تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

تفاوت میان آزار جنسی و تعریف و تمجید

مهشید راستی

با عرض معذرت از آقایانی که تفاوت ‌این دو را می‌دانند، روی سخن ‌این نوشته با مردانی است که ‌این تفاوت‌ها را متوجه نمی‌شوند.

پس از انتشار مطلب «آزار جنسی، تعريف و تمجيد از زنان نيست» در کامنت‌هایی که در پس آن و خارج از آن‌ در گفتار‌ها و برخوردها و میل‌ها دیدم، متوجه شدم که تفاوت بین آزار جنسی و تعریف از زنی برای خیلی از مردان، حتی مردانی که خود را «باکلاس» می‌دانند هم روشن نیست.

این که شخصی بپذیرد برخوردی که می‌کند برای دیگری آزاردهنده است، خودش به فرهنگ خاصی نیاز دارد. به‌ این فرهنگ که خود را زیر زره‌بین قرار دهی و از خود انتقاد کنی.

به ‌این فرهنگ که همیشه انگشت اتهامت به سوی دیگران نشان نرفته باشد و گاه در ‌آیینه به خود نگاه کنی و به خود بگویی: چه غلطی داری می‌کنی!

منظورم در عبارت فوق تنها مردان و برخورد آن‌ها با زنان نیست. خصوصیت انتقاد از خود، خصوصیت برگشت به اعمال خود و تفکر روی آن‌ها و اصلاح و باز اصلاح خود خصوصیتی فوق‌العاده است که در همه وجود ندارد که اگر می‌داشت شاید‌ این همه اجحاف‌های فردی به دیگران انجام نمی‌شد.

چند تن از ما در روزمره‌گی‌های‌مان به برخوردمان با دیگران می‌اندیشیم و به خود می‌گوییم: ‌این چه غلطی بود که کردی؟ چرا چنین کردی؟

چنین بازنگری را در مردمان ـ زن و مرد، ‌ایرانی یا غیر‌ایرانی ـ کم دیده‌ام. انگشت‌های اتهام ما اکثرا به سوی دیگران است:

. چنین کردم چرا که او چنان کرده بود،

و در مورد آزار دیگران: چنان کردم چرا که او خود مقصر بود.

و در مورد آزار جنسی دیگران: چنین کردم چرا که او خود هم تحریک می‌کند و معلوم است که خوشش هم می‌آید.

چیزی که ‌این نوشته با آن سر و کار دارد، همین جمله‌ی آخر است. بازنگری به اعمال خود را اگر جزو روزمره‌ی زندگی‌مان قرار دهیم تنها تاثیر مثبت می‌گیریم. ولی‌ این نوشته نه فرصت و نه توان پرداختن به ‌این مسئله را دارد.


بیاییم و نگاهی بیاندازیم به آن که چرا بسیاری از مردان تفاوت آزار و تعریف را نمی‌دانند.

مردی می‌نویسد: خوب حالا اگر از کسی خوشمان بیاید چطور باید به او بگوییم تا آزار تلقی نشود؟ (راستی‌ آیا متلک‌ها، بوق زدن‌های ماشین‌ها در خیابان، دست‌مالی کردن‌ها و انگشت رساندن‌ها، و گیر دادن‌ها، همه و همه برای‌ این است که آقا پسر مایل است بگوید که از طرف خوشش آمده؟)

مردی می‌گوید: شاید تو خوشت نیاید، ولی زن‌ها از‌ این برخورد لذت می‌برند (و احتمالا تمام زنانی که از طرف‌ ایشان مورد آزار قرار گرفتند، برای ‌ایشان کارت تشکر هم فرستادند).

مردی می‌گوید: ‌این‌ها نظر توست، نظر تمام زن‌ها ‌این نیست. زن‌ها خودشان با رغبت مردان را به ‌این کار تحریک می‌کنند و خوششان هم می‌آید.

دوستی می‌گوید: بعد از خواندن‌ این نوشته‌ی تو می‌ترسم با زنی صحبت کنم و ازش تعریف کنم و او برداشت بدی کند و فکر کند قصد آزار او را دارم.

با مردی بر سر‌ این مسئله صحبت می‌کنم و می‌گویم که نمی‌دانم چرا اگر سوءتفاهم‌ها و بدفهمی‌ای در‌این مطلب به‌وجود آمد از طرف مردان بود. در جواب می‌گوید: برای‌ این‌که بد می‌نویسی، برای ‌این که منظورت را بد مفهوم میکنی. و شاید هم اصلا نظرت غلط است.

و برای من ‌این سوال پیش می‌آید که ‌این بدنویسی و بدمفهوم کردن منظورم چرا در مورد زنان پیش نیامده؟

این برخورد مردان با نوشته من بود. نه همه‌ی مردان، ولی عمده کسانی که برخورد منفی با‌این نوشته داشتند، مردان بودند.

زنانی که ‌این نوشته را خواندند، در میل‌ها و صحبت‌ها و حتی کامنت‌هایی که در‌این‌جا گذاشتند دقیقا متوجه شدند صحبت بر سر چیست. تعدادی آهی از ته دل کشیدند و گفتند: جانا سخن از زبان ما می‌گویی.

و سوالی که برای من پیش آمده این است که چرا؟ ‌این همه تفاوت درک از کجا ناشی می‌شود؟ نمی‌توانم قبول کنم که درک مردان از زنان کم‌تر است.

می‌دانم که بعضی چیزها را باید زن بود و حس کرد، مثل زاییدن، و بعضی چیزها را هم باید مرد بود و حس کرد، مثل... (هوم... خوب الان چیزی به خاطر نمی‌آورم ) اما‌ آیا ‌این مورد از همان‌هاست؟ از همان‌ها که باید زن باشی و حس کنی؟

یا شاید مسئله دلیل دیگری دارد.

بیاییم و کمی‌ از ریاضیاتی که در دوران دانش‌آموزی خواندیم استفاده کنیم. در پرسشی ساده از زنان، یا نگاه به نوشته‌های آن‌ها، خاطرات آن‌ها، متوجه می‌شویم که تقریبا هیچ زنی در ممکلت گل و بلبل ما با فرهنگ هزاران ساله از آزار جنسی در امان نمانده. در خیابان، در اتوبوس، در تاکسی، در انتظار طولانی در به‌دست آوردن وسیله‌ی‌ای نقلیه ـ اتوبوس، تاکسی یا شخصی‌های مسافر کش ـ در پارک، در محل کار، در رفت و آمد به مدرسه یا دانشگاه، و ناگفته نماند در محیط خانه، خانواده، و فامیل...

(اگر زنی هست که آزار جنسی را تجربه نکرده باشد لطفا همین جا‌ این مسئله را اعلام کند تا اسم او را در کتاب رکورد گینس ذکر کنیم)

آزار جنسی همیشه دو سوی دارد، آزار شونده و آزار رسان. از آن‌جایی که در کشور ما قسمت عمده‌ای از بودجه کشور صرف نیروهای سرکوب شهروندان و سلب آزادی‌های مدنی شهروندان می‌شود، تصور ‌این‌که بودجه‌ی خاصی برای واردات آزار رسانان از کشورهای دیگر یا حتی کرات دیگر آسمانی اختصاص داده شده باشد برای من مشکل است.

پس همین مردان عزیز ‌ایرانی هستند که‌ این وظیفه‌ی خطیر را فی‌سبیل‌الله به عهده گرفته‌اند.


طبق آمار و سرشماری‌هایی که از جمعیت کشور هر از چند بار یک بار صورت می‌گیرد، در کشور ما تقریبا می‌شود گفت که با درصد اندکی اختلاف تعداد زنان و مردان مساوی است.

حال اگر اکثریت قریب به اتفاق زنان آزار جنسی را در طول عمر خود حداقل سه بار تجربه کرده باشند (متوجه باشید، منظورم آزار است. با تجاوز اشتباه نشود، از‌ این نظر خود را موظف به ذکر‌ این مسئله دیدم که متاسفانه یکی از آقایانی که در‌این مورد با من صحبت کرده بود، ‌این سوء‌تفاهم برایش پیش آمده بود که منظور تجاوز جنسی است)

با یک حساب دو دوتا، چهارتای ساده می‌شود حدس زد که هر مرد‌ ایرانی، هرقدر هم که با شخصیت و باکلاس بوده باشد، حداقل یک بار در طول عمر خود در آزار رسانی جنسی به زنی شرکت داشته یا به صورت پاسیو شاهد آن بوده.

چرا که کاملا غیر قابل باور است که فکر کنیم نزدیک به سی میلیون جمعیت‌ایران، هر روز و هر روز از طرف تعداد اندکی ـ مثلا پانصد هزار نفر، به طور مرتب آزار می‌بینند.

‌این مسئله نه تنها از نظر ریاضیات و تمامی‌ فرض‌های ریاضی صحیح نیست، از نظر عملی هم به عقل جور در نمی‌آید چرا که اگر برای هر آزار جنسی را زمانی متوسط بین یک تا پنج دقیقه وقت بگذاریم، آن عده‌ی محدود اگر به‌طور شبانه‌روزی و تمام وقت هم به‌این کار اشتغال داشته باشند، نمی‌توانند از پس‌ این جمعیت بر‌آیند.

این حساب سرانگشتی را به‌ این دلیل انجام دادم که حقیقت دیگری برای‌مان روشن شود. که دلیل برخورد مردان با نوشته‌ای نظیر نوشته‌ی قبلی من ـ و یا حتی ‌این نوشته ـ نه به خاطر عدم درک‌ ایشان، بل‌که به‌این دلیل است که‌ ایشان‌ این برخورد را، که شاید حتی برخورد شخصی خود‌ایشان بوده باشد یا احیانا شاهد چنین رفتاری از دوستان خود بوده اند و بی تفاوت از آن گذشته اند، آزار نمیدانند. بلکه یکی از شیوه‌های ارتباط گیری با جنس مخالف به شمار می‌آورند.


مایلم برای خوانندگان‌ این نوشته روشن کنم که من ابدا معتقد نیستم که تمام زن‌ها مثل من فکر می‌کنند. من هم زنانی را می‌شناسم که فکر می‌کنند اگر متلک بشنوند و اگر کسی به آن‌ها گیر سه پیچ بدهد و تا ثریا تعقیبشان کند، یا با ماشین جلوی پای‌شان بایستد و بخواهد بلندشان کنند، به‌ این معنی است که خواستنی و دوست‌داشتنی و زیبا هستند.

زنانی که ابژه‌ی جنسی بودن را برای خود امتیازی به شمار می‌آورند و فکر می‌کنند رابطه با جنس مخالف یعنی همین که یکی به‌ ایشان بند کند و متلک بگوید و ‌ایشان هم فحش بدهند و از او بخواهند که خفه شود و گور خودش را گم کند.

رابطه‌ای که بر اساس چنین تفکری پایه گذاری شود، رابطه‌ی یکسانی نخواهد بود. شاید به همین دلیل است که اکثریت زنان در رابطه‌ی جنسی احساس می‌کنند که قربانی هستند، بازنده هستند و چیزی را از دست می‌دهند که در ازای آن باید چیزی را طلب کنند. شاید برای همین است که مردان در رابطه‌هایی که بر چنین پایه‌ای بنا شده احساس می‌کنند که برنده‌اند. ‌ایشان چیزی را دریافت می‌کنند که در قبال آن باید بهایی پرداخت کنند.

رابطه‌ی بین دو انسان، رابطه‌ای است که بر اساس داد و ستدی مهرآمیز بنا شده. نامش در دنیای مدرن عشق‌ورزی است. یک رابطه‌ی پایاپای در دادن و گرفتن یکسان محبت. چنین رابطه‌ای بالنده است و امکان رشد طرفین را به وجود می‌آورد. در چنین رابطه‌ای بدهکار و طلبکار، ظالم و مظلوم، فاعل و مفعول وجود ندارد.

Share/Save/Bookmark

عنوان این مطلب در ترجمه اين جمله‌ی انگليسی: «the different between sexual harasment and complimang» آورده شده است
مطلب مرتبط:
آزار جنسی، تعريف و تمجيد از زنان نيست!
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

صدور بیانیه های کلی و جنرالایز کردن با بحث منطقی و عاری از جانبداری کورکورانه تناقض داره. من در عمرم نه یک بار این کار زشت رو کردم و نه در بین دوستان و اطرافیانی که سرشون به تنشون بیارزه، این کار رو دیدم، ولی وقتی در ایران بودم به دفعات شاهد بودم افرادی که به نظر می رسید از نظر فرهنگی به طبقات فرودست جامعه تعلق دارند این کار رو بی هیچ ابایی می کنند و اونو حق مسلم خودشون می دونند.
حساب سرانگشتی شما این ایراد اساسی رو داره که فرض می کنید یه جمعیت محدود مثلا نیم میلیونی نمی تونه یه تنه به آزار سی میلیون زن مشغول باشه. چرا نه؟ اگه فرض کنید هر کدوم از این شازده ها در روز برای 50-60 زن مزاحمت ایجاد کنند (که به راحتی مثلا برای یه مسافرکش ممکنه)، با یه حساب سر انگشتی می شه دید که لزومی نداره تمام سی میلیون مرد ایرانی رو متهم کرد...
بازهم نظرم رو تکرار می کنم که شما نمی تونید خودتون و امثال خودتون به عنوان زنان فرهیخته رو در برابر مردان لمپن قرار بدین و از دستشون بنالید. مردان زیادی هم هستند که مثل شما به حقوق انسانی باور دارند. همینطور هم زنان لمپن زیادی وجود دارند که از پس مردان لمپن بر می یاند، یا دست به دست اونها این فرهنگ معیوب رو بازتولید می کنند (فراموش نکنید که اون شازدهء ماشین سوار متلک گو، احتمالا پسر د...ل طلای مادریه که براش غش و ضعف و قربون صدقه می ره و تمام این رفتارهای ناهنجار رو به حساب مردونگی و جوونی و... می ذاره.)

-- مازیار ، Apr 10, 2010

خانم راستی گرامی، تا چند سالی پس از انقلاب، مردان در خیابان های تهران یا شهرهای دیگر ایران، به زنان متلک نمی گفتند و آزار لفظی یا بدنی نمی رساندند، که شاید بهترین دستاورد این انقلاب بود چرا که در سالهای پیش از انقلاب نیز تجاوز لفظی و آزار فیزیکی و دستی مردان به زنان بسیار زیاد و به راستی خجالت آور بود. اما متأسفانه و از سالهای پس از جنگ به این سو که ظاهراً حجاب زنان شل تر شد ولی در عین حال سخت گیری ها و آزار عمومی مأموران انتظامی ج ا سمت و سوی دیگری به خود گرفت، دوباره بازار متلک گویی و آزار لفظی و فیزیکی مردان نسبت به زنان گرم شد و "رونق" پیدا کرد. و ضعیت به جایی رسیده که گاهی آدم با خود فکر می کند صد رحمت به سالهای اولیه پس از انقلاب یا حتی پِش از آن!

اما باور بفرمایید، وضع زنان در غرب پیشرفته نیز خیلی بهتر نیست. در بعضی از آن کشورها شاید بی احترامی علنی در خیابان ها به زنان انجام نشود اما به هر حال به اشکال دیگر و به طور غیر مستقیم و بخصوص در محیط کار تحت فشار هستند.

در عین حال، این هم واقعیتی است که بعضی از زنان از بازی دادن مردان و وادار کردن آنها به واکنش های انحرافی جنسی لذت می برند اما این فقط شامل "بعضی" از زنها می شود و نه همگی آنها در حالیکه همگی مردان متلک گو و آزار-ده دچار این توهم خطا هستند که "تمامی" زنها اینگونه اند. (این نوع از مردان از رساندن آزار و متلک گویی به همجنسان خود نیز لذت می برند و جالب آنکه اغلب آنان را می توان در موقعیت های شغلی و اجتماعی بالای جامعه یافت!)

این یک معضل تاریخی و جهانی است و - بدون آنکه بخواهم زنان را به عنوان تنها مقصر این گرفتاری اجتماعی نشان دهم، اما تا هنگامی که زنان در نقش مادر، با نشان دادن توجه بیش از اندازه به فرزندان پسر خود آن ها را "لوس و خودخواه و مجاز به انجام هر کاری در زندگی به ویژه نسبت به زنان" بار می آورند، انتظار بهتری هم از این گروه خاص از مردان نمی توان داشت.

البته همانطور که عرض کردم، این تنها علت و بانی و باعث آن، تنها زنان و مادران نیستند، اما یکی از دلایل اصلی و پایه ای این موضوع است.

-- جوانمرد ، Apr 10, 2010

بعضی چیزها را باید زن بود و حس کرد، مثل زاییدن، و بعضی چیزها را هم باید مرد بود- ودرجامعه‌ای بسته بالید یا حقیقتا نبالید- و حس کرد، مثل آزار جنسی!

-- امید ، Apr 10, 2010

من هم با خواندن کامنت های هولناک قبلی از سوی جمعی از مردان ایرانی واقعا نیاز به نوشته دیگری در این زمینه رو احساس می کردم. دست شما درد نکنه.
اما در پاسخ جوانمرد باید بگم من در میانه سی سالگی هستم سالهای زمان جنگ با وجود اینکه دختربچه بودم از این دست آزارهایی که شما می فرمایید نبود کلی اذیت شدم.خاطره اونها بعد از این همه سال کمرنگ هم نشدند. الان اما نوع آزارها در شهرهای بزرگ تغییر کرده و در شهرهای کوچک و عموما مذهبی به همان صورت زمان جنگ با شدت هرچه تمام تر ادامه داره. در تهران الان ، وقتی ماشینی جلوی پای من که کارمند هستم و لاجرم با ظاهر کاملا غیر تحریک کننده ، می ایسته و بوق می زنه توهینش فراتر از متلک گویی هست و معنی دیگری داره .
در ضمن این معضل جهانی نیست اگه تشریف ببرید به کشورهای توسعه یافته و حتی خیلی از همسایگان توسعه نیافته می بینید که این بدبختی تو کشور ما خیلی پررنگ تر و اهانت آمیز هست. می توانید تا می خواهید شل شدن حجاب خانم ها رو مسئله بدونید راستی پس واسه همین هست که تو کشورهای اروپایی اینقدر مزاحمت برای خانم ها زیاد هست!! عوض فرافکنی به برداشتهای نادرست خودتان از زن بیندیشید

-- مژگان ، Apr 10, 2010

این مثالهایی که شما زدید یعنی متلک‌ها، بوق زدن‌های ماشین‌ها در خیابان، دست‌مالی کردن‌ها و انگشت رساندن‌ها، و گیر دادن‌ها، که مصادیق بارز آزار جنسی هستند. اینکه بعضی از مردهای ایرانی متوجه آزار بودن این رفتارها نیستند و یا آزار بودن این رفتارها رو انکار می کنند توسط مردها همونقدر قابل درک(توجه کن که نمی گم صحیح یا درست، بلکه می گم قابل درک) که به قول شما آزار بودن این رفتارها توسط زنان. به هر حال موارد مختلفی مثل:غیرقانونی بودن روابط زن و مرد، فقدان شناخت زنان و مردان از همدیگه در چنین محیطی، محرومیت از روابط جنسی، تابو بودن روابط بین زن و مرد، انتقال فرهنگ مزاحمت برای زنان از نسلی به نسل دیگه، تاکید مراجع مذهبی و فرهنگی بر اینکه زن اصلا یه موجود تحریک کننده و مرد یه موجود بی اراده تحریک شونده است و در نتیجه همیشه (حتی در مورد آزار زنان باحجاب کامل و ...) زن رو هم مقصر می بینه، و ... جالبه که تو جاهایی که این جور مزاحمت ها برای زنها هست، شما می تونی فرهنگ لات بازی و درگیری بین مردها و کلا آمار بالای خشونت بین مردها رو هم ببینی، بزن بزن به صورت فردی و گروهی، نیاز مردها به توسل به خشونت (برای دفاع از خودشون، یا برای جلوگیری از ضایع شدن حقشون) و ... مردبودن در جوامع سنتی مردسالار، لازمه اش کسب یه حداقل از خشونته، خوب طبیعیه که این خشونت رو حتی به روابط با زنها هم بکشونن(ببین یه زن سنتی از مردش می خواد که "مرد" باشه یعنی بتونه با خشونت جلوی بقیه مردهای خشن و متجاوز رو بگیره، شما فکر کن چقدر سخته که شما بعضی وقتها خیلی خشن باشی و بقیه وقتها نه) ، یعنی راه حل برای کسب هدف خودشون (یعنی کسب لذت جنسی از دختر) دست به خشونت بزنن (چون خشونت رو راه حل برآورده کردن خیلی از خواسته های دیگه اشون هم بوده). به هر حال در کنار گلایه به حق و اشاره به جا به این خشونت عمومی و گسترده در سطح جامعه در حق زنان، باید به فرهنگ خشونت پرور و زندگی مشکل مردان بابت تطبیق با شرایط خشن زندگی تو چنین جوامعی هم توجه کرد. وضعیت زنها در جامعه جدا از وضعیت مردها نیست و برعکس. شما مطمئن باش که وقتی می گی وضعیت زنهای جامعه رقت باره، یعنی اینکه وضعیت مردهای جامعه هم رقت باره، منتها قربانی بودن مردها به علت اینکه اونها دست به خشونت می زنن، خیلی خیلی سخت به چشم می یاد

-- بردیا ، Apr 10, 2010

نویسنده گرامی
بحث کاملا درستی را مطرح کردید.متاسفانه این عمل به کرات وبرای تمام خانم ها در کوچه و خیابان و محل کار پیش می آید.شاید ریشه یابی آن یک تحقیق جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی مفصل را بطلبد.ولی فراموش نکنید هر عمل نابهنجاری ریشه در تربیت اجتماعی وفضای حاکم بر جامعه دارد.در حال حاضر به نظر من متاسفانه انجام اینگونه اعمال قبحی نداردوهمه ما شاهدان, براحتی از کنار آن می گذریم وحتی اگر قانون بخواهد با (مثلا)مجرمان برخورد کند ببینید روزانه چند نفر باید دستگیر شوند.پس یک ریشه یابی عمیق و یک تربیت وپوست اندازی چندساله باید انجام شود

-- شهرام ، Apr 10, 2010

خودت "هوم" خانم نسبتا محترم

-- مهدي ، Apr 10, 2010

بیشتر کامنت هایی که آقایون گذاشتند حاکی از رفع تقصیر از خودشون بود
نکته جالب اینه که این اعتراض و پرخاش به مطرح شدن این مساله روشنفکر و عامی نمیشناسه
و همه فریادشون بلند میشه
من بارها با این مساله تو جاهای مختلف برخورد کردم
مثلا از آقای امید سوال میکنم
که واقعا مشکل از کم پوشی و بد پوشی بانوانه؟ آیا در ممالکی که پوشش 100 % و گاهی 150% برای خانوم ها اجباریه هیچ آزار جنسی رخ نمیده؟
آیا مردان اون جوامع مردان سالم تری هستن؟
آیا این همه سو استفاده جنسی از کودکان که در این جوامع به ویژه مناطق مذهبی تر اتفاق میافته به خاط کم پوششیه اوناس؟
نه دوست گرامی
مهمترین دلیلش عقب موندگی فرهنگی و رفتاری بخش بزرگی از جامعه ماست
جامعه ای که در اون به زنان همچون کالایی منقول نگریسته میشود
و برای مردان این رو یک امتیاز میدونه که با دیدگاهی معامله گرایانه نسبت به بانوان رفتار کنه.

-- بهزاد ، Apr 10, 2010

با یک حساب دو دوتا، چهارتای ساده می‌شود حدس زد که هر مرد‌ ایرانی، هرقدر هم که با شخصیت و باکلاس بوده باشد، حداقل یک بار در طول عمر خود در آزار رسانی جنسی به زنی شرکت داشته یا به صورت پاسیو شاهد آن بوده.
.....
چندبار این قسمت را خواندم اما متوجه نشدم منظور شما از حساب دو دوتا چهارتا چیست. خودم به عنوان مردی که تمامی عمرم را در ایران زندگی کرده ام تا به حال هیچیک از مواردی که به عنوان آزار جنسی پیش آمده را تجربه نکردم. اکثر دوستانم نیز چنین منشی ندارند. بهتر است بدانید در دنیای مردها نیز کسی که چنین منشی مبنی بر متلک انداختن و بوق زدن داشته باشد, از سوی پسرهای دیگر به «عقده‌ای» معروف شده و کسی تمایل به رابطه با او نخواهد بود. البته من خصوصیت قشر متوسط شهری را بیان می‌کنم و با توجه به اطرافیان و محدوده زندگی و برداشت شخصی‌ام این نکات را ذکر کرده‌ام.

-- بدون نام ، Apr 10, 2010

واقعیت است که چه در بین مردان و چه زنان در هر کجای دنیای درجه ای از "لاشی بازی" وجود دارد که شباهت به تعابیر شما از آزار جنسی از جانب مرد و عدم تلقی این برخورد به عنوان آزار از جانب زن دارد که البته چیز بسیار بدی است.... حال یک سوال دارم: آیا به مواردی که مرد مورد آزاد جنسی قرار گرفته شده باشد برخورده اید؟! هر چند در نگاه اول دور از ذهن است ولی چنین تعبیری نیز ممکن است؛ اگر منصف باشیم می توانیم به این موضوع نیز فکر کنیم که بسیاری از برخورد های زنان نیز میتواند به آزار جنسی مردان تعبیر شود. (فیلمی با شرکت مایکل داگلاس و دمی مور با مضمون تجاوز رییس مونث به کارمند مذکر را به خاطر می آورم). ای کاش یکی از آقایان که قلمی به شیوایی شما داشته باشد از تجارب مردان پیرامون مورد آزار قرار گرفتنشان از نظر جنسی بنویسد.

-- بهرام ، Apr 10, 2010

به این تعبیر هم توجه فرمایید:
Seduction, seen negatively, involves temptation and enticement, often sexual in nature, to lead someone astray into a behavioural choice they would not have made if they were not in a state of sexual arousal. Seen positively, seduction is a synonym for the act of charming someone — male or female — by an appeal to the senses, often with the goal of reducing unfounded fears and leading to their (sexual) emancipation.

-- بهرام ، Apr 10, 2010

من به عنوان یک زن با بیشتر نظرات نویسنده موافقم؛اما ایشان تقریباً به این مطلب هیچ اشاره ای نکرده اند که برای نمونه،اگر مردی از زنی خوشش بیاید،بهترین راه برای ابراز این علاقه در مرحله اول چیست؟!
اگر از من بپرسند،خواهم گفت که نه انگشت رسانیدن و متلک گویی و نه گیر دادن راهش نیست؛بلکه رعایت احترام زن بسیار مهم است.اگر مردی از زنی خوشش می آید،باید با توجه به شرایط جامعه و نهایت احترام خواسته اش را با زن مطرح کند و گرنه کارهایی که در بالا اشاره شد را که همه می دانند بد است!
در پاسخ به یکی از کامنت ها که درباره حجاب و شل و سفت شدن آن،نوشته بود که بی حجابی یکی از عوامل آزار جنسی است هم باید بگویم به عنوان کسی که 29سال جامعه ایران را تجربه کرده و جسته و گریخته در خارج از ایران هم اقامت داشته است،برایم همیشه این پرسش مطرح بوده که اگر حجاب آن هم از نوع پپوشش اسلامی مصونیت را به دنبال دارد،پس چگونه است که بنده یا همجنسانم در ایران،چه با چادر در نزدیکی های حرم امام رضا و چه با مقنعه یا روسری در یکی از خیابان های تهران همواره مورد آزار قرار می گیریم و در مقابل،اینجا در خارج از ایران با دامن و شلوار کوتاه،بدون استفاده از هیچ گونه روسری برای پوشانیدن موها یا سایر بخش های بدنمان در خیابان ها آزادانه در هر ساعتی از شبانه روز راه می رویم و حتی یک متلک نمی شنویم و کسی به ما تنه نمی زند؟!البته من اصلاً منکر پدیده چشم چرانی در همه جوامع نمی شوم؛اما چگونه است که این پدیده در جوامعی همچون جامعه ما که ادعای هم جور فرهنگ،مذهب و پاکدامنی است پررنگ تر و محسوس تر می شود؟!
(توجه:یک کامنت پیش از این سهواً توسط بنده فرستاده شد که ویرایش نشده همین متن بالاست.خواهشمند است که آن را حذف کرده و این کامنت را جایگزین فرمایید)

-- بدون نام ، Apr 10, 2010

من مطلب قبلی تان را نخوانده ام. اما با خواندن این مطلب می توانم درک کنم که موضوع از چه قرار است. اول بگویم که من در مجموع با شما موافقم. خیلی وقت ها مفهوم آزار و تجاوز جنسی متاسفانه یکی انگاشته می شود.
سال گذشته که خسته از کار برمی گشتم از دور آقایی بسیار خوش پوش و خندان با شاخه گلی در دست از رویرو می آمد. گفتم چه زیبا به دیدن معشوق می رود، در اندیشه عشق و زیبایی اش بودم که از کنار هم رد شدیم، ناگهان متوجه شدم که به من گفت: جان! خوشگله! من مثل کسی که آب سرد بر سرش ریخته شده فکر کردم طفلک آن کسی که قرار است مورد لطف این آقا قرار گیرد. بعضی ها خیلی راحت تمام دوست داشتن ها و زیبایی ها را له می کنند و لابد تصور می کنند که به طرف مقابل "حال داده اند"!
نمونه ها زیادند این یکی از قابل بیان ترین هاشان بود.

-- نگین ، Apr 10, 2010

جالب است بدانید که مردان هم از آزار جنسی در امان نیستند. در این‌جا سه نمونه از تجربه شخصی می‌نویسم که خانم راستی گمان نکنند که خیلی مسأله «مردانه-زنانه» است.
سال‌های آخر دبستان بودم. به سوی خانه می‌رفتم که دو مرد بزرگسال سوار موتوری در خیابان خلوتی جلوتر ایستادند و مردی که روی ترک نشسته بود پیاده شد. سیبیلو بود با عینک ته‌استکانی. آمد از من یک آدرس پرسید و بی‌هوا من را از روی لب بوسید. بعد پرید ترک موتورش و رفت. ظاهرن اولین بوسه‌ی زندگی من با چنین نکبتی باید انجام می‌شد.
وقتی دوازده سیزده ساله بودم بارها در مسیر بازگشت از مدرسه به خانه در اتوبوس مردان بزرگسال به من یا دوستان هم‌سن و تعرض می‌کردند (به طور دقیق: به بهانه‌ی شلوغ بودن به طعمه‌شان نزدیک می‌شدند و از پشت شلوار اندام جنسی‌شان را به فرد می‌مالیدند) آخرین بار یادم است که فردی دبیرستانی (از دبیرستان رهنما واقع در خیابان منیریه سال ۷۲ یا ۷۳ - می‌گویم که شاید این‌جا ببیند) این تعرض را انجام داد. ایستگاه بعد پیاده شدم و پس از آن تا سه سال از اتوبوس برای رفت و آمد استفاده نمی‌کردم و با این که خانه‌ام نسبتاً دور بود پیاده می‌رفتم و می‌آمدم.
اتفاقاً یک بار در کلاس قرآن مدرسه که بعد از ساعات درسی برگزار می‌شد شرکت کرده بودم و با حس خیلی خوب معنوی در حال پیاده رفتن به خانه بودم. رفتم توی یک بقالی که کیک و شیرکاکائو بخرم. پسر گنده و بزرگسالی که به نظر مست می‌آمد آمد و بیسکویت‌های ریز (الفبا و حیوانات) خرید و مشت مشت می‌خورد. از مغازه که بیرون آمدیم به من تنه زد و من افتادم توی کوچه‌ی آشتی‌کنان که بغل مغازه بود. با تهدید می‌خواست تجاوز کند و در ضمن می‌گفت که هیچ اتفاقی برایت نمی‌افتد آبستن هم نمی‌شوی. با داد و فریاد خودم را نجات دادم و در رفتم.
این واقعه اثر بسیار بدی روی روان من گذاشت و تا چندین سال افسردگی بسیار بد گرفتم. مذهب‌ام را از دست دادم و تمایلم به ارتباط با هر گونه آدمی بسیار کم شد.

-- نیما ، Apr 10, 2010

وضعیت در جوامع مذهبی اسفناک است اما... اگر مردی به زنی توجه کند و ان مرد مطلوب ان زن نباشد چه ضمانتی وجود دارد که این عمل از طرف ان زن ازار جنسی خوانده نشود ؟ اگر ان مرد همان شوالیه باشد مشکلی نیست و فبها !...مشکل اینجاست که در قدم اول مرد از کجا بداند که شوالیه است یا یک شپش؟ منظورم این است که زنان هم باید صاحب این فرهنگ باشند که "نه" را مودبانه بگویند و مرد نیز موظف است "نه" را مودبانه قبول کند.
نویسنده مقاله نه ریشه یابی کرده و نه راه حلی ارائه نموده.
این مشکل مشکل فرهنگی کل جامعه است و درست است که قربانی اصلی زنان هستند اما مسبب فقط مردان نیستند

-- علی ، Apr 10, 2010

سلام خانوم مهشید راستی من بیش از ده سال است در اروپ زندگی می کنم اینجا نه این که مزاحمت یا آزار جنسی از نوعی که شما میگویید نیست اما آنقدر کم است که وقتی این دو جامعه ایران و اروپا را مقایسه می کنی می بینی بقول یکی از خواننده ها که همین جا نظرش را داده این ها ریشه در کمبودهایی است که در هر لحظه ای جوان های ما دارند نه این که اگه هر کاری می کنند عذرشان موجه است ولی در جامعه ای که هر کار عادی روزمره ای ممنوع هست تهش به مردم آزاری از هر نوعی کشیده میشه مطلب دوم دوست نازنینم اگر کمی خلاصه تر هم صحبت کنی من یکی مخلصتم چون میل دارم مطالب را بخوانم اما درازی آن سرسام میدهد مرا سالم و پایدار باشی تا آزادی تا روزی که در خیابانهای ایران صورتت را ببوسم

-- نسرین ، Apr 10, 2010

با درود،
مطلب شما برخلاف نظر بعضي دوستان به‏عقيده بنده به‏عنوان يک مرد آن هم ايراني، کاملا درست است.
شخصا فکر مي‏کنم که اين بحث از بدفهمي حريم خصوصي افراد از درون خانواده شروع مي‏شود و البته با دخالتها و تفکيکهاي جنسيتي دولت به حداکثر مي‏رسد.
محض اطلاع آن دسته از دوستان مردي که اين موضوع برايشان عجيب به‏نظر مي‏رسد، بنده با 40 سال سن و داشتن چند کارمند خانم و چندين دانشجوي خانم، هرگز تاکنون هيچيک از آنها به چيزي که دال بر تجاوز به حريم خصوصي آنها و آزارشان باشد، حتي اشاره هم نکرده‏اند و همواره به‏راحتي کامل درحضور بنده برخلاف خيلي مردان اشاره کرده‏اند تا آنجا که برخي مشکلات شخصي خود که به‏هيچ‏وجه با ساير مردان مطرح نمي‏کنند، با بنده مطرح و تقاضاي راهنمايي نموده‏اند.
فکر مي‏کنم تنها دليل اين امر، فقط و فقط نگاه اينجانب به زن به‏عنوان يک انسان کاملا شبيه مرد است و احترام کامل به حريم خصوصي افراد و لاغير.
شاد باشيد و پيروز...

-- رادوين ، Apr 11, 2010

برای دانش شما مینویسم، یکی از چیزهایی که باید مرد باشی تا حس کنی، حسّ تنفر از "ننه من غریبم بازی" است.

-- کیان ، Apr 11, 2010

هر دو نوشته ی شما رو در رادیو زمانه خوندم
به موضوع مهمی اشاره کردید
با حساب و کتاب ریاضی تون موافق نیستم چون در مورد علوم انسانی و مسایل مربوط به جوامع بشری، نمیشه اینگونه ساده انگارانه ضرب و تقسیم کرد.
این چیزی هست که توسط تک تک افراد جامعه به راحتی و به شکلی عریان تو خیابونا (!) هم دیده میشه. اما دلیل بر محکوم کردن همه نمیشه، هرچند نمی خوام بقیه رو تبرئه و سکوت در برابر تجاوز و ستم رو تایید کنم.
اینکه فکر کنیم مردان بر اساس ذاتشون این رفتارها رو مرتکب میشن ساده انگارانه و نوعی ارضای ضمیر ناخودآگاه و شانه خالی کردن از زیر بار پذیرفتن رفتار خود به نظر میاد. درواقع این فرهنگ حاکم بر جامعه هست که رفتار فرد رو در جایگاه اجتماعیش تنظیم میکنه.

این که من به خودم اجازه میدم تا به راحتی وارد حریم یک نفر بشم دلیلش اینه که ازین موضوع احساس امنیت میکنم و مطمئنم که موقعیت مشابهی برای امنیت خودم ایجاد نمیشه، چرا؟ چون عرف جامعه اینو پذیرفته.


بحثم در مورد قوانین نیست بلکه عرف رو هدف گرفتم.
خوب طبیعیه مردان و زنانی که تحت این فضا رشد میکنند به همون راه برن و اندک کسانی که بر علیه فضا طغیان میکنند مورد خشم و نهیب قرار میگیرند.
در مورد تحسین از آقایون یک سوال دارم: اگر مردی هم تو خیابون یا هر جای دیگه جذاب به نظر (به دور از گرایش های همجنس گرایانه) بازم وظیفه ی انسانی خودتون میدونید که بهش بگین چقدر خوشگل و جذابه یا اینکه پشت این رفتار نسبت به زنان چیز دیگری نهفته ست؟
هرچند نقش زنان ناآگاه و کوته بین رو در تحریک و تشویق مردان به این رفتار ناهنجار نادیده نمیگیرم.

با سپاس از توجهتون

-- بدون نام ، Apr 11, 2010

با حساب و کتابتان موافق نیستم هرچند با نکته اصلی موافقم.

-- مونا ، Apr 11, 2010

مژگان خانم گرامی، از این که نظرم را نتوانستم طوری ارائه دهم که منظور اصلی ام را برساند مرا ببخشید اما لطف کنید یک بار دیگر و با دقت بیشتر نظر مرا بخوانید. امیدوارم بهتر و درست تر جلوه کند.

بله، در سالهای اولیه پس از انقلاب هم هنوز متلک گویی بعضی از آقایان به خانمها رواج داشت اما از فراوانی و از همه مهم تر از وقاحت و بی شرمی آن به شدت کاسته شده بود. و به هر حال منظور من این نبود که به بهای زور و ترساندن آقایان از شلاق و تعزیر و مانند آن جلوی این جور حرکات آنان گرفته شود. ما یا هر جامعه ی دیگری، نیاز به نوعی انقلاب تربیتی و روحی و فرهنگی در سطح گسترده داریم تا موضوع برخورد آقایان با خانم ها، چه در خیابان و بیابان و چه در منزل یا محیط کار یا هر جای دیگر، دگرگونی بینادین یابد!

از همه چیز تأسف بر انگیزتر به نظر من آن است که پس از انقلاب و به ویژه در سالهای پس از جنگ، خود نیروهای به ظاهر مؤمن حزب اللهی و مذهبی نما و سپاهی و بسیجی به "دختر بازی" و آن هم از "موضع قدرت" مشغول شده اند. امیدوارم مرا به خاطر چیزی که می خواهم بگویم ببخشید، اما از سوی دیگر نیز هستند خانمهایی (هر چند بسیار معدود) که از ابتدای پس از انقلاب از داشتن "یک دوست پسر پاسدار" (علاوه بر دوست پسرهای متعدد دیگر) نیز به اشکال گوناگون استقبال کرده اند (یا در مواردی به آن تن داده اند حتی اگر نمی خواسته اند) چرا که در موقع نیاز بتوانند از وی به عنوان "پارتی" در رفع گرفتاری های قانونی احتمالی خود بهره جوبی کنند.

بانوان محترمی هم که در اروپا یا آمریکا برخوردهای بهتری از طرف آقایان با خانمها را تجربه کرده اند و نمونه هایی در اینجا آورده اند، به احتمال زیاد در سطوح خیلی بالای حرفه ای مشغول به فعالیت هستند در حالی که اوضاع روابط کاری میان دو جنس در سطوح پایین تر جامعه و در همان کشورهای به اصطلاح پیشرفته خیلی بهتر از ایران نیست منتهی آب و رنگ و روش برخورد افراد آن با ایران تفاوتهای اساسی دارد. اگر خانم ها در کشوری مانند آمریکا به راستی از یک حریم کامل در محیط کاری و اجتماعی برخوردار می بودند، پس قوانین سختگیرانه موسوم به sexual harassment را برای چه (و آنهم بیشتر برای دفاع از بانوان کارگر و کارمند در برابر کارفرمایان مرد سوءاستفاده چی) در آن کشور وضع کرده اند؟ (این موضوع قابل مقایسه با آن سخن معروق است که می پرسد چرا بیشترین تعداد پیامبران تاریخ در منطقه خاورمیانه ظهور کرده اند؟ آیا به این دلیل نبوده که بی فرهنگ ترین و بی ادب ترین و بی اخلاق ترین مردمان در این نقطه از زمین زندگی می کنند؟ آیا یک جامعه به راستی متمدن و با فرهنگ از هر نظر، نیازی به این همه قوانین مذهبی یا انتظامی و اجتماعی در جهت سخت گیری و به راه راست آوردن مردم خود دارد؟)

جالب آنکه حتی با وجود آن همه قوانین "مترقی" در آن کشورهای "پیشرفته"، هنوز هم هستند خانمهایی (هر چند معدود) که ترجیح می دهند برای رشد و ترقی و مقام و درآمد بالاتر به کارفرمای مذکر خود نزدیک تر شده و روابط جنسی با وی برقرار کنند حتی اگر خود شخص هم تمایلی به آن کار نداشته باشد و به قوانین مربوط به حریم و آزار جنسی محیط کار احترام بگذارد. (باور بفرمایید اغراق نمی گویم و خود از نزدیک در بعضی از محیط های کاری آمریکا شاهد چنین روابطی میان بعضی از کارکنان با کارفرمایان بوده ام!)

موضوع تعرض آقایان به خانمها از هر نوعش خیلی پیچیده تر، گسترده تر و ژرف تر از مزاحمتهای لوس و سطح پایین خیابانی است. و به هر حال باید پذیرفت که در مجموع این خانمها هستند که تحت فشارهای بیشتری از آقایان و در هر شرایط کاری یا غیر از آن هستند.

با احترام، جوانمرد

-- جوانمرد ، Apr 12, 2010

جالبه بدونید که فرهنگ تعرض جنسی (کلامی، فیزیکی)، فقط مختص مردان نیست.
بنده خوب بخاطر میاورم که تا بحال چندین بار (ساکن تهران) شاهد متلک گویی دختران به پسران، بوده ام.(یکبار هم یکی از پسرهای فامیل که کچل سه تیغ کرده بوده، تعریف میکرد که سه تا دختر جلویش را گرفته اند و ازش خواسته اند که به کله اش دست بکشند!)
...ضمن اینکه نباید فاکتورهایی چون جمعیت جوان، محدودیتهای ارتباطی و تفکیک‌های جنسیتی تحمیل شده به این نسل و عدم آموزشهای درست و حسابی رو از نظر دور کرد.
در تلویزیون ایران سالها و سالهاست که حتی نمایش واقعیت "تعرض جنسی = فقط از نوع کلامی اش" هم جزو سختترین تابوها بوده.
خوب در چنین شرایطی که ما یه فرهنگ رسمی داریم، یه فرهنگ خیابانی. یه فرهنگ داخل خونه داریم، یه فرهنگ بیرون خونه. یه فرهنگ کاری داریم، یه فرهنگ بیرون از کار. یه فرهنگ برای ساعاتِ مدرسه، یه فرهنگ برای ساعاتِ بعد از مدرسه.
در چنین حالت چه انتظاری میشه داشت؟
حتی فکر این موضوع که ما برای فعل تعرض جنسی (کلامی-غیرکلامی)، کلمه‌ی خاصی نداریم (چون در موردش صحبت نمیشه!)، رقت آوره.
ایکاش وقت داشتم، تا میتونستم یه بار که وقت کردم مقاله درست و حسابی در این مورد بنویسم و موضوع رو حقیقتا واکاوی کنم.
بهرحال حتی طرح چنین موضوع هایی هم بهتر از مطرح نکردنشونه.
تا حالا فکر کنم چهار نوشته‌ای از شما (خانم راستی) خونده ام. اگر متدهایتان را تحقیقی‌تر کنید.
تحلیل‌هایی جامعه‌شناسانه و عمیقتر را به نوشته هایتان وارد کنید، هم وزن نوشته ها و هم تاثیرشان بر مخاطبان بیشتر خواهد شد.

-- الف ، Apr 12, 2010

کامنت های برخی از آقایون رو داشته باش :))

-- بدون نام ، Apr 13, 2010

"حال اگر اکثریت قریب به اتفاق زنان آزار جنسی را در طول عمر خود حداقل سه بار تجربه کرده باشند (متوجه باشید، منظورم آزار است. با تجاوز اشتباه نشود، از‌ این نظر خود را موظف به ذکر‌ این مسئله دیدم که متاسفانه یکی از آقایانی که در‌این مورد با من صحبت کرده بود، ‌این سوء‌تفاهم برایش پیش آمده بود که منظور تجاوز جنسی است)

با یک حساب دو دوتا، چهارتای ساده می‌شود حدس زد که هر مرد‌ ایرانی، هرقدر هم که با شخصیت و باکلاس بوده باشد، حداقل یک بار در طول عمر خود در آزار رسانی جنسی به زنی شرکت داشته یا به صورت پاسیو شاهد آن بوده."

به نظر شما این استدلال است؟

-- ک ، Apr 14, 2010

با تشکر از دوستان بابت نظراتشان . من خود را موظف دیدم که مسئله ای را اینچا توضیح دهم که شاید در متن آنقدر که مایل بودم مشخص نشده و مقصر هم مسلما نثر ناقص من است.

صحبت دو دوتا چهارتایی که اینجا مطرح شد ، مسلما استدلال نیست. سعی من این بود که با استفاده از لحن طعنه آمیز ( Ironic ) این مسئله را روشن کنم که اگر زنان این جامعه آزار می بینند ، این آزار از طرف مردان همین جامعه است.
در بالاتر هم همین لحن تکرار شده است :
" آزار جنسی همیشه دو سوی دارد، آزار شونده و آزار رسان. از آن‌جایی که در کشور ما قسمت عمده‌ای از بودجه کشور صرف نیروهای سرکوب شهروندان و سلب آزادی‌های مدنی شهروندان می‌شود، تصور ‌این‌که بودجه‌ی خاصی برای واردات آزار رسانان از کشورهای دیگر یا حتی کرات دیگر آسمانی اختصاص داده شده باشد برای من مشکل است."
این نیز یک استدلال نیست. یک مطلب مسلم است که با لحن طعنه آمیز بیان شده.
منظور من این بود که وقتی که در جامعه ای نیمی از جامعه به طور مرتب قربانی آزار جنسی است. نیم دیگر این جامعه نمیتواند رویش را آن سوی دیگر بکند و بگوید در این مسئله سهیم و شریک نیست.
وقتی که از سهم غیر فعال ـ پاسیو ـ نوشتم به نظر من شاهد بودن متلک گفتن به یک زن ، دیدن اینکه زنی کنار خیابان ایستاده و با بوق زدن ها و ترمز های دائم ماشین ها هی بالا و پایین میرود و جای خود را تغییر میدهد ، دیدن اینکه زنی در تاکسی ، در محل کار ، در اتوبوس ، در مهمانی ، یا ... مورد آزار قرار میگیرد و حرفی نزدن و اعتراضی نکردن ، یعنی برخورد پاسیو داشتن با مسئله ی آزار جنسی.
مسئله را واقعی تر کنیم. اگر مردی در خیابان از کنار ما رد شود و بپرد سر زنی که جلوتر از ما راه میرود و یک فصل کتکش بزند ، امکان اینکه ما بی تفاوت از کنار هر دو رد بشویم و به راه خود ادامه دهیم بسیار کم است. ولی همین کار را در مورد متلک گویی ها و گیر دادن ها و مزه انداختن ها و دیگر انواع آزار جنسی انجام میدهیم. چرا ؟ و اگر این را برخورد پاسیو با مسئله ی آزار جنسی نمی بینیم ، پس چیست ؟
غرض از نوشتن مسئله ی حساب و کتاب ، ابدا تظاهر به حساب کتاب و استدلال نبود. بلکه مسئله بر سر این است که به یک حقیقت بپردازیم و آن اینکه نیمی از جمعیت ایران نمیتواند آزار ببیند و نیمه ی دیگر این جمعیت هیچ نقشی ـ حتی به عنوان بیننده یا غیر فعال ـ در این مورد نداشته باشد.
با تشکر از توجه شما.

-- مهشید راستی ، Apr 14, 2010

خانوم مهشید راستی

این به قول شما پاسیو بودن مردها، بر می گرده به مورد پذیرش بود خشونت در بین جامعه ایرانی، این حرف شما که "زنها آزار می بینند و مردها بدون عکس العمل در واقع در این قضیه نقش دارند و مقصر هستند" رو می شه اینطوری گفت"که وقتی مردهای ایرانی به طور روزانه در موارد غیرجنسی دست به خشونت می زنند، مورد خشونت قرار می گیرند، و در واقع حقوق مدنی در جامعه تبدیل می شه به مبارزه اعمال خشونت بیشتر برای کسب حق (یا ناحق) و زنها به صورت پاسیو به این قضیه نگاه می کنند، پس زنها هم مقصر هستند و اصلا تقصیر زنهاست". شما انتظار دارید مردهای ایرانی به صورت "اکتیو" با متلک گو ها و کسانی که برای خانوم ها مزاحمت ایجاد می کنند، چی کار کنند؟ دست به یقه بشوند(کمااینکه هر مردی که با یه دختر یا زنی باشه، با هر متجاوزی در خیابون به حقوق زن یا دختر درگیر می شه)؟ شما مد نظرت فرهنگ شوالیه های اروپایه که از زن به عنوان یه موجود ضعیف محافظت کنه؟ این که نمی شه. در یه جامعه خشن، زنها هم باید خشن باشند و بتونند از خودشون دفاع کنند، این چه انتظاری که شما از مردهایی که خودشون این کار رو نمی کنند دارید که بیان درگیر بشن به خاطر یه زن غریبه، جونشون و سلامتی اشون رو به خطر بندازن؟ کسی که به خاطر افراد ناشناس خودشون رو به خطر می ندازه، قهرمانه، حالا شما می پرسی چرا مردهای ایرانی قهرمان نیستند؟
شما یه برداشت غیرواقع بینانه از مسئله اکتیو بودن مردها در این باب دارید و میزان خشونت رایج بین مردهای ایرانی رو دست کم می گیرید. شما از یه زن انتظار دارید که مثلا وقتی دو تا مرد دست به یقه می شن، برای دفاع از یکی از مردها بره خودش رو درگیرکنه؟ چرا از یه مرد انتظار دارید که اینکار رو بکنه؟ رو چه حسابی؟ تو اروپاو آمریکا مردم حتی وقتی کسی کسی رو می کشه کمتر پیش می یاد دخالت بکنند، اونقت شما تو جامعه ایرانه انتظار دارید مردها با هر آدم ناکسی تو خیابون دست به یقه بشن (بعله خانوم جون تو ایران واکنش در برابر آدمی که مثلا به یه خانوم دست درازی می کنه، خشونت و دعواست، با یه همچین آدمی که نمی شه گفتگوی متمدنانه انجام داد). انتظار شما بسیار انتظاری نامعقول و یک سویه است.

-- بدون نام ، Apr 15, 2010

با سپاس از سركار خانم راستي
در تاييد بعضي از صحبت هاي شما و كامنتهايي كه خوانندگان محترم دادند عرض كنم كه : يه ايران شناس غربي مي گويد " هر پسر ايروني دوست داره قبل از ازدواج با 10 تا دختر بگرده ولي براي ازدواج دوست داره با دختري ازدواج كنه كه كسي با اون نگشته!! و اين ممكن نيست ".ميخوام بگم شايد بيشتر اين به اصطلاح آزارهاي جنسي (نه تجاوز جنسي)نه تنها در همه قرون و اعصار و جوامع بشري بوده اندو بصورت يك هنجار در آمده است نه ناهنجاري ، بلكه اگر همين مقدار ارتباط بين دو جنس مذكر و مونث وجود نداشته باشد واين تمايلات غريزي اگر وجود نداشت كه اصلا خانواده و بقاي بشر بوجود نمي آمد .البته بنده نمي خواهم ارتباطات هاي خياباني توام با ايذاء و اذيت را تاييد كنم بلكه حرفم اينست كه نه مردان و نه خانمها نبايد زياد نسبت به هر نگاه و حرفي واكنش نشان بدهند كه مورد آزار واذيت قرار گرفته اند و حريم خصوصي آنها مورد تجاوز و.... قرار گرفته است .از قديم گفته اند كه يه سيب هزار تا چرخ ميخوره تا به زمين برسه .بعضي وقت ها اينگونه حركتهاي بظاهر ازار جنسي را بايد به جساب ناداني،مريضي ،عدم درك صحيح اجتماعي و .... گذاشت .بالاخره زندگي هست و هزار تجربه رنگا و رنگ .با تفهيم همين افراد دور برمان مثل برادر خواهر عمه عمو و ... ميتونيم فرهنگ احترام متقابل و عدم دخالت هاي بيجا در حريم خصوصي ديگران و .... را ترويج كنيم .البته ناگفته نماند كه بخشي از اين اقدامات ناشي از دين و مذهب ماست كه مجوز هايي را صادر كرده و محدوديت هايي را ايجاد كرده كه قطعا براي افراد مذهبي رعايت و اجراي آن نتنها محدوديت و يا آزار جنسي محسوب نمي شود كه بر خلاف آن هم آزار محسوب مي شود و هم دخالت در حريم خصوصي ديگران جزو وظايف ذاتي خلقت آنها محسوب مي شود .
با تجديد احترام -عباسي

-- ن.عباسي ، May 25, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)