رادیو زمانه > خارج از سیاست > جهان > یک سال پس از جنگ سی و سه روزه | ||
یک سال پس از جنگ سی و سه روزه
سال گذشته در همین روزها آتش جنگ میان حزبالله لبنان و اسراییل برافروخته بود. جنگی که از هر دو طرف قربانیهای زیادی گرفت و در تاریخ با نام «جنگ سیوسه روزه» ثبت شد. جنگ زمانی آغاز شد که خمپارهها و موشکهای حزبالله به شمال اسراییل شلیک میشد و اسراییل به قصد آزادکردن دو سرباز خود که در اسارت حزبالله بودند، به خاک لبنان تجاوز کرد. در پی سی و سه روز درگیری خونین، تأسیسات زیربنایی لبنان، از جمله فرودگاه بینالمللی حریری و جادهها و ساختمانهای بسیاری ویران شد. تعداد قربانیهای این جنگ بیش از هزار تن بود که بیشترشان لبنانی بودند. همچنین حدود یک میلیون لبنانی و حدود پانصدهزار اسراییلی بیخانمان شدند. این جنگ روز ۱۲ ژوییه آغاز شد و با پادرمیانی سازمان ملل، در روز ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت. هرچند که پایان رسمی آن ۸ ستپامبر، یعنی زمانی بود که اسراییل دست از محاصرهی دریایی لبنان برداشت. در بارهی جنگ سیوسه روزه و پیامدهای آن در بحران خاورمیانه گفتوگویی کردم با محمد عطایی، دانشجوی دانشگاه آمریکایی بیروت و پژوهشگر در مسایل خاورمیانه، که آن روزها در لبنان بود. گفتوگو را از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید.
وقتی از جنگ «سیوسه روزه» صحبت میکنیم، مطمئنا پیامدهای این جنگ بسیار فراتر از آن چیزی بود که در لبنان و در محور لبنانی ـ اسراییلی رخ داد. در واقع میشود گفت که پس لرزهاش تمام خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است. منتها اگر بخواهم به سوال شما در دو قسمت پاسخ دهم باید بگویم: اکنون برای لبنان چارهجوییهای متفاوتی صورت میگیرد؛ حالا چه از سوی آمریکا و متحدینش و بويژه از طرف فرانسه طی هفتههای اخیر، و بعد از طرف کشورهای عرب منطقه و همچنین از طرف سوریه و ایران. طبعا این تلاشها مختلفالجهت هستند. با توجه به تفاوتها و حتا تضادهای سیاسی که در این تلاشها هست، چقدر میتواند در حل بحران لبنان مؤثر واقع شود؟ ببینید! مثلا در مورد تحول اخیری که فرانسه دارد انجام میدهد. بهتر است ابتدا نگاهی بیندازیم به میانجیگریهایی که پس از بنبست سیاسی نسبتا خشونتآمیزی که در لبنان به وجود آمده است، بین مخالفان و دولت حاکم انجام شده است. خب، عمرو موسی، رییس اتحادیهی عرب، بارها به لبنان و دیگر کشورهای عربی سفر کرده است، که شاید بتواند این بنبست را به گشایشی برساند. همینطور عربستان و مصر و بقیهی کشورهای عربی در این امر دخیل بودهاند؛ ولی نتیجهای به بار نیاورده است. منطقی که این قضیه را به شکست کشانده است هنوز هم حاکم است و از این جهت من زیاد خوشبین نیستم به آنچه الان فرانسویها انجام میدهند. به این معنا که تا زمانی که محور سوریه در لبنان بخواهد توسط آمریکا و فرانسه یا عربستان سعودی به حاشیه رانده شود، این رایزنیها به جایی نخواهد انجامید. سوریه مدتهاست و خصوصا همانطور که الان اشاره کردم، از بعد از جنگ ژوییهی گذشته ثابت کرده است که نیرویی نیست که بتوان در معادلات داخلی لبنان بهراحتی از آن صرف نظر کرد. کما اینکه همین معادله حاکم است در بارهی آنچه در عراق میگذرد و در فلسطین. بنابر این، من به یک معنا خیلی خوشبین نیستم به پیامدهایی که این کنفرانس پاریس میتواند داشته باشد، هرچند شاید بتواند کمی از تنشهای موجود کم کند و توافقهای گذرایی ایجاد کند. اگر بخواهیم بحث را بسط بدهیم، باید گفت که سوریه معتقد است که بدون مذاکره با آمریکا و تضمینهایی که از آمریکا دریافت خواهد کرد، نمیشود روی امتیازهایی که فرضا ممکن است فرانسه یا سعودیها بخواهند به سوریه بدهند در قبال حل مسایل لبنان دل خوش کرد. از طرف دیگر، در منطقه تلاشهای موازی دیگری هم صورت میگیرد؛ از جمله فعال شدن کمیتهی چهارجانبه برای احیای روند صلح خاورمیانه؛ یا الان تلاشی که آمریکا میکند برای تقویت تسلیحاتی عربستان و مصر برای تثبیت موضع این کشورها در منطقه. اینها در مجموع چقدر در بحران لبنان تأثیرگذار است؟ وقتی ما در بارهی مسایل منطقه صحبت میکنیم، بحران لبنان و خصوصا، و تأکید میکنم خصوصا و در عمق همهی مسایل، مشکلاتی که بین ایران و آمریکا وجود دارد، یک ارتباطی با هم ایجاد کرده است که پاسخ سوال شما را، از نظر من، باید در این زمینه و شبکهی ارتباطی توضیح داد. ببینید! آمریکا الان از محور تندرویی که به قول خودش «محور تندرو ایران و سوریه و همپیمانانش» می نامد نگران است؛ و درصدد است که با حمایت دولتهای میانهروی منطقه، خصوصا وزنهی سیاسی مهم جهان عرب یعنی مصر و وزنهی اقتصادی و بهگونهای سیاسی مهم جهان عرب یعنی عربستان سعودی، بتواند مقابل این محور ایستادگی کند. منتها همانطور که قبلا شنیدیم در سفرهایی که دیک چنی مثلا به عربستان یا مصر داشته و از آنها خواستار قول همکاری در مقابله با محور ایران و سوریه شده، این پاسخ را دریافت کرده است که این همکاری منوط خواهد بود به حل و فصل بنبست مذاکرات فلسطینی ـ اسراییلی. و به نظر من ما الان به همین خاطر شاهد فعال شدن کمیتهی چهارجانبه به نمایندگی بلر و بحث راهاندازی دوبارهی صلح خاورمیانه هستیم؛ که آمریکا میخواهد در افکار عمومی عربی هم برای خودش و هم برای متحدینش فضای مانور در مقابل محور ایران و سوریه ایجاد کند. من این را از این منظر میبینم؛ و خصوصا از این جهت که بحث کمیتهی چهارجانبه هیچکدام از مسایل کلیدی که مذاکرات فلسطین و اسراییل را از سال ۲۰۰۰ در کمپ دیوید دوم متوقف کرده است پاسخ نمیگوید و مسایل همانطور مبهم و بدون پاسخ باقی مانده است. |
نظرهای خوانندگان
می نویسید: «جنگ زمانی آغاز شد که خمپارهها و موشکهای حزبالله به شمال اسراییل شلیک میشد و اسراییل به قصد آزادکردن دو سرباز خود که در اسارت حزبالله بودند، به خاک لبنان تجاوز کرد».
-- مانی ب ، Aug 5, 2007 در ساعت 03:55 PMاین، تقریبا موضع رسمی اسرائیل در بدو شروع جنگ بود. جالب این که مقامات اسرائیلی چندی پس از خاتمه جنگ اعتراف کردند که طرح حمله به لبنان از پیش تهیه شده بود و آزادسازی سربازان اسیر بهانه ای بیش نبود.