خانه > زنان > زیر پوست شب > نوشتار تنانه؛ سکوتی که تسخیر میکند | |||
نوشتار تنانه؛ سکوتی که تسخیر میکندنازنین تواناتفاوت میان دنیای مردان و زنان و نوشتن و گفتن از دنیای زنان، همیشه دغدغهی عدهای از فمینیستها، موسوم به فمینیستهای فرانسوی بوده است. آنها معتقدند که زنان باید از تن و دنیای خود بنویسند و جنبهی اصلی نوشتارشان تخریب و ویرانسازی تابوها و دوتایی زن - مرد باشد.
هلن سیکسوی یکی از همین فیمینیستهای فرانسوی است. او در جایی چنین میگوید: «بگذارید کشیشها بلرزند. ما به آنها سکسمتنهایمان را نشان میدهیم». معادل انگلیسی واژهی «سکسمتن» کلمهی sext است که جناس مرکبی از دو کلمهی و «تکست» و «سکس» یا همان متنهای فرهنگی زنان و جنسیت بیولوژیکی آنان. اما از همان ابتدای آغاز بهکار وبلاگهای فارسیزبان شاهد زننویسی و تننویسی زنان وبلاگنویس در دنیای مجازی بودیم. «خورشید خانوم» از اولین وبلاگهایی بود که اینگونه مینوشت. وبلاگ «الیزه» یکی دیگر از این وبلاگها است که این روزها خوانندگان پروپا قرص خودش را هم دارد. این وبلاگ سال گذشته در بخش بهترین وبلاگ فارسی در مسابقهی وبلاگهای برتر «دویچهوله» کاندیدای دریافت جایزه شد. با نویسندهی وبلاگ الیزه گفتوگو کردم و ابتدا از او پرسیدم که اصلا تننویسی در نگاه او به چه معنا است؟ تعریفی که در ذهن من است، خیلی گسترده است. یعنی تننویسی کلا میتواند هرچیزی باشد که به بدن زنانه و رفتار زنانه، حتی با بدن و حتی با بدن مرد، برمیگردد. هرچیزی که مربوط به تن است و یک طرف آن زن است. هرچیزی که به اینها مربوط شود، میتواند بخشی از تننویسی باشد. مثلا همینکه زنی در جایی از پریودش مینویسد، من آن را در تننویسی طبقهبندی میکنم و خوشحال میشوم وقتی چنین چیزی میبینم.
به نظر میرسد که زنان همیشه صداهای خاموش و دارای بخش عمدهای از روایتهای ناگفتهی این جهان بودهاند و از این نظر، وجود نوشتار زنانه لازم و ضروری بهنظر میرسد. چرا که زنان باید با حرکت شخصیشان خود را به همانگونه که در تاریخ و در جهان مینهند، در متنها بگذارند و دنیای زنانه را از نگاه زنان تعریف کنند. اما این روایتهای زنانه، زنانهنویسیها و تننویسیها چه فایده و لزومی دارد؟ این یک واقعیت است که ما روایت زن از زن کم داریم. مثلا در مورد بحث تننویسی خیلی کم داریم. ولی بهطور کلی هم کم داریم. اساساً تعریف غالب زن در همهی جنبهها، از طرف مرد بوده است. مگر مرد چقدر میتواند از موجودی که کاملا خارج از خودش است و نسبت به دنیای او خیلی دیدی ندارد، تعریف داشته باشد. همانطور که من نمیتوانم دنیای مردانه را تعریف کنم. معنای این در تصویر بزرگ آن است که ما یک روایت مردانه از جهان داریم. یعنی مثلا تاریخ مردانه روایت شده است. از نگاه زن هیچوقت دیده نشده است. مثلا هنر مردانه روایت شده یا هرچیز دیگری. همانطور که ما داریم از انسان حرف میزنیم و میخواهیم نگاهمان به جهان انسانی باشد، خُب باید نگاه زنانه و مردانه مخلوط باشد تا این که تو به برآیندی برسی. مانند این است که دو نفر درگیر یک قضیهاند و تو فقط حرفهای یک نفر را داری میشنوی. به نظر من، اولین فایدهی تننویسی در همان تعریف بزرگ، این است که به زنان خیلی آرامش میدهد و خیلی آگاهی را بالا میبرد. بگذار یک مثال بزنم؛ من خیلی شاهد بودهام که وقتی یک جمع زنانه مینشینند باهم در مورد مشکلاتی مانند بیماریهای زنانه یا در مورد پریودشان حرف میزنند و یا در مورد سکس حرف میزنند، اصلا یک باره جو برمیگردد. زنها احساس راحتی میکنند. احساس میکنند که فرضاً این مسألهای را که من دارم، فلانی هم دارد. چون راجع به این مسائل هیچوقت زیاد صحبت نشده. مادران ما هیچوقت به ما توضیح نمیدهند که پریود اینطوری یا آنطوری است. وقتی زنها با هم حرف میزنند، میفهمند این بخش فیزیک زن برای بقیه چگونه است. وبلاگهای زنانه فضاهایی هستند برای تعریف هویتها و لایههای ناشناخته و یا بازتولید کثرت خاموش و متنوع درون زن.
گاهی لایههای پنهان همان شخصیتی است که زن به علت محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی و بهاجبار، در جامعه سرکوباش کرده و در اینجا در قالب نوشتار و اغلب تحت نام مستعار خود را مینمایاند و گاه همان شخصیتی است که زن آرزو داشته است از خود ارائه دهد، ولی به علت مسائل روانشناختی و اجتماعی خاص، امکان آنرا نداشته است. امکان شنیدن گفتار و گفتمان زنانه راجع به خواستهها، امیال، آرزوها، تفکرات و چالشها از طریق متن و بدون حضور بدن یا درهم شکستن مرزهای بین گفتمان خصوصی و عمومی، فرصت جدیدی برای شناخت زنان بهوجود آورده که تا به حال تجربهی آن در اکثر جوامع، بهخصوص در جوامع سنتی، امکانپذیر نبوده است: شاید بهخاطر گمنام بودناش و شاید هم بیشتر به خاطر امنیتاش باشد. وقتی نشستی پشت کامپیوترت و در خانهات داری چیزی مینویسی کاملا امن هستی. فشاری غیر از فشار ناخودآگاه جامعه، یعنی هرچه در ذهنات هست، روی تو نیست. خارج از ذهنات دیگر درد و فشاری روی تو نیست. هرچه هم که بنویسی، پیامد خیلی جدیای برایت نخواهد داشت. نه که اصلا نخواهد داشت. در بحث مستعارنویسیای که در وبلاگام داشتم، گفتم که اصلا اینطوری نیست که وقتی مستعار مینویسی یا در فضای مجازی مینویسی، هیچ پیامد منفیای برایات نداشته باشد، دارد ولی خُب تحملاش راحت است. این که چهار نفر در بخش نظرات فحش بدهند یا چهار ایمیل بد دریافت کنی، اینها خیلی مهم نیستند و اینطوری نیست که فشار عملی روی تو باشد. برای همین تو یک امنیت نسبی داری که بتوانی در سایهی آن هرچیزی که تا به حال تابو بوده یا سخت بوده که بگویی، بگویی.
چنین چیزهایی برای تو پیش آمده و اینگونه ایمیلها را دریافت کردهای؟ خیلی؛ یک دلیل این که قسمت نظرخواهیام را بستم، این بود که انبوهی از فحش و چیزهای بیربط و بیفایده دریافت میکردم. من را خیلی آزار نمیداد. این که کسی بیاید و بدون اسم و نشانی چندتا فحش بدهد و برود، نمیتواند آزار خاصی به من که در خانهام نشستهام برساند، ولی چرا باید جایی را باز میگذاشتم که ملت بتوانند بیایند و گوجه پرت کنند. اما آیا زنان باید با حرارت و غرور تمامی چیزهای زنانه را حفظ کنند یا باید از مقولات مرد و زن فراتر روند و در پی جامعهای متکثر باشند که بر مبنای جنسیت بنا نشده باشند؟ آیا تاکید مداوم بر زن بودن و نوشتن از زن، خود سنگبنای اُبژگی مجدد او را فراهم نمیآورد؟ به نظر من، این که گفتی، کاملا از واقعبین نبودن ناشی میشود. ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، فضای غالب این است که زن اُبژه است. هنوز هم دنیا اینطوری است که زن همچنان وجه زن بودناش از انسان بودناش خیلی قویتر است و این زن بودن همهی زندگی زن را دارد عوض میکند. این که من این موضوع را انکار کنم، چیزی را عوض نمیکند. من فکر میکنم، فمینیسم شاید تنها ایدئولوژیای است که آرماناش این است که روزی برسد که نیازی به وجود او نباشد. یعنی نبودن خود را میخواهد. من دوست دارم، روزی برسد که لازم نباشد من مرتب بگویم «زن» ولی در این زمان هنوز دارد گفته میشود و به نظر من، راه مقابله با آن هم همین است. الان زن ابژه شده است. راه این که من زن را از ابژه بودن دربیاورم، این است که بزرگاش کنم، در او دقت کنم و تصویری واقعی از او ارائه بدهم.
الیزه در پایان، مجدداً بر تننویسی زنان تاکید میکند و میگوید: در قسمتی از سریال «Sex and the City»، میراندا در مورد این که با آقایی سکس دارد و ارگاسم نمیشود، صحبت میکند. همان موقع هم فیلمی از تلویزیون پخش میشود و باعث میشود که میراندا عصبانی شود. او میگوید: «این چه فیلمی است که دارند نمایش میدهند، آنها یک دقیقه شروع میکنند به سکس و بلافاصله زن ارگاسم میشود. وقتی فیلم این است، مردها چگونه بدانند که ارگاسم شدن زنان احتیاج به کاری بیشتر از این دارد». دقیقا یک دلیل این که ما باید از تن بنویسیم، همین است. شاید هم برای این که خود را به همجنسهایاش توضیح بدهد و هم برای این که آگاهی مرد را از خودش بالا ببرد. من خیلی زیاد دیدهام که مردان نمیدانند من به عنوان زن، چه میخواهم. به خاطر این که ما حرف نمیزنیم. من واقعا دروغ ندارم در این مورد بگویم؛ شاید شخص من در این مورد با پارتنرهایام خیلی راحت حرف نمیزنم. چون کار سختی است. کار سختی است به خاطر این که من تربیت شدهام که در این مورد ساکت باشم. وقتی زنها مینویسند، این کار دیگر سخت نیست و خیلی راحتتر میشود. دیگر شاید لازم نباشد، هرگوشهای هر زنی به پارتنر خود توضیح بدهد. شاید او بتواند در جای دیگری بخواند و نگاه زنانه را ببیند. به نظر من، این باعث میشود که زندگی جنسی زنان پیشرفت کند. الان در ایران، علت ۵۰ درصد طلاقها نارضایتی جنسی است. علت این مساله هم آن است که زنها ساکتاند و ما نمیدانیم زنها چه میخواهند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
مگر با مردها با نوشتن دربارهي تن خودشان يا تن زن، توانستهاند روايتهاي غالب مردانه از جهان، انسان، و ... خلق كنند؟ فمنيستهاي ايراني هم وقتي ميخواهند چيزي بنويسند اول مفاهيم را پست ميكنند تا همقدشان شود و بعد به آن نگاه ميكنند.
-- فيمنا ، Mar 31, 2010Aferin!
-- Jamshid ، Mar 31, 2010من با مرد و زن و تن و روح کاری ندارم. فقط می دانم در جوامع لعنتی اسلامی همه چیز خشک و متصلب شده و در چنگال سنت ها و افکار و رسوم و هنجارها ی مردسالارانه عهد بوق گیر کرده است و برای همین فکر می کنم تنها راه آدم شدن و نفس کشیدن ما شکستن این رسوم و سنن است. بنابراین بعنوان یک مرد ایرانی خواستار پیشرفت جامعه از تن نویسی حمایت می کنم هرچند ا
-- بدون نام ، Apr 1, 2010«من فکر میکنم، فمینیسم شاید تنها ایدئولوژیای است که آرماناش این است که روزی برسد که نیازی به وجود او نباشد. یعنی نبودن خود را میخواهد. »
-- بدون نام ، Apr 1, 2010شوخی میکنید.نه؟در کدام یک از کشورهای غربی دیدید که فمینیست ها پس از اینکه تمام قوانین را تغییر دادند اعلام بازنشستگی کنند
فمینیسم یک ایدئولوژی است(همانطور که خودتان گفتید)و مثل همه ایدئولوژی ها با هر پیروزی اعلام میکند که ما هنوز به اندازه کافی جلو نرفته ایم
«به نظر من، این باعث میشود که زندگی جنسی زنان پیشرفت کند. الان در ایران، علت ۵۰ درصد طلاقها نارضایتی جنسی است»
در آمریکا هم گفته می شود بیش از هشتاد درصد زن ها با پارتنر خود به ارگاسم نمی رسند.اینجا که دیگر مشکل آموزش و تابو بودن سکس و غیره وجود ندارد.به حمدالله از در و دیوار آموزش جنسی می بارد(نمونه اش همین سریالی که ایشان اشاره کردند)اگر تن نویسی معجزه می کرد جماعت آمریکایی می بایست مدت ها پیش از برکات این معجزه بهره می بردند
فوق العاده و تاثیرگذار.
-- بدون نام ، Apr 1, 2010عکسها هم بی نظیر بودند
تبریک می گم به زمانه که به عنوان یک رسانه فراگیر داعیه دار این نوع ادبیات شده
-- یلدا ، Apr 1, 2010