تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با «الیزه»

نوشتار تنانه؛ سکوتی که تسخیر می‌کند

نازنین توانا

تفاوت میان دنیای مردان و زنان و نوشتن و گفتن از دنیای زنان، همیشه دغدغه‏ی عده‏ای از فمینیست‏ها، موسوم به فمینیست‏های فرانسوی بوده است.

آن‏ها معتقدند که زنان باید از تن و دنیای خود بنویسند و جنبه‏ی اصلی نوشتارشان تخریب و ویران‏سازی تابوها و دوتایی زن - مرد باشد.

Download it Here!

هلن سیکسوی یکی از همین فیمینیست‏های فرانسوی است. او در جایی چنین می‏گوید:

«بگذارید کشیش‏ها بلرزند. ما به آن‏ها سکس‏‏متن‏های‏مان را نشان می‏دهیم».

معادل انگلیسی واژه‏ی «سکس‏متن» کلمه‏ی sext است که جناس مرکبی از دو کلمه‏ی و «تکست» و «سکس» یا همان متن‏های فرهنگی زنان و جنسیت بیولوژیکی آنان.

اما از همان ابتدای آغاز به‏کار وبلاگ‏های فارسی‏زبان شاهد زن‏نویسی و تن‏نویسی زنان وبلا‏گ‏نویس در دنیای مجازی بودیم. «خورشید خانوم» از اولین وبلاگ‏هایی بود که این‏گونه می‏نوشت.

وبلاگ «الیزه» یکی دیگر از این وبلاگ‏ها است که این روزها خوانندگان پروپا قرص خودش را هم دارد. این وبلاگ سال گذشته در بخش به‌ترین وبلاگ فارسی در مسابقه‏ی وبلاگ‏های برتر «دویچه‏وله» کاندیدای دریافت جایزه شد.

با نویسنده‏ی وبلاگ الیزه گفت‏وگو کردم و ابتدا از او پرسیدم که اصلا تن‏نویسی در نگاه او به چه معنا است؟

تعریفی که در ذهن من است، خیلی گسترده است. یعنی تن‏نویسی کلا می‏تواند هرچیزی باشد که به بدن زنانه و رفتار زنانه، حتی با بدن و حتی با بدن مرد، برمی‏گردد. هرچیزی که مربوط به تن است و یک طرف آن زن است.

هرچیزی که به این‏ها مربوط شود، می‏تواند بخشی از تن‏نویسی باشد. مثلا همین‏‏که زنی در جایی از پریود‏ش می‏نویسد، من آن را در تن‏نویسی طبقه‏بندی می‏کنم و خوشحال می‏شوم وقتی چنین چیزی می‏بینم.


اساساً تعریف غالب زن در همه‏ی جنبه‏ها، از طرف مرد بوده است. مگر مرد چقدر می‏تواند از موجودی که کاملا خارج از خودش است و نسبت به دنیای او خیلی دیدی ندارد، تعریف داشته باشد

به نظر می‏رسد که زنان همیشه صداهای خاموش و دارای بخش عمده‏ای از روایت‏های ناگفته‏ی این جهان بوده‏اند و از این نظر، وجود نوشتار زنانه لازم و ضروری به‏نظر می‏رسد.

چرا که زنان باید با حرکت شخصی‏شان خود را به همان‏گونه که در تاریخ و در جهان می‏نهند، در متن‏ها بگذارند و دنیای زنانه را از نگاه زنان تعریف کنند.

اما این روایت‏های زنانه، زنانه‏نویسی‏ها و تن‏نویسی‏ها چه فایده و لزومی دارد؟

این یک واقعیت است که ما روایت زن از زن کم داریم. مثلا در مورد بحث تن‏نویسی خیلی کم داریم. ولی به‏طور کلی هم کم داریم.

اساساً تعریف غالب زن در همه‏ی جنبه‏ها، از طرف مرد بوده است. مگر مرد چقدر می‏تواند از موجودی که کاملا خارج از خودش است و نسبت به دنیای او خیلی دیدی ندارد، تعریف داشته باشد. همان‏طور که من نمی‏توانم دنیای مردانه را تعریف کنم.

معنای این در تصویر بزرگ آن است که ما یک روایت مردانه از جهان داریم. یعنی مثلا تاریخ مردانه روایت شده است. از نگاه زن هیچ‏وقت دیده نشده است. مثلا هنر مردانه روایت شده یا هرچیز دیگری.

همان‏طور که ما داریم از انسان حرف می‏زنیم و می‏خواهیم نگاه‏مان به جهان انسانی باشد، خُب باید نگاه زنانه و مردانه مخلوط باشد تا این که تو به برآیندی برسی. مانند این است که دو نفر درگیر یک قضیه‏اند و تو فقط حرف‏های یک نفر را داری می‏شنوی.

به نظر من، اولین فایده‏ی تن‏نویسی در همان تعریف بزرگ، این است که به زنان خیلی آرامش می‏دهد و خیلی آگاهی را بالا می‏برد.

بگذار یک مثال بزنم؛ من خیلی شاهد بوده‏ام که وقتی یک جمع زنانه می‏نشینند باهم در مورد مشکلاتی مانند بیماری‏های زنانه یا در مورد پریودشان حرف می‏زنند و یا در مورد سکس حرف می‏زنند، اصلا یک باره جو برمی‏گردد. زن‏ها احساس راحتی می‏کنند. احساس می‏کنند که فرضاً این مسأله‏ای را که من دارم، فلانی هم دارد.

چون راجع به این مسائل هیچ‏وقت زیاد صحبت نشده. مادران ما هیچ‏وقت به ما توضیح نمی‏دهند که پریود این‏طوری یا آن‏طوری است. وقتی زن‏ها با هم حرف می‏زنند، می‏فهمند این بخش فیزیک زن برای بقیه چگونه است.

وبلاگ‏های زنانه فضاهایی هستند برای تعریف هویت‏ها و لایه‏های ناشناخته و یا بازتولید کثرت خاموش و متنوع درون زن‏.


معنای این در تصویر بزرگ آن است که ما یک روایت مردانه از جهان داریم. یعنی مثلا تاریخ مردانه روایت شده است. از نگاه زن هیچ‏وقت دیده نشده است. مثلا هنر مردانه روایت شده یا هرچیز دیگری

گاهی لایه‏های پنهان همان شخصیتی است که زن به علت محدودیت‏های اجتماعی و فرهنگی و به‏اجبار، در جامعه سرکوب‏اش کرده و در این‏جا در قالب نوشتار و اغلب تحت نام مستعار خود را می‏نمایاند و گاه همان شخصیتی است که زن آرزو داشته است از خود ارائه دهد، ولی به علت مسائل روان‏شناختی و اجتماعی خاص، امکان آن‌را نداشته است.

امکان شنیدن گفتار و گفتمان زنانه راجع به خواسته‏ها، امیال، آرزوها، تفکرات و چالش‏ها از طریق متن و بدون حضور بدن یا درهم شکستن مرزهای بین گفتمان خصوصی و عمومی، فرصت جدیدی برای شناخت زنان به‏وجود آورده که تا به حال تجربه‏ی آن در اکثر جوامع، به‌خصوص در جوامع سنتی، امکان‏پذیر نبوده است:

شاید به‌خاطر گمنام بودن‏اش و شاید هم بیشتر به خاطر امنیت‏اش باشد. وقتی نشستی پشت کامپیوترت و در خانه‏ات داری چیزی می‏نویسی کاملا امن هستی.

فشاری غیر از فشار ناخود‏آگاه جامعه، یعنی هرچه در ذهن‏ات هست، روی تو نیست. خارج از ذهن‏ات دیگر درد و فشاری روی تو نیست.

هرچه هم که بنویسی، پیامد خیلی جدی‏ای برایت نخواهد داشت. نه که اصلا نخواهد داشت.

در بحث مستعارنویسی‏ای که در وبلاگ‏ام داشتم، گفتم که اصلا این‏طوری نیست که وقتی مستعار می‏نویسی یا در فضای مجازی می‏نویسی، هیچ پیامد منفی‏ای برای‏ات نداشته باشد، دارد ولی خُب تحمل‏اش راحت است.

این که چهار نفر در بخش نظرات فحش بدهند یا چهار ای‏میل بد دریافت کنی، این‏ها خیلی مهم نیستند و این‏طوری نیست که فشار عملی روی تو باشد.

برای همین تو یک امنیت نسبی داری که بتوانی در سایه‏ی آن هرچیزی که تا به حال تابو بوده یا سخت بوده که بگویی، بگویی.


وبلاگ‏های زنانه فضاهایی هستند برای تعریف هویت‏ها و لایه‏های ناشناخته و یا بازتولید کثرت خاموش و متنوع درون زن‏

چنین چیزهایی برای تو پیش آمده و این‏گونه ای‏میل‏ها را دریافت کرده‏ای؟

خیلی؛ یک دلیل این که قسمت نظرخواهی‏ام را بستم، این بود که انبوهی از فحش‏ و چیزهای بی‏ربط و بی‏فایده دریافت می‏کردم.

من را خیلی آزار نمی‏داد. این که کسی بیاید و بدون اسم و نشانی چندتا فحش بدهد و برود، نمی‏تواند آزار خاصی به من که در خانه‏ام نشسته‏ام برساند، ولی چرا باید جایی را باز می‏گذاشتم که ملت بتوانند بیایند و گوجه پرت کنند.

اما آیا زنان باید با حرارت و غرور تمامی چیزهای زنانه را حفظ کنند یا باید از مقولات مرد و زن فراتر روند و در پی جامعه‏ای متکثر باشند که بر مبنای جنسیت بنا نشده باشند؟

آیا تاکید مداوم بر زن بودن و نوشتن از زن، خود سنگ‏بنای اُبژگی مجدد او را فراهم نمی‏آورد؟

به نظر من، این که گفتی، کاملا از واقع‏بین نبودن ناشی می‏شود. ما چه خوش‏مان بیاید و چه خوش‏مان نیاید، فضای غالب این است که زن اُبژه است.

هنوز هم دنیا این‏طوری است که زن هم‏چنان وجه زن بودن‏اش از انسان بودن‏اش خیلی قوی‏تر است و این زن بودن همه‏ی زندگی‏ زن را دارد عوض می‏کند. این که من این موضوع را انکار کنم، چیزی را عوض نمی‏کند.

من فکر می‏کنم، فمینیسم شاید تنها ایدئولوژی‏ای است که آرمان‏اش این است که روزی برسد که نیازی به وجود او نباشد. یعنی نبودن خود را می‏خواهد.

من دوست دارم، روزی برسد که لازم نباشد من مرتب بگویم «زن» ولی در این زمان هنوز دارد گفته می‏شود و به نظر من، راه مقابله با آن هم همین است. الان زن ابژه شده است.

راه این که من زن را از ابژه بودن دربیاورم، این است که بزرگ‏اش کنم، در او دقت کنم و تصویری واقعی از او ارائه بدهم.


از مجموعه‌ی آدم‌خواری اثر ویکتوریا ون‌دایک

الیزه در پایان، مجدداً بر تن‏نویسی زنان تاکید می‏کند و می‏گوید:

در قسمتی از سریال «Sex and the City»، میراندا در مورد این که با آقایی سکس دارد و ارگاسم نمی‏شود، صحبت می‏کند.

همان موقع هم فیلمی از تلویزیون پخش می‏شود و باعث می‏شود که میراندا عصبانی شود. او می‏گوید:

«این چه فیلمی است که دارند نمایش می‏دهند، آن‏ها یک دقیقه شروع می‏کنند به سکس و بلافاصله زن ارگاسم می‏شود. وقتی فیلم این است، مردها چگونه بدانند که ارگاسم شدن زنان احتیاج به کاری بیش‌تر از این دارد».

دقیقا یک دلیل این که ما باید از تن بنویسیم، همین است. شاید هم برای این که خود را به هم‏جنس‏های‏اش توضیح بدهد و هم برای این که آگاهی مرد را از خودش بالا ببرد.

من خیلی زیاد دیده‏ام که مردان نمی‏دانند من به عنوان زن، چه می‏خواهم. به خاطر این که ما حرف نمی‏زنیم.

من واقعا دروغ ندارم در این مورد بگویم؛ شاید شخص من در این مورد با پارتنرهای‏ام خیلی راحت حرف نمی‏زنم. چون کار سختی است. کار سختی است به خاطر این که من تربیت شده‏ام که در این مورد ساکت باشم.

وقتی زن‏ها می‏نویسند، این کار دیگر سخت نیست و خیلی راحت‏تر می‏شود. دیگر شاید لازم نباشد، هرگوشه‏ای هر زنی به پارتنر خود توضیح بدهد. شاید او بتواند در جای دیگری بخواند و نگاه زنانه را ببیند.

به نظر من، این باعث می‏شود که زندگی جنسی زنان پیشرفت کند. الان در ایران، علت ۵۰ درصد طلاق‏ها نارضایتی جنسی است. علت این مساله هم آن است که زن‏ها ساکت‏اند و ما نمی‏دانیم زن‏ها چه می‏خواهند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مگر با مردها با نوشتن درباره‌ي تن خودشان يا تن زن، توانسته‌اند روايت‌هاي غالب مردانه از جهان، انسان، و ... خلق كنند؟ فمنيست‌هاي ايراني هم وقتي مي‌خواهند چيزي بنويسند اول مفاهيم را پست مي‌كنند تا هم‌قدشان شود و بعد به آن نگاه مي‌كنند.

-- فيمنا ، Mar 31, 2010

Aferin!

-- Jamshid ، Mar 31, 2010

من با مرد و زن و تن و روح کاری ندارم. فقط می دانم در جوامع لعنتی اسلامی همه چیز خشک و متصلب شده و در چنگال سنت ها و افکار و رسوم و هنجارها ی مردسالارانه عهد بوق گیر کرده است و برای همین فکر می کنم تنها راه آدم شدن و نفس کشیدن ما شکستن این رسوم و سنن است. بنابراین بعنوان یک مرد ایرانی خواستار پیشرفت جامعه از تن نویسی حمایت می کنم هرچند ا

-- بدون نام ، Apr 1, 2010

«من فکر می‏کنم، فمینیسم شاید تنها ایدئولوژی‏ای است که آرمان‏اش این است که روزی برسد که نیازی به وجود او نباشد. یعنی نبودن خود را می‏خواهد. »
شوخی میکنید.نه؟در کدام یک از کشورهای غربی دیدید که فمینیست ها پس از اینکه تمام قوانین را تغییر دادند اعلام بازنشستگی کنند
فمینیسم یک ایدئولوژی است(همانطور که خودتان گفتید)و مثل همه ایدئولوژی ها با هر پیروزی اعلام میکند که ما هنوز به اندازه کافی جلو نرفته ایم
«به نظر من، این باعث می‏شود که زندگی جنسی زنان پیشرفت کند. الان در ایران، علت ۵۰ درصد طلاق‏ها نارضایتی جنسی است»
در آمریکا هم گفته می شود بیش از هشتاد درصد زن ها با پارتنر خود به ارگاسم نمی رسند.اینجا که دیگر مشکل آموزش و تابو بودن سکس و غیره وجود ندارد.به حمدالله از در و دیوار آموزش جنسی می بارد(نمونه اش همین سریالی که ایشان اشاره کردند)اگر تن نویسی معجزه می کرد جماعت آمریکایی می بایست مدت ها پیش از برکات این معجزه بهره می بردند

-- بدون نام ، Apr 1, 2010

فوق العاده و تاثیرگذار.
عکسها هم بی نظیر بودند

-- بدون نام ، Apr 1, 2010

تبریک می گم به زمانه که به عنوان یک رسانه فراگیر داعیه دار این نوع ادبیات شده

-- یلدا ، Apr 1, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)