زنان برای انقلاب، و انقلاب برای زنان چه کردند؟حمید حمیدیپیشکش به مریم حسینخواه، عالیه اقدامدوست و تمامی همنسلان فرزندانم. «دموكراسی این نیست كه مردان نظرشان را درباره سیاست بگویند و همه آنها را تأیید كنند؛ دموكراسی آن است كه زنان نظرشان را درباره عشق و آزادی بگویند و كسی هم آنها را نكشد» دمکراسی یعنی: جستن ایران قبل از ۲۲ بهمن ۵۷: در سالهای قبل از انقلاب، سازمانها و تشکلهای ویژه زنان در ایران وجود نداشت. انقلاب نیز در ابتدا خواست ویژهای برای زنان نداشت. انقلاب عمومی بود. انقلاب علیه دیکتاتوری شاه و مناسبات وابسته به آن بود. انقلاب برای آزادی و زندگی بهتر و مشارکت همه جانبه زنان در عرصههای اقتصادی - اجتماعی و سیاسی، و تحقق برابر حقوقی زنان با مردان بود. انقلاب جنبش همگانیای بود که زنان و مردان فعالانه در آن شرکت داشتند و شریک انقلاب بودند. «همه با هم» ستون فقرات انقلاب بود. در آن فضای «همه باهم» مطالبات زنان و توجه به خواست آنان در حاشیهای از ابهام قرار داشت. نکته جالب این است که حتی در فرهنگ اعتراضی جامعه که بهشدت تحت تاثیر شور انقلاب بود، چه در گروههای سیاسی اعم از بهاصطلاح مارکسیست و یا اسلامی، و یا در فضای روشنفکری شعرا و نویسندگان، زنان و مردان فعالانه شرکت داشتند. در مقطع انقلاب، هیچکس حتی نمیتوانست تصورش را بکند که چگونه در یک زمان بسیار کوتاه (دو - سه سال) مناسبات و قوانینی، علیه زنان در ایران برقرار میشود که امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، تلاشگران برابر حقوقی زنان با مردان هنوز بهدنبال «تغییر قوانین تبعیضآمیز» و تحقق مطالبات خود میباشند. زنان در انقلاب ۵۷ و در مبارزه برای سرنگونی شاه وسیعا شرکت کردند. چه در جریان شورشهای خارج از محدوده، چه در راهپیماییها و اعتصابات، و چه در تحصنها و شبهای شعر دانشگاه، و چه در گروههای سیاسی آن دوره، نقش زنان برجسته بود. کافی نیست بگوییم زنان شرکت و نقش برجستهای داشتند، این هنوز حق مطلب را ادا نمیکند. انقلاب ۵۷ اولین تجربه سیاسی عظیم زنان در تاریخ ایران بود و به لحاظ شرکت و حضور زنان، از اساس انقلابی زنانه بود. در واقع زحمتکشان، زنان و دانشجویان ارکان اصلی انقلاب ۵۷ بودند. پیشینه طرح مطالبات زنان تاریخی طولانی دارد. صفیه فیروز در سال ۱۳۲۱، انجمن ملی زنان را تاسیس کرد و این شورای تازهتاسیس بهشدت تعدد زوجات را مورد انتقاد قرار داد.
حزب زنان تودهای بهترین تشکل این دوره بود. در سال ۱۳۲۳، هما هوشمندار «بیداری ما» را منتشر کرد. در سال ۱۳۲۸ گروههای زنان به سازمان زنان دموکراتیک تغییر نام داده و شعب آن در تمام شهرهای مهم شروع به فعالیت کردند. زهرا و تاج اسکندری، ایران ارانی، مریم فیروز، دکتر خدیجه کشاورز، دکتر اختر کامبخش، بدری علوی و عالیه شرمینی، از مشهورترین زنان تودهای بودند. انجمن کمی بعد به سازمان زنان مترقی تغییر نام داد و در سال ۱۳۳۰ بار دیگر خواستار حق رای شد که این بار نیز نافرجام ماند. سقوط مصدق پایانی برای سازمانهای مستقل شد. در سال ۱۳۲۸ مجمع عالی رتبهی زنان، به ریاست اشرف پهلوی شکل گرفت. این مجمع در سراسر کشور شعبههایی با تمرکز بر سلامتی، آموزش و خیریه احداث کرد. در سال ۱۳۴۳ این انجمن به سازمان زنان ایرانی تبدیل شد و ۳۴۹ شعبه و ۱۱۳ مرکز داشت که ۵۵ سازمان دیگر را که برای سلامت و رفاه زنان فعالیت میکردند، تحت پوشش قرار میداد. آخرین آمار نشان میداد که در سال ۱۳۵۵ - ۱۳۵۶ بیش از یک میلیون زن ایرانی از این سرویسها استفاده میکردند. اکثر این مراکز بعد از انقلاب منحل شدند. در سال ۱۳۳۰، مهرانگیز دولتشاهی - اولین سفیر زن ایرانی - «راه نو» را تشکیل داد و همراه با صفیه فیروز اولین سازمان حمایت از حقوق بشر را در ایران تأسیس کردند، این دو تن به ملاقات شاه رفته و متقاضی حقوق برابر شدند ولی مخالفت روحانیون به این مناظره پایان داد. سرانجام در بهمن ۱۳۴۱، حق رای و کاندیدشدن به زنان اعطا شد. در سال ۱۳۴۷ قوانین حمایت از خانواده بهتصویب رسید. طلاق به دادگاههای خانواده ارجاع داده شد و موفقیتهایی در مورد تغییر در قوانین طلاق بدست آمد. مردان برای ازدواج دوم به رضایت کتبی زن اول نیاز داشتند و سن ازدواج برای دختران از هجده سال تعیین شد. فرخرو پارسا اولین وزیر زن در ایران شد. زنان ملزم به شرکت در سپاه دانش و خدمت سربازی شدند. در سال ۱۳۵۴ زنان حق حضانت فرزندانشان را، بعد از مرگ شوهر بهدست آوردند. سقط جنین هیچگاه قانونی نشد ولی مجازات برای آن لغو شد. در همین سال مهناز افخمی، اولین وزیر مسئول امور زنان شد. عکسالعمل روحانیون نسبت به این تغییرات شدید بود، فتواهایی نیز از سوی روحانیون در مخالفت با این تغییرات صادر میگردید و به این موارد اعتراض میشد. در همین زمان علی شریعتی کتاب پرفروش «فاطمه، فاطمه است» را منتشر کرد و در آن هرنوع نگاه غربی به زن ایرانی را فاسد و تحریفشده خواند.
آقای مطهری درخصوص حقوق زنان و حضور زنان در عرصه اجتماع مسئله حجاب را مطرح نمود و درمجلهی «زن روز» سری مقالات «زن در اسلام» را بهچاپ رساند. وی دراین مطالب حجاب را تایید مینماید. «ایشان به مجرد اینكه میبینند حضور زنان در عرصه اجتماع، كار و تحصیل امری ضروری است و در جامعه آن روز حضور زنان در عرصه اجتماع، با حفظ حجاب در تقابل قرار داشت و تحصیل و كار زن ملازم شده بود با بیحجابی و بیعفتی، كتاب «مسئله حجاب» را مینویسند. كه ما میتوانیم دو حجاب داشته باشیم، یك حجاب اسلامی و دیگری حجاب كار، یعنی این كه زن در عرصه اجتماع، در عرصه كار و تحصیل میتواند با حجابی بهعنوان لباس كار وارد بشود. ایشان از آن بهعنوان حجاب اضطراری تعبیر كردهاند كه این حجاب از حجاب كامل اسلامی قابل تفكیك است.( سیری در اندیشههای آقای مرتضی مطهری - روزنامه همشهری ۲۵ خرداد ۸۳) هیچ سازمان مستقلی، بهجز گروههای زیرزمینی و مخفی برعلیه حکومت «دیکتاتوری» و «دوگانه» پادشاه وجود نداشت. مرضیه احمدی اسکویی، اشرف دهقانی، منصوره طوافچیان، فاطمه رضایی و خانم شایگان از بین این فعالان بودند. در سال ۱۳۵۶، ۳۳ درصد از جمعیت دانشجویان را زنان تشکیل میدادند و دو میلیون زن شاغل وجود داشت. ۱۹۰ هزار زن ایرانی تحصیلات دانشگاهی داشته، ۳۳۳ زن در شوراهای محلی، ۲۲ نفر در مجلس و ۲ زن در سنا بودند. در آستانه انقلاب ، مسألهای که بسیار مهم تلقی میشد و راجع به آن حرفهای زیادی به راه افتاده بود، مسائل مربوط به زنان و وضعیت آنها درحکومت بعد از انقلاب بود. از این رو خبرنگاران در اکثر مصاحبههای خود راجع به این مسأله پرسش میکردند و بهویژه نظر روحانیون را جویا میشدند. در همین راستا آیتالله شریعتمداری نیز درپاسخ به سؤالی درباره مسئولیتهای زن در نظام آینده، ضمن اشاره به رقت قلب زنان، با استناد به نقل قولی از یک فرد ناشناس مبنی بر غش کردن یک زن قاضی بر سر جسدی، زنان را شایسته قضاوت ندانستند. بر این اساس زنان قاضی طی نامهای با انتقاد از این گفته، ضمن یادآوری حضور بیش از هفتاد زن قاضی در دستگاه قضایی که برخی بیش از ده سال سابقه دارند و همچنین حضور زنان در بیمارستان بهعنوان پزشک و پرستار و حتی غسالخانه و سالن تشریح، تصریح کردند انحصار کار زنان در پرورش فرزند، یادآور اعمال قرون وسطی و یادآور مصاحبه شاه با اوریانا فالاناچی است. همچنین در این نامه آمده است: در دوره کارآموزی قضایی ما همگی همسان دیگر همکاران خود بارها و بارها در سالن تشریح پزشکی قانونی با اجساد تکه پاره شده برخورد داشتیم و تا آنجا که ما به خاطر میآوریم در طی جلسات مختلف هرگز ندیدیم و نشنیدیم خانمی دچار بیهوشی شده باشد. (اطلاعات ۱۸ بهمن ۱۳۵۷)
نگاهی گذرا به قبل از انقلاب در حوزه مربوط به زنان: ۱۳۰۷ (۱۹۲۸) - زنان برای تحصیل درخارج کشور به بورس آموزشی دست یافتند. - با کشف حجاب اولین دبستان مختلط ابتدائی افتتاح شد. ۱۳۱۷ (۱۹۳۸) - زنان، بدون هیچ محدودیتی، به دانشگاه تهران راه یافتند. ۱۳۲۳ (۱۹۴۴) - قانون تعلیمات اجباری به تصویب رسید. - شورای عالی جمعیتهای زنان تشکیل شد. ۱۳۴۱ (۱۹۶۳) - زنان دارای حق رای شدند. ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) - زنان به نمایندگی مجلس انتخاب شدند. ۱۳۴۵ (۱۹۶۶) - با همکاری انجمنهای مختلف زنان، «سازمان زنان ایران» تشکیل شد. ۱۹۴۶ (۱۹۶۷) - ورود زنان به کادر سیاسی وزارت امور خارجه. - زنان دارای حق قضاوت در دادگاه و عضویت در نیروهای انتظامی شدند. - قانون حمایت خانواده به تصویب رسید. ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) - شرکت نخستین وزیر زن در هیأت دولت. - قانون خدمات اجتماعی زنان به تصویب رسید. - اولین مرکز رفاه خانواده توسط سازمان زنان ایران گشوده شد. ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) - زنان به خدمت در صفوف سپاهیان انقلاب پرداختند. ۱۳۴۹ (۱۹۷۰) - زنان به عضویت انجمن شهر و شهرستان و استان انتخاب شدند. ۱۳۵۴ (۱۹۷۵) - قانون حمایت خانواده اصلاح شد و ایران در گردهمائی سال بینالمللی زن شرکت کرد. - نخستین زن به مقام وزیر مشاور در امور زنان رسید ۱۳۵۷(۱۹۷۸) - طرح اقدامات ملی به تصویب رسید. - در این سال دومیلیون زن ایرانی رسماً به کار اشتغال داشتند. ۱۸۷۹۲۸ زن در دانشگاهها و در رشتههای تخصصّی تحصیل میکردند. ۱۴۶۶۰۴ زن کارمند دولت بودند، که از آنها ۱۶۶۶ نفر پست مدیریت داشتند. ۲۲ زن نماینده مجلس، دو زن سناتور، یک زن وزیر، یک زن سفیر، سه زن معاون وزیر، یک زن فرماندار، پنج زن شهردار، ۳۳۳ زن نماینده انجمنهای شهرستان و شهر بودند. لازم است تاکید شود، اگر زنان قبل از انقلاب به برداشتن حجاب مجبور شدند، اما این بدان معنا نبود که در میان زنان روشنگری صورت گرفته و آنها آگاهانه بر ورود به عرصه اجتماع تشویق شده بودند. در همان دوره ذهنیت غالب در میان زنان، لزوم ایفای نقش سنتی بهعنوان آشپز و مادر بود. این دید همچنان در زمان انقلاب وجود داشت. شهرک نوفل لوشاتو درحومه پاریس: «ما فقط لباسهای جلف را ممنوع خواهیم کرد.» (کیهان اول بهمن ۵۷ شماره ۱۰۶۱۸ صفحه سه) سئوال: چون مرا بهعنوان یک «زن» پذیرفتهاید، این نشاندهنده این است که نهضت ما، نهضتی «مترقی» است. ولی دیگران کوشیدهاند آنرا «عقبمانده» نشان دهند. فکر میکنید آیا زنان ما حتما باید حجاب داشته باشند؟ و مثلا روسری بر سر داشته باشند؟ جواب: اما اینکه شما را پذیرفتم، بنده شما را نپذیرفتم. شما آمدید اینجا و من نمیدانستم شما میخواهید بیایید اینجا که پذیرفتم. این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است. ترقی هم به این نیست که زنها خیال کردهاند یا مردهای ما خیال کردهاند. ترقی به کمالات انسانی و با اثر بودن یک زن در مملکت است نه به اینکه سینما برویم که «دانس» برویم. و اینها ترقیاتی است که محمدرضا برای شما درست کرد که شما را به عقب رانده که ما باید بعدها جبران کنیم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|