خانه > زنان > مقالات > نویسندگی، هویت و کپیرایت در عصر اینترنت | |||
نویسندگی، هویت و کپیرایت در عصر اینترنتکتی آکر، ترجمه سوده نگینتاجاغلب اوقات وقتی گیج و سردرگم میشوم، در آثار قدیمی جستوجو میکنم به امید این که سرنخی برای نوشتار خود بیابم. متاسفانه سیستمهای آموزشی در این کشور، بهندرت از پشتوانههای مالی دولتی برخوردارند. افسوس خواهم خورد اگر روزی برسد که فرهنگ جامعهی ما تنها بهدلیل فقدان تحصیلات ارزشمند، مفهوم تاریخی خود را از دست بدهد و آنهایی که به امور فرهنگی مشغول خواهند شد، دیگر به تاریخ نیندیشند و دیگر به تاریخ خودشان - به تاریخ ما - برای یافتن مثالها و نمونهها رجوع نکنند. در جستوجوهایم به آثار «هانا آرنت» برخوردم؛ فیلسوفی که افکاری غوطهور در تاریخ دارد. آرنت مینویسد: حتی آنهایی که در بین ما با نوشتن و سخنرانی برای وارد شدن به صحنهی عمومی زندگی تلاش میکنند، با احساس رضایت قلبی این کار را انجام نمیدهند و بهندرت انتظار و یا حتی اشتیاقی برای روبهرو شدن با اقبال عمومی دارند.
آرنت به نوشتن در این مورد ادامه میدهد و هرچقدر که واضحتر صحبت میکند کمک بیشتری به من میکند: ... حتی عموم آنها دوستان خود را مخاطب قرار میدهند و روی سخن آنها با خوانندههای متفرقه و ناشناس و شنوندگانی است که هرکس با آنها طرف صحبت قرار گیرد نمیتواند از آن حس مبهم برادری جلوگیری کند. همانطورکه به خواندن ادامه میدادم متوجه شدم نوشتههایش بیشتر و بیشتر، ابهامهای من و شاید خیلی از شما را رفع میکند. شاید این روش کار ادبیات باشد: «متاسفم که با تمام تلاشی که میکنند بهندرت در قبال دنیای اطرافشان احساس مسئولیت میکنند. این تلاشها اغلب با انگیزهی حفظ این حداقل انسانیت صورت میگیرد که در حال تبدیل شدن به رفتار غیر انسانی است. آنها تا حد ممکن تلاش دارند در مقابل این دنیای مجازی، هرکدام به روش خودشان مقاومت کنند. عدهای با متوسل شدن به فهم ناقص خود و برداشتهای اشتباهشان از این رفتار غیر انسانی و شرارتهای سیاسی و عقلانی، سعی در مقاومت دارند.» وظیفهی یک نویسنده این دقیقاً چیزی است که میخواهم در موردش صحبت کنم. این قسمتها را از یک مجموعه مقاله قرض گرفتهام و استفاده میکنم؛ از هانا آرنت بهنام: «بشر درعصر تاریکی.»1 برای بسیاری از ما این روزها، روزهای تاریکی و تباهی است. آیا میتوان این دوران را از لحاظ سختی و آسانی با دورانی که هانا آرنت راجع به آن نوشته است مقایسه کرد؟ چه سئوال نا مفهومی! قطعاً این دوران، دوران سختی است. اگر برای ما نیست پس برای دوستانمان هست؛ حتی اگر برای دوستانمان نیست، پس کافیست نگاهی به خیابان بیندازید: آوارهها، غازهنشینها، بیماریهای لاعلاج، تبعیض نژادی (با این فرض که رو به افزایش نیست)، هموفوبیا، تعصب روی تعصب، تنفر روی تنفر و از همه مهمتر ترس روی ترس. ما آگاهیم که هر دو گروه را میشناسیم. شاید، هم قربانی را هم قربانیکننده را. از نقطه نظر تاریخی ما از اول تا کنون مالکیت خیلی چیزها را در این دنیا بر عهده داشتهایم.
ما میتوانیم تاریخ را به زبالهدان بسپاریم. تاریخ خودمان را، همانطور که در گذشته تلاشهای زیادی شد تا تحصیلات و آموزش را برای همه به جز ثروتمندها به کناری بیندازیم. اما اگر تاریخ را دور بیندازیم و تفکر تاریخی را نپذیریم، این تمدنی که راجع به آن بحث میکنیم، به چه کار میآید؟ این چه نوع فرهنگی است؟ اگر تاریخ را دور بیندازیم خود را از نیروهای بالقوهای که در وجودمان هست محروم کردهایم؛ نیروهای بالقوه برای حرکت کردنمان. در واقع نمونهها و مدلها را برای حرکت و فعالیت از بین بردهایم. عاملیت بالقوه، شبیه به خویشاوند است، از نقطه نظر سیاسی - خویشاوندی در تخیل. اگر ما تاریخ را دور نیندازیم و تفکر تاریخی را بپذیریم با سختیهایی که هم آنها را تجربه می کنیم و هم آنها را تولید میکنیم چه باید بکنیم؟ هانا آرنت میگوید: معنای «عمل مرتکب شده»2(این اصطلاح مخصوص خودش است) فقط وقتی روشن میشود که آن عمل به پایان رسیده باشد و تبدیل به داستانی شده باشد که قابلیت بازگو کردن را داشته باشد. تا جایی که هرگونه اربابی و سلطه بر گذشته امکانپذیر شود؛ تا جایی که هرگونه اربابی و سلطه بر سختیها و رنجهای بشری امکانپذیر شود. این شامل هرگونه اتفاقی که تا این زمان اتفاق افتاده، میشود. وقتی آرنت از داستان میگوید، از توصیف و روایت حرف میزند، راجع به داستانسرای حاکم حرف نمیزند. بلکه درمورد زبانی حرف میزند که از یک مسیر به مسیر دیگر حرکت میکند. در مورد معنا و مضمونی حرف میزند که خودش را فاش میکند و بنابراین معادل با زبان است. آرنت میداند که نویسندگی و داستانسرایی باعث تمام شدن دردها و رنجها نمیشود. آنها نمیتوانند بر هیچ چیز تسلط یابند. آنها کار دیگری انجام میدهند. معنا را به دنیایی باز میگردانند که میزان رنج و سختی، باعث آشفتگی و پوچی شده است. پس آنها به ما فرصت میدهند که انسان باشیم. داستانهای این جهان و اسطورههایش که آن را تاریخ مینامیم از ما انسان میسازد. این کاری است که ما نویسندهها انجام میدهیم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|