خانه > زنان > گفتوگو > زن ایرانی، سنت و مدرنیته | |||
زن ایرانی، سنت و مدرنیتهایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبیستو یکمین کنفرانس سالانهی «بنیاد پژوهشهای زنان ایران»، بهمدت سه روز از ۱۵ تا ۱۷ جولای (۲۴تا ۲۶ تیرماه)، با عنوان «جنبش زنان ایران، تحولات سیاسی و مبارزات دمکراتیک» در پاریس برگزار شد.
در این کنفرانس، جمعی از سخنرانان زن و مرد از کشورهای مختلف، به بررسی تحول موقعیت زنان، چشمانداز آینده، آزادیهای فردی و جمعی، جدایی دین از دولت و مسائل قومی و ملی پرداختند. خانم شهلا شفیق، جامعهشناس، نویسنده و مدیر «انجمن توسعهی روابط بین فرهنگی برای گسترش شهروندی» در پاریس، زیر عنوان آزادی و برابری جنسیتی در ایران، چالش هویتی و نقش و جایگاه مذهب صحبت کرد. وی به این مسئله پرداخت که اسلام قابل تعدیل به ایدئولوژی سیاسی نیست و نیاز به رفرم دارد، اما اسلامگرایی یک ایدئولوژی است. از خانم شفیق پرسیدم: این دو چه تفاوتی با همدیگر دارند؟ یکی از محورهای سخنرانی من این بود که اسلامگرایان خود را نمایندهی برحق اسلام و مسلمانان میدانند، ولی این یک جعلِ قبل از هرچیز ایدئولوژیک- سیاسی است. اسلام از زمان تولد خود در قرن هفتم تا به امروز که در قرن بیستویکم هستیم، در جوامع مختلف و به شکلهای مختلفی مطرح شده است. مسلمانان زیادی نیز در سراسر دنیا وجود دارند که رابطهشان با مذهب متنوع است. چنان که مسلمانانی وجود دارند که لائیک هستند و خواهان آن نیستند که تحت قانون اسلامی زندگی کنند.
خود قانون اسلامی نیز حاصل تبدیل مذهب بهنوعی ایدئولوژی است. بهنظر من، هر مذهبی که به «قانون»، «چه باید کرد» و «چه نباید کرد»ها تبدیل میشود و میخواهد هویت جامعه و قوانین آن را تعیین کند، وارد حوزهی سیاست و ایدئولوژی میشود. در قرن معاصر، اسلامگرایی پیشتاز جنبشهای ایدئولوژیکی است که میخواهند از مذهب علیه دمکراسی، «ابزار» بسازند. این بحثی بود که البته بهطور مفصلتر در نشست بنیاد پژوهشهای زنان ارائه کردم. نکتهی بعدی بحث من نیز این بود: زمانی که ما بپذیریم «اسلامگرایی» یک «ایدئولوژی سیاسی» است، به معنای ایدئولوژی بودن آن، پدیدهای مدرن است. چون در جامعهی مدرن متولد شده است، ولی پدیدهی مدرنی علیه مدرنیت است و بر ضد آن مبارزه میکند. چنانکه ایدئولوژی فاشیسم در عصر مدرن متولد شد و یک ایدئولوژی مدرن است ولی علیه دمکراسی مبارزه میکند. آنچه بیان کردید، چقدر با آزادی، برابری جنسیتی و چالش هویتی زنان در ایران ارتباط دارد؟ ارتباطی کاملاً دقیق و تنگاتنگ دارد. تجربهی ایران در این زمینه نه فقط برای ما، بلکه برای سراسر دنیا خیلی آموزنده است. چنانکه تجربهی استالینیسم در شوروی به ما کمک کرد در فهم اینکه چگونه یک ایدهی کمونیستی که خواهان آزادی، رهایی، برداشتن قیود مالکیت خصوصی و ... است، تبدیل به نوعی توتالیتارسیم میشود. عین همین ماجرا در مورد اسلامگرایی در ایران اتفاق میافتد. ایران برای اسلامگرایان، کانونی است که در آن قدرت را بهدست آوردهاند. ۳۰ سال است دارند این قدرت را اعمال میکنند و برنامههای اجتماعی و سیاسیشان را به ظهور رساندهاند و ادامه دادهاند. تجربهی ایران کاملاً به ما نشان میدهد که یکی از پایههای محوری ایدئولوژی سیاسی اسلامگرایی، تبعیض جنسیتی و سرکوب زنان است. یعنی سلسلهمراتبی که بین زن و مرد برقرار میکنند، یکی از پایههای این ایدئولوژی توتالیتر و تمامیتخواه است. در این سلسلهمراتب، مرد به زن سلطه دارد و بعد از آن هم ولایت فقیه به همهی جامعه مسلط است. یعنی سلسلهمراتب و نظمی را برقرار میکنند و بعد آن را مقدس نشان میدهند و میگویند: چون این نظم اسلامی است و ما نمایندهی خدا روی زمین هستیم، هرکس خلاف ما حرکت کند، محارب، منافق و ... است. در واقع، کنترل جنسیتی زنان و نفی آزادی و برابری، در مرکز این طرح ایدئولوژیک- سیاسی قرار دارد. آیا مسائلی که در این کنفرانس مطرح شدند، میتوانستند مسائل اصلی زنان امروز ایران باشند؟ مسلماً. شرکت چهارصدنفر در چنین کنفرانسی، خود نشاندهندهی آن است که مسئلهی زنان تا چه حد مهم و مطرح است. افراد علاقهمند به مسائل زنان، از کشورهای مختلف و با گرایشهای مختلف به این کنفرانس آمده بودند. دیگر این که چون این کنفرانس از سوی بنیاد پژوهشهای زنان ایران برگزار شده بود، بهطور مستقیم به مسئلهی زنان ایران میپرداخت. چند سخنران نیز از ایران در این کنفرانس شرکت داشتند. افرادی که بهتازگی از ایران آمده بودند و هنوز در جنبش زنان ایران فعال هستند نیز از شرکت کنندگان در این کنفرانس بودند. این کنفرانس با زحمات اعضای کمیتهی محلی بنیاد، خیلی خوب برگزار شده بود. آنقدر که با امکانات محدود پاریس، شگفتآور بود. نظم داشت و نوع برنامهریزی نیز بهگونهای بود که پذیرایی به نسبت خوبی از شرکتکنندگان بهعمل آمد. هرچند فشرده بودن بحثها، بعضی وقتها باعث بدفهمی شد و برخوردهایی هم صورت گرفت. سالها است که دو نکته توجه مرا جلب کرده است و در این کنفرانس هم مطرح بود. یکی اینکه بهنظر من، بدون نقد نقطهنظرات مختلف، پیشرفت فکری بههیچوجه امکان ندارد. ولی این موضوع در محیط ایرانیان مشکل ایجاد میکند. یعنی وقتی شما وارد حوزهی نقد میشوید، خیلیها آن را با خصومت اشتباه میگیرند. دومین نکته این است که ما با افکاری مواجه هستیم که امروزه در محیطهای پژوهشی بههیچوجه خریداری ندارند و بهلحاظ علمی و تئوریک هم رد شدهاند، ولی هنوز در این کنفرانسها جلوهگری میکنند. یکی از آنها همین است که گویا پژوهش و سیاست از هم جدا هستند. یعنی گویا محیط علمی با محیط سیاسی ربطی ندارد و انگار موضوعی مانند مسئلهی زنان ایران، میتواند بهطور غیر سیاسی مورد بحث قرار بگیرد. در صورتی که مطالعات زنان در اساس، مطالعاتی چند وجهی است. چون پدیدهی زنان پدیدهای است که حتی خصوصیترین روابط را نیز در برمیگیرد. یعنی وقتی از مسائل زنان میگوییم، به معنای این است که دامنهی آن به مسائل مربوط به رابطهی جنسیتی و رابطهی زن و مرد نیز میرسد و روابط زنان را به تنهایی در برنمیگیرد. بنابراین مسئلهی کل جامعه در سطوح مختلف است و از عشق، روابط جنسی تا مسائل سیاسی را شامل میشود. مطالعات زنان، دانشی چندوجهی است و وجوه جامعهشناسی، جمعیتشناسی، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ادبیات و ... را دربرمیگیرد. باید به تمام این مسائل دقت کنیم تا بتوانیم مسئلهی زنان را از وجوه مختلف مورد ارزیابی قرار بدهیم. متأسفانه در این کنفرانس و برنامههای مشابه، در محیطهای بحث و تبادل نظر در میان ایرانیان، گاهی مرزهایی وجود دارد. برخی معتقدند در یک کار آکادمیک، نمیتوانیم وارد مسئلهی سیاست بشویم. در صورتیکه ما نمیتوانیم به پژوهش راجع به مسائل زنان ایران بپردازیم و مسئلهی حکومتی را که این زنان تحت قدرت آن زندگی میکنند، از بحثهایمان حذف کنیم. مشکلات فرهنگی زنان خانم دکتر بهیه جیلانی، جامعهشناس و فعال زنان ازجمله شرکتکنندگان این کنفرانس سه روزه در پاریس بود.
به عقیدهی وی، برای حل مشکلات زنان ایران، باید از راههای فرهنگی اقدام کرد: من فکر میکنم مشکل بزرگ ما زنان، بیشتر دور و بر مسائل فرهنگی میچرخد و این چیزی است که تا بهامروز به آن پرداخته نشده است. امروزه ما مشکلات فرهنگیمان را که در زن ایرانی بیشتر به تابوشکنی اندیشهی فردی خود او برمیگردد، اصلاً درنظر نمیگیریم و خواستهای ما حول خواستهای اجتماعی دور میزند. این خواستها تا زمانی که با آنها ریشهای برخورد نشود، جوابگو نخواهند بود. زنهای ما ابتدا باید بیشتر به خودشان و روانشناختیشان بپردازند. زیرا تا زمانی که دقیقاً نتوانستهاند تشخیص بدهند که زنی سنتی یا مدرن هستند و تفاوت میان یک زن سنتی و زن مدرن چیست، نمیتوانند مشکلات خود را حل کنند. جایگاه زن ایرانی امروز در میان دو صندلی است؛ میان سنت و مدرنیته و تا زمانی که این سنت را مانند لباس از بر خود نکنده است، نمیتواند به مدرنیتهی واقعی برسد. زنهای ما در ایران هنوز وابستگیهای سنتی دارند و میتوانم بگویم که میخواهند آنها را حفظ کنند. در عینحال مدرنیته را هم میخواهند. ولی نمیدانند که مدرنیته دارای یک بها است و باید بهای آن را پرداخت. زنان ایرانی باید بیشتر به شخصیت اجتماعی خودشان بپردازند تا بتوانند این نقش را در اجتماع بازی کنند. درهرحال زنان ما، زنهایی بینهایت قوی، مصمم و روشنفکر هستند و من مطمئنم که به رهایی از سنت و خواستهای سنتی خواهند رسید.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
در باره مصاحبه شهلا شفیق
مقاله سطحی بود. برای من که در آن کنفرانس نبودم و کنجکاو بودم که بحث های مهم کنفرانس و مسائل و مشکلات اساسی در جنبش زنان ایران چی بوده تقریبا هیچ چیزی دستگیرم نشد. ...
در یک نکته با خانم شهلا شفیق کاملا موافقم. " ... بدون نقد نقطهنظرات مختلف، پیشرفت فکری بههیچوجه امکان ندارد. ولی این موضوع در محیط ایرانیان مشکل ایجاد میکند. یعنی وقتی شما وارد حوزهی نقد میشوید، خیلیها آن را با خصومت اشتباه میگیرن. "
در نهایت تاسف حتی دنک تانکهای ( مخازن فکری ) ما اگر به کنفرانسی دعوت شوند دنک شان را در خانه جا می گذارند و با تانکهایشان وارد جلسات می شوند. همه با توپهای پر و آماده شلیک برای حذف و نابودی حریف وارد میدان شده اند، نگرانی این افراد این نیست که چگونه می توانیم از این منجلابی که در آن گرفتاریم یک گام واقعی بسوی رهایی یا شرایطی بهتر از این برداریم. برای حذف دیگران باید از استراتژی یا همه چیز یا هیچ چیز، که تقریبا همیشه به هیچ چیز منتهی می شود، باید حرکت کرد. به همین دلیل از رویا هایشان یک میلمتر کوتاه نمی آیند. ارتباط معقولی بین واقعیت سیاسی امروز و رویاهایشان بوجود نمی آورند. یا به راست افراطی متمایل می شوند و در واقعیت سیاسی امروز مضمحل می شوند و آرمانشان را فدا می کنند. یا از سرزمین رویاها یک میلمتر هم پائین نمی آیند و رابطه خود را با واقعیت از دست می دهند. نتیجه این برخوردهای افراطی حاکمیت پراکندگی، بی عملی و انفعال است. ... تا زمانیکه به این انحرافات در میدان تئوریک نتوانیم پاسخ مناسب دهیم آینده ما تکرار بی پایان اشتباهات گذشته خواهد بود. ...
کسانی که خود را پرچمدار مبارزه با ولایت فقیه می شمارند اگر یک میلمتر از خط ایشان خارج شوید در بهترین حالت شما را بدتر از ولی فقیه با چماق تکفیر، به " عوضی " بودن متهم می کنند. آیا ما فقط حق داریم بعد از صد سال در جنبش های گذشته (نظیر مشروطیت) نظر بدهیم؟ چرا نمی توانیم در یک محیط علمی به نقد و بررسی جنبشی بپردازیم که در آن حضور فعال داریم یا شاهدش هستیم؟ چرا کسانی که شعار مقدسشان " مبارزه مسالمت آمیز هم استراتژی هم تاکتیک" شده است در مقابل جنایت کاران حاکم از ظرفیت تحمل پذیری بی پایانی برخوردارند ولی در مقابل کسانیکه از راه متفاوت به مبارزه می پردازند ظرفیت تحمل پذیری صفر را بکار می برند؟
به این چرا ها دامن بزنیم ... در پی یافتن پاسخی مناسب با هم همکاری، همفکری و رقابت علمی و انسانی داشته باشیم. من به تجربه دریافته ام که دو مسئله بسیار مهم است. یک : انسانی که پرسشی ندارد در پی یافتن پاسخی نیز نخواهد بود تا چه رسد به فعالیت عملی و سازماندهی اوضاع و تغییر شرایط ... دو: اصولا طرح درست مسئله نصف راه حل است ...
علم تنها شمشیری است که با انتقاد تیزتر و بران تر می شود. ... من می فهمم که زیستن در حالت شک دلپذیر و مطلوب نیست ... ولی یقین و امنیتی که از جهل و خرافات ناشی می شود می تواند جنایت کارانه باشد. ... به نظر من بهترین شیوه بزرگداشت جان باختگان راه آزادی و دمکراسی اصلاح اشتباهات آنها و بالا بردن آگاهی اجتماعی و سیاسی از اهداف مورد نظر می باشد. ...
سعی کنیم با طرح سئوالات مناسب در درجه اول مشکلات اساسی را درست فرمولبندی کنیم ... سپس با متدهای علمی به چاره انیشی بپردازیم. ...
من یک سال پیش در باره مسائل مهم این جنبش مقاله زیر را نوشتم ... شاید برای شروع بحث های سازنده مقدمه خوبی باشد. ...
http://www.prime95.nl/MainW/?p=167
-- احمد پوری ، Jul 22, 2010احمد پوری
پوری-اینجا پوری انجا پوری همه جا پوری--در زمینه پناهندگی -سیاسی-زنان-جوانان و تقریبا همه جا پوری .................
-- پویان ، Jul 22, 2010گمان میکنم درباره این کنفرانس بهتر بود با بنیانگزار این کنفرانس خانم گلناز امین صحبت و نظرخواهی میشد. حتی تشکری ازایشان نیز نشده و یادی از زحمتهای درازمدت ایشان به عمل نیآمده خواننده گمان میکند مسئول برنامه خانم شفیق بوده
-- شهناز ، Jul 23, 2010درعین حال با خانم شفیق کاملن موافقم که باید اجازه نقد نظرات به هم بدهیم و اینرا خصمانه تلقی نکنیم
برای همین از خانم شفیق امیدوارم نقدی درمورد نظرات و شیوه کارخودشان جائی بخوانم یا ببینم چون این میتواند بهترین تشویق برای بقیه باشد
در ضمن امیدوارم این را از من خصمانه تلقی نکنند اگر بگویم به دیگران و نظرات دیگر هم جا باز کنند و بگذارند دیگر عقیده ها هم که با آن ها نه تنها موافق نیستند، بلکه مخالف هم هستند، بیان شوند. چطور بگویم، میکرفن ها و سخنرانی ها را به انحصار خودشان و دوستان خودشان درنیآورند
فمینیسم هم همان مارکسیسم نیست. اینرا دوستان بخاطر بیآورند کافیست با یک تحقیق کوچک روی انترنت ببینید چه دسته های بزرگی از فمینیست های غربی آنقدر به معنویات توجه کرده اند که حتی صاحب تئوری های الهیات فمینیستیند
مارکسیسم پاکتی هم اندازه ی فمینیسم نیست که این را درآن خالی کنیم