تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

ما می‌نویسیم، پس هستیم

فروغ.ن. تمیمی

یکی از خوانندگان گرامی در یاداشتی بر مقاله‌ام تحت عنوان «جنبش فمینیستی زنان ایرانی در سالی که گذشت»، که در چهارم فرودین ماه ۱۳۸۹ در سایت زمانه منتشر شد می‌نویسند:

«فرمودید که ... توانسته‌اند یکی از بزرگ‌ترین جنبش‌های اجتماعی را در ایران معاصر و در دنیای امروز به پیش برده و به بار بنشانند. اگر ممکن است یک مقداری درباره این میوه‌ای که به بار نشسته بفرمایید تا ما هم چیز یاد بگیریم. کدام قانون تغییر کرده، چه چیزی عوض شده؟ مقاله نوشتن و گفتن این که ما خیلی دستاورد داشتیم را هر گروهی می‌تواند انجام دهد. قسمت سخت ماجرا وقتی است که از آدم مدرک طلب کنند.»

لحن سرزنش‌کننده ایشان مرا به یاد برخوردهای نفی‌گرایانه و تردیدآمیز کسانی می‌اندازد که به دستاوردهای زنان در دو دهه گذشته به دیده شک و تحقیر نگریسته و آن را ناچیز جلوه داده‌اند. خواننده گرامی با اطمینان از این که ادعای وجود یک جنبش قدرت‌مند زنان، ادعایی توخالی است خواهان ارائه مدرک هستند.


هم‌چنین این برخورد مرا به یاد مقاله باارزش نوشین احمدی خراسانی به نام «شکار ثانیه‌ها، جنبش زنان و انتخابات ریاست جمهوری» (سایت مدرسه فمینیستی، ۱۳۸۸/۲/۱۹) انداخت. مطلب او در پاسخ به کسانی نوشته شده که نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند باور کنند که در ایران به راستی یک جنبش فمینیستی برای کسب حقوق برابر وجود دارد.

جنبشی با دستاوردهای واقعی و تاثیرگذار. جنبشی که با هزاران نوع مرارت، کارشکنی و مجازات روبروست. و هم فعالان‌اش با اتهاماتی جدی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی، بر جایگاه متهمان نشسته و به زندان افتاده‌اند.

من از این خواننده گرامی می‌پرسم آیا جایی را در جهان سراغ دارید که زنان، بدون هیچ کوششی به برابری رسیده باشند؟ و آیا تغییرات خود به خود انجام شده‌اند، یا رفع تبعیض با صرف ده‌ها سال وقت و جان‌فشانی اتفاق افتاده است؟

در شرایطی که مبارزه برای داشتن حق طلاق با اقدام علیه امنیت ملی یکی تلقی می‌شود. یا زنی حقوقدان در خیابان ربوده و به اوین منتقل می‌شود. و تبعیض علیه زنان بخشی مهمی از ایدئولوژی حکومت را تشکیل می‌دهد.

آیا نباید از هر حرکتی که علیه وضع موجود انجام می‌گیرد حمایت کرد؟ درباره آن نوشت و منتشر کرد. در مقاله منتشر شده بدون هیچ اغراقی تنها به واقعیات موجود اشاره و استراتژی‌های مناسب و موثر به کار گرفته شده فعالین زن در سال گذشته تشریح شده بود.

باز هم لازم می‌بینیم برای اطلاع ایشان و همه علاقه‌مندان به خلاصه‌ای از دستاوردهای زنان ایرانی در سال‌های اخیر اشاره کنم تا هم به سوال‌شان پاسخ داده و هم «مدارکی» مستند ارائه شود.

اما قبل از پرداختن به فعالیت کنش‌گران فمینیست در به راه‌اندازی یک جنبش برابری‌خواهانه و برای روشن‌شدن مسئله باید به بعضی از زوایای پنهان مانده در بحث‌های رایج اشاره کنم. وقتی که ما از وجود یک جنبش اجتماعی زنان در ایران حرف می‌زنیم، عموما به بخشی از آن که به فعالیت‌های فمینیستی در تغییر قوانین و بهبودی شرایط زنان پرداخته، نظر داریم. اما آیا جنبش فمینیستی تنها به چند گروه و دسته چند صد نفری از زنان اکتیویست محدود است؟

بدون شک نه. به اعتقاد من بزرگی و منحصر به فرد بودن جنبش زنان ما در دنیای اسلام و جهان از آن جا ناشی می‌شود که یک خودآگاهی بالنده زنانه در جامعه ما به وجود آمده و گسترش یافته است. علل متعددی برای ایجاد این خوداگاهی وجود دارد که در این‌جا فرصت پرداختن به آن نیست.

این خودآگاهی اما سبب روی آوردن زنان به آموزش و اعتراض شده است. در مورد اول تنها کافی است به آمار شصت و پنج درصدی دختران دانش‌جو توجه کنیم و در مورد دوم یعنی اعتراض، به مبارزه سی‌ساله زنان با حجاب اجباری، تحمیل ارزش‌های سنتی و عدم تمکین از فرهنگ مردسالارانه در روابط خانوادگی و زندگی روزمره.


از این منظر تمام زنانی که در زندگی فردی خود در جهت استقلال فکر، عمل و توان‌مندی با حاکمیت، سنت و روابط قدرت درگیرند. بخش اساسی جنبش زنان را تشکیل می‌دهند.

این همه در شرایطی است که به علت فقدان هر گونه حمایت اجتماعی فقر و فاقه در میان زنان اقشار آسیب‌پذیر هم به‌شدت فزونی یافته و هم به رشد روسپی‌گری و بزه‌کاری در میان این گروه از زنان منجر شده است.

اما شکل‌گیری موج جدید فمینیستی را هم زنانی به سر و سامان رساندند که خواهان درگیری با سیاست و تغییر قوانین جاری برای دگرگونی بنیادی جامعه هستند.

در دهه اول پس از انقلاب در شرایطی که زنان مسلمان حق انتشار نشریات خود را داشتند و در چارچوب روابط و ضوابط قادر به نشر افکار خود بودند. برای زنان سکولار با پیشینه ملی‌گرایی یا چپ نوشتن در زمینه حقوق‌شان و برپاکردن روزنامه و یا حتی گاه‌نامه‌ای، رویایی دست‌نیافتنی محسوب می‌شد. نوشتن، منتشر کردن، یا مکانی از آن خود داشتن و ورود به حوزه فعالیت جمعی در فضای سرکوب، ترس، بی‌اعتمادی و ناامنی غیرممکن به نظر می‌رسید.

اولین گردهم‌آیی‌های زنانه در محافل خصوصی سامان یافتند. فراموش نکنیم که در فضای انزوا و یاس، هرحرکت کوچک با هزاران اما و اگر روبرو است. و فراموش نکنیم که زنان بدون داشتن هیچ‌گونه حمایتی به میدان آمدند.

در زمانه‌ای کافکایی که ناامیدی و شکست اذهان را فلج و بی‌اعتمادی مثل خوره‌ای بر جان‌ها افتاده بود. بی‌هوده‌گی هر فعالیت اجتماعی و توطئه خواندن هر حرکتی که در «چارچوب قوانین و یا با مجوز دولتی» پا می‌گرفت با شک، نگرشی تقلیل‌گرا و تحقیرکننده همراه بود.

در شرایطی که زنان با تکرار مایوسانه عبارت «با یک گل بهار نمی‌شود» از طرف دوستان کنار گودنشین و البته رادیکال خود روبرو بودند. و در فضایی که راهی برای فعالیت ملموس در ملاعام وجود نداشت، تنها راه ممکن نوشتن به نظر می‌رسید.

اما باز این دوستان همیشه حق به جانب با ادعای این که نوشتن، در روزگاری که حتی برای قدم‌زدن در خیابان هم می‌بایست مجوز داشت و شناسامه‌ای در جیب، به چه کار خواهد آمد. آن هم نوشتن درباره تابویی به اسم حقوق زنان! آیا نوشتن با کسب اجازه و زیر تیغ سانسور، به زعم آنان همکاری با دولتی‌ها و تایید شرایط موجود نبود؟

اما به راستی اولین دستاورد بزرگ زنان ما در ده هفتاد و در سال‌های پس از آن بازنگری در احوال خود و نوشتن درباره خود است. اندیشیدن و نوشتن همیشه و در هر شرایطی کارگشا است. بدون شک جنبش فعلی زنان ما هستی خود را مدیون کار شبانه‌روزی تحقیق، ترجمه و انتشار است.

باز نگری به خود و نوشتن درباره تمام جنبه‌های به ظاهر بدیهی زندگی، به زیر سوال بردن تمام روابط قدرت در فرهنگ پدرسالارانه و مقدسات ملی و مذهبی، نسل تازه‌ای از زنان محقق را به وجود آورد. و هم در ادامه با تلاش فردی و یا گروهی فمینیست‌ها، نسل جدیدی از از ژورنالیست‌ها و وب‌نگاران زن در جامعه حضور پیدا کردند.

نویسندگان فمینیستی مانند، مهرانگیز کار، شهلا لاهیجی، نوشین احمدی خراسانی، پروین پایدار، افسانه نجم‌آبادی و دیگران به بازنویسی تاریخ مبارزات زنان در ایران پرداخته و کتاب‌های باارزشی در داخل و خارج کشور منتشر کردند.

نوشتن درباره تابوهایی مانند خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی، دیه نابرابر، قوانین ارث، افزایش سن ازدواج دختران، حق طلاق و حضانت فرزندان، نابرابری شغلی و تحصیلی، از موضوعات روزمره مطرح شده در نشریاتی مانند زنان، جنس دوم، فصل زنان، هاجر، فرزانه و هم نشریاتی مانند فرهنگ توسعه، فرهنگ اندیشه و غیره بودند.


این تابوشکنی‌ها به گسترش بحث و گفتگوی اجتماعی درباره معضلات زنان یاری رساند. مثال مشهور در این مورد پی‌آمدهای انتشار مجله زنان به سردبیری شهلا شرکت است، و نقش او در مطرح‌کردن گفتمان تبعیض در قانون و تاثیر این بحث در جامعه و هم در درون حاکمیت.

دوران اصلاحات فرصتی مغتنم برای رشد و شکوفایی شبکه‌های فمینیستی و گسترش آن به چند شهر دیگر بود. فضایی برای تحرک، افزایش اعتماد به نفس و توان‌مندی. دهه هشتاد را باید دهه ابراز وجود کنش‌گران فمینیست در کوچه و خیابان و یا دهه مبارزات مدنی، مسالمت‌آمیز و علنی زنان برای حقوق برابر نامید.

تلاش برای حق اعلام موجودیت درحوزه عمومی، با برپاکردن اولین جشن بزرگ روز زن پس از دو دهه در ۱۳۷۹ شروع و با گردهمایی‌های اعتراضی بزرگ دیگری در سال‌های بعد ادامه یافت.

دومین دستاورد اساسی زنان در این سال‌ها پی‌گیری و چالش دائمی با ده‌ها منع قانونی، شرعی و فرهنگی برای گرفتن اجازه برپایی سازمان‌های غیردولتی، تشکیل جلسات و کار گروهی، حق حضور، تجمع و اعتراض بود. مبارزه‌ای فرساینده و پیچیده، با افت‌وخیزهای فراوان. اما تجربه عملی و موثر در شکستن تابوی ترس و بی‌اعتمادی.

جرات یافتن برای ظاهرشدن در پشت تربیون‌ها و اعتراض‌کردن به تبعیضات و تجربه مذاکره و لابی‌کردن با مقامات بالا، مثلا نجات‌دادن جان زنان گمنام و بی‌گناهی مانند افسانه نوروزی (که به خاطر دفاع از خود مرد متجاوز را کشته بود). اقدام باارزشی که در سال‌های بعد فعالیت‌های زنان حقوقدان را در حمایت از زنان بی‌پناه تا تشکیل کمپین علیه سنگسار پیش برد و شناسایی و احترام جامعه بین‌المللی را نصبیب آنان کرد.

و برآیند همه این اقدامات را می‌توان در مبارزه مدنی و مسالمت‌آمیز فمینیست‌ها برای ایجاد اتحاد و همکاری دید. یعنی تلاش برای ایجاد شبکه‌های افقی و موازی زنان که با وجود تنوع فکری، مذهبی و یا سکولاربودن توانسته‌اند در مقاطع حساس با اتئلاف با یک‌دیگر در مقابل سیاست‌های زن‌ستیز بنیادگرایانه بایستند.

همکاری این شبکه‌ها در به‌راه‌اندازی کمپین‌های گوناگون و به‌ویژه کمپین یک ملیون امضا علیه قوانین نابرابر، فعالین زنان را هم در کوچه و خیابان به میان مردم برد. و هم تهدید، دستگیری و زندان را نصیب آنان کرد. برای پی‌بردن به اهمیت هم‌کاری میان گروه‌های زنان نظری هر چند کوتاه به اسناد منتشرشده درباره آن بدون شک مفید خواهد بود.

نوشین احمدی خراسانی در مقاله‌ای که در ابتدا شرح آن رفت به تشریح بعضی از دستاوردهای مهم و تقبیح و انگ‌زدن دیگران پرداخته، او می‌نویسد:

«هنگامی که «ائتلاف بزرگ فعالان برابری‌خواه، علیه لایحه خانواده» شکل گرفت، گروه‌های مختلف در جنبش زنان در سراسر دنیا، هم‌دوش گروه‌های زنان دولتی و نیمه‌دولتی، و نیز با حمایت غیرمستقیم پاره‌ای از نمایندگان مجلس (که با لایحه مخالف بودند)، سرانجام توانستند حرکتی تحسین‌برانگیز و استثنایی را در برابر دولت نهم (دولتی که ژست خود را بر اساس «عدم عقب‌نشینی» تعریف کرده است) سازمان بدهند و به موفقیت نسبی برسند. اما شاهد بودیم که باز هم از سوی همین دوستان، انگ خوردیم.

هنگامی که به همت دسته جمعی گروه‌های مختلف جنبش زنان از جمله گروه‌های موجود در کمپین یک میلیون امضاء مانند مدرسه فمینیستی و کانون زنان ایرانی، و تغییر برای برابری و نیز با عزم و تلاش دیگر گروه‌های فعال زنان از جمله میدان زنان، کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت، کمیسیون زنان ادوار تحکیم، مجمع زنان اصلاح‌طلب، روزنامه‌نگاران طرف‌دار رفع نابرابری‌ها، و بسیاری از شخصیت‌ها و گروه‌های فرهنگی، موفق شدیم که ائتلاف بزرگ و کم‌نظیری از همه مدافعان برابری، علیه لایحه جدید حمایت از خانواده، شکل دهیم و پس از مدت‌ها تحمل ضربه و فشارهای گوناگون بالاخره دولت را به بازپس گرفتن لایحه‌اش از مجلس، رهنمون شدیم و در نتیجه‌ی این پیروزی نسبی، شعله‌هایی از امید در قلب‌های‌مان روشن شده بود اما باز هم دوستان‌مان با موضعی به ظاهر رادیکال، حرکت ما را تمسخر کردند و آن را مماشات با مجلسیان و «دولتی‌شدن» قلمداد نمودند».

حوادث ماه‌های اخیر باعث شد که عده‌ای از صاحب‌نظران با تجلیل از دستاوردهای زنان، به تاثیر فعالیت‌های زنان در اوج‌گیری جنبش مدنی و خشونت‌ستیز سبز اعتراف کنند. افزون بر آن رسانه‌ها و هم جامعه بین‌المللی با مشاهده حضور همه‌جانبه زنان در اعتراضات ماه‌های اخیر در تمام پیش‌داوری‌های قبلی خود مبنی بر منفعل‌بودن زن ایرانی، تجدید نظر کردند.

ما برای رسیدن به جامعه‌ای آزاد که در آن زنان و مردان حداقل در مقابل قانون حقوق برابر داشته باشند راه درازی در پیش داریم. اما وظیفه تک‌تک ما هم پشتیبانی و حمایت از مطالبات به حق زنان است. نباید از یاد ببریم که تنها با رفع تبعیض و تامین حقوق زنان و هم اقلیت‌های فکری، جنسیتی، قومی و مذهبی، می‌توان یک ساختار دموکرانیک و مدنی را در ایران امکان‌پذیر ساخت.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بهترین دست آورد این زنان شکست سکوت سنگین و انفعال درجامعه بود که دست آورد آن شامل مردان هم شد.

-- م- ص ، Apr 6, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)