خانه > زنان > گزارش > حجاب اجباری، تنها بهانهی حضور پلیس در خیابانها | |||
حجاب اجباری، تنها بهانهی حضور پلیس در خیابانهاپویا عزیزیحجاب اجباری در ایران پس از انقلاب مسئلهای همواره مطرح و بحث برانگیز بوده است. پس از خیزش اعتراضی مردم ایران در سال گذشته که بخش بزرگی از آن را زنان تشکیل میدادند دوباره مسئلهی حجاب اجباری به بحثی داغ بدل شد. حکومت که این روزها سرگرم ایجاد انضباط اجتماعی از طریق «طرح حجاب و عفاف» است و گویا سعی دارد تا با سرکوب اجتماعی زنان از این طریق این قشر معترض را منفعل کند. حکومت، قانونهایی برای جریمهی نقدی «بدحجابان»، «گشتهای نسبتیاب» و «گشتهای ارشاد» مطرح کرده که هرکدام نمونههایی از این نوع فشارها بر جامعهی زنان است. البته برای نسلی که سالهای ابتدایی انقلاب و دههی شصت را به یاد میآورد این نوع برخوردها نه تنها بیسابقه نبوده بلکه در برابر برخورد «خواهران و برادران حزبالله» و گشتهای «کمیته» از شدت کمتری برخوردار است. انقلاب اسلامی و حجاب اجباری وقتی در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی قوانین مجازات اسلامی را به تصویب رساند، چهارسال و اندی از انقلاب مردم ایران گذشته بود. مصوبهی مجلس دربارهی حجاب اسلامی، هرکس را که در مکانها و گذرگاههای عمومی حجاب را رعایت نکند به ۷۴ ضربه شلاق محکوم میکرد.
این درحالی بود که آقای خمینی در همان ماههای اول پس از انقلاب، زنان را از رفتن بدون حجاب اسلامی به ادارهها منع کرده بود. گرچه در روزهای پیش از انقلاب آقای خمینی حجاب را اجباری نمیدانست، اما پس از پیروزی و به دست آوردن قدرت، نظرات ایشان کاملاً تغییر کرد و این تغییر تاحدی بود که از غیر اجباری به اجباری دامنه داشت. آنچه تاریخ برای ما بازگو میکند حاکی از تظاهرات بیش از ۱۵ هزارنفری زنان از محل دانشکدهی فنی تهران به سوی کاخ نخست وزیری در اسفند سال ۵۷ است. گفته میشود که بسیاری از کارکنان ادارات و استادان دانشگاه نیز در برابر این اجبار از خود واکنش نشان دادند و دست از کار کشیدند. زنان کارمند بیمارستانهای بهآور و هزارتختخوابی، مخابرات ۱۱۸ و ۱۲۴ و نیز کارکنان زن قسمت فروش هواپیمایی ملی ایران از جمله این زنان بودند. اعتراضات دیگری نیز در شهرهای سنندج، اصفهان، ارومیه، کرمانشاه، بندرعباس و برخی شهرهای دیگر صورت گرفت. همچنین در همان روزها تظاهرات عظیمی علیه حجاب اجباری توسط پنج هزار نفر از معلمان، دانشآموزان دختر، کارمندان وزارت خارجه و هنرپیشگان تئاتر و سینما شکل گرفت و بحثهای بسیاری را برانگیخت. سرانجام ارادهی آقای خمینی بر اعتراضات دیگران تحمیل شد و وی به دولت بنیصدر ۱۰ روز فرصت داد تا ادارات را اسلامی کند. بعد از این سخنان از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی ممنوع شد، اما مبارزه علیه حجاب اجباری بهعنوان یکی از خواستهای زنان تا سال بعد نیز ادامه یافت. سرانجام در ماه رمضان ۱۳۶۰ نمایندهی دادستان انقلاب تهران در موضوع مقررات مربوط به ماه رمضان کلیهی اماکن عمومی را موظف کرد که ضمن قراردادن تابلویی در معرض دید مشتریان از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که «ظاهر اسلامی» را رعایت نمیکنند خودداری کنند و در سال ۱۳۶۳ بالاخره قانون حجاب اجباری و مجازات شلاق بر زنان ایرانی تحمیل شد. با تصفیهی دانشگاهها و ادارات دولتی، و تصویب قانون مجازات اسلامی، حجاب اجباری بهعنوان مسئلهای قانونی در کشور اعمال شد و گاه با تندروی و یا میانهرویهای دولتهای حاکم روبهرو شد. از زمان تصویب این مصوبه تا زمان رییسجمهوری خاتمی به دلیل درگیریهای مختلف کشور، مثل جنگ و بازسازی یا مسئلهی سرکوب مخالفین، اقدام و اتفاق و برخوردهای شدید حرکت خاصی در این باره صورت نگرفت. مخالفین حجاب اجباری در این سالها به ناچار سکوت اختیار کردند و جز مطالب محدودی در نشریات یا کتابهایی که مجوز چاپ یافت کار دیگری نمیتوانستند انجام دهند. دوران رییس جمهوری خاتمی اگرچه در دوران ریاست جمهوری خاتمی هم همچنان مانند سالهای گذشته حجاب اجباری مسئلهای نهادینه بود، اما با تحول جامعه و حضور نسل جوانی که فضای بازتری را تجربه میکرد و خواستههایش را فریاد میزد، برخوردها با مسئلهی حجاب و نوع پوشش زنان دچار تغییراتی شد. جامعه بازتر شده بود و روابط میان جوانان و اقشار جامعه هم در شرایطی تازه میرفت که نوعی متفاوت را به خود ببیند و دید.
برخوردهای نیروهای انتظامی با جوانان و زنان بهدلیل بدحجابی بسیار کمتر شد و به تذکرات کوچکی بسنده میشد. این روند تا حدی بود که داد از بنیادگرایان برآورده بود. یکی از دلایل مهم برخورد با خاتمی از طرف مخالفانش عدم برخوردهای محکم با مسئلهی حجاب بود. آنها به کرات اعلام میکردند که خاتمی و اصلاحطلبان دارند مملکت را به سمت «فرهنگهای غربی» و «فحشا» سوق میدهند. این درصورتی بود که پیشرفتهای رسانهای و فرهنگی و سطح سواد نسل جوان با نسل قبل به هیچ وجه قابل مقایسه نبود. مستندهای متفاوتی از «فقر و فحشا» در ایران ساخته شد و فریاد «وا اسلاما» سر داده شد. گویا این مسایل تازه بوده و قبلاً و بعداً نمودهای نداشته و ندارند. اعتراضها تا حدی بود که علی مطهری با یادآوری سخن آقای خمینی که خواسته بود رفتار طاغوتیان فراموش شود، از مردم خواست که رفتار دورهی اصلاحطلبان را فراموش کنند. محمدباقر قالیباف نیز در راس نیروهای انتظامی اعلام کرد که نیروهای تحت امر خود را از ورود به حوزهی خصوصی دیگران منع کرده است. دکتر منیره نوبخت، از اعضای شورای انقلاب فرهنگی در گفتوگو با جهان در خصوص طرح عفاف و حجاب میگوید: «توسعه فرهنگ عفاف از اولین موضوعاتى بوده که در شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان پرداخته شده است. این شورا از سال ۶۶ شروع به کار کرده است. آنطور که من یادم است از حدود سال ۷۰ بود که بحث حجاب در اکثر جلسات شورا بررسى میشد.» وی با بیان اینکه این طرح از ابتدای دهه ۷۰ در دستور کار شورا قرار داشته اما هیچگاه اجرایی نشده است به مصوبهی «حجاب و عفاف» اشاره میکند و ادامه میدهد: «پس از اجرا نشدن مصوبات مربوط به حجاب در سالهای دهه ۷۰، ما در شورا پروسهاى طولانى را طى کردیم و بار دیگر مصوبهایى را که به صورت مشروح در شوراى فرهنگى اجتماعى زنان تهیه شده بود به شوراى عالى انقلاب فرهنگى فرستادیم که نام این مصوبه در شوراى عالى انقلاب فرهنگى «راهبردهاى گسترش فرهنگ حجاب و عفاف» نام گرفت.» نوبخت ادامه می دهد: «این پیشنهاد ما نیز در تاریخ ۸۴/۵/۴ یعنى اواخر دورهی دوم ریاست جمهورى آقاى خاتمى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصویب شد. این مصوبهی ما جزء آخرین مصوبات شوراى عالى انقلاب فرهنگى در دولت آقاى خاتمى بود که با امضاى ایشان، این مصوبه هم براى اجرا ابلاغ شد.» عضو شورای انقلاب فرهنگی با بیان اینکه این مصوبه در زمان خاتمی تا حدی اجرایی شد اضافه میکند: «در آن زمان، این مصوبه تا حدی اجرایى شد و حتى جلسات این کمیته هم در شوراى فرهنگ عمومى که زیر نظر وزارت ارشاد است، برگزار شد. ما در جلسات کمیته آمدیم و براى هر یک از وزارتخانهها و سازمانها نقش و وظیفه خاص تعیین کردیم. حدود ۲۲ دستگاه واجد مسئولیت شدند.» رییس جمهوری احمدینژاد قبل و بعد از خیزش مردمی شاید در بین جوانان ایرانی کمتر کسی باشد که حرفهای احمدینژاد را در اولین دوره ی کاندیداتوریاش به یاد نیاورد. وقتی که وی در مورد حجاب و برخوردهای حکومت با بدحجابی صحبت میکرد و میگفت که «مسئلهی ما مگر سر و وضع جوانان است؟» با این احوال همراه با ریاست جمهوری احمدینژاد برخوردهای خیابانی با مردم صورت گرفت و «گشتهای ارشاد» دایر شد و در معابر و اماکن عمومی برخوردهایی به نسبت تند و خشن، با مردم انجام گرفت که بخشی از آنها به درگیری پلیس با مردم انجامید. بستن فضای جامعه پس از حضور خاتمی کار دشواری مینمود . زیرا از یک طرف مردم خواهان برگشت به فضای قبل نبودند و خواستهایشان از دولت خواستهای آزادیطلبانهتری شده بود و از سوی دیگر دولتی که با شعار مهرورزی و رافت بر سر کار آمده بود نمیخواست به سرعت چهرهی خشن خود را به نمایش بگذارد. دولت سعی کرد که با طرح استفاده از «لباس ملی» و طرح ساماندهی مد و لباس، اوضاع را کمی تغییر دهد و کنترل کند اما تلاشهایش در این زمینه بینتیجه ماند. بهتدریج گشتهای ارشاد و ماموران پلیس زن شکل گرفتند. یکی از خطیرترین مسئولیتهای پلیس زن این شد که کنار میدان بایستد و با زنان برخوردهای توهین آمیز داشته باشد. شدت نگرانی جامعه از این رفتار خود را در فضای باز انتخابات دهم نشان داد و رشد و بلوغ نسل جوان و جامعهی ایران را به نمایش گذاشت. زنان و مردان به شکل عمده با حضور گشتهای ارشاد مخالفت کردند و این نگرانی به قدری بود که کاندیداهای مختلف را تحت تاثیر قرار داد و برخی از آنها یکی از هدفهای مهم و کوتاهمدتشان را برچیدن گشتهای ارشاد اعلام کردند. شدت اعتراضات به حدی بود که گشتهای ارشاد برای مدتی از خیابانها محو شدند. احمدینژاد مجبور شد در مقابل مردم دست به فرافکنی بزند و این اقدامات را خارج از اراده و تصمیم دولت بداند. این زمانی بود که شعار «حجاب اختیاری، حق زن ایرانی» از تجمعات مردم شنیده میشد. از این طریق مسئلهی حجاب دوباره به بحثی داغ در جامعه بدل شد. افشاگریهای کاندیداهای دیگر، دزدیده شدن رای مردم و فضای امنیتی حاصل از کودتا و مردم معترض در خیابان که حرفهای ضد و نقیض احمدینژاد را باور نمیکردند، تنها معضلات حکومت نبود، بلکه دروغگوییهای فاحش احمدینژاد، دولتیها را هم به واکنش واداشت تا خود را از هدف و آماج اعتراضات برهانند. احمدینژاد در حالی که خیابانهای تهران و برخی شهرها پر از نیروهای پلیس ارشاد و گشت نسبتیاب شده، در یک برنامهی تلویزیونی در شامگاه یکشنبه ۲۳ خرداد (۱۳ ژوئن)، روشهای برخورد با بدحجابی را نادرست خوانده و گفته بود که این برخوردها را قبول ندارد و تا جایی که بتواند با این موضوع برخورد و آن را کنترل خواهد کرد. این حرف او، واکنشهای بسیاری را در میان دولتمردان برانگیخت. معاون اجتماعی نیروی انتظامی روز چهارشنبه، دوم تیرماه، در یک نشست، با ارائه آخرین آمار از افراد بدحجابی که این نیرو با آنها برخورد کرده، خبر داد که از آغاز اجرای «طرح عفاف» تاکنون یک هزار و ۵۲۴ نفر دستگیر شدهاند. به گزارش ایسنا، بهمن کارگر، معاون اجتماعی نیروی انتظامی، اعلام کرد که «۹۸ درصد از این دستگیرشدگان به همراه خانوادههای خود در پایگاههای طرح ارشاد، مورد ارشاد قرار گرفته و حدود ۳۰ نفر از این افراد پس از ارشاد به مراجع قضایی تحویل داده شدهاند.» پس از اعتراضات پرشور مردم ایران برعلیه کودتا و نظام، حکومت راه دیگری را جز سرکوب و خفقان نیافت. این حکومت در ادامهی کودتای خود قصد دارد صحنهی خیابانها را صحنهی ایجاد رعب و وحشت کند و از هر طریق ممکن قدرتنمایی کند تا بلکه قدرت از دست رفته و ناتوانیاش را در مقابل سیل خروشان مردم به دست گیرد. طرح «ایجاد امنیت اجتماعی»، «مبارزه با مزاحمین نوامیس»، «گشتهای ارشاد و نسبتیاب» مدل قبلاً تکرارشدهی حزبالله و کمیتههای انقلاب در برخورد با مردم هستند تا رعب و وحشت را در مردم نهادینه و از این طریق، پتانسیل اعتراضی جامعه را همچنان سرکوب کنند و مخفی نگه دارند. حجاب اجباری تنها بهانهی موجود برای سرکوب مردم است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
پوشش اجباري تنها ظاهر قضيه نيست.اين حجاب،حجابي ست بر چشم ها و گوش هاي زنان تا نبينند و نشنوند.تلاشي براي خانه نشيني زنان كه بي شك بي نتيجه خواهد ماند.
-- مريم علي اكبري ، Jun 29, 2010مقاله ي جامعي بود.ممنون
نگاهی به خیابان ها بیاندازید، و ببینید که چه شکست فاجعه بار و شرم اوری این داستان حجاب برای حکومت بوده است و برای اعتقادات مذهبی مردم.. سی سال تمام مردم را کتک زدند، زندانی کردند، ازار دادند، توهین کردند، لاک ناخن پاک کردند ، در داخل کلینکس تیغ گذاشتند و به صورت زن ها کشیدند که ان ها معیوب کنند ، و صدها کار ناشایست و جنایت بار دیگر که دیگر کسی ارایش نکند و بتوانند سر زن های ایرانی چادر و روسری بگذارند و حالا چنان ابرو ریزی و افتضاحی برای شان شده که باور نکردنی است. زن ها حتی دیگر اصل ایمانشان و این حماقیتی که اسمش اسلام است را هم قبول ندارند، چه برسد به روسری و لباس و چرندیات مشتی کلاه بردار شپشوی 90 ساله که ایت (مظهر) الله هستند.
البته هم اکنون تا مسلسل دست این مجریان است و حق شلیک بدون بازخواست هم دارند، با اجبار گلوله و باطوم و توهین و زندان و توقیف، زن ها با تنفری باور نکردنی این تکه لچک را سرشان می کشند، ولی اگر یک ساعت به خانم ها ازادی بدهید، همان بر سر قانون اسلام و محمد خواهد امد که بر سر قانون رضا شاه امد که سعی کرد چادر را به زور از سر زن ها بردارد.
-- ج ج ، Jun 30, 2010نه تنها ان و این موضوع حجاب در جامعه ایران هرگز نهادینه نشد. بلکه امروزه باعث نفرت و لعن عمومی زن و مرد از هر چه دین و مذهب و توتالتاریسم است شده است .