قائل میشوم حتی نام نوزاد عزیزی را که داریم با نام مریم فیروز صدا میزدم تا اینکه به گوشم رسید که رادیو آمریکا خبر درگذشت این شیر زن را اعلام کرده است نام مریم فیروز را اولین بار در کتابی از استاد پاریزی باستانی خوانده بودم که اگراشتباه نکنم تاریخ تولد او را
-- خشایار رزم آرا از خوزستان ، Apr 2, 2008 در ساعت 09:53 PM1901 میلادی زده بود این ذهنیت را به خواننده القا میکرد که مریم درقید حیات نمی باشد تا چه رسد به اینکه محل زندگی او را تهران معرفی کند به هر حال به عنوان یکی از دوستداران ایشان اندوه خودم را از این واقعه اعلام میکنم یادش گرامی باد
رفیق خانم مریم فیروز یادش گرامی باد.تسلیت به همه کارگران و زحمتکشان جهان! بفکر - همه انسانها بود. درد همه را درک می کرد ولی هیچ قدرتی نداشت که انجام بدهد. او عمر خود در راه استقلال-آزادی - عدالت اجتماعی فدا کرد...رفیق راهت ادامه دارد... کانادا- شهر تورنتو
-- هوشنگ (طواق قیایچ) ، Jan 21, 2010 در ساعت 09:53 PM