تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
بازخوانی انقلاب ۵۷ و تأثیرات آن بر زندگی زنان - بخش دوم

«حقوق زنان، غربی است»

حمید حمیدی

ایران بعد از ۲۲ بهمن ۵۷:

حکومت «دیکتاتوری» و «دوگانه» پادشاهی سقوط کرد و «حکومت برخاسته از انقلاب» جای آن‌را گرفت. اولین سخنان در ارتباط با حقوق اولیه زنان درانتخاب پوشش را آقای خمینی بیان نمود:

آقای خمینی در روز ۱۶ اسفند ماه ۵۷ در مدرسه رفاه گفت: «در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند، اما با حجاب باشند مانعی ندارد بروند کار کنند. لیکن با حجاب شرعی باشند. (کیهان ۱۶ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۵ صفحه ۱)

این درحالی بود که به نقل از روزنامه کیهان (۱۵ اسفند ۵۷ ص ۲)، ایشان چنین گفته بود:

امام خمینی طی نطقی در مدرسه فیضیه، زنان را دارای حقوق بیش‌تری از مردان خواندند و با اشاره به زنان صدر اسلام که هم‌دوش مردان در جنگ شرکت می‌کردند، زنان را در ساختن مملکت و شرکت در امور سیاسی با مردان هم‌راه دانستند.»

سخنان آقای خمینی در مصاحبه با روزنامه السفیر که یک‌ماه پیش از مدرسه رفاه عنوان شده بود در همین راستا بود.

در عکس‌العمل به این سخنان بود که موج اعتراضات جامعه را فرا گرفت. این در حالی بود که سر و صدای برخورد شدید چاقوکشان به زنان، به روزنامه‌های دولتی نیز کشیده شده بود، دانشگاهیان در بیانیه‌ای به تاریخ ۲۷ دی‌ماه ۵۷ چاقوکشی و اسیدپاشی و آتش زدن دختران بی‌حجاب را محکوم و آن‌را نتیجه تبلیغات «خائنانه عناصر مزودر» دانستند و به جامعه هشدار دادند.

هزاران نفر از زنان در تهران، سنندج، اصفهان و شیراز و بندرعباس بر مبنای آرشیو خود روزنامه کیهان، بعد از سخنان آقای خمینی، دست به اعتراض و مبارزه زدند و اعتصاب کردند.

کتک خوردند، به زندان افتادند و اولین دختر و پسری که به جرم رابطه دوستانه دستگیر شدند، در املش شلاق خوردند.

پسر به ۲۵ ضربه شلاق و دختر به ۱۰۰ ضربه محکوم شد که این حکم در وسط خیابان به اجرا درآمده و دختر در حین خوردن شلاق بی‌هوش شد.

این خبر علاوه بر کیهان و اطلاعات، به‌سرعت در سایر روزنامه‌ها با خشم و نفرت منعکس شد. در نتیجه انعکاس این اعمال خشونت‌آمیز اولین عکس‌العمل‌های افکار عمومی غرب در آمریکا و فرانسه، به حالت اعتراض به نمایش درآمد.

آقای ابراهیم یزدی در گفت‌وگو با حمیده امیری خبرنگار کیهان اعلام کرد که: «آن‌چه در نظام اسلامی باید رعایت شود عفت و عصمت است. ولو این‌که کسی معتقد به حجاب نباشد باید یک اصولی را رعایت کند این مختص به زنان نیست. (کیهان ۵ بهمن ۵۷ شماره ۱۰۶۲۲ صفحه ۱)

به دنبال طرح مسأله حجاب و اظهارنظرهای متفاوت روحانیون و مسئولین، اقشار مردم در مقابل این مسأله موضع‌گیری‌های مختلفی داشتند.

از جمله مذهبیون به پشتیبانی از حجاب اسلامی برخاسته افراد بی‌حجاب را مورد بی‌حرمتی قرار می‌دادند و موجب ایجاد اغتشاش در سطح کشور می‌شدند. با این‌که هنوز قانون مشخصی برای چگونگی پوشش وضع و اعلام نشده بود این افراد گمان می‌کردند به محض پیروزی انقلاب همه باید مذهبی شده و یا تحت لوای مذهب ظاهری درآیند.

بدین ترتیب با پیروزی انقلاب اگر دست حکومت پهلوی از سرزمین ایران کوتاه شد در عوض خود مردم که طبیعتا دارای اختلاف سلیقه و برداشت‌های مختلف از دین بودند، با هم درگیر شدند.

در این میان چون نیروهای مذهبی از نظر تعداد بیش‌تر بودند و از طرف روحانیت هم حمایت می‌شدند توانستند رشته امور را به دست بگیرند، به این دلیل گروه‌های دیگر که خود را در پیروزی انقلاب سهیم می‌دانستند خواهان ارائه نظرات خود در ساختار حکومت و قانون‌گذاری شدند و حاکمیت روحانیت مطلق را نقض آزادی واصول اصلی انقلاب می‌دیدند.

نشریه پیغام امروز، مطالبی را در مورد اتفاقات روز زن، چنین نقل می‌کند:

«زنان آزادی‌خواه برای اعتراض نسبت به ناروایی‌ها، ددمنشی‌ها و بی‌حرمتی‌های روزهای اخیر علیه زنان، در کاخ دادگستری متحصن شدند. بدین ترتیب مبارزه زنان آزادی‌خواه علیه تعصب و تاریک‌اندیشی اوج تازه‌ای می‌یابد.


اولین اجتماع زنان بعد از انقلاب و تبعات آن

اجتماع بزرگداشت روز زن در دانشگاه صنعتی شریف در روز ۱۶ اسفند با حضور بیش از ۵ هزار زن برگزار شد. در این اجتماع چند زن کارگر و نیز شهلا روزبه برادر زاده خسرو روزبه و خانم حیدری مادر شهید تورج بیگوند سخنرانی کردند و سیاوش کسرایی اشعاری خواند.

در تاریخ۱۳ اسفند ۱۳۵۷، جمعیت زنان مبارز اعلامیه‌ای صادر نمود:

«جمعیت زنان مبارز اعلام کرد در روز ۱۷ اسفند به مناسبت روز جهانی زن، در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برنامه خواهند داشت.» (کیهان ۱۳ اسفند ۱۳۵۷ ص ۷)

هم‌چنین روزنامه کیهان در واکنش به بیان نظرات آقای خمینی در خصوص قانون حمایت از خانواده چنین نوشت:

«زنان و انجمن‌های حمایت از زنان با نوشته‌ها و گفتارهای خود از لغو این قانون انتقاد نمودند. از جمله خانمی طی درج مطلبی در روزنامه، از لغو قانون حمایت از خانواده انتقاد کرده و گفته است قبل از هر چیز این سؤال پیش می‌آید که ایا در میان تمام این قوانین نادرست و غیرعادلانه تنها می‌بایست قانون حمایت از خانواده لغو شود؟

تردیدی نیست که قانون حمایت از خانواده نواقص بسیاری دارد که بایداصلاح شود اما نه آن‌که جدا از دیگر قوانین بیرون کشیده لغو شود.

زن‌هایی که باوجود تمام نواقص و معایب قانون حمایت از خانواده در حالی‌که ساعت‌ها پشت درهای دادگاه انتظار می‌کشیدند و سال‌ها از پله‌های آن بالا و پایین می‌رفتند حداقل این امید را داشتند که شوهران‌شان نمی‌توانند آن‌ها را غیابا طلاق دهند و یا همسر تازه‌ای به خانه بیاورند.

قانون حمایت از خانواده ظاهرا به دلیل مغایر بودن با نص صریح قرآن لغو شده است در حالی‌که این دو آیه از قرآن مفاد آن‌را تایید می‌کند «اگر بیم آن دارید که نمی‌توانید درباره آن‌ها عادل باشید، فقط با یک تن ازدواج کنید.» و «هرگز قادر نیستید نسبت به زنان خویش به‌طور مساوی عدالت را رعایت کنید حتی در صورتی که چنین خواسته باشید.» (کیهان ۱۳ اسفند ۵۷)

کانون وکلا نیز به لغو قانون حمایت از خانواده اعتراض نمود:

«کانون وکلای حمایت از حقوق زن و هم‌چنین جبهه ملی ایران ،به لغو قانون حمایت از خانواده اعتراض کرد.

در بیانیه کانون وکلا امده است: آیا این نشانه آن نیست که در دفتر امام و کمیته انقلاب حتی یک زن برای آن‌که مدافع حقوق زنان باشد و به خصوصیت‌های حقوقی، اجتماعی و اقتصادی نیمی از جامعه که حتی در جامعه توحیدی ایده‌ال نیز نقش خاصی دارند توجه نماید وجود ندارد؟» (کیهان ۱۳ اسفند ۵۷)

در روز ۱۷ اسفند ۵۷ به دعوت جمعیت زنان مبارز، دانشگاه تهران شاهد حضور زنان در اعتراض به حجاب اجباری بود:

«در گردهمایی زنان در دانشگاه تهران به مناسبت اعتراض به حجاب اجباری، نماینده جمعیت زنان مبارز اظهار داشت ما با حجاب مسئله نداریم آن‌چه که مطرح است این است که زنان در انقلاب شرکت کرده‌اند و باید نقش واقعی آن‌ها دربه ثمر رسیدن این انقلاب نیز تا پایان ایفا شود.»

یکی از زنان که از سوی دانشجویان زن ایرانی سخن می‌گفت با اشاره به عدم حضور زنان در کابینه بازرگان، کمیته‌ها و شورای انقلاب، این رژیم را صددرصد مردانه دانست.

وی در ادامه خواسته‌های زنان را چنین بیان کرد: در حکومت اسلامی نباید نهاد غیر اسلامی باشد، زن و مرد باید به‌طور مساوی از سهم ارث برخوردار باشند، همان‌طور که زن نمی‌تواند دو شوهر داشته باشد مرد هم باید یک زن بیش‌تر نگیرد، صیغه که به نظر ما باید از میان برود... وی در ادامه سخنانش افزود: چرا زن‌ها نباید مجتهد داشته باشند؟

چرا زنان مانند مردان در زمینه‌های سیاسی، مذهبی، اجتماعی شرکت داشته باشند؟ ما می‌گوییم اگر موی زن تحریک‌کننده است و باید پوشیده باشد، موی مرد هم می‌تواند همین اثر را داشته باشد ولی ما به هر دو مورد اعتقاد نداریم.

یکی از زنان حقوق‌دان نیز طی سخنانی درباره حقوق زنان، هشدار داد اگر قانون اساسی جدید و حکومت آینده تشریح نشود در رفراندوم شرکت نمی‌کنیم.


یکی از زنان حقوق‌دان نیز طی سخنانی درباره حقوق زنان، هشدار داد اگر قانون اساسی جدید و حکومت آینده تشریح نشود در رفراندوم شرکت نمی‌کنیم

در این تظاهرات حدود ۵۰۰ نفر مرد هم شرکت داشتند و گفتند: مسأله حجاب نیست، توطئه آمریکاست!

عده‌ای از زنان ضمن راهپیمایی به سوی رادیو تلویزیون هجوم برده شعار دادند: «آزادی زنانه حق مسلم ماست»

اینان در نزدیکی ساختمان تلویزیون که برخی ادعا می‌کردند دیشب مسئولان آن به زنان توهین کرده‌اند، کفش‌ها را در آورده پیاده به راه افتادند. این زنان اظهار داشتند از این‌که مردها برایشان تصمیم می‌گیرند ناراحتند.

این اجتماع سرانجام با حمله به اتومبیل حامل قطب‌زاده و آسیب دیدن اتومبیل و دخالت نیروهای نظامی پایان یافت.» (آیندگان ۲۲ اسفند ۵۷)

به‌دنبال این اعتراضات وسیع، روزنامه کیهان با آقای طالقانی مصاحبه کرد. ایشان در مصاحبه خود ضمن توضیح فلسفه حجاب و مزایای آن در اسلام، نقد حکومت پهلوی و غرب‌زده کردن زنان گفت:

«هو و جنجال راه نیاندازند و همان‌طور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آن‌ها خواهش می‌کنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جائی برنمی‌خورد.

آن‌هائی هم که می‌خواهند موی‌شان خراب نشود اگر روی موی‌شان روسری بیاندازند به‌تر است و بیش‌تر محفوظ می‌ماند... چه جنگ‌ها چه قتل‌ها چه فجایع که تا یک سال قبل دائما هرروز یک قسمت از اخبار روزنامه‌ها همین فجایع بود. منشا این‌ها کی بود؟ منشا این‌ها از کجا بود؟ غیر از همین تحریکات بی‌جا بود؟ واقعا یک عده زن‌ها این جوان‌ها را اذیت می‌کردند.

آن‌ها یک عده‌ای شکایت داشتند جوان‌ها ما را اذیت می‌کنند. یک جوانی که وسیله زن گرفتن ندارد، وسیله کار ندارد زندگی سرو سامان ندارد؛ وقتی این زن را با این صورت می‌بیند که گاهی یک پیرزن پنجاه شصت ساله خودش را مثل یک دختر ۱۴ ساله نمایش می‌دهد، توی خیابان یا سر کوچه این بی‌چاره اذیتش می‌کند. ناراحتش می‌کند و این یک جور آزار جوان‌ها است. و امیدواریم که بعد از این جوان‌های ما هم سر و سامان پیدا کنند...

اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند، راهنمائیش می‌کند که شما این‌جور باشید، به این سبک باشید.» (کیهان ۲۰ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۸)

همان زمان کیهان ۲۶ اسفند ۵۷ در صفحه دوم خود خبری را به نقل ازآسوشیتدپرس در پاریس منتشر کرد که بر مبنای آن حدود یک هزار زن آمریکائی دست به تظاهراتی به حمایت از زنان ایران در مقابل کنسول‌گری ایران در واشنگتن زدند.

به گفته این گزارش: «بتی فریدن و گلوریا استیمن دو تن از رهبران جنبش آزادی زنان آمریکا در میان تظاهرکنندگان بودند.

هم‌زمان در پاریس هم کمیته بین‌المللی حمایت از حقوق زن در ایران با حضور یک‌صد زن برجسته از پانزده کشور دنیا تشکیل شده است.»

با اعلام اجبار حجاب اسلامی و طرح این موضوع که «حقوق زنان غربی است» افراد ناشناخته‌ای تحت عنوان مأموران «کمیته امام» تعرض خشونت‌آمیز و وسیعی را در معابر عمومی علیه زنان آغاز کردند.

این حرکات پراکنده با گردهمایی این روز زنان آزادی‌خواه در دانشکده فنی دانشگاه تهران پیوند خورد. زنان شرکت‌کننده در این اجتماع، خواهان روشن شدن وضع مسأله حجاب، قانون حمایت خانواده و تساوی حقوق با مردان شدند.

زنان معترض در حالی‌که به سمت دفتر نخست‌وزیری می‌رفتند، مورد ضرب و شتم گروهی که فریاد «یا روسری یا تو سری» سر می‌دادند قرار گرفتند. در مقابل دفتر نخست‌وزیری نیز با شلیک مسلسل و تیر هوایی از آنان پذیرایی شد.

در شهرهای خرمشهر و آبادان نیز افراد بی‌حجاب مورد حمله و آزار قرار گرفتند و فریاد «یا حجاب یا تیزاب» را شنیدند.

افرادی طی تماس‌های تلفنی به این قضایا معترض شده گفتند: این حرکات را نمی‌توان انقلابی دانست زیرا آزادی که مهم‌ترین هدف انقلاب بود، پس چرا بین زن و مرد تبعیض قائل می‌شوند.

من یک دبیر هستم. از دیروز در همه جا ما را ناراحت می‌کنند. چرا آقای خمینی قول خودشان را زیر پا گذاشتند. آیا این در شأن مقام رهبری روحانیت است؟

اگر لباس خانم‌ها غربی است، پس مردها هم باید لباس غربی را در آورند و شلوار بندی و کلاه نمدی سر بگذارند.» (پیغام امروز ۱۹/۱۲/۵۷ صص ۱و ۲)

حجت الاسلام اشراقی داماد آقای خمینی طی گفت‌وگویی ضمن اشاره به این‌که منظور از حجاب، چادر نیست، تاکید کرد زنان باید با حجاب در ادارات حاضر شوند.

به دنبال بالا گرفتن بحث و گفت‌وگو درباره حجاب بانوان، زنانی که به مناسبت روز جهانی زن در راهپیمایی شرکت داشتند، علیه کسانی که به زنان بی‌حجاب اهانت می‌کنند شعار دادند.

این بحث‌ها به دنبال مصاحبه تلفنی رادیو ایران با آقای اشراقی اوج گرفت. گزارش‌ها از چندین مورد برخورد بین زنان بی‌حجاب با عناصر تندرویی که آن‌ها را ملزم به سر کردن چادر نمودند خبر می‌دهد. (کیهان ۱۷/۱۲/۵۷ ص ۲)

یک روز بعد در ۱۸ اسفند ۵۷ گروهی گسترده از دختران دانش‌آموز مدارس تهران، در مقابل دادگستری و دفتر نخست‌وزیر دست به راهپیمایی و تجمع زدند، كه تداوم این اعتراضات در روز ۱۹ اسفند به درگیری منجر گردید.

«معاون نخست وزیر و سخن‌گوی دولت طی مصاحبه‌ای نظر دولت را درباره حجاب اعلام کرد. وی گفت بدیهی است نخست‌وزیر و خانواده‌اش از قدیم طرفدار و مشوق و معتقد به حجاب در حد معقول و عملی و صحیح اسلامی آن بوده‌اند، ولی ایشان و همه آقایان وزرا معتقد و عامل به آیه کریمه «لا اکراه فی الدین» می‌باشند و دستور اجبار حجاب برای خانم‌ها صادر نمی‌نمایند.

اعلام صریح دو روز قبل آیت‌الله العظمی خمینی که احدی حق تعرض و مزاحمت خانم‌ها را ندارد مؤید عمل دولت بر عدم الزام خانم‌های کارمند و مراجعین به ادارات می‌باشد.

البته نمایش‌گری و عریانی و جلفی مسأله دیگری است که مسلما در ایران بعد از انقلاب اسلامی، و در دولت‌های اسلامی نمی‌تواند جواز و پذیرش داشته باشد.»

هم‌چنین از منزل آقای خمینی طی اطلاعیه‌ای اعلام شد با مزاحمین بانوان به‌شدت برخورد خواهد شد. (کیهان ۲۰اسفند ۵۷ ص ۲)

در پی انعکاس نظرات دولت و آقای طالقانی درباره عدم اجبار حجاب، زنان حقوق‌دان به گمان پایان یافتن مسأله، پیام تشکرآمیزی منتشر کردند.

زنان حقوق‌دان طی اطلاعیه‌ای ضمن تشکر از آیات عظام، دولت و خواهران مبارز، مسأله اجبار حجاب را پایان یافته تلقی کرد. (کیهان ۲۱ اسفند ۵۷)

سرانجام در پی صدور اطلاعیه كمیته مركزی، سخنان مرحوم آقای طالقانی و اعلام نظر دولت موقت مبنی بر آزاد بودن حجاب، زنان حقوق‌دان با صدور اعلامیه‌ای در ۲۰/۱۲/۵۷ با تشكر از «آیات عظام، دولت و خواهران مبارز» مساله الزامی كردن حجاب را پایان یافته اعلام كردند.

به نظر برخی، مسأله اجباری حجاب به طور موقت حل شده بود و نظام اسلامی در راستای تأمین اولین راه كار خود، از شیوه‌هایی بهره برد و سرانجام نیز موفق گردید.

با پایان گرفتن اعتراضات زنان بر علیه حجاب اجباری، اعتراضات مدافعان حجاب اجباری در روزهای بعد، در برابر بسیاری از ادارات دولتی شکل می‌گیرد.

«عصر روز ۱۸ اسفند گروهی در محوطه روزنامه به طرفداری از حجاب جمع شده و شعار داده‌اند: «ما پیرو قرآنیم، بی‌حجاب نمی‌خواهیم»، «مرگ بر این ارثیه پهلوی»، «رهبر ما خمینی، حجاب ما زینبی» و...» (کیهان ۱۸ اسفند ۵۷)

صادق قطب‌زاده سرپرست رادیو تلویزیون روز ۲۵ اسفند ۵۷ در اجتماع بزرگی حضور یافت و پس از سخنرانی خانم گوهرالشریعه دستغیب در تحسین از حجاب، آب پاکی را روی دست همگان می‌ریزد.

او با اعلام این‌که انقلاب ایران ۱۶۰ هزار کشته و مجروح داشته است، در برابر جمعیت شوریده‌ای که سازماندهی شده و عموما زنان باحجاب در آن خودنمایی می‌کنند، ضد انقلاب و عوامل ضدحجاب را تقبیح می‌کند و رسما اعلام می‌دارد: «از امروز مفاهیم جمهوری اسلامی را روشن می‌کنیم.»

در قطعنامه صادره تصفیه ضدانقلاب و برخورد با انواع توطئه‌ها پیش‌بینی می‌شود. بند ۱۱ و ۱۲ قطعنامه به زنان اختصاص دارد که مثل تیغ برهنه رو در روی زنان معترض قرار می‌گیرد.

«بند ۱۱: زنان قهرمان ما هرگونه دو دستگی و شکاف در صفوف متشکل و متحد برادران و خواهران انقلابی را محکوم و مطرود می‌نمایند.»

«بند ۱۲: خواهران مسلمان ما حجاب را به مثابه سنگر پیکار و حصار تقوی، به تمامی زنان مبارز و انقلابی ابلاغ و پیشنهاد می‌نمایند.» در پایان قطعنامه این جمله آمده است: «درود هر آزاده، بر صادق قطب‌زاده.»

سخنان روحانیون و مراجع درباره چگونگی حجاب بانوان و اعتراض خانم‌های ناراضی از حجاب اجباری بازتاب‌های فراوانی در میان جامعه آن‌روز داشت و روزی نبود که اجتماعی بر سر داشتن یا نداشتن حجاب تشکیل نشود.

در همین راستا زنان طرفدار حجاب نیز با تظاهرات خود در مقابل مخالفان اظهار نظر می‌نمودند:

«عده‌ای که به طرفداری از حجاب شعار می‌دادند، ضمن اجتماع در محوطه روزنامه با شعارهای «ما پیرو قرآنیم بی‌حجاب نمی‌خواهیم» و «مرگ بر این ارثیه پهلوی» پشتیبانی خود را از فرموده امام مبنی بر حفظ حجاب زنان، اعلام کردند.» (کیهان ۲۰ اسفند ۵۷)

اما موضوع حجاب این‌گونه خاتمه نیافت. آقای خمینی که در سال ۵۷ بعد از تنها اظهارنظر رسمی‌اش در مورد حجاب دیگر هیچ موضعی اتخاذ نکرده‌بود، در تیرماه ۱۳۵۹ طی یک سخنرانی، شدیدا از دولت انتقاد کرد که چرا هنوز نشانه‌های شاهنشاهی را در ادارات دولتی از بین نبرده‌اند. وی به دولت بنی‌صدر ۱۰ روز فرصت داد تا ادارات را اسلامی‌ کند.

بعد از این سخنان از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بی‌حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. البته هنوز لباس فرم یا آن‌چه که بعدها به نام مانتو مشهور شد، رسمیت نداشت بل‌که زنان موظف بودند لباس آستین‌بلند و پوشیده بپوشند و روسری نیز سر کنند.

اما این بار بر خلاف سال ۵۷ اعتراض گسترده و شدیدی علیه این سخنان صورت نگرفت. شاید یکی از عمده دلایل این سکوت را بتوان مربوط به فضای سیاسی آن زمان دانست.

ناآرامی‌‌های کردستان و ترکمن‌صحرا و نیز شروع درگیری بین نیروهای چپ و حزب‌اللهی‌ها در تهران و چند شهر دیگر، مجال پرداختن به موضوع حجاب را از مردم گرفته ‌بود.

ضمن آن‌که بسیاری از نیروهای روشن‌فکر در آن زمان یا کشته شده و یا در زندان بودند، برخی نیز ایران را ترک کرده‌ بودند.

روند اجباری شدن حجاب تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت. در ماه رمضان آن سال محمد تقی سجادی نماینده دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات، مقررات مربوط به ماه رمضان را اعلام کرد.

طبق این قانون، اماکن عمومی موظف شدند تابلویی در معرض دید مشتریان خود قرار دهند با این جمله: «به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمی‌کنند معذوریم».

این اطلاعیه در حالی صادر شد که اعظم طالقانی نماینده مجلس شورای اسلامی دو ماه پیش از این تاریخ، تصویب هرگونه لایحه‌ای مربوط به اجباری شدن حجاب در مجلس را تکذیب کرده ‌بود.

به واقع نیز هیچ قانونی در این زمینه تا سال ۱۲۶۳ در مجلس به تصویب نرسید. در آن سال با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس، حکم ۷۴ ضربه شلاق برای عدم رعایت حجاب تعیین شد.

این حکم هنوز هم پا برجاست.

تجربه نشان داده است که دولت‌ها در هر زمینه‌ای که امری را اجباری و الزامی‌ کرده‌اند، بدون آن‌که زمینه پذیرش و اقناع عمومی را فراهم نمایند، فرهنگ سیاسی و روی‌کرد اجتماعی مردم به عکس‌العمل منجر شده و عملا بر خلاف آن اجبار به اشکال مختلف پیدا و پنهان بسیج شده‌اند.

دو نمونه عینی این حرکت را در رابطه با پدیده پوشش (حجاب) زنان می‌توان دید، چه آن زمان که به امر رضاشاه بی‌حجابی اجباری شد؛ و چه بعد از انقلاب که به حکم قانون مصوب مجلس حجاب اجباری گردید و بی‌حجابی از مصادیق جرایم ضد عنف و اخلاق عمومی تلقی شد.

مطابق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه، و یا پنجاه هزار تا پانصدهزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.

این تبصره در ذیل ماده ای ست که کیفر اشخاصی که در انظار و اماکن عمومی و معابر، متظاهر به عمل حرام می‌شوند، یا مرتکب اعمالی می‌شوند که گرچه نفس آن عمل دارای کیفر نمی‌باشد، ولی عفت عمومی را جریحه‌دار می‌نماید، آمده است.

تا قبل از اجباری شدن حجاب، مقاومت‌هایی از سوی زنان بی‌حجاب صورت می‌گرفت. اما بعد از قانونی شدن حجاب و برخورد با زنان بی‌حجاب، و پاکسازی آن‌ها در مراکز شغلی، حجاب اجباری حتی توسط مخالفین نیز رعایت شد.

به نحوی که دیگر در سطح جامعه با پدیده بی‌حجابی مواجه نبودیم. هرچند به‌دلیل بی‌اعتقادی طیف‌هایی از زنان به امر حجاب و در اعتراض به آن، به‌تدریج پدیده بدحجابی شکل گرفت.

از طرف دیگر چون حد و حدود حجاب شرعی مورد نظر قانون‌گذار مشخص نبود؛ و در این رابطه سلیقه‌ای عمل می‌شد، به‌تدریج زنانی به بهانه‌های عدم حفظ حجاب، یا بدحجابی مورد برخورد قرار گرفتند.

زنان کارمندی نیز که در ادارات رعایت امر حجاب را نمی‌کردند، به استناد قانون رسیدگی به تخلفات اداری مشمول توبیخ کتبی با درج در پرونده، یا اخراج از اداره قرار گرفتند.

Share/Save/Bookmark

قسمت‌های پیشین:
بازخوانی انقلاب ۵۷ و تأثیرات آن بر زندگی زنان - بخش اول
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با سپاس که بعد از سالها سکوت راجع به حجاب اجباری و کلاهی که خمینی بر سر خانمها گذاشت در این مورد نوشتید. من به یاد می آورم آن موقع خیلی از خانمها بشدت عصبانی بودند. در خیابان به آنها توهین می کردند و حتی اگر مردی همراه این خانم بی حجابی بود به او هم توهین می کردند. نتیجه اش این شد که پدرها و همسران این خانمها را راضی می کردند که حجاب سر کنند تا کسی به آنها توهین نکند. و اینطور شد که کسی نپرسید راستی چرا ؟

-- بدون نام ، Feb 12, 2010

با سپاس فراوان. مستند سازی وقایعی که در این چند سال برسر زنان ایرانی رفت کار سترگ و باارزشی است. خواستم پیشنهاد بدم که این کار رو به زبان انگلیسی هم اگر ترجمه بفرمائید بسیار بهتر خواهد بود. اگر نیاز به کمک بود با کمال میل آماده همکاری هستم

-- shabnam ، Feb 13, 2010

متاسفم که می بینم در نوشته اتان تحریفاتی صورت گرفته. به عنوان مثال، مرتجعین شعار می دادند:«مرگ بر ارثیه رضا کچل».
همچنین در مورد 15 هزار زن صحبتی نفرمودید.

... 15 هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رای‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمائی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می دادند:«ما با استبداد مخالفیم»، «چادر اجباری نمی خواهیم». پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار «مرگ بر ارثیه رضا کچل» وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند. (کیهان 17 اسفند 57 شماره 10656صفحه2)
تمام این مطالب سانسور و تحریف شده است.
دروغ ممنوع: http://www.peykeiran.com/userfiles/image/Daily%20news/dorough_mamnoa_06_1.jpg

منبع:
http://www.iran-women-solidarity.net/spip.php?article439

-- کیوان ، Jun 28, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)