خانه > زنان > گزارش > تعهد، صداقت و سختکوشی | |||
تعهد، صداقت و سختکوشیسمیه دهبانsomaye@radiozamaneh.comشنیدهام و باور دارم که سه چیز یک شخصیت را میسازد: تعهد، صداقت و سختکوشی. مطمئناً در میان اطرافیان خودتان کسانی را میشناسید که هرسه خصوصیت را با هم داشته باشند. هفتهی گذشته این افتخار نصیب من شد که از نزدیک با چنین فردی آشنا شوم.
گلناز امین، بنیانگذار و مدیر «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» بیستویک سال است که با تعهد، صداقت و سختکوشی، توانسته است علیرغم همهی مشکلات و سختیها، سالانه عدهی کثیری از پژوهشگران، فعالین سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را از سراسر دنیا، گرد هم بیاورد. شاید بتوان گفت این کنفرانس یکی از تخصصیترین و قدیمیترین کنفرانسهای ایرانی است که با محوریت مسائل زنان و زن ایرانی، بدون وقفه در دو دههی اخیر برگزار شده است. کتاب سال بنیاد که دربرگیرندهی مقالات ارائه شده در هر کنفرانس است، به همت کمیتهی برگزاری سال و بنیاد، زیر نظر گلناز امین بهچاپ میرسد. این برنامه را فرصت مغتنمی برای قدردانی و سپاس از زحمات بیشائبهی خانم گلناز امین میشمارم. بیستویکمین کنفرانس سالانهی بنیاد پژوهشهای زنان ایران، با موضوع «جنبش زنان ایران، تحولات سیاسی و مبارزات دمکراتیک»، هفتهی گذشته در پاریس، دانشگاه سوربون سانتیه، برگزار شد. سیزده سال پیش نیز، در سال ۱۹۹۷، این کنفرانس در شهر دیگری در حومهی پاریس برگزار شده بود. «جنش زنان در ایران اکنون شکل گرفته و نسلی از زنان جوان مبارز را در بطن خود پرورانده است. این نسل جوان میتواند از نسلهای پیشین درسهایی بیاموزد. از همانها که پلی ساختند برای انتقال تجربه و آگاهی. از حرکت اعتراضی اسفند ۱۳۵۷ که آغازگر دورهای تازه از مبارزهی زنان برای کسب برابری و آزادی بود تا برآمد جنبش در دههی ۱۳۸۰ و تا شرکت چشمگیر زنان در خیزش بزرگ سال گذشته.» این کمیته همچنین شرکت کنندگان کنفرانس را به اندیشیدن به چند پرسش دعوت کرده است. پرسشهایی از قبیل: «تحول موقعیت زنان را به عنوان یکی از عوامل زمینهساز این خیزش مردمی، چگونه ارزیابی میکنید؟ زنان سکولار و لاییک در کجای این جنبش قرار دارند و برای برقراری برابری، آزادی و دمکراسی چه نقشی برای خود قائلاند؟ سیر رویدادهای آینده برای کنشگران حقوق زن، چه در آستین دارد؟ چشمانداز چیست؟» کمیتهی هماهنگکنندهی بیستویکمین کنفرانس سالانهی بنیاد پژوهش زنان ایران، در پایان مقدمهی کتابچه، خاطرنشان کرده است: «کوشیدهایم در حد توانمان، طیفی از نقطهنظرات را برای گفتوگو گرد هم آوریم؛ و نیز کنشگران دستکم دو نسل را. تا بتوانیم واقعیت جامعه را در گونهگونی و چند رنگیاش بازتاب دهیم. امید داریم که گفتوگوهایمان پربار باشد و صمیمانه.» چند رنگی و چند صدایی نکتهای که هم بنیاد و هم کمیتهی برگزاری، هردو بر آن تاکید داشتند، چندرنگی و چندصدایی بود، اما برای من که برای اولینبار در این کنفرانس شرکت میکردم، جو به گونهی دیگری احساس میشد. ذکر این نکته ضروری است که این برنامه، برداشتهای شخصی من بهعنوان یک شرکتکننده در این کنفرانس است و واضح است هرکسی با هر دیدگاه دیگری، میتواند برداشت کاملاً متفاوتی از این کنفرانس داشته باشد. همچنین پرداختن به همهی موضوعات مطرح شده در کنفرانس، در یک برنامه امکانپذیر نیست. کنفرانس امسال شامل چند سخنرانی مجرد و چهار پانل بود. در روز نخست و افتتاحیه، خانم فرانسواز پیک از فرانسه، در مورد «فمینیسم، چالشهای سیاسی قرن بیست و یکم» سخنرانی کرد. فرانسواز پیک دارای دکترای دولتی در علوم سیاسی و استاد بازنشستهی دانشگاه دوفین در پاریس است. او در جنبش آزادی زنان و گسترش مطالعات فمینیستی، از سالهای ۱۹۷۰، از طریق سازماندهی کنفرانس، مجلات، سمینار و انجمنهای زنان پژوهشگر، شبکههای مطالعات فمینیستی در فرانسه و اروپا، بهطور فعال مشارکت داشته است. کارهای او حول فمینیسم دور میزند: تاریخ فمینیسم، تئوریهای مربوط به فمینیسم و مناسبات آن با جنبش کارگری و سوسیالیسم. موضوع پانل اول کنفرانس در مورد «شکلگیری و سازمانیابی جنبشهای زنان پس از سرکوب دههی ۶۰» بود. در این پانل، فریده زبرجد از آلمان، «محافل زنان در دههی ۶۰ تا جنبش امروز زنان ایران» را مورد بررسی قرار داده بود. ناهید نصرت از آلمان نیز به مقایسهی «تشابهها و تفاوتهای جنبش زنان ایرانی در خارج و داخل ایران» پرداخت. ماری لادیه فولادی از فرانسه، سخنران دیگر این پانل بود. تحقیق خانم فولادی به موضوع زن و خانواده در ایران، از تحول روابط بین زوجین تا خیزش اخیر پرداخته بود. لازم به ذکر است که ماری لادیه فولادی از اولین متخصصانی است که آغاز دورهی انتقال باروری در ایران را در اواسط سالهای ۱۹۸۰، بهرغم حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی ثابت کرد. بهدنبال انتشار مقالهی او در مجلهی علمی «جمعیت»، چاپ انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی فرانسه در سال ۱۹۹۶، بخش جمعیت سازمان ملل متحد، پیشبینی و برآوردهای خود از وضعیت جمعیتی ایران را بازبینی کرد و با توجه به نتایج مطالعات فولادی، از سال ۱۹۹۸ آن را تغییر داد. سهیلا قادری آخرین سخنران اولین پانل این کنفرانس بود. عنوان سخنرانی ایشان: «نگاهی به مسئلهی زن در پرتو جنبش ملی کرد» بود. قومیت و ملیت یکی از نکاتی که در این کنفرانس چندین بار به آن پرداخته شد، مسئلهی قومیت و ملیت بود. تفاوت میان این دو واژه بحثبرانگیز است: آیا کردها در ایران یک ملیت هستند یا یک قومیت؟ در زبان انگلیسی «ethnicity» واژهای است که در اینگونه موارد بهکار برده میشود. مطالعات «gender» و «ethnicity» معمولاً در یک زیرگروه قرار میگیرند، اما کدامین ترجمه برای این لغت صحیحتر است؛ قومیت یا ملیت؟ انتخاب هرکدام از این دو واژه مخالفین و موافقینی را بههمراه دارد. شاید بشود در فرصت دیگری به این موضوع پرداخت. شاید شما آغازگر این بحث باشید. در پایان روز اول کنفرانس، سحر دهقان و ندا شاهرخی به اجرای برنامه پرداختند. سحر دهقان رقصنده و طراح رقص، با تاکید بر نقض حقوق بشر نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان، در حال تدارک برنامهی هنری آیندهی خود با الهام از شعر فارسی است. ندا شاهرخی نیز بر طرح مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی در تئاتر تاکید کرد. چرا که باور دارد که تئاتر به علت رابطهی زنده با تماشاگر، میتواند در این زمینهها بسیار مؤثر واقع بشود و مسائل جامعه را با زبان تئاتر با مردم جامعه مطرح کند و آنها را به بحث بگذارد. پانل دوم کنفرانس به موضوع مذهب، بنیادگرایی و لائیسیته پرداخت. ناهید حسینی از انگلستان به بررسی «نقش فرهنگ در آموزش زنان، در جوامع سکولار و مذهبی» پرداخته بود. ژاله وفا از آلمان، بر «جدایی دین و مرام از دولت و نقش اساسی لائیسیته در حفظ حقوق همهی زنان» تاکید داشت. آذر ماجدی در بخشی از سخنرانی خود بر این نکته اشارهی صریحی داشت که آزادی زن در جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست و اگر ما به دنبال آزادی زنان هستیم، حتماً نه فقط دولت دیگری که حکومت دیگری را باید بخواهیم. چرا که اسلام مانع آزادی زن است. این تاکید قاطع بر حذف اسلام و جمهوری اسلامی، به عقیدهی من، کمی راه را بر گفتمانهای بین طرفداران عقاید و باورهای مختلف تنگ میکند. همین نوع تاکید را طرفداران جمهوری اسلامی هم در لحن خودشان دارند. با این تفاوت که آنها میگویند: بدون مذهب، بدون اسلام، آزادی برای هیچ بشری وجود ندارد. اگر قرار بر گفتمان باشد، تاکید بر حذف دیگری، مطمئناً ما را به جایی نخواهد رساند. تنها سخنران این کنفرانس که از ایران آمده بود، پرستو الهیاری، عضو کمپین یکمیلیون امضا برای برابری بود. ایشان با بررسی سایتهای زنان و بیانیههای صادرشده از سوی مخالفین دولت، با ارائهی آمارهایی، میزان تاکید بر حضور و نقش زنان در یک سال اخیر را مورد بررسی قرار داد. نیره توحیدی از امریکا، «نقد و بررسی جنبش زنان ایران بر بستر جنبش سبز» و شهلا شفیق از فرانسه، «آزادی و برابری جنسیتی در ایران، چالش هویتی نقش و جایگاه مذهب» را مورد بررسی قرار دادند. تفاوت تحقیق و تجربه یکی از موضوعاتی که در این روز توجه مرا بیشتر به خود جلب کرد، عدم توجه به تفاوت میان تحقیق و تجربه و بهعبارت دیگر، عدم تمیز میان کار آکادمیک و کار اکتیویستی یا کنشگری بود. هرچند این دو باهم در ارتباط نزدیکی هستند، اما عدم توجه به تفاوت میان این دو، باعث سوءتفاهم یا برداشت ناکامل از موضوعات خواهد شد. موضوع جالب دیگر، حضور رنگها در این کنفرانس بودند. رنگ قرمز، رنگ سبز و یا رنگهای دیگر، تعلق افراد مختلف را به گروههایی که خود را عضو آن میدانستند، نمایش میداد. در پایان روز دوم کنفرانس، آناهیتا چراغعلی و گیسو شاکری به هنرنمایی پرداختند. گیسو شاکری تعداد زیادی از سیدیهای خود را به عنوان هدیه برای دختران ایران، به حاضران در کنفرانس اهدا کرد. ژاله احمدی از آلمان، در متنی بسیار فصیح و زیبا، ملاحظاتی در باب جنبش زنان در ایران جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داد. هایده درآگاهی از سوئد نیز در سخنرانی خود، به این سؤال پرداخت که «چرا و چگونه آزادی زن، معیار آزادی در جامعه است؟» در بخش پرسش و پاسخ، نکتهای که بسیار در ذهن من باقی ماند، این بود که نسل پیش از ما، آنهایی که «اعدامهای دههی ۶۰ و خاوران» را دیدهاند، به نوعی از حال و روز و اندیشههای ما، نسل جوان امروز، غافلند و ما را محکوم به عدم آگاهی از گذشتهی خود میکنند چون اعدامهای دههی ۶۰ را ندیدهایم و نمیتوانیم عمق فاجعه ی اتفاق افتاده را درک کنیم. بهجای دفاع از خود، در این میان، من سؤال دیگری را برای این عزیزان مطرح میکنم: شما نسلی که اعدامهای دههی ۶۰ را دیدهاید و گورهای دستهجمعیای چون خاوران را به چشم دیدهاید، از نسل ما چه میدانید؟ از خواستهها و دیدگاههای ما چه میدانید؟ چقدر راهکارهای ما را مورد بررسی قرار میدهید؟ آخرین پانل کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان که شاید مهمترین پانل این کنفرانس هم بود، عنوان «راهکارها و چشماندازها» را با خود داشت، اما متأسفانه فقط آزاده دواچی از استرالیا و محبوبه عباسقلیزاده از هلند، سخنرانی خود را به این موضوع اختصاص داده بودند ,که امیدوارم در برنامهی دیگری، با دعوت از محبوبه عباسقلیزاده و آزاده دواچی، راهکارهای پیشنهادی آنها را مورد بررسی قرار بدهیم. در تمام طول کنفرانس، جو چپ بر سالن حاکم بود. در تایید این حرف، میتوانم به گفتهی پروین سقفی در ابتدای سخنرانیاش اشاره کنم که گفت: «در این سه روز من به قدری از چپ شنیدم که در تمام این سالها نشنیده بودم.» موضوع سخنرانی پروین سقفی «بررسی موقعیت جنبش زنان ایران، از دیدگاه چپ» بود. در کنار کنفرانس، نمایشگاههای عکاسی و هنری از چندین هنرمند هم ارائه شده بود، اما متأسفانه این هنرمندان در روز آخر و در انتهای برنامه معرفی شدند. این موضوع مورد انتقاد شدید منیره برادران، یکی از شرکت کنندگان در این نمایشگاه نیز قرار گرفت. نکتهی آخر اینکه یکی از موضوعات فراخوان این کنفرانس، رابطهی جنبش زنان ایران با جنبش زنان کشورهای همجوار مانند زنان افغانی و عراقی بود که متأسفانه هیچیک از سخنرانیها به این موضوع اختصاص نیافته بود. امید است در کنفرانسهای بعدی، این موضوع دوباره در فراخوانها مطرح شود. پانوشت: نوشتهی ارائه شده «گزارش» از کنفرانس نیست؛ بلکه شرح کنفرانس است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
خیلی ممنون برای این گزارش و دیدگاه واقع گرا در تحلیل فضای کنفرانس،در بسیاری از کنفرانس های قبلی هم غلبه حضور چپ سنتی باعث تشنج و سروصدا می شد و البته در مقایسه با سال های قبل حالا باز بهتر شده است .و در ضمن این موضوع که متاسفانه بسیاری از شرکت کنندگان تصوری از کار تحقیقی و علمی ندارند و تنها به اکتیویسم سنتی و سیاه و سفید دیدن مسائل عادت دارند، هم یکی از مشکلات همیشگی است که باید در مورد آن چاره ای اندیشید.
-- فروغ ، Jul 28, 2010با تشکر