رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۷ مهر ۱۳۸۸

امید به زندگی، هدیه جراح مغز ایرانی

فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com

دکتر گلاره محمدزاده، جراح مغز با ابداع شیوه‌ی جدیدی در جراحی، انقلابی در درمان بیمارانی که مبتلا به سرطان مغز هستند در بریتانیا ایجاد کرده است. دکتر محمدزاده که در ۳۶ سالگی جوان‌ترین پزشک زن مختصص جراحی مغز در بریتانیا است، بیماران خود را با بی‌حسی موضعی عمل می‌کند و همان شب پس از جراحی به منزل می‌فرستد.

انجام چنین جراحی بر روی یک بیمار ۵۲ ساله به نام «دبورا کالدر» باعث شد دکتر محمدزاده که در آن زمان باردار و در انتظار اولین فرزند خود بود، مورد توجه شدید رسانه‌ها قرار بگیرد. گلاره که در کانادا تحصیل کرده است، از ۱۲ سال پیش پس از فارغ‌التحصیل‌ شدن از دانشکده‌ی پزشکی مشغول گرفتن تخصص در جراحی مغز شد و اولین جراحی مستقل مغز خود را هفت سال قبل در سن ۲۹ سالگی انجام داد.

در گفت‌وگویی با دکتر گلاره محمدزاده ابتدا از او درباره‌ی عملی که روی مغز خانم کالدر انجام داده است، پرسیدم:

Download it Here!

هدف از این عمل این بود که ما یک غد‌ه‌ی سرطانی را که از شش بیمار به مغزش زده بود، آن را دربیاوریم. آن قسمت مغز که این غده آنجا نشسته بود‎، خیلی نزدیک به مرکز مغز است که کنترل حرکات دست و پا و به خصوص صورت و دست سمت مقابل مغزرا کنترل می‌کند.

در نتیجه تومور مغزی‌ ایشان سمت چپ بود و باعث می‌شد که دست راست و سمت راست صورتش ضعیف شود. این غده معمول‌ترین تومور مغزی است. توموری است که از قسمت دیگر بدن می‌آید، از سرطانی که جای دیگر بدن دارد. در نتیجه معمول‌ترین توموری که ما در مغز می‌بینیم، تومورهایی هستند که از شش، سینه‌ی خانم‌ها و یا در روده هستند که به مغز می‌رسند.

این عمل برای این که تومور خیلی نزدیک به قسمت مرکزی مغز است، جایی که کنترل حرکات بدن را دارد، باید خیلی با دقت انجام بشود، با تکنیک‌های میکروسکوپی. مهم‌تر از همه این است که در شرایط این خانم این خانم بیداربود وقتی این عمل را انجام دادیم. چون وقتی مریض بیدار است می‌توانی آزمایش بکنی، می‌توانی یک نقشه‌ای از مغز درست بکنی که ببینی قسمت‌های مهم مغز کجاست و تومور مغزی در چه موقعیتی با قسمت‌های مهم مغز قرار دارد.


دکتر گلاره محمدزاده

این عمل را شما قبلا انجام داده بودید؟

من این عمل را قبلا در کانادا انجام داده بودم، ولی در لندن این عمل تا حالا انجام نشده بود. دومین ویژگی این عمل جراحی که ما انجام می‌دهیم، این است که با درآوردن این تومور مغزی هیچ آسیبی به مغز وارد نمی‌شود و ایجاد هیچ التهاب یا خونریزی در مغز نمی‌کند. بنابراین مریض همان روز می‌تواند برود خانه. در نتیجه واقعا بدون این که به بدنش خیلی فشار بیاید، می‌شود خیلی راحت این عمل را انجام داد.

در واقع شما اولین کسی هستید که چنین عملی را در انگلیس انجام داده‌اید؟

بله.

شما این عمل را در یک کلینیک مخصوص در بیمارستان یونیورستی کالج انجام دادید. این کلینیک را مثل این که خودتان ایجاد کرده‌اید.

این کلینیک هم یک چیزی‌ است که وقتی من از کانادا آمدم به لندن، متوجه شدم که مریض‌هایی که تومور بدن دارند که می‌زند به مغز، در انگلیس به‌طور کل نوع مداوایشان با تمام آمریکای شمالی خیلی فرق می‌کند یعنی در مورد مریض‌هایی که تومور مغزی دارند فکر می‌کنند دیگر برایشان هیچ امیدی نیست. در حالی که این درست نیست.

مریض‌هایی که تومور مغزی دارند، درست است که زندگی‌شان کوتاه‌تر می‌شود و ممکن است که تومور مغزی روی قسمت‌هایی خیلی مهم بدنشان اثر بکند، ولی ما به عنوان جراح مغز و اعصاب می‌توانیم با در آوردن این تومور به‌شان کمک کنیم و این نه فقط با حراحی، بلکه می‌توانیم دواهایی شیموتراپی جدید به‌شان بدهیم، طرزهای جدید رادیو تراپی به آنها پیشنهاد کنیم. ولی این سیستم جدید در انگلیس ثبت نشده و به‌خاطر این است که خیلی از نظریه‌های پزشکی بر این است که وقتی کسی تومور مغزی دارد، دیگر خیلی زنده نمی‌ماند.

با دائر کردن این کلینیک امیدوارم بتوانیم فرهنگ پزشکی اینجا را عوض کنیم که مریض‌های بیشتری به کلینیک ما بفرستند تا ما به آنها امید زندگی بدهیم و این که بتوانیم زندگی‌شان را در مدتی که زنده هستند، کیفیت زندگی‌شان را بتوانیم خیلی بهتر بکنیم که واقعا مهم‌تراز آن این است که بتوانند چندین ماه یا چندین سال که بیشتر زندگی کنند با کیفیت خیلی خوب باشه، تا این که با کیفیت خیلی بد در بیمارستان باشند و از زندگی‌شان لذت نبرند.

این کلینیک را چند وقت است ایجاد کرده‌‌اید؟

الان حدود یک سال است. در سال گذشته حدود ۱۲۰ مریض ویژه برای ما فرستادند. برای مثال اگر خانم کالدر را در نظر بگیریم، به این خانم یک سال پیش گفته بودند که تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نیست و هیچ درمان دیگری برایتان وجود ندارد. در حالی که وقتی به کلینیک ما آمدند، ما توانستیم برای‌شان عملی ترتیب بدهیم و تا حالا یک سال و دوماه است که ایشان با ما و حالش هم خیلی خوب است. آخرین MRI (عکسبرداری رنگی از مغز) که از ایشان داشتیم نشان می‌دهد که هیچ تومور مغزیی دیگر ندارد.

شما در عین‌حال و گویا در زمان جراحی خانم کالدر حامله هم بودید و شاید الان هم هستید...

بله، اما حاملگی‌ام الان تمام شده و فرزندم هم الان سه ماهش است.


این مسأله در کار شما که جراحی مغز است، اخلال نمی‌کند؟ آیا وقت کافی دارید؟

بله. خب خیلی سخت است. برای این که مادر بودن و بچه نگهداشتن و جراحی مغز و اعصاب و کارکردن در بیمارستان هر دو کار تمام وقت است. ولی خب تا حالا با کمک همسرم همه چی خوب پیش رفته است. البته همسرم خیلی به من کمک می‌کند که واقعا مهم‌ترین فاکتور است. وگرنه بدون کمک او نمی‌توانستم این کار را انجام بدهم.

شما در عین حال جوان‌ترین جراح مغز در بریتانیا هستید، یعنی در میان ۲۲۰ جراح مردی که تنها هفت نفر آنها زن هستند. برای شما زن بودن‌تان در محیط کار هیچ‌وقت مشکل داشتید؟

نه، هیچ‌وقت. من همیشه گفتم که من شخصا نمی‌توانم بگویم که کسی علیه من تبعیض قائل شده، به‌خاطر این که دختر بودم یا زن بودم. واقعا اکثر مردهایی که با آنها کار می‌کردم وقتی می‌دیدند که خیلی علاقه نشان می‌دهم، خیلی تشویق‌ام می‌کردند. شرایطی که پیش می‌آید که آدم فکر می‌کند شاید مردها تبعیض دارند ایجاد می‌کنند، به این مسئله دو طرفه می‌شود نگاه کرد، چون برداشت خودم هم از این می‌تواند این‌طوری باشد که فکر کنم او دارد در رابطه با من تبعیض نشان می‌دهد.

در حالی که من خودم می‌توانم افکار و اعتقاد آن شخص را عوض کنم و اگر هم آن شخص اعتقادش را عوض نکرد، این دیگر مشکل من نیست. آدم باید این فکر را از سرش بیرون کند و کارش را ادامه بدهد. به هرحال چندین بار هم گفتم، درست است که همیشه مردم انتظار دارند که خب یک‌ سری کارها را باید مردها انجام بدهند و یک سری کارها را زن‌ها. این مسئولیت ما است، به عنوان زن، این طرز فکر را عوض کنیم و نشان دهیم که آن کارهایی که همیشه فکر می‌کنند مردها فقط می‌توانند انجام بدهند، ما هم می‌توانیم به خوبی انجامش بدهیم.

درست است، ممکن است در چندین نسل اول سخت باشد، ولی ممکن که بعدها اصلا نشان بدهیم که زن‌ها یک خصوصیات ویژه‌ای دارند... برای این که من نمی‌گویم زن و مرد عینا هم‌اند. آنها باهم تفاوت دارند. ولی می‌توانند همان کار را خیلی خوب و از برخی لحاظ بهتر هم انجام بدهند.

چیز جالب دیگری هم که گفته بودید خودتان قبلا، این بود که به همین دلیل که شما جوان هستید و جراح مغز، گاهی اوقات بیماران مثل این که شما را با پرستار اشتباه می‌گیرند؟

همیشه پیش می‌آید که می‌گویند، خب دکتر کی می‌آید من را ببیند بعد از این که من باهاشان نیم‌ ساعت صحبت کردم و خودم را معرفی کردم و توضیح دادم که من دکترشان هستم، بعضی وقت‌ها خیلی تعجب می‌کنند. اما باید این را هم بگویم که من هیچ‌وقت واکنش منفی نداشتم. همیشه خب فقط یک کم تعجب می‌کنند. برای این که هم دختر هستم و هم جوان‌تر از آن بودم که آنها تصورش را می‌کردند.

روز شنبه که قرار بود با شما صحبت کنم، شما نتوانستید، چون مجبور شدید به اتاق عمل بروید. آیا هیچ فرصتی پیدا می‌کنید برای تفریح؟ اصلا وقت آزاد دارید؟

این‌ روزها اگر وقت آزاد داشته باشم، همه‌اش با دخترم هستم که البته بهترین تفریحی است که داشته‌ام.

به غیر از گذراندن وقت با دخترتان، دوست دارید فقط آزادتان را چطور بگذرانید؟

من در کنار جراحی مغز و اعصاب، روی تومور مغزی تحقیق هم انجام می‌دهم. در نتیجه زمانی که توی بیمارستان در حال جراحی مغز و اعصاب نیستم، بیشتر توی آزمایشگاه هستم که تحقیق‌ام را انجام بدهم. تحقیق‌ام به‌ خصوص روی این است که چطوری به تومورهای مغزی خون وارد می‌شود که رشد می‌کنند. چون ما اگر آن خونی را که وارد تومور مغزی می‌شود بند بیاوریم، تومور مغزی دیگر رشد نمی‌کند. ولی واقعا از لحاظ تفریح فکر می‌کنم دوست دارم خیلی ورزش کنم، البته شنا و دوچرخه سواری بیشتر و همین‌طور کتاب‌خواندن.

توضیحی در مورد خودتان بدهید. اصولا چند ساله بودید که از ایران آمدید، کجا تحصیل کردید؟

من وقتی بچه بودم آمدیم انگلیس. مادرم اینجا امپریال کالج درس خواند، بین پنج سال تا نه سال. بعد از ده سال برگشتیم ایران و بعد از ایران دوباره در سن شانزده‌ سالگی آمدیم انگلیس و در لندن زندگی کردیم. در سن ۱۸ سالگی به کانادا مهاجرت کردیم به شهر وینیپگ که فکر کنم سردترین شهر دنیاست. آنجا من دانشگاه پزشکی را تمام کردم و بعد از آنجا هم رفتم تورنتو که جراحی مغز و اعصاب را تعلیم ببینم.

یعنی در زمان انقلاب برگشتید ایران؟

وقتی ما برگشتیم ایران در حدود دو ماه بعد انقلاب شد. موقعی که از ایران آمدیم حدودا پایان جنگ ایران و عراق بود.

پس دوران سختی را هم آن زمان داشتید!

دوران سختی بود و متاسفانه من خاطرات خیلی بدی از ایران دارم، در طول این مدتی که آنجا بودم. نمونه‌های زیادی هست، مثلا زمان جنگ، بمباران تهران. من یادم می‌آید که توی تهران بمباران بود و من هم امتحان هندسه داشتم که یادم هست شیشه‌ی پشت من شکست. اما به ما گفتند که بنشینیم و امتحانم را بنویسیم.

در انقلاب من مدرسه‌ی بین‌المللی می‌رفتم. توی مدرسه بودم، مدرسه را دولت بست، ولی پدر و مادرمان اجازه نداشتند بیایند و ما را ببرند خانه. مجبور شدیم از دیوار بیاییم بالا که برویم بیرون. خیلی از این نمونه‌ها هست. البته خاطرات خیلی خوبی هم دارم از دوستانم و خانواده‌ام، خاطراتی که هیچ‌وقت یادم نمی‌رود. من خیلی از فامیل‌ام را هم دیگر ندیدم. ولی از جنگ و انقلاب خاطره‌ها‌ی خوبی ندارم.

فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاوردتان از دید خودتان چه بوده تا حالا؟

برایم جالب است که این سوال را از من می‌کنید. دخترم که به دنیا آمده، اگر بتوانم خوب بزرگش بکنم، برایم بزرگ‌ترین دستاورد است. از لحاظ کاری اگر بخواهید بپرسید، همین که توانستم بعد از این که...

البته خیلی از ایرانی‌ها این کار را کرده‌اند و فقط من نیستم. اما وقتی مهاجرت می‌کنی به یک کشور جدید برای خانواده‌ات خیلی سخت است. وقتی وارد یک سیستم جدید می‌شوی، این که بتوانی پا به پای مردم همان کشور فعالیت کنی، سخت است. این که نشان بدهیم که ما به عنوان ایرانی می‌توانیم به موفقیت‌های بالایی برسیم یا این که ثابت کنیم می‌توانیم در حد خود آنها قابلیت‌هایمان را نشان دهیم. با این که خب وقتی نگاه می‌کنی، ممکن است ۱۶ یا ۲۰ سال اول زندگی‌ات در یک شرایط دیگری زندگی کردی.

آیا هدف دیگری دارید که دلتان بخواهد دنبال کنید و به فکرش هستید؟ مثلا کتابی بنویسید در مورد تحقیق‌تان؟

من از لحاظ کاری دلم می‌خواهد که آزمایشگاه خودم را داشته باشم. از لحاظ شخصی که ربطی هم اصلا به کارم ندارد، دلم می‌خواهد بتوانم هواپیما برانم.

Share/Save/Bookmark

Farangis Mohebbi
Interview, Gelareh Zadeh
(Britain’s youngest female brain surgeon)

نظرهای خوانندگان

Afarin bar in khanome irani.man ham peseshk hastam va be in khanom ba tamame vojod eftekhar mikonam.arezuye mowaghyat.arash alman

---------------------------------

-- بدون نام ، Apr 25, 2008 در ساعت 08:15 PM

اگر ممكن است اي-ميلتون را برايم بفرستيد.

-- يك پزشك-تهران ، Apr 26, 2008 در ساعت 08:15 PM

لطفا این کار رو ادامه بدهید و با دانشمندان ایرانی بیشتری مصاحبه بکنید.

-- rezar ، Apr 26, 2008 در ساعت 08:15 PM

salam bar shoma va tashakkor az in mosahebe.vaghaan ke in khanoom doctor baese eftekhare hameye ma iraniha hastan.man khodam yek pezeshke zane 29 sale hastam va hanooz mashghoole anjam tarh dar yeki az shahrestanha hastam.mosahebe ba in eftekharate mamlekat be ma omide edameye tahsil mide.mamnoon az shoma va dorood bar in khanoom Dr.

-- mehrnoosh ، Apr 27, 2008 در ساعت 08:15 PM

برای تمام اندیشمندان،محققان ونوآوران عرصه علم وفن آوری هموطن که باعشق درراه خدمت به انسانیت تلاش میکنند آرزوی موفقیت دارم

-- ج-ع ، Apr 27, 2008 در ساعت 08:15 PM

ممنون از مصاحبه های خوبی که در رادیو زمانه می شه. فقط خواستم اضافه کنم که در فارسی شیموتراپی رو شیمی درمانی میگند

-- مژده ، Apr 27, 2008 در ساعت 08:15 PM

Great
congratulation
we are proud of u

-- Reza ، Apr 27, 2008 در ساعت 08:15 PM

خيلي عالي بود به اميد روزي كه همه زنهاي ايراني مثل خانم دكتر بتونند پيشرفت كنند

-- مژگان ، Apr 27, 2008 در ساعت 08:15 PM

شرم بر آنها كه زن را نصف مرد مي دانند آنهم فقط در دوراني از زندگي كه قدرت باروري دارد
برعليه قانون نادرست وتوهين آميز ديه و ارث وساير قوانين تبعيض جنسي اعتراضات خودرا ادامه مي دهيم

-- ناهيد ، Apr 28, 2008 در ساعت 08:15 PM

کار شما قابل ستایش هست ولی سوال درست اینه ،

آیا کاری که انجام دادید می تونه با خانواده های فقیر و کم در آمد هم کمک کنه ؟

بهتر برای این مشکل یک راه حل پیدا کنید ، چون آنهایی که آنقدر پول دارن که بتونند خرج و مخارج کلینیک شما رو بدند تا این مدت بهشون خوش گذشته ، اشتباه که نمی گم

کار شما مهم ولی فقط برای پول دارهاست مثل این که برای فقیرها جایی نیست ، شاید مرگ برایشون جالب تر از اون آینده ای باشه که شما برایشون متصور خواهی شد.

همه ما می دونیم که هدف از این کشفیات فقط کسب درآمد بیشتر هست ، دیگه این بحث تمام شده است ، بهتره به دنبال راه حل های واقعی باشید !

احتملا همه هم می دونند که لندن شهر سرمایه دارهاست ، پس چرا یک دکتر از کانادا میاد به لندن ؟

-- چشم ، Apr 28, 2008 در ساعت 08:15 PM

ممنون از مصاحبه جالبتون .من هنوز دوم راهنمایی هستم ولی یکی از بزرگترین ارزو هام اینه که بهترین جراح های مغز جهان بشم .

-- بدون نام ، Jul 7, 2008 در ساعت 08:15 PM

سلام و متشکرم
خواهشمند است ایمیل و آدرس دکتر گلاره محمدزاده را درصورت امکان برای بنده ایمیل فرمائید . باز هم متشکرم

-- ثابت آرا ، Nov 25, 2008 در ساعت 08:15 PM

سلام.خواهشمندم 1شماره تماسي از خانم دكتر محمدزاده بمن بدهيد چون 1مريض تومور مغزي دارم كه دكترها جوابش كردن .ميخواهم با ايشان تماس بگيرم جهت مشورت واگر امكانش باشد جهت مداوا.

-- بدون نام ، Jan 27, 2009 در ساعت 08:15 PM

سلام منم یک بیمار تومور مغزی دارم میخواستم اگه امکانش هست 1 شماره تماس بهم بدید ممنون از لطفتون

-- داوود ، Sep 7, 2009 در ساعت 08:15 PM

سلام / فوري فوري/ لطفا يك راه ارتباط با خانم دكتر محمدزاده به من بدهيد. ممنون
حسين رشادتجو
hossein reshadatjoo
reshadatjoo@yahoo.com
3375673-912-0098

-- حسين رشادتجو ، Sep 29, 2009 در ساعت 08:15 PM