خانه > زنان > گزارش > خالهزنک؛ آره یا نه؟! | |||
خالهزنک؛ آره یا نه؟!کیارش پارسا عالیپورkiaa@radiozamaneh.comاه ... اه! مرتیکه! چه خالهزنکهها...! بابا داریم اختلاط میکنیم، یهکم دلمون باز بشه. اینا که دیگه خالهزنکبازی نیست، حاجی!
افتضاحه این آدم ... اینقدر که خالهزنکه! این حرفها برای شما هم آشنا هستند؟ بهنظر شما، چرا اینقدر این واژه، یعنی «خالهزنک» رایج شده؟ ریشه در کجا دارد؟ اصلاً یک چیز دیگر: به محض اینکه واژهی خالهزنک را میشنوید، چه تصویری در ذهنتان میآید؟ خالهزنک برای شما، بار جنسیتی دارد؟ آن را ضد زن میدانید یا فقط واژهای که همینجوری جا افتاده است؟ نگاه یکم: فریده خالهزنک؟ اولین چیزی که به مغزم میآید، قیافهی آنهایی است که خالهزنک بازی درمیآورند؛ یعنی غیبت میکنند، تهمت میزنند و دروغ میگویند. این بهنظر من میآید، خالهزنک بازی یعنی این.
نظرت دربارهی استفاده از این واژه چیست؟ کلمهی قشنگی نیست. حتی اگر کسی این عمل را هم انجام بدهد، کلمهی قشنگی نیست که گفته شود خالهزنک است. چرا واژهی قشنگی نیست؟ شاید بهخاطر معناهایی باشد که پشت آن وجود دارد. آن معناها چه هستند؟ اینجور بهنظرم میآید که خالهزنک بازی یعنی دوبههمزنی، حرف کسی را به این و آن رساندن، تهمت زدن، پشت سر کسی دروغ گفتن و ... همهی اینها پشت آن کلمه است. خالهزنک برای شما بار جنسیتی دارد؟ این کلمه به زن نسبت داده میشود، ولی فقط زنها نیستند که غیبت میکنند. ببخشید این را میگویم؛ ولی خیلی از آقایان در مسئلهی غیبت و اینجور چیزها، بدتر از خانمها هستند. اینکه این خصلت را به خانمها نسبت میدهند درست نیست. من خودم شخصاً مشکلی با آن ندارم، ولی معناهایی که پشت آن قرار دارند، زشت هستند. نگاه دوم: علی بهنظر من، در ریشه، هیچ واژهای بد نیست. جای استفاده است که یک واژه را میتواند بد یا خوب کند. بنابراین، خیلی از چیزهایی که بهنظر ما زشت میآیند، اگر جای مناسب استفاده شوند، حقانیت واژه ادا شده است. خالهزنک معمولاً جایی استفاده میشود که میخواهند بگویند کاری که یکنفر انجام میدهد درست نیست. وقتی کسی حرفش را با قدرت بیان نمیکند، میگویند کار خالهزنکی. اگر زنک را کوچک شده یا تحقیر شدهی زن بدانیم، خیلی دور از انتظار نیست که کسی که اینطور حرف میزند را به آن تشبیه کنند. در فارسی "ک" را بعضی وقتها برای کوچک کردن استفاده میکنیم، بعضی وقتها برای تحقیر. وقتی زن میشود «زنک»، یعنی تحقیر میشود. وقتی مرد میشود «مردک»، یعنی تحقیر میشود. آن تحقیر شدن در خالهزنک، به این دلیل بوده که او را تحقیر کنند. بهنظر شما، استفاده از این واژه، تحقیر زن به صورت کلی است یا خیر؟ نه تحقیر زن نیست. چرا تحقیر زن باشد؟! بهنظر من، به هیچعنوان تحقیر زن نیست. تحقیر آن فردی است که حرف را با شهامت بیان نمیکند. اصلاً جایی استفاده میشود که یک نفر، حرفی را که نباید بزند، میزند یا حرفی را که شاید درست نباشد، میزند. خالهزنک به کسی اطلاق میشود که حرفی را جای دیگر میبرد. در بحث عامیانهی ما به چنین فردی خالهزنک میگویند. هیچوقت هم دنبال ریشهی آن نگشتهام که ببینم از کجا میآید. ولی این تصور شخصی خودم است. خالهزنک برای شما بار جنسیتی دارد؟ بهنظر من، اصلاً اگر ریشهاش را بخواهیم درنظر بگیریم، بار جنسیتی آن به این دلیل است که در قدیم مردها، معمولاً مشغول کار و تلاش بودند. این کار، خاصهی خانمهایی بود که معمولا خانه میماندند و با هم صحبت میکردند. در این صحبتها ممکن بود از خیلیها که در آن جمع حضور نداشتند، صحبت شود. اگر من مرد، گاهی حرفی را بزنم، در محفلی که مربوط به آن محفل نباشد و مربوط به شخصی باشد که آنجا حضور ندارد، عموماً ایرادی که از ما میگیرند این است که این کار، کار زنانه است. یعنی خانمها مینشینند با هم حرف میزنند. چون معمولاً آقایان در مورد کارهای اقتصادی و زمینههای دیگر بیشتر صحبت میکنند. صحبت کردن از شخصی که حضور ندارد، در قدیم کار زنانی بوده که دور هم مینشستند و باهم کاری را انجام میدادند. ریشه، توهین به زن نیست. رفتار، رفتار زنانه است و هنوز هم چیزی که در فرهنگ ما به عنوان غیبت نام میبرند، بیشتر در خانمها هست. البته الان دیگر آقایان هم خوب غیبت میکنند، ولی عموماً کار آقایان نبوده است. نگاه سوم: شاهین واژهی خالهزنک، در نوع خود، واژهی جذابی است. وقتی آدم میخواهد معنای یک واژه را بیان کند، باید سعی کند در بستر گفتاری خودش آن را تدوین کند و بفهمد. وقتی من واژهی خالهزنک را مانند یک لگو بهدست شما بدهم، شما هیچ معنایی از آن متوجه نمیشوید، ولی این واژه زمانی برای ما معنا پیدا میکند که آن را در بستر تاریخی- اجتماعی خودش بیان کنیم.
از این نظر، واژهی خالهزنک جذاب است چون به این شکل در زبان از آن استفاده میکنیم و میگوییم: طرف خالهزنک است یا میگوییم اینقدر خالهزنک نباش. این یک گزارهی اخلاقی است. وقتی به کسی میگوییم: خالهزنک نباش، داریم به او توصیه میکنیم که رفتارش بهگونهای باشد که حرفهای مبتذل راجع به دیگران نگوید. ترکیب واژگانی «خالهزنکبازی» خودش خالهبازی را هم تداعی میکند. یعنی به بازیهای کودکانهای برمیگردد که ما همه زمانی انجام دادهایم. در عین حال، واژههای خاله و زنک که هردوی آنها به جنسیت زن برمیگردد، تاکید و ترکیب زبانیاش در کنار هم، جای بحث دارد، جای تأمل دارد که چطور ما واژهی خالهزنک را در جاهایی استفاده میکنیم که بار اخلاقی دارد. آیا این واژه، بهنظر شما، بار جنسیتی هم دارد؟ و آیا این واژه را توهین به زن میدانید؟ به عبارتی دیگر آیا آن را ضد زن میدانید؟ زبان بستر بسیار عمیقی است که اندیشهی ما را شکل میدهد. در دوران مدرن و زمانی که فمینیسم به عنوان یک جهانبینی رو میآید، نوع نگاه به زبان متفاوت میشود. مانند دورانی که کلونیالیسم و آنتیکلونیالیسم ایجاد میشود و به زبان، به گونهی دیگری نگاه میشود. مثلاً آن روابط بنده و خدا را، روابطی نابرابر میدانند و آن را نقد میکنند. به همینخاطر، الان هم فمینیستها به این قضیه، از یک دیدگاه جنسیتی نگاه میکنند. اما نظر شاهین در این باره چه هست؟ آیا شما این واژه را ضد زن میدانید یا خیر؟ لزوماً نه. نگاه به زبان نمیتواند بهگونهای باشد که ما زبان را ارزشگذاری کنیم و بگوییم این واژه در زبان مثلاً بهنفع یا علیه بردهداری است. زبان را ما نمیتوانیم ارزشگذاری کنیم، زبان هدیهای است که به ما داده شده است. ما فقط میتوانیم با حساسیت، تأمل و با احترام خاص از زبان استفاده کنیم. یعنی زبان ابزاری در دست ما نیست، بهخاطر همین نمیتوانیم زبان را ارزشگذاری کنیم و بگوییم مثلاً این واژهاش باید حذف شود. این دیدگاه مکانیکی را به زبان نمیتوانیم داشته باشیم. زبان گنجینهی وسیعی است که ما میتوانیم از آن بهره ببریم، ولی بهگونهای نیست که بتوانیم دیدگاه خودمان را به آن تحمیل کنیم. در عینحال هم باید خیلی مواظب باشیم که استفاده از زبان به گونهای نباشد که ضربه به دیگران بزند و مبتذل بشود. نگاه چهارم: محبوبه عباسقلیزاده محبوبه عباسقلیزاده، کنشگر جنبش زنان ایران، نظر دیگری در بارهی واژهی خالهزنک دارد. از او میپرسم: بهنظر شما، خالهزنک یعنی چه؟ اولاً نفس این پرسش شما که «خالهزنک یعنی چه؟»، به عنوان یک خبرنگار، خود بار جنسیتی دارد و مشروعیت دادن به یک واژهی کاملاً سکسیستی و جنسیتی است که از یک فرهنگ مردسالار بلند شده است و کنایه از آن دارد که هرگونه حرف بیهوده و هرگونه حرفی که پشت سر این و آن گفته میشود، از زنان بلند میشود و از خالههایی که در گوشهی خانه نشستهاند و کار دیگری ندارند، غیر از اینکه پشت سر مردم حرف بزنند. ولی در واقع، آنچه در فرهنگ عمومی، اسمش کار خالهزنکی است- که من فکر میکنم واژهی دیگری باید جای آن گذاشت- این است که ما بنشینیم و حرفهایی که حرفهای شخصی افراد دیگر است را با یک حالت طنز و هیجان خاصی بگوییم. به اصطلاح غیبت کنیم که در فرهنگ ما هست.
آیا واژهای پیشنهادی برای خالهزنک دارید؟ در زبان انگلیسی به جای غیبت میگویند « گاسیپ» (Gossip)، که اصلاً بار جنسیتی ندارد. مدتی بچههای فمینیست فکر کرده بودند بهجای خالهزنک، بگویند «داییمردک» یا مخففش کنند و بگویند «خ.ز.پ» به معنای «خالهزنک پرس» که باز هم همان بار جنسیتی را دارد. من هیچ واژهی پیشنهادیای جای آن ندارم. در زندگی روزمره، از واژهی «خ.ز» که کوتاه شدهی خالهزنک است، استفاده میکنید؟ تقریباً شاید من روزی دو سه بار از واژهی «خ.ز.پ» مخفف «خالهزنک پرس» استفاده میکنم. بعضیها از «خ.ز» استفاده میکنند، ولی بهکار بردن این کلمهی مخفف، برای من آن حالت کلمهی خالهزنک را ندارد. فقط یک واژهی تهی، بدون هیچ بار جنسیتی است. ولی هربار این کلمه را گفتهام، همان لحظه فکر کردهام ایکاش واژهی دیگری جای آن بود که میگفتم. یعنی بازهم وجدانم ناراحت است از اینکه میگویم «خ.ز.پ». آیا به این قائل هستید که واژهای با معنای مشخص، در طول زمان، میتواند معنای دیگری پیدا کند؟ نمونهی چنین روندی را در واژهی «مزخرف» بهمعنای تزیینشده میتوانیم ببینیم که امروزه از آن بهمعنای حرف چرند استفاده میشود. اصولاً در زبانشناسی ما اصطلاحی داریم به نام «انتقال معنوی» و «انتقال لغوی». انتقال معنوی به این معناست که تو یک لغت را استفاده میکنی، ولی این لغت در عینحال، معنایش در طول زمان عوض میشود و اصلاً از مفهوم دیگری برخوردار میشود. در زبان فارسی و زبانهای دیگر میتوان مصداقهای زیادی مانند همین «مزخرف» برای آن پیدا کرد. ولی در مورد خالهزنک، من قائل نیستم به اینکه این واژه انتقال معنوی پیدا کرده است. ممکن است در لفظ «خ.ز» پیدا کرده باشد، ولی بازهم ریشهی آن، ریشهی جنسیتی است. یعنی این دلیل نمیشود که ما این واژه را عوض نکنیم. بسیاری بر این باورند که زبان، فرهنگساز است. بهنظر شما، آیا راهی برای تغییر یک فرهنگ مردسالار، از راه زبان وجود دارد؟ خودآگاهی جنسیتی یا اصولاً خودآگاهی فرهنگی خیلی کمک میکند به اینکه ما از واژههایی استفاده کنیم که بار تحقیرآمیز نداشته باشد. فقط هم در مورد بحث جنسیتی نیست، در مورد بحث قومیتها هم همینطور است. مثلاً نگاه کنید که در دوران پدر و مادرهای ما یا نسل گذشته یا حتی برنامههای تلویزیونی دورهی شاه، موقعی که میخواستند درباره قومیتها برنامه تهیه کنند، چقدر آمیخته به توهین بوده است. در حالی که چند سال پیش، زمانی که یک کاریکاتور در مورد مسائل قومیتی منتشر شد، احساسات اجتماعی را برانگیخت. این نشان میدهد که آگاهی اجتماعی و دانش حقوق بشری یا دمکراتیک باعث میشود که ما بتوانیم زبان را کنترل کنیم. همین مسئله در مورد بحثهای جنسیتی هم صادق است. یعنی ما هرچقدر آگاهی جنسیتیمان، احترام به خودمان بالا برود، این کنترل بیشتر دیده میشود. امروزه یک مرد مدرن هرگز به همسرش نمیگوید: «تو بوی قرمهسبزی میدهی.» حتی اگر به ذهنش بیاید، حاضر نیست آن را بگوید. ولی در دورهی قبل اینطور بوده است. یا ترانهسراها، شاعرها و نویسندهها خیلی دقت میکنند به اینکه از واژههایی استفاده نکنند که بار تحقیر قومیتی یا جنسیتی داشته باشد و این کمک میکند به تغییر زبان. بهنظر من، خودآگاهی اجتماعی، جنسیتی و حقوق بشری به تغییر زبان روزمرهی ما کمک میکند. نظر شما، همراه گرامی زمانه، در بارهی این واژه، یعنی خالهزنک و کوتاه شدهی آن، «خ.ز»، چیست؟ خود شما این واژه را استفاده میکنید؟ نمیکنید؟ این واژه را ضد زن میدانید؟ نمیدانید؟ نظرتان را با ما درمیان بگذارید.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
خاله زنک و خ.ز بار جنسیتی دارند و ضدزن هستند. من از هیچکدام استفاده نمی کنم. به جایش «غیبت نکنید» و «آدم سطحی ایه» را به کار می برم
-- نیک ، Oct 23, 2010خیلی از آقایان در مسئلهی غیبت و اینجور چیزها، بدتر از خانمها هستند. اینکه این خصلت را به خانمها نسبت میدهند درست نیست.
-- j.k ، Oct 23, 2010حتی در قدیم هم مردهایی که به کار و کاسبی مشغول بودند پشت سر دکاندار بغلی یا همکار اداره و رییس حرف میزدند و مختص زنان خانه دار نبوده و نیست
-- j.k ، Oct 23, 2010با درود، کاش به جای مصاحبه با شاهین، مصاحبه با چند تا زبان شناس و جامعه شناس بود
-- Sima ، Oct 23, 2010