تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر کریم پاکزاد پیرامون کنفرانس افغانستان

«کنفرانس افغانستان» و استراتژی جدید اوباما

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

کنفرانس بین‏المللی افغانستان با حضور هفتاد و پنج کشور جهان و احتمالاً ایران، از روز سی‏ویکم مارس، در شهر لاهه‏ هلند برگزار خواهد شد.

استراتژی تازه‏ی بارک اوباما، رییس جمهور امریکا در باره‏ی افغانستان؛ نشست بیست و هفتم مارس ایران، هند و روسیه، در مورد افغانستان؛ انتخابات پیش‏روی ریاست جمهوری در افغانستان و موقعیت ضعیف حامد کرزای، رییس جمهور این کشور؛ اظهارات فرمانده‏ی ناتو در کابل در مورد لزوم گفت‏وگو با شورشیان طالبان؛ همه‏ مسایلی هستند که بار دیگر توجه کارشناسان مختلف و مفسران سیاسی را به‏سوی این کشور جلب کرده‏ است.

برای بررسی بیشتر این مسایل، با آقای دکتر کریم پاکزاد، پژوهش‏گر بنیاد مطالعات بین‏المللی و استراتژیک فرانسه در پاریس گفت‏گویی انجام داده‏ام.

Download it Here!

آقای دکتر پاکزاد، بارک‏ اوباما، رییس جمهور امریکا، در تشریح استراتژی تازه‏ی دولت‏اش، اوضاع افغانستان را بسیار پیچیده‏تر از عراق توصیف کرده و در شرایطی که فرمان اعزام هفده‏هزار نیروی تازه‏ نفس امریکایی به افغانستان را صادر کرده، تاکید می‏کند: «نیروهای امریکایی باید استراتژی مشخصی برای خروج از این کشور داشته باشند.». در این استراتژی تازه‏ی بارک اوباما، چه چیز تازه‏ای می‏بینید؟

پیش از این که صحبت از استراتژی جدید بشود، به نظر من، برای اولین بار است که اصلا امریکا، یک استراتژی در مورد افغانستان تدوین می‏کند. تا جایی هم که از فاکتورهای این استراتژی اطلاعات داریم، می‏توانیم آن را با نگاه مثبت ارزیابی کنیم.

من، شخصاً این استراتژی را در چهار جهت می‏‏‏بینیم:

اول این که بارک اوباما خیلی هوشمندانه، با درنظر گرفتن تمام عوامل تاریخی، ساختار اجتماعی، قومی و مذهبی افغانستان، به این نتیجه رسیده است که راه حل صرفاً نظامی در افغانستان وجود ندارد و هیچ قدرتی تا کنون در افغانستان، به شکل پایدار این کشور را در اشغال خود نداشته و به‏طور دیرپا آن‏جا نمانده است. که خود به این معنا است که اساساً دید امریکا در مورد افغانستان در حال تغییر است.

بر روی همین پایه و نظر است که اوباما، از این به بعد، تکیه‏ی بیشتری روی ساختار اقتصادی، اجتماعی و روی رشد مسایل بهداشت و درمان، تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش خواهد داشت و به خصوص روی کشاورزی که پایه‏ی اصلی اقتصاد افغانستان را تشکیل می‏دهد، تاکید بیشتری خواهد داشت.

هم‏چنین بخش دیگری که قابل تأمل است، تصمیم اوباما در مورد ایجاد ارتشی واقعا قوی و نیرومند در افغانستان است. حتا گفته‏ می‏شود، در نظر دارد ارتشی چهارصد هزارنفره از نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان تشکیل بدهد.

این نشان‏دهنده‏ی آن است که اوباما سعی دارد بیشتر خود افغان‏ها، سرنوشت خود را در آینده، به‏دست بگیرند.
نکته‏ی مهم دیگری که به مسایل منطقه و بین‏المللی مربوط می‏شود، این است که اوباما سعی می‏کند کشورهای هم‏جوار افغانستان را در رابطه با جستجوی یک راه‏حل سیاسی در افغانستان شریک کند.

از این جهت است که نه تنها به پاکستان توجه می‏شود، بلکه هم‏چنین ایران که می‏تواند نقش بسیار مهمی در ثبات افغانستان بازی ‏کند، در نظر گرفته می‏‏شود.


دکتر کریم پاکزاد، پژوهشگر

بارک اوباما در این مصاحبه، هدف اصلی امریکا در افغانستان را، اطمینان از جلوگیری از حمله‏ی شبکه‏ی القاعده از افغانستان، به خاک امریکا و متحدانش دانسته است. آیا به نظر شما، هنوز خطر حمله‏ی القاعده از افغانستان وجود دارد؟

همین بیان اوباما، واقع بینی او را در مورد مساله‏ی افغانستان و در مسایل منطقه، نشان می‏دهد.
وی با این بیان، اعتراف می‏کند که واقعا مساله‏ی دمکراسی در افغانستان، مساله‏ی اساسی و عمده برای امریکا نیست. مسله‏ی اساسی برای امریکا این است که القاعده نتواند امریکا را تهدید کند.

به نظر می‏رسد، بارک اوباما می‏تواند با اسلامیسم رادیکال (از قبیل طالبان) وارد گفتگو و تبادل‏نظر شود. حتا این را دور نمی‏دارد که طالبان یا آنچه که اوباما «طالبان میانه‏رو» خطاب می‏کند که در خود همان طالبان است، در قدرت سیاسی افغانستان شرکت داشته باشند.

از این لحاظ، تکیه روی راه‏حل سیاسی که طالبان را در قدرت افغانستان شریک کند و به این ترتیب، عوامل خارجی وابسته به القاعده را که در این کشورها، به خصوص در افغانستان هستند، تضعیف کند، یک استراتژی تاحدی قابل قبول است.

در ماه‏های اخیر، از سوی دولت کرزای، گفت‏گوهایی با طالبان (البته به طور غیررسمی) انجام شده است و خبرهای آن این‏جا و آن‏جا شنیده می‏شود.

همین دیروز، نماینده‏ی ناتو در مصاحبه با روزنامه‏ی لوموند، گفته است که نظر مثبتی به مذاکرات با طالبان دارد و این امر را اجتناب‏ناپذیر دانسته است. البته او تاکید کرده که از خط قرمز نباید گذشت و خط قرمز را احترام به قانون اساسی، حق تحصیل زنان و کنار گذاشتن نبرد مسلحانه دانسته است.

فکر می‏کنید، اگر قرار باشد با طالبان مذکره کنند، به این مسایل توجه خواهد شد؟

حتماً. در هر حال، ناگزیر هستند تا حدی نگاه امریکا، اروپا و بین‏المللی را در مورد مساله‏ی افغانستان در رابطه با مسایل حقوق بشری و… مراعات کنند. ولی از همین حالا، شرایطی را به‏وجود می‏آورند که افکار جهانی اهمیت بیشتری به ایجاد ثبات و صلح در افغانستان بدهد تا مساله‏ی ایجاد دمکراسی و رعایت کامل حقوق بشر.

مساله‏ی مذاکره با طالبان، مساله‏ی جدیدی نیست. برخی از اعضای ناتو، مشخصا انگلیسی‏ها، از دو سال پیش به این طرف، با طالبان وارد مذکره شده‏اند. دولت افغانستان بارها تمایل خود را به مذاکرات با طالبان ابراز کرده و حتا قدم‏های عملی هم در این راه برداشته شده است.

آن‏چه که مهم و جدید است، عبارت است از این که در استراتژی بزرگ امریکا که مورد قبول تمام متحدین او هم هست، اشتراک طالبان در قدرت سیاسی افغانستان فردا، مورد قبول قرار گرفته است.

مشکلی که در این میان وجود دارد، این است که در تناسب قوای امروز افغانستان، طالب‏ها در موضع قدرت قرار دارند و ابتکار عمل را بیشتر آن‏ها در اختیار دارند. از این جهت، در حال حاضر حاضر نیستند به این سوال جواب مثبت بدهند.

از یک طرف، طالب‏ها می‏دانند نیروهای ائتلاف و ناتو، از لحاظ نظامی، دچار مشکل هستند و از طرف دیگر، دولت کنونی افغانستان هم دولتی ضعیف است. دولتی کارآمد نیست. دولتی نیست که ادعا داشته باشد می‏تواند تنها آلترناتیو در افغانستان باشد.

اگر استراتژی اوباما، از یک طرف، منجر به تقویت دولتی کارآمد در افغانستان بشود و از طرف دیگر، اصلاحات اقتصادی و تغییرات در زمینه‏های سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی صورت بپذیرد، در چنین شرایطی احتمال زیادی دارد که طالبان، حاضر به مذاکره شود.

به دولت کارآمد اشاره کردید. با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، موقعیت کرزای تضیعیف شده و مثل قبل نیست. فساد مالی، دادن پست‏های مهم به نزدیکان و خانواده‏ی کرزای، ناموفق بودن برنامه‏های سازندگی، شکست در مقابل شورشیان طالبان، لیست بلندی است که رقبای انتخاباتی کرزای به آن تکیه می‏کنند. به نظر شما، رقبای کرزای می‏توانند پیروز شوند؟

مساله، تنها آقای کرزای نیست. در این شکی نیست که در کشور ما، رییس دولت نقش مهمی بازی می‏کند. ولی اگر از بی‏کفایتی و ناکامی در اداره‏ی افغانستان صحبت می‏کنیم، مسئولیت آن تنها با کرزای نیست. تمام اکیپ و دارو دسته‏ی دولت مسئول هستند. تمام دستگاه حکومتی افغانستان دچار این بحران‏هایی است که نام بردید.

از جمله، وزرای قبلی که امروز می‏توانند کاندیداهای بالقوه علیه کرزای باشند، هم در مشکلات افغانستان سهم داشته‏اند.

مساله‏ی افغانستان به یک شخص برنمی‏گردد، مساله‏ی مدیریت سالم است و حکومتی که قدرت اداره‏ی درست افغانستان را داشته باشد.

به این دلیل، تا وقتی که تحولات بنیادی، ایجاد نشود، حتا تا زمانی که تغییراتی در قانون اساسی مبنی بر ایجاد رژیمی که بتواند تمام مردم افغانستان را نمایندگی کند، نمی‏توان این مشکلات را از میان برداشت.

فکر می‏کنید، کنفرانس افغانستان در اواخر ماه مارس، در لاهه‏ی هلند که ایران هم به آن دعوت شده، بتواند نقشی در آینده‏ی افغانستان بازی کند؟

این کنفرانس هم‏زمان با اعلام استراتژی جدید اوباما برگزار می‏شود و فکر می‏کنم، اولین کنفرانسی خواهد بود که بعد از اعلام این استراتژی در مورد مسایل افغانستان بحث می‏کند. از این لحاظ مهم است.

هم‏چنین یکی از نخستین گام‏هایی است که بعد از سی سال منجر به دیالوگی جدید ، بین امریکا و ایران خواهد شد. گرچه ایرانی‏ها هنوز رسماً اعلام نکرده‏اند که در این کنفرانس شرکت خواهند کرد، ولی ناظرین معتقد هستند که ایران حتما به این کنفرانس خواهد آمد.

به این دلیل، فکر می‏کنم، در این کنفرانس، شاهد دیدگاه وسیع‏تری در مورد افغانستان خواهیم بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)