خانه > زنان > مقالات > دشمن دانا به از نادان دوست | |||
دشمن دانا به از نادان دوستفروغ.ن. تمیمیانتشار مقالهی اخیر سوسن محمدخانی غیاثوند با عنوان: «ضرورت های پنهان چندهمسری»، آخرین مطلب از سری مقالاتی است که او در آنها به موضوع «چندهمسری» پرداخته است. در سه مقالهی اول او با نگرشی دوراندیشانه و واقعگرایانه به تجزیه و تحلیل منابع دینی و هم بهطور خاص به بحث اسلامی چندهمسری میپردازد. خانم محمدخانی در نوشتههای خود واقعیات تاریخی و اجتماعی را درنظر گرفته و سعی در طرح و ارائه تصویری جامع از موضوع چندهمسری در دین اسلام دارد. اما در آخرین مقاله که ذکر آن در بالا رفت، او با توضیح برخی از «ضروریاتی» که به باور نویسنده میتواند به درستی توجیهگر مشروعیت تعدد زوجات در ایران باشد، به نقد فقط یک خواسته از مطالبات کمپین یک میلیون امضا برای کسب حقوق برابر مینشیند. سوسن محمدخانی در ابتدا با برشمردن دلایل خود در توجیه ناگریزی تعدد زوجات (عقدی و صیغه) به همان دلایلی که معمولاً از طرف اسلامگرایان سنتی در مقبولیت این امر بیان میشود، استناد میکند. یعنی اگر زنی مریض باشد، اگر زنی بچهدار نشود، اگر زنی ناتوانی جنسی داشته باشد، مرد حق دارد که همسر دوم اختیار کند. او در ادامه بر واقعیات دیگری از جمله افزایش درصد زنان در مقایسه با مردان، کشته شدن آنها در جنگ، آسیبپذیر بودن مردان و کمتر بودن طول عمرشان در مقایسه با زنان اشاره میکند. به این ترتیب به نظر نویسنده در جامعهای که زنان از هیچ حمایت اجتماعی و آزادی فردی برخوردار نیستند و اکثریت آنان برای معاش روزانه به مردی وابستهاند (اول پدر و بعد هم شوهر) و بدون شک بسیاریشان هم در آرزوی داشتن خانه، همسر و فرزند هستند، تنها یک راه حل باقی است و آن هم همان راه حلی است که در قانون شرع تصریح شده است: ازدواج مجدد مردان. تا زنان تنها هم به نوایی برسند و با تحمل منزلت تحقیر شدهی هوو بودن، به ناگزیر به زندگی پر از رنج و درد خود ادامه دهند.
آیا سوسن محمدخانی شخصاً به عنوان یک زن ژورنالیست و فیلمساز حاضر است در صورت تنها ماندن و ازدواج نکردن از روی ناچاری هووی زن دیگری شود؟ و آیا این منطقی است که با توجیه این مسئله که صدسال طول خواهد کشید تا اوضاع به نفع زنان بهتر شود، زنان را به پذیرفتن شرایط نابرابر و تحقیرآمیز تشویق کنیم؟ آیا ازدواج تنها راه دستیابی به عشق و همسر است؟ آیا شما دربارهی زنانی که شوهرانشان ناتوانی جنسی دارند و یا بچهدار نمیشوند فکری کردهاید؟ آیا آنها نباید حق داشته باشند که شوهر دوم اختیار کنند؟ مخاطب اصلی خانم محمدخانی در این نوشته کنشگران فمینیست، یعنی مبتکران کمپین یک میلیون امضا برای حقوق برابر هستند. او در جای جای مقالهاش آنان را به بیتوجهی به واقعیات جامعه، کپیبرداری از کشورهای دموکراتیک، بیتوجهی به خواستهای واقعی زنان از جمله نیازهای جنسی آنان (که به ناچار باید با ایفای نقش هوو رفع شود) متهم میکند. از نظر او کمپین به معضل بیکاری، بیپولی و شرایط واقعی زنان در جامعه وقعی نمیگذارد. نقد او و یا بهتر است بگوییم که سرزنش و شکایت او تنها به موضع کمپین در مورد تعدد زوجات محدود بوده و به این ترتیب گاهی این تصور را به وجود میآورد که انگار این کمپین تنها وظیفهاش مبارزه با قانون تعدد زوجات بوده است. نویسنده با طرح سئوالات متعددی از مبتکران کمپین یک ملیون امضا، خواهان ارائه راه حل از طرف اعضای کمپین برای حل نیازهای جنسی ، مشکلات اقتصادی زنان و غیره است. سئوالی که بدون شک برای خواننده پیش میآید این است که آیا خانم محمدخانی به راستی نمیداند که وظیفهی اعضا و هوادارن این کمپین تنها ایجاد ارتباط چهره به چهره با مردم و بهویژه زنان، برقراری دیالوگ، توضیح قوانین نابرابر و سرانجام جمعآوری امضا و به مجلس فرستادن امضاهای مردم است؟ و نه ارائه راه حل برای تمام معضلات جامعه و تا آنجا که من دیدهام اعضای کمپین هرگز چنین ادعایی هم نکردهاند. نویسنده در انتقاد و سرزنش تا آنجا پیش میرود که کمپین برابریخواهی را متهم میکند که در فعالیتهای خود نه تنها به مشکلات زنان و واقعیات جامعه بیتوجه بوده است، بلکه اصولاً اقدامی اشتباه و انحرافی است. او به راحتی اعضای کمپین را به یاری رساندن به فساد و فحشا متهم میکند! آنجا که مینویسد: «آیا اعضای کمپین میتوانند تضمین دهند که با به کرسی نشستن خواستههایشان جامعه به فساد و فحشا سوق داده نمیشود؟» این نوع بحث و استدلال برای توجیه و گردن نهادن به یکی از بدترین انواع تبعیض علیه زنان و هم صحه گذاشتن بر ساختار مردسالارانهی جامعه از زاویهی توجه به منافع مرد و ناگریزی پذیرفتن جنس دوم بودن زنان، از طرف نویسندهای که خود به نسل جوان و پیشرو یک جامعه متعلق است، برای شخص من حیرتانگیز است. تعجب من وقتی بیشتر شد که به یاد آوردم که سوسن محمدخانی در ماه مارس گذشته در نوشتهای تحت عنوان: «برای من چیزی شبیه معجزه بود» که روی وبلاگ جهان زن، منتشر شد با لحنی بسیار صمیمانه به تشریح مصائب شخصیاش و هم ارائه حقایق تلخی از نوع نگرش تحقیرآمیز، تبعیضآمیز بخش اعظم جامعهی مردانه به زنان، دست زده بود. نوشتهای که من میتوانم آن را مانیفست او در اعتراض به ساختار مردسالارانهی جامعهی ایرانی بنامم. بنابراین نمیتوانم به درستی دریابم که نویسنده به عنوان یک زن آگاه چرا با تبلیغ تعدد زوجات، با مدافعان تبعیض و نابرایری علیه زنان همسو میشود؟ در زمانی که مسئولان دولتی با تمام ترفندهای ممکن وجود یک جنبش فمینیستی فرا گیر را در ایران انکار میکنند و دهها فعال فمینیست و مدافع حقوق بشر کشورمان را به زندان انداختهاند. بدون شک سوسن محمدخانی غیاثوند حاضر نیست با مینو اصلانی رییس بسیج زنان ایران که جنبش مدنی و صلحآمیز زنان ما برای داشتن حقوق برابر را توطئهای علیه امنیت ملی و «حرکت سیاسی سطحی و کف روی آب» میخواند، در یک صف قرار گیرد! • ضرورتهای پنهان چندهمسری
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
با درود فراوان.مدتی بود که مقالات خانم غیاثوند رو میخوندم اما نه کامل.چون وقتی میدیدم که یک بانو که بایستی به حقوقی برابر با مرد بیاندیشد و به زنان دیگر در این مورد آگاهی دهد خود در ماله کشی با مردان تبعیض نگر همسو شده است و بسیار متعجب شدم که چرا نویسنده ای نیست برابر طلب که مقالات غیاثوند را به چالش بکشد.از بانو فروغ صمیمانه سپاسگزارم.
-- سهیل ، Oct 21, 2010خانم فروغ قربون قلمتون. این رو هم اضافه کنید که خانم محمد خانی خودش حاضره شوهرش رو به گرفتن صیغه و یا زن عقدی دیگه تشویق کنه؟
-- یک خاتون ، Oct 21, 2010اگه زنان و مردان حقوق مساوی داشته باشند نیازی نیست که زن متکی به مرد به عنوان نان آور باشد. زنانی هستند که نان آور خانه اند و شوهرشان همین نان خودشان را نیز ازشان می گیرند. دلمون خونه کم ضربه نخوردیم که خانم سوسن محمدخانی یک کمی یواش تر
عزيز من بدبختي زنان ما درصد بالاييش از خودشون نشات ميگيره. متاسفانه زناني مثل غياثوند کم نيستند تو جامعه ما. و تا اينان هستند وضعيت اسف بار زنان نيز همين هست.
-- شيرين ، Oct 22, 2010زني که زير بار نابرابري نرود و تبعيض را بين زن و مرد در خانواده خوش تاب نياورد مطمئنا بسياري از نابرابري ها رو حداقل در مورد خودش ميتونه از بين ببره، حالا تصور کنيد تک تک زنان ايراني اينگونه باشند،
آيا زناني که در درجه اول خودشان حقوق خود را به رسميت ميشناسند و خود را کمتر از مرد نميبيند ميتوان به زور تبعيضي را در موردشان اعمال کرد؟
ممنون فروغ جان عالی بود مصداق همون جانا سخن از زبان ما می گویی
-- مریم ، Oct 23, 2010سلام
-- مانی ، Oct 23, 2010ببخشید این مقاله که رادیو زمانه جون به لبمون کرد تا فعلا فقط 5 بخشش رو منتشر کنه تازه اون هم بدون اطلاع نویسندش و با تغییر تیتر اصلی و انتخابی نویسنده به طور کامل و در دو بخش در این آدرسها منتشر شده است
قسمت اول
http://andaryari.com/news.php?extend.61
قسمت دوم؛
http://andaryari.com/news.php?extend.62