رادیو زمانه > خارج از سیاست > پرسهنگار > تراختور به مثابه امری اجتماعی | ||
تراختور به مثابه امری اجتماعیبهنام داراییزاده۱. بیتردید حواشی مسابقهی فوتبال هفتهی گذشته بین تیمهای پرسپولیس و تراکتورسازی تبریز، امری بیش از یک رویداد صرفاً ورزشی بود. امری که از جهات مختلف باید به آن نگریست، تحلیلش کرد و بهطور جدی نسبت به پیامدهای خطرناک آن هشدار داد. دهها هزار نفر در تهران و در برابر دوربینهای تلویزیونی، هواداران تراکتورسازی تبریز را به سخره گرفتند، شعارهای قومیتی (در واقع نژادپرستانه) سر دادند و در پایان نیز با هواداران این تیم به زد و خورد پرداختند. آذریها نیز با فحاشی به داور و پرتاب اشیای مختلف به داخل زمین و آتش زدن نیمکتهای استادیوم و البته طرح شعارهای قومیتی به این جو متشنج دامن زدند.
۲. درگیری بین هواداران تیمهای ورزشی به ویژه در دنیای فوتبال امر تازهای نیست، اما بسیار سادهسازی است که گمان کنیم درگیریها و اتفاقهای هفتهی گذشتهی ورزشگاه آزادی نیز چیزی در حد درگیریهای معمول بین هواداران فرضاً پرسپولیس و استقلال تهران بوده است. ۳. واقعیت این است که در این سالها «تراختور» در جامعهی ایران به نمادی از یک هویت اجتماعی که خود را در اقلیت تعریف کرده تبدیل شده است. آذریها اگر به فوتبال هم علاقهای نداشته باشند، نتیجهی بازیهای تراکتورسازی را به ویژه با تیمهای مطرح تهرانی حتماً پیگیری میکنند و بهشدت نیز به آن علاقهمند هستند. ۴. آذریهای ایران هرچند به واسطه، نفوذ غیر قابل انکاری در ساخت قدرت (هم در عرصهی سیاسی و هم در عرصهی اقتصادی) و نیز اشتراکهای پررنگ مذهبی، به هیچ وجه موقعیت اجتماعی سایر اقلیتهای ایرانی نظیر کردها، بلوچها و یا ترکمنها را ندارند، اما همچنان خود را اقلیتی قلمداد میکنند که از جانب «فرهنگ غالب فارس» بر آنها ظلم میشود و این متاسفانه تا اندازهای واقعیت دارد. ۵. این فرهنگ غالب و البته بیمار، صرفاً در لمپنیسم استادیومی هم خود را نشان نداده است. در همین شبکههای اجتماعی و در میان کاربران اینترنتی نیز میتوان همهروزه دهها لینک با محوریت «تمسخر اقلیتها» مشاهده کرد. برای نمونه به گزارش پربینندهی سال گذشتهی برنامهی نود دربارهی معرفی پرطرفدارترین تیم فوتبال کشور توجه کنید). از سویی دیگر این لمپنیسم، پیوند نزدیکی نیز با جنبش اعتراضی فعلی در ایران دارد.
هرچند ممکن است مطالبات خاص فرهنگی- سیاسی طبقهی متوسط شهری در آن کمتر دیده شود، اما بیشک این لمپنیسم، خواستار آزادیهای اجتماعی گستردهتری است. آزادیهای که در ذات مطالبات جنبش اعتراضی ایران نیز وجود دارد و ذاتاً هم سیاسی نیست. طرح شعار در استادیوم، بدون آن که بازتابدهندهی مطالبات روشن و مشخصی باشد (در مقایسه با جنبشهای دانشجویی، کارگری، زنان و یا دگرباشان) صرفاً نشانی از وجود رویکردی اعتراضی در لمپنیسم ایران دارد که دولت پوپولیست فعلی هم نتوانسته از پتانسیل آن در راستای منافع خود سود جوید. در مقابل اما فعالین جنبش سبز به خوبی توانستند از آن پتانسیل استفاده کنند و با افتخار شعار «یا حسین، میرحسین استادیومی» را نشانی از تعمیق جنبش سبز در سایر طبقات اجتماعی معرفی کنند (در یک معنا شاید اشکالی هم نداشته باشد). ۶. در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۵ کاریکاتور سادهای از مانا نیستانی در ضمیمهی کودک و نوجوان روزنامهی ایران برای چندین هفته جو شهرهای آذرینشین را به تمامی ناآرام کرد. در این سالها هر مسابقهی فوتبال تیم تراکتورسازی فرصتی است برای طرح شعارها و مطالبات قومیتی آذریها. انکار نمیتوان کرد که توان این پتانسیل اجتماعی نیز بسیار نیرومند است، اما واقعیت این است که تبریز و سایر شهرهای آذرینشین در جریان سرکوب جنبش اعتراضی سال گذشته تهران و اصفهان و شیراز و اهواز به نوعی ساکت بودند. حتی طبقهی متوسط آذری نیز که به واسطهی توسعهی اقتصادی این مناطق تا اندازهی زیادی قدرتمند است هم به نوعی در جریان وقایع سال گذشته تهران سکوت کرد (هرچند رهبر اصلی جنبش اعتراضی هم آذری بود). ۷. سالها است که روشنفکری مرکزنشین ایران (به مثابه رهبر فکری طبقهی متوسط) در برابر تبعیضهای قومیتی سکوت کرده است. نه تنها سکوت کرده، بلکه حتی کمتر حاضر شده دربارهی این تبعیضهای سیستماتیک بیاندیشد. به هر روی اینطور بهنظر میرسد که اگر طبقهی متوسط بخواهد در ایران واجد موقعیتی سیاسی شود بیش از آن که نیازمند لمپنهای شهری باشد، نیازمند اتحاد با طبقهی متوسط اقلیتها و کارگران ایران است. |
نظرهای خوانندگان
آقایعزیز نمی دونم چرا علارغم حساسیت ترکان ایران به کلمه بی مفهوم و غرض آلود "آذری" از کلمه "ترک" استفاده نکرده اید!!!
-- فرزاد ، Aug 3, 2010 در ساعت 08:21 PMجواب بند 7 پاراگراف 2 : در حوادث سال 85 دهها شهروند ترک دستگیر و شکنجه شدند! چندین نفر در خیابانهای شهرهای ترک نشین کشته شدند و خیلی ها هنوز آزاد نشده اند!!! واکنش جامعه روشنفکری و یا حتی مردمی فارس زبان در داخل و خارج چه بود؟! به جز اینکه حق طلبان را به بیگانگان ربط دهند!!!! دوست عزیز دل آذربایجان در 70 - 80 سال اخیر از از دست هموطنان فارس زبان خیلی پر است. با تشکر
سلام و تشکر از این یادداشتتان...
توماس ایچ هاکسلی می گوید حقایق با نادیده گرفتن از بین نمی روند.
-- بهروز ، Aug 3, 2010 در ساعت 08:21 PMما آذری نیستیم، تورکیم.! ما قومیت نیستیم، ملتیم.! ما اقلیت نیستیم، چون اکثریت ملیتی در ایران وجود ندارد.! ما 90 سال است که تحقیر می شویم و آنقدر فرصت کم است که ناچار از استادیومها جهت بیان هویت خود استفاده می کنیم.! فاشیسم و شووینیسم فرهنگی حاکم بر ایران عرصه را بر 70% غیر فارس ایران چنان تگ کرده که...!
-- دومرول ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMمشکل اصلی ایران بنیادگرایی اسلامی نیست که آن تاریخ مصرف دارد، مشکل ایران در شوونیسم فارس است که هویت و فرهنگ "ایران" را مصادره کرده است و این مشکلی است که اگر همچنان نادیده گرفته شود دیگر ایرانی نخواهد ماند.
-- ali ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMدر هر دو سطح بین المللی و ملی باید ایران به عنوان کشوری چند فرهنگی و چند ملیتی معرفی شود.
هر حرکتی که واجد نژاد پرستی ، تحقیر و یا تبختر در باره قوم و نژاد و رنگ و جنسیت سن و وابستگی اجتماعی انسانهاست در دنیای منونی نکوهیده ناپذیرفتنی است. من یک ایرانیم و متولد اصفهان و ساکن تهران. به جوکهای قومیتی نمی خندم و هر گاه که با ان مواجه میشوم با دیگران در باره خطرات این رفتار در احساس جدایی قومی ایرانیان هشدار میدهم.
-- shams ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMیکی از رفتارهای ناشایستی که کم نمیبینیم دسته بندی ادمها و stereo typing است . اینکه گروهی را واجد خصوصیات و ویژگی خاصی ببینیم که علت ان تعلق انها به ان گروه است. چیزهایی مانند شهرستانی ها اینطورند. یزدی ها ان طور دیگر و رشتی ها شکل دیگر.
با تاسف ما ایرانی ها هیچگاه در مورد نژادپرستی و ابعاد مختلف ان اموزش ندیده ایم و گاهی متوجه نیستیم که خیلی از رفتارها و گفته هایمان مصداق بارز نژاد پرستی و در خیلی از کشورها میتواند جرم محسوب شود.
متاسفانه افراط از یک سو منجر به افراط از سوی دیگر میشود. دم زدن از فاشیسم و شوونیسم فارس که گویی برنامه ریزی برای هولوکاست فرهنگی از سوی فارس ها ! است هم به نظرم مسخره می اید. هم وطنان گرامی که به حق از اوضاع کنونی شاکی هستید ایا واقعا این تفکیک و جدایی ترک و فارس و ظلم بر ترک ها کمی غیر منصفانه نیست. شخص اول کشور که خود را نماینده خدا بر زمین یا شاید خدا را نماینده ولی فقیه در اسمان میداند و درصد بسیار بزرگی از مسئولان مملکتی و قدرتمندان اقتصادی که در حال اداره این کشورند از همشهریان شما هستند. این دسته بندی ترک و فارس هم از که ترکها در یک جبهه و فارس ها در جبهه دیگرند هم از ان داستانهاست.
در حال حاضر همه مردم ایران از این حکومت در رنجند و به یک اندازه زیر فشار. فکر نمیکنید که لابد فارس ها در حال صفا هستند در حالی که بر دیگر اقوام ظلم روا میشود.
من هم امیدوارم روزی اموزش زبانهای غیر فارسی در تمام کشور ازاد شود و به همان اندازه که امیدوارم روزی مطبوعات ازاد داشته باشیم دوست دارم روزنامه های کردی و بلوچی و عربی هم باشد.
ممنونم از این مطالبی که نوشتید. فقط لطفا از این به بعد مارو تورک خطاب کنید. پدران تورک ما (غرنوی ها و سلجوقیان) سالیان سال (700 سال) بر این قلمرو حکومت کردند و هیچگاه نخواستند زبان قوم یا ملتی رو عوض کنند حال چه شده که قوم بربر مهاجر (اسکیمو هایی که از سرزمین های شمالی آمدند) میخواهند زبان و فرهنگ غنی ما رو عوض کنند اگر میتونستید اول 90% کلمهها و ساختار و نوشتار عربی رو از زبان به اصطلاح فارسی عوض کنید بعد شروع به فرهنگ کشی بکنید.
-- آتا ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMآقای دومرول عزیز...فاشیسم و دیکتاتوری حاکم بر ایران عرصه را بر اون سی درصد فارس باقیمانده (به عقیده شما) تنگ نکرده؟؟؟. در زندانها الان چه کسانی در غل و زنجیرند؟ همه ترکن؟ فارسها در ناز نعمتن و فقط شما ترکها گرفتارین؟ راه دستیابی به حقوق خود را نباید با کتمان واقهیتها دنبال کنین.
-- ایرانی ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMرهبر دیکتاتور ایران یک آذری یا به قول شما ترکه و از اون طرف هم کسی که رهبر جنبش اعتراضیه و میلیونها فارس و کردو بلوچ و ترک پشتیبانش هستن هم بچه آذربایجانه.
حقیقت اینه که به همه ماها ظلم شده...به هر انسان ایرانی ظلم شده ...
منکر تحقیر زبانی ترکها در ایران نیستم اما ترکها نیز به گویی از آن سوی پشت بام افتادند.افراط در هیچ طرف خوب نیست.دادن آمارهای من در آوردی مثل همین 70% غیرفارس که دوستان مطرح میکنند و یا حکومتی نشان دادن فارسها و دشنامهای شدید نژادپرستانه که به هیچ وجه در حد و اندازه توهینهایی که عمدتا به نام مردم فارس زبان ایران بر ترکها نوشته میشود نیست.هر انسان عاقلی میداند حکومت ایران به هیچ وجه وجه قومیتی و نژادی ندارد و هیچ رفتار آن در راستای انتفاع یک قومیت مانند آنچه در ترکیه یا آفریقای جنوبی میدیدیم نیست اما اینکه برخی اصرار دارند چنین چیزی را به دیگران بقبولانند امری است که باید موشکافی شود.بنا بر سخنان همین مقاله ترکها در ساختار قدرت نفوذ بسیاری دارند و مناطق انها نیز از توسعه خوبی برخوردار است پس آیا کسی هست به من بگوید این ظلم 70 80 ساله چگونه بر ملتی که تا این حد نفوذ در قدرت و اقتصاد یک مملکت دارد و مناطق زندگیش پیشرفته است اعمال شده است؟آیا به راستی وضعیت معیشتی شهرهای جنوبی کشور که عمدتا فارس هستند بهتر است یا وضعیت کلان شهری مثل تبریز؟چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.انداختن گناهی به این بزرگی بر گردن مردمی به این راحتی ممکن نیست.ظلم یک چیز است توهین یک مقوله دیگر.فارسها به عربها در زمان اشغال ایران هم دشنام میدادند اما ظلم را عربها میکردند!من به هیچ وجه ظلم بر یک قومیت یا ملیت آذری یا ترک یا تورک یا هر چه دوستان اسمش را میگذارند از طرف قومی به نام فارس نمیبینم.
-- علی ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMچه خوب است که رهبران جنبش سبز برای قوم ها و ملت ها و جهت یکپارچگی ایران عزیز اقدام به انتشار منشور هویت ملی آن قوم نمایند . ای کار باید هر چه سریعتر انجام گیرد و گرنه کنترل کار از دست می رود
-- بدون نام ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMمسئله ما ندانستن تاریخ ونشناختن خوداست. برخی هم سواستفاده و سمپاشی میکنند.
-- babak ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMبیشترآذری ها مادتبارند نه ترک. ترکها سپاهی بودند که آمدند و زبانشان با پهلوی آمیخته شد. کتاب... کسروی تبریزی را بخوانید
-- بدون نام ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMتاریخ را بخوانیم وخود را بشناسیم ونگذاریم برخی از نابخردی زمینه بدهند و برخی سواستفاده کنند وتخم دشمنی بپراکنند
-- babak ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMبیشترآذریها مادتبارند، نه ترک. ترکان چهره مغولی دارند. زبان اذریها نیز پارسی میانه، مادخُرد، آتورپاتگان و...
-- babak ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMاین پان ترکیست ها هستند که دائم در حال تحریف تاریخ هستند - نمونه اش همین اقای اتا !! حال کار به کجا کشیده که آریایی تباران این سرزمین را اسکیموهایی امده از شمال و غاصب سرزمین ایران می نامند!! منشا و خاستگاه ترکان کاملا مشخص است و غیر قابل تحریف - این عوامل بیگانه اند که سعی در جعل تمدن های من درآوردی n هزار ساله در آذربایجان برای ترکان دارند در حالیکه جعلیاتشان حتی در اشعار شاعران بومی آذربایجان مثل نظامی و قطران تبریزی و . .که ترکان را بیگانه خطاب کرده اند به وضوح رد شده - کسانی که این جعلیات را سرهم میکنند تنها در پی تجزیه ایران هستند و لاغیر - حرفهایشان هیچ ارتباطی به مطالبات زبانی ایشان ندارد! حقوق زبانی چیزی است که دران حرفی نداریم و موافقیم که همه درایران بتوانند زبان مادری را بیاموزند - ادبیاتش را گسترش دهند - رسانه داشته باشند و . . . - در مورد وضعیت اقتصادی هم که بر همگان واضح است که شهرهای ترک نشین ایران به مراتب در وضعیت بهتری از فارس نشین ها به سر می برند و برخلاف آریایی تباران تحت ستم مثل کرد و بلوچ به مشارکت بسیار بیشتری در حکومت دارند !
-- شیدا ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMفکر میکنم هم وطنان عزیز بجای حساسیت روی لغات(آذری ، رتک یا تورک) بهتر است به متن مقاله بیشتر بها دهند.به نظرم از طرف هم وطنان ترک هم دارد افراطی گریهای انجام میشود.در خود جمهوری آذربایجان لفظ آذری را به مردم کشورشان میدهند در حالی که هیچ شونیسم غیر ترکی در آنجا حاکم نیست.اینکه یک شیطان خیالی به نام شونیسم فارس بسازیم تنها به این خاطر است که بتوانیم با آن بر طبل دشمنی بکوبیم وگرنه هر عقل سلیمی میداند در ایران بجز آموزش زبان فارسی هیچ امتیاز دیگری به کسی جهت قومیتش داده نمیشود.در واقع هیچ یک از هم وطنان فارس بابت قومیتی که دارند از امتیاز ویژه ای برخوردار نمیشوند.بسیاری از ارکان قدرت در ایران ترک هستند ولی میبینیم کوچکترین حرکتی در راستای احیای حقوق بشر قومیتشان نمیکنند . در آن سو نیز فارسهای حکومت کوچکترین اهمیتی به زبان پارسی(زبان عاری از واژگان عربی) یا تاریخ پیش از اسلام نمیدهند.متهم کردن یک عده از مردم تنها به این دلیل که مثلا جکی از سوی آنها برای قومیتی گفته میشود کاری است اشتباه.در تمام دنیا شاهد این هستیم که گروهی برای گروه دیگر ، کشوری برای کشور دیگر ، قومی برای قوم دیگر جک تعریف میکنند و رفتاری را به آنها نسبت میدهند.این جکها در هیچ کجای دنیا باعث بروز نفرت و جنگ نشده است.به هیچ عنوان نمیخواهم از این توهینهای سخیف دفاع کنم و آنها را به شدت محکوم میکنم و تا کنون نشده یکبار به این جکهای تلخ بخندم و یا برای کسی تعریف کنم یا به کسی به خاطر قومیتش دشنام دهم.متاسفانه اکثر هم وطنان ترک ما خیلی سطحی به موضوع نگاه میکنند.کسی منکر عدم رعایت حقوق بشر در ایران نیست.من در صف اول مقابله با این توهینها در مقابل توهین شونده ها می ایستم.خوب هم آگاهم که در ایران یکسان سازی قومیتی صورت گرفت اما نه از طرف یک قوم بر دیگر قومها بلکه از طرف حکومتی دیکتاتور از ترس عثمانی و دیگر قدرتها.کسی از این توهینها دفاع نکرده اما من تا کنون به ندرت کسی از هم وطنان ترک را دیدم که در مقابل بدترین و شنیع ترین رفتار برخی از ترکها در برابر سایر اقوام مانند فارس و ارمنی و کرد در مقابل سایر هم شهریانش واکنشی نشان دهد.گاهی با خود می اندیشم بهتر است دست از مبارزه با جمهوری اسلامی برداریم وگرنه معلوم نیست وضعیتمان در نبود قدرت مرکزی مناسب بدتر از عراق و یوگوسلاوی و روآندا (هوتوها و توتسی ها که به خاطر توهم ظلم یک قوم بر دیگری باعث شد صدها هزار نفر بیگناه را به کام مرگ بکشد) نشود.من نمیدانم واقعا شونیسم نژاد پرست قوم فارس در طی 80 سال تنها توانسته زبان ترکی را رسمی نکند و جک برای ترکها بسازد؟پس دوستان یا از روند رسمی شدن فارسی خبر ندارند یا از سیستمهای نژادپرست اطلاعی ندارند و نمیدانند ظلم نژادی چیست.مطمئن باشید در کشور نژادپرست فرق بین شهرها مثل فرق آنتالیا و وان در ترکیه است.
-- علی ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMاستفادهٔ واژه اقلیت به طور عمد یا غیر عمد برای قومیتها در ایران اشتباه هستش! اقلیت رو زمانی میشه استفاده کرد که اکثریت قریب به یقین از یک جنس باشن!
مثل اقلیت مذهبی! بیشتر از ۹۵ در صد ایران مسلمان هست، پس مذاهب دیگه اقلیت هستش.
ولی در جایی که قوم یا ملیت آذربایجان حدود ۳۰ میلیون هست، قوم کرد ۷ میلیون و بلوچ و عرب و... حدود چند میلیون. با مفهومی که در این متن اومده قوم فارس خودش جز اقلیت حساب میشه چون جمعیتش ماکسیمم ۳۰ میلیون هستش. ولی اقلیت به خاطره این استفاده شده که قوم فارس در اکثریت تصور شده!
لذا در جایی که قومی اکثریت قریب به یقین حساب نمیشه استفادهٔ واژه اقلیت کاملا اشتباه هستش، چون اکثریتی وجود نداره. این مساله خودش جز مسائل تفرقه انگیز هستش و بسیاری از اشخاص در قومیتهای مختلف به این مساله حساس هستن! پس در ادبیاتی که استفاده میکنیم باید نهایت دقت رو به جا بیاریم که بلای جونمون نشه!
-- Reza ، Aug 4, 2010 در ساعت 08:21 PMبا تشکر از بهنام بخاطر نگارش این مقاله علمی.
-- ناصر تبریز ، Aug 5, 2010 در ساعت 08:21 PM1- واقعا" باعث تاسف است که هویت انسانهایی که می توانست فرهنگ زبان آداب و رسوم میراث فرهنگی وتاریخی باشد به سطح یک تیم فوتبال تقلیل پیدا کرده است .
2- "تراکتور "شاید امروز یک تیم فوتبال فرض می شود ولی باید قبول کرد که "تراختور"زبان اعتراض انسانهایی است که توهین ها و تبعیض ها را برنمی تابند.
3- متاسفانه برخی از هموطنان فارسی زبان نمی دانند هزینه های تمسخر تبعیض و بی حرمتی فراتر از آن چیزی است که فکر می کنند .
4- نتیجه و برآیند چنین اعمالی از سوی هموطنان فارس زبان همان خواهد بود که امروز دشمنان این مرزبوم می خواهند . خود مختاری جدایی استقلال تجزیه طلبی شاید امروز در حد شعار باشد ولی با ادامه این روند این عناوین در سطح جامعه نمایان خواهد شد و این تنها آذربایجان نیست که این بحث ها رخ مینماید بلکه موضوع در سطح سایر قومیت ها نیز نمود خواهد یافت .
سران سیاسی و نظامی و بزرگترین بازرگانان درین 70 ـ 80 سال بیشتر آذری بوده اند نه ازاستان فارس
-- شهرونددرجه 3 ، Aug 5, 2010 در ساعت 08:21 PMپیش ازآمدن سپاه ترک، آیاسرزمین مادخُرد یا آتورپاتگان خالی بود؟مادنژادان چه شده اند که همه تورکند؟!
-- شهرونددرجه 3 ، Aug 5, 2010 در ساعت 08:21 PMما تورك هستيم و خواستار رسميت يابى زبان مادريمان در ايران هستيم تا همه تورك ها بتوانند به زبان توركى بنويسند و بخوانند. كدامين فارس زبان حاضر است از اين حق ابتدايى حمايت كند.
-- تورك ، Aug 8, 2010 در ساعت 08:21 PM