تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
هشت مارس و جنبش سبز - قسمت اول

هشت مارس را می‌توان رنگ کرد؟

مهسا

مطلب پیش رو به مناسبت هشت مارس و در دو بخش تهیه شده است. بخش اول که پیش روی شماست نگاهی است بر فضای اینترنت و به طور خاص فعالان اینترنتی جنبش سبز در آستانه ۸ مارس. هدف بخش دوم شنیده شدن خواسته‌ها و نظرات زنان جامعه ایران است.

Download it Here!

در آستانه ۸ مارس، در سالی که از پرحادثه‌ترین سال‌ها در دهه‌های اخیر در این جفرافیا بوده است، و در کشوری که حکومت اختیار زنان بر زندگی خود، از اتاق خواب تا محل کار و تا خیابان را از آن‌ها گرفته است، روز زن فرصت آن را دارد تا به روزی تبدیل شود که بانیان آن بیش از یک قرن پیش در نظر داشتند.

هشت مارس میراث زنده زنان کارگر، و زنان مبارزی چون کلارا زتکین و الکساندر کولنتای است. روزی که برندگی آن در فریاد چالش‌های زنان، مبارزات زنان، خواسته‌های زنان و دستآورد‌های آنان است.

اما به مانند بسیاری از دیگر روزهای مشابه که پس از گذشت بیش از یک قرن معنای اصلی آن به همت حکومت‌ها کمرنگ شده اند ۸ مارس نیز در برخی موارد به روز پاسداشت وفاداری و فداکاری زنان بدل شده، یا از سوی احزاب و جریان‌ها مصاره شده است.


زنان اگر از اختیار بر بدن خود، پوشش خود، و هر آن‌چه پیش‌رو است سخن گویند به مسائل حاشیه‌ای جنبشی بدل می‌شوند که خواسته‌هایش روز‌به‌روز حداقلی‌تر می‌شود

۸ مارس سابقه‌ای بس طولانی در ایران دارد. از سال‌های مشروطه جمعیت‌هایی نظیر جمعیت نسوان وطن‌خواه و جمعیت پیک نسوان این روز را به رسمیت شناختند.

در سال‌های دهه شصت ۸ مارس هم هم‌چون اول می و دیگر مناسبات مشابه به گردهم‌آیی در خانه‌ها و حوزه خصوصی محدود شد و تا دهه ۸۰ به خیابان باز نگشت. (۸۰ سال هشت مارس ایرانی، زینب پیغمبرزاده، کانون زنان ایرانی، پنج شنبه 16 اسفند 13۸6)

اما امسال فرصت مناسبی برای زنان ایرانی است تا مراسم ۸ مارس در مقایسه با سال‌های پیش برنده‌تر برگزار شود. حالا که زنان در اعتراضات پس از انتخابات صف مقدم را تشکیل داده‌اند، زمانی‌ست برای مطرح شدن خواسته‌های آن‌ها.

بیانیه پنج بندی فعالین جنبش زنان اگرچه با انتقاد‌های متعددی روبه‌رو شد درعین حال در این سکوت جنبش سبز درباره خواسته‌های زنان ایرانی توانست سخن از اختیار زن بر بدن خویش را به میان آورد.

این حضور زنان در تجمعات پس از انتخابات توانسته است توجه سازمان‌های بین‌المللی و فمینست‌های دیگر کشور‌ها را نیز جلب کند.

تعدادی از سازمان بین‌المللی نیز برنامه‌های هشت مارس امسال را به مبارزات زنان در ایران معطوف خواهند کرد.

هرچند انتقاد‌هایی بر تصویر غیرواقعی ارزش اینترنت در جنبش‌های اجتماعی وارد است (منبع: Evgeny Morozov, The Digital Dictatorship, The Wall Street Journal, February 20, 2010) اما نمیتوان منکر تاثیر اینترنت در سازماندهی اعتراضات پس از انتخابات بود.

فضای وب‌نشینان ایرانی نیز تحت تاثیر ۸ مارس قرار گرفته است. هرچند باید به خاطر داشت که اینترنت نمایان‌گر اقلیتی از جامعه ایران است، نه اکثریتی که به رسانه‌های آزاد دسترسی ندارد و روز زن را تولد فاطمه می‌داند.

اکثریتی که در عین حال زنانش از بی‌عدالتی و تبعیض، از قتل‌های ناموسی و خشونت‌های جنسی رنج فراوان می‌برند.

اگر نسل جوان و نوجوان در تلاش‌اند اختیار بدن خود را به دست گیرند و حقوق انسانی خود را به دست آورند، این اکثریت خاموش زنان هم‌واره محکوم به پذیرفتن هر آن‌چه بر آن‌ها می‌رود، بوده‌اند.

در فضای محدود وب اما سخن از ۸ مارس، پس از رویداد‌های ۲۲ بمهن ام‌سال، به‌عنوان جای‌گزینی بر روزهای تقویمی مورد توجه قرار گرفت.

پیش‌نهاد‌ها و فراخوان‌های متعدد با بازخورد‌های متفاوت روبه‌رو شد، و البته نه با موافقت بسیار. پاسداشت مقام شهدای زن جنبش، پاسداشت مادران عزادار و انتخاب پوشش سبز از این پیشنهادات بوده‌اند.


به نظر می‌رسد زنان به واسطه حضورشان در اعتراضات سبز‌ها شایسته این توجه محیط مردانه شناخته شده‌اند. و درغیر این صورت جنبش لزومی بر توجه به خواسته‌های زنان نمی‌دید

دسته‌ای ۸ مارس را فرصتی می‌دانند برای جنبش سبز. به گفته یکی از این افراد:

«پیشنهاد می‌کنم در روز جهانی زن از طرف جنبش سبز یک شاخه گل با روبان سبز به هر خانم بدیم و بهشون بگیم از طرف جنبش سبز آزادی ایران. باشد تا زن‌ها بدونن جنبش سبز همیشه به فکر احقاق حقوق ایشان خواهد بود و در آینده آن‌ها حقوق مساوی با مردان خواهند داشت».

عده‌ای در مقابل به دلایل متفاوت، از عدم اطلاع (مگر در روز زن تظاهرات است؟)، نامناسب بودن روزهای غیرتقویمی (برپایی اعتراض خیابانی در روزهایی که در تقویم رسمی مراسمات قرار ندارند پیش‌نهاد مناسبی نیست)، با شرکت در تجمعات این روز از سوی جنبش سبز مخالفند.

عده‌ای نیز در انتظار فراخوان موسوی، کروبی، سازگارا و امثال آن‌ها نشسته‌اند تا ۸ مارس برای‌شان اهمیت یابد(بعد از این برای برگزاری تجمع باید یا موسوی و کروبی گفته باشند و یا اکثریت مطلق، فعالین جنبش سبز به این نتیجه رسیده باشند. کار یک نفر یا دو نفر نیست که فراخوان دهد).

حتی در نظر عده‌ای خواسته‌های زنان نظیر لغو حجاب اجباری باید به آینده - آینده دوردست و نامعلوم - واگذار شود (انرژی جنبش در اوضاع فعلی می‏بایست در مسائل دیگه‏ای متمرکز بشه مسائلی که بازده بیشتری نصیب جنبش بکنه. الان زمان مناسبی برای طرح این مسائل نیست).


اگر نسل جوان و نوجوان در تلاش‌اند اختیار بدن خود را به دست گیرند و حقوق انسانی خود را به دست آورند، اکثریتی خاموش از زنان لایه‌های مخفی جامعه اما هم‌واره محکوم به پذیرفتن هر آن‌چه بر آن‌ها می‌رود، بوده‌اند

زنان اگر از اختیار بر بدن خود، پوشش خود، و هر آن‌چه پیش‌رو است سخن گویند به مسائل حاشیه‌ای جنبشی بدل می‌شوند که خواسته‌هایش روز‌به‌روز حداقلی‌تر می‌شود.

در میان بسیاری از دعوت‌ها و فراخوان‌ها و نظرات آن‌چه بیشتر جلب نظر می‌کند دلیل این مورد توجه قرار گرفتن است و سوالات حواشی آن.

از میان بسیاری از این نوشته‌ها به نظر می‌رسد زنان به واسطه حضورشان در اعتراضات سبز‌ها شایسته این توجه محیط مردانه شناخته شده‌اند. و درغیر این صورت جنبش لزومی بر توجه به خواسته‌های زنان نمی‌دید.

به‌علاوه و مهم‌تر از همه‌چیز، آیا ۸ مارس فرصتی‌ست برای جنبش سبز، آن‌طور که بسیاری تبلیغ می‌کنند؟ آیا خواسته‌های زنان مقدم است بر خواسته‌های جنبش؟

کم نیست این روزها جملاتی نظیر «جنبش سبز باید از هر فرصتی برای بیان خواسته‌های خودش استفاده کنه...نباید مارس رو از دست داد».

هشت مارس آیا قالبی تهی است که جنبش سبز آن را معنا بخشد؟ و یا فرصتی برای به یاد آوردن ستم تاریخی بر زنان؟

آیا روزی‌ست برای آن‌که زنان بفهمند جنبش سبز طرفدار آنان است؟ جنبشی که اگرچه از زنان شجاع تشکر می‌کند، اما ازخواسته‌های آنان در بیانیه‌های متعدد خود سخنی نمی‌راند.

آیا ۸ مارس روزی خواهد بود تا نارضایتی‌های همه زنان و خواسته‌های همه آنان، آزادی انتخاب پوشش، اختیار زنان بر بدن خود، و حقوق انسانی زنان، به یاد آورده شود؟

هشت مارس دهه هاست که فارغ از بیانیه‌ها و فراخوان‌های اینترنتی وجود داشته است. ام‌سال نیز، حتی بدون هواداران جنبش سبز و حمایت آنان، ۸ مارس روز زنان مبارز خواهد بود.

هشت مارس پیش از آن‌که روز جنبش سبز و یا هر جنبش دیگری باشد روز مبارزه زنان است. روز جهانی زن را نمی‌توان مصادره کرد، این روز متعلق است به مبارزات زنان ستم دیده، و امید آن است که روزی دیگر فعالان جنبش‌های اجتماعی به انگیزه حمایت از زنان و خواسته‌های‌شان، و نه تنها به انگیزه جذب زنان به اهداف خود، در کنار زنان بایستند.

به گفته یکی از زنان ایران

جمهوری اسلامی به زور روسری سیاه بر سر ما کرد
من روسری قرمز بر سر کردم
به مناسبت روز جهانی زن و به اسم دفاع از حقوق زن
و تو دوباره برای من رنگ روسریم را بدون این‌که از من پرسیده باشی به دل‌خواه خودت سبز کردی

اجازه بدین که ما زنان خودمان رنگ دل‌خواهمان را انتخاب کنیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عالی بود. مرسی

-- ندا نامی ، Mar 9, 2010

خوب بود در روز زن يادي هم از همسر مشاور رييس جمهور مي نموديد كه حدود 1 ماه قبل از جناب مشاور به قصد كشت كتك خورد و امروز در قريب به 8 دادگاه از طريق 8 پرونده با اين موجود مبازره ميكند و در هيچ مجمعي هم از اين شير زن تجليل نمي شود زني كه در قلب مسايل دست خالي مبارزه مي كند تا به همه ما زنان بفهماند كه :از قدرت نبا يد ترس و واهمه داشت هم اكنون پس از پرونده هايي مانند تاديه نفقه .شكايت به جعل سند و....براي شكايتش مبني بر ضرب و شتم كه در دادسراي كاركنان دولت قول رسيدگي دده اند پاي مي فشارد .كاش از اين دسته زنان يادي مي شد كه هيچ تريبوني ندارند .

-- مهلا ، Mar 9, 2010

ضمن انتقاد به جلوگیری از خروج خانم بهبهانی،از مسئولین امنیتی کشور استدعا دارم به مطالب زیر توجه نمایند؛
اینکه مسئولین پاریس برای خوش رقصی و جلب نظر صهیونیستها از هر امکانی بصورت اهرم فشار جهت بی اعتباری دولت ایران استفاده می کنند را تمام سیاسیون مردم دوست و دمکرات(مسلمان و غیر مسلمان) میدانند.اگر به لیست سخنرانان دعوت شده هم نگاهی سیاسی بشود،متوجه خواهیم شد که حد اقل از دو نماینده مدافع حقوق زن از سرزمین اشغالی فلسطین(یهودی و مسلمان فلسطینی)دعوت به عمل نیامده است.خانم سیمن بهبهانی هم کم توجهی کرده اند وگر نه ایشان برخوردی دیگر را پیش می گرفتند.
در فلسطین اشغالی و در عربستان که دوّل غربی و مخصوصا امریکا نفوذ بسیاری دارند هم زنان برجسته ای جهت احقاق حقوق زنان در ان کشورها سالیان سال مبارزه می نمایند.اما شهردار پاریس و یا دیگر مسئولین برنامه سخنرانی در پاریس علاقه ای به حقوق پایمال شده زنان در زندانهای رژیم صهیونیستی و عربستان و نیز در هلوکاست غزه از خود نشان نداده اند.خب هر انسانی می فهمد که دعوت از خانم بهبهانی جنبه تبلیغاتی توسط غرب و صهیونیستها علیه دولت ایران را دارد.اما اینها اصلا نباید دلیل جلوگیری از خروج این خانم باشد.شما(سازمان امنیت) بهتر بود قبلا با خانم بهبهانی در مورد سوء استفاده قرار گرفتن ایشان با وی سخن می گفتید و از ایشان خواهش می کردید که ضمن بیان نظرات انتقادی خود از دولت ایران وضعیت اصفبار زنان در فلستین اشغالی و دوّل تحت نفوذ غربی را هم به زبان اورند.
مطمعنا ایشان از کسی رو در بایستی نمی فرمودند و بیطرفانه در مورد نقض حقوق زنان توسط صهیونیست ها هم مطالبی می گفتند و یا مثل بقیه سیاسیون سیاسی کار بی خاصیت بودن ادعاهای انسان دوستانه خود را دامن می زدند.
البته باید توضیح بدهم که دخالت سازمان امنیت در چنین کارهایی ضعف سیاسی مسئولین و نیز عدم توانایی رسانه های رسمی کشور در روشنگری و خبر رسانی اصولی را نشانگر است.موفق باشید

-- mansour piry khanghah ، Mar 9, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)