خانه > زنان > گزارش > آیا انقلاب ایران، انقلاب مردان علیه زنان بود؟ | |||
آیا انقلاب ایران، انقلاب مردان علیه زنان بود؟فروغ.ن. تمیمیدر روز پنج مارچ ۲۰۱۰ در دانشگاه New School for Social Research در نیویورک سمیناری یکروزه تحت عنوان «جنبشهای زنان برای پایاندادن به نابرابری جنسیتی و خشونت درآغاز دههی دوم قرن جدید» برگزار شد. در این سمینار متخصصان متعددی از آفریقا، خاورمیانه و آمریکا حضور داشتند. خانم «مهناز افخمی» مدیر بنیاد جهانی Woman's lerning Partnership و همچنین «ماری رابینسون» ریاست کمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل، خانم شیرین عبادی و پروین اردلان از ایران و تعدادی دیگر از زنان برجسته مانند خانم «آسما قادر» از اردن، «وجیهه ال بهارنا» از بحرین و دیگران حضور داشتند. در این گزارش بخشی از صحبتهای خانم عبادی و اردلان را ملاحظه میکنید. خانم عبادی در سخنرانی جالب خود در مورد بعضی از استراتژیهای جنبش زنان در ایران گفت: «من میخواهم از این فرصت استفاده کنم و در مورد کمپین یک میلیون امضا صحبت کنم. اما قبل از واردشدن به بحث اصلی یادآور میشوم که زنان ما در ایران در تمام حوزههای اجتماعی حضور دارند و از نظر فرهنگی بسیار جلو هستند. ۶۳ درصد از دانشجویان کشور، دختر هستند و درصد قابل توجهی از زنان به اشتغال در کارهای دولتی، علمی و غیره میپردازند. حتی در کابینهی جدید آقای احمدینژاد یک خانم به عنوان وزیر بهداشت و یک خانم به عنوان معاون رئیسجمهور حضور دارند.
اما علیرغم وضعیت فرهنگی پیشرفته زنان، بعد از انقلاب قوانین تبعیضآمیز علیه آنان تصویب شد. من برای آگاهی شما چند نمونه را نام میبرم. مثلا در قوانین فعلی ارزش جان یک زن با جان یک مرد برابر نیست. خسارتی که در این مورد به زنان تعلق میگیرد نصف خسارتی است که به مردان تعلق میگیرد. شهادت دو زن در دادگاه برابر شهادت یک مرد است. مرد در آن واحد میتواند چهار زن داشته باشد و هر زمان که خواست میتواند زنش را طلاق دهد. در صورتی که زنان تنها در بعضی شرایط میتوانند تقاضای طلاق کنند. راستش را بخواهید من فکر میکنم که انقلاب ما در ۱۹۷۹، انقلاب مردان علیه زنان بود. زیرا در قوانین تصویبشده بعد از انقلاب حقوق زنان پایمال شده است. طبیعی است که زنان آگاه و تحصیلکرده علیه این قوانیناند و با آن مبارزه میکنند. حالا برگردیم به جنبش فمینیستی فعلی که نه رهبر دارد و نه اداره مرکزی، اما در هر خانوادهی ایرانی که به برابری معتقد است جایگاه خود را پیدا کرده و در سالهای گذشته خلاقیتهای بسیاری از خود نشان داده است. کمپین یک میلیون امضا یکی از این خلاقیتهاست که خواهان بدستآوردن حقوق برابر است. با نوشتن قوانین به زبان ساده در کتابچهای و توزیع آن به میان مردم آمده و موفق هم بوده است.» خانم عبادی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «من یادم میآید که قبل از انقلاب، مجلهای هفتگی برای زنان داشتیم که در مورد قوانین و اخبار مربوط به زنان مینوشت. بعد از انقلاب روزی یکی از خانمهای انقلابی و معتقد با چادر سیاه به دفتر این مجله آمد. او جوان بود و میخواست این مجله را که از نظر او سم مهلک برای زنان بود تعطیل کند و آن را متحول کند. تا چند ماه اساسا کلمهی «تساوی حقوق» تابو بود. اما همین خانم پس از مدتی و با مواجهشدن با مسائل واقعی زنان چنان متحول شد که توانست یک ماهنامهی علمی و در نوع خود بهترین را در زمینهی مسائل زنان منتشر کند. این مجله آنقدر پیشرو بود که موضوع مطالعه در بسیاری از دانشگاههای خارج شد.1 در نهایت هم دولت پس از چند سال این ماهنامهی مترقی را تعطیل کرد.
در اینجا باید به این نکته مهم اشاره کنم که زنان متعلق به اقشار مذهبی و سنتی که کاملا به انقلاب وفادار بودند نیز پس از انقلاب مزهی ظلم و تبعیض را چشیدند. کمکم دست همکاری به سوی زنانی دراز کردند که صحبت از تساوی حقوق میکردند. من در آغاز فکر میکردم که هیچ کس را پیدا نمیکنم که با او در این موارد بتوانم حرف بزنم و تنها برای خودم و برای آینه حرف میزنم. هیچکس حاضر نبود به من گوش دهد. اما امروز پس از سیسال میبینم که دختران مذهبی و حتی بنیادگرا از من مترقیترند و به دنبال حقوق برابر هستند. این دلیل قوت و پیروزی جنبش زنان ما است. ما استراتژیهای متفاوتی را به کار گرفتیم. یکی از روشهای ما این است که به اعتقادات و مذهب مردم احترام گذاشتیم و گفتیم خواهان تساوی حقوق هستیم. شما امروز فیلم کمپین یک میلیون امضا را دیدید. کتابچهی قوانین طوری تنظیم شده است که دادستان نمیتوانست مارا متهم به مخالفت با اسلام کند. من میدانم که وزارت اطلاعات کارشناسان متعددی را به کار گرفت تا بتواند درخواستهای ما در بیانیهی کمپین را ضد دین اسلام اعلام کند. اما حتی یک جمله هم پیدا نکردند. حکومت در ایران نمیتوانست ادعای برابریخواهی زنان را بپذیرد. زیرا این امر در واقع سنگ بنای دموکراسی در ایران خواهد شد. به همین علت زنان فعال در کمپین را دستگیر کرد. من وکالت چند نفر از آنان را در دادگاه به عهده داشتم. دادستان نتوانست آنها را به اتهام اقدام علیه دین اسلام محکوم کند. من تمام تفاسیر و فتواهای مراجع دینی را در رد نظرات دادستان مطالعه کرده و با خود داشتم. او هر اتهامی زد، من با ارائه سند و مدرک دینی آن را خنثی کردم. او در نهایت عصبانی شد و زنان کمپین را متهم به اقدام علیه امنیت ملی کرد. من به او گفتم اگر زنی نخواهد که شوهرش زن بگیرد، این اقدام علیه امنیت ملی است و باعث میشود که امریکا به ما حمله کند؟ (خندهی حاضرین)» در انتها خانم عبادی با تاکید بر استفاده از منابع دینی و شرعی در رد اتهاماتی مانند ارتداد و اقدام علیه امنیت ملی تاکید کرد که استراتژی استفاده از تفاسیر گوناگون دینی در غرب هم وجود دارد: «آیا تمام کلیساها و دستگاه دینی مسیحی یک نظر درباره سقط جنین و یا همجنسگرایی دارند؟ یک کلیسا سقط جنین را قبول دارد و دیگری آن را رد میکند و آن را جنایت علیه بشریت میداند. همین روش در سیستمهای سیاسی هم وجود دارد. به تفاوت میان کوبا و چین که در هر دو کشور حزب کمونیست حاکم است، بیاندیشید. ما در کمپین یک میلیون امضا به مردم میگوییم شما میتوانید مسلمان باشید و تصویب حقوق برابر برای زنان و دختران هیچ منافاتی با دین شما ندارد. ما باید بتوانیم مردم مسلمان را با خود همراه کنیم. این استراتژی در کشورهای دیگر اسلامی هم میتواند موثر باشد.» پس از خانم عبادی، خانم پروین اردلان ژورنالیست و از اعضای فعال و سرشناس جنبش زنان صحبت کرد. بخشی از سخنرانی او از این قرار است: «اتهام علیه امنیت ملی اتهام بزرگی است. در دادگاه گفتند شما از چه راهی امرار معاش میکنید و شغل این خانمها چیست. باید بدانید که بعضی از دوستان ما به خاطر کار در کمپین حتی کارشان را از دست دادند و زندگی خصوصی آنان تحتالشعاع قرار گرفت. حتی از خانه و کاشانه خود رانده شدند. مشکلات ما خیلی زیاد است و آزادی حرکت بسیار محدود.
من میخواهم به بعضی نکات مهم دیگر اشاره کنم. مثلا این که چطور میتوانیم مردان را با خود همراه کنیم. در دههی اول بعد از انقلاب کار در مورد مسائل زنان تقربیا امکان نداشت. این دهه، دورهی از دستدادن بود و بسیاری از زنان آگاه مجبور به مهاجرت و یا انزوا شدند. اما در دههی دوم انقلاب کمکم محافل کوچک زنان پا گرفتند. در دههی سوم با پیوستن شبکههای زنان به یکدیگر جنبش جدیدی متولد شد و نسلی که من به آن متعلقام به میدان آمد. کار با مردان در ابتدا آسان نبود. ما احتیاج به گسترش ارتباط و آگاهیرسانی داشتیم. مردان سعی داشتند که کنترل و سلطه را حفظ کنند. درجریان به راهاندازی کمپین، ما روی آموزش ارتباط و آگاهی تاکید کردیم و توانستیم گروهی از مردان را با خود همراه کنیم. به جز خطرات جدی مانند بازداشت، مردان کمپین با تمسخر دیگران هم روبرو بودند. اما در موضوع آموزش بسیار موفق بودیم و سعی کردیم به طور مرتب به نقد روشهای به کار گرفتهشده پرداخته و شیوهی کار را بهتر و بهتر کنیم. موضوع دیگر گسترش ارتباط میان نسلهای گوناگون زنان بود. در این کمپین ارتباط و تبادل تجربه خیلی اهمیت دارد و ما در ایجاد دیالوگ میان زنان در گروههای سنی متفاوت موفق بودیم. ارتباط چهره به چهره با مردم در خیابان، محیط کار، مترو و هر جای دیگر ویژگی اصلی این کمپین است. مخاطب قراردادن آنان و گفتگویی که معمولا یک ربع ساعت طول میکشد بسیار موثر است، حتی اگر فرد بیانیه برای حقوق برابر را امضا نکند. ارتباط انجام شده و او بدون شک به آن فکر خواهد کرد. اعضای کمپین تمام تجربیات خود در این زمینه را در وبسایتها منعکس کردند و ما بسیار از هم آموختیم. اطلاعرسانی حتی در زندان هم ادامه داشت. من میتوانم بگویم که این کمپین در واقع برآیند تمام فعالیتهای ما در سالهای اخیر بود. تجربهای ارزشمند در به کارگیری روشهای مدنی و مسالمتآمیز و کار شبکهای از طرف جنبش زنان، تجربهای است که میتواند در بقیه حوزههای سیاسی و اجتماعی در ایران نیز به کار گرفته شود. روشهای مبارزهی دموکراتیک برای تغییر قوانین تبعبضآمیز میتوانند آگاهی و همکاری میان مردم را افزایش داده و من به آن عمیقا باور دارم.» در پایان این سمینار خانم مهناز افخمی با آرزوی آنکه دههی دوم قرن حاضر برای جنبشهای زنان دههی اقتدار و همکاری باشد و توانمندی در زمینهی گسترش همکاری، قدرت آگاهیدادن، یادگیری، تصمیمگیری و انتقاد در میان شبکههای زنان جهان افزایش یابد، با خواندن شعر معروف سعدی، از همه برای شرکت در این گردهمایی تشکر کرد: بنیآدم اعضای یکدیگرند ۱. اشارهی شیرین عبادی به خانم شهلا شرکت و ماهنامهی «زنان» است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
امیدوارم بانوان محترمه در اینجا گستاخی اینجانب را ببخشند اما از کی تا به حال انقلابی که زمینه ساز آن آمریکا و اسرائیل و چند تایی دیگر بودند و از این کار خود هدفی هم به جز آن که این کشور و مردم و منابع آن (و منطقه) را به نفع خود نابود کنند تبدیل شده انقلاب مردان علیه زنان؟
البته مسلماً حال شما خانم ها به خاطر شرایط سخت مضاعفی که در آن به سر برده و می برید کاملاً قابل درک و حتی باعث همدردی است اما موضوع این انقلاب و توطئه هایی که منجر به انجام آن شد - صرفنظر از گرفتاری های فرهنگی و خصلتی مردسالارانه ما ایرانیان که بخش عمده ای از بدبختی های ریشه ای ما را تشکیل می دهد - بسیار پیچیده تر و در عین حال خیلی روشن تر از این حرفها است.
شایسته بانوان فرهیخته ای چون شما نیست که یک موضوع مهم اما بیشتر "درد دلی" را جایگزین موضوعات مهم اما واقعی دیگر کنید.
به امید روزی که زن و مرد ایرانی در نهیایت برابری و دوستی و نیکی بتوانند مسایل مهم این کشور عزیز را با همیاری و هم اندیشی یک دیگر حل کنند.
با احترام، حق سالار.
-- حق سالار ، Mar 13, 2010سلام
-- محمود . آلمان ، Mar 17, 2010خانم عبادی هم داره هزیان میگه ، هر چیز کوچک و بزرگ را می چسبونه به حقوق زنان ، مگر کسی در دوران انقلاب علیه زنان شعار داد . مگر میلیونها زن ایرانی با حجاب در تظاهرات ضد شاه در خیابانها حضور نداشتند؟ خوبه تاریخ و فیلم و عکس وجود دارند. همین الان قشر عظیمی از جامعه زنان ایران مذهبی تر از مردان هستند و حجاب و اسلام را می طلبند .کاش خانم عبادی کمی دورت از نوک دماغش را هم ببیند.
و تشریف ببرند و یک مصاحبه ای در خیابان ها انجام دهند انموقع برای ایشان ثابت می شود .
خانم بس کنید این حرف های کلیشه ای و یاوه گویی های همیشگی خودتان را.