خانه > زنان > مقالات > شوهرداری؛ جهاد اصلی زنان | |||
شوهرداری؛ جهاد اصلی زنانفروغ.ن.تمیمیدر فردای پیروزی انقلاب، اسلامي شدن جامعه در دستور کار روحانیت قرارگرفت. برای آیت الله خمینی، اسلامی شدن جامعه بدون بازنگری و دگرگونی سیاستهای جنسیتی تدوین شده در دورهی پهلوی معنایی نداشت. شتاب بیت رهبری در لغو قانون حمایت خانواده، تنها دو هفته پس از انقلاب درجه اهمیت و حساسیت موضوع را نشان میدهد. لغو قوانین مدنی مربوط به حق طلاق و ممنوعیت تعدد زوجات، محروم شدن زنان قاضی از قضاوت، اعدام زنان روسپی، طرح اجباری شدن حجاب، ممنوع شدن پخش آواز زنان از صدا وسیما نمونه هایی از این اقدامات عجولانه هستند. در واقع این اولین تصفیه حساب دولت انقلابی با فرهنگ به اصطلاح غربزده دوران پهلوی بود. جناح های دیگر حکومت انقلابی هم مانند نهضت آزادی اگر چه عملا خواهان اجرای یک سیاست آزادمنشانه نسبت به مسائل زنان و عدم تحمیل حجاب بودند، اما در نهایت توانایی ایستادگی در برابر رهبری انقلاب و دفاع از حقوق زنان را نداشتند. اعتراضات زنان و راه پیمایی علیه حجاب اجباری، سیاستمداران لیبرال را به تکاپو واداشت تا با زبان خوش موقتا خانمها را به خانه برگردانده و از گسترش اعتراض جلوگیری کنند. البته اولین بار نبود که لیبرالها و ملیگرایان جرأت مقابله با آیتالله خمینی و روحانیت بر سر مسائل زنان نداشتند. رهبری نهضت آزادی پس از اعطای حق رأی به زنان در دوران شاه هم با مشاهده اعتراض روحانیت به توجیه مخالفت آنان پرداخت تا حمایت و پشتیبانی روحانیت را از دست ندهد. موضعگیری آقای بنیصدر، اولین رئیس جمهور منتخب مردم در مورد حجاب هم سیاستی دوپهلو و به قول معروف از نوع «نه سیخ بسوزد و نه کباب» بود! او از طرفی خواهان عدم تحمیل حجاب و از سویی برای توجیه چرایی واجب بودن حجاب در اسلام، با ارائه دادن یک تئوری به اصطلاح علمی در یک سخنرانی ادعا کرد از موی زن اشعهای نامرئی ساطع میشود که باعث ازبین رفتن مقاومت مردان در برابر زیبایی زنانه میشود! و در انتها آقای بنیصدر با تشویق زنان به استفاده از حجاب، خواهان احترام آنها به ارزشهای اسلامی و تبعیت از رهبری انقلاب شد. از سوی دیگر مخالفت زنان روشنفکر و سکولار و تظاهرات هزاران نفر علیه حجاب، زنان مسلمان معتقد و وفادار به رهبری انقلاب را نیز به موضعگیری در مورد حجاب واداشت.
«اعظم طالقانی»، زندانی سیاسی در زمان شاه در مصاحبهای تلویزیونی خاطرنشان کرد که پدرش، آیتالله طالقانی هرگز او را به پوشیدن چادر مجبور نکرده بود و او حتی مدتی بدون روسری به مدرسه میرفته و سالها بعد شخصاً داشتن حجاب را برگزیده است. اعظم طالقانی و «زهرا رهنورد»، فعال سیاسی به همراه تعدادی دیگر از زنان مذهبی پس از پیروزی انقلاب، سازمان «جامعه زنان انقلاب اسلامی» را تأسیس کردند. این گروه با برپایی سمیناری در مورد حجاب، خواهان تجدیدنظر افکار عمومی در مورد پوشش و استفاده همه زنان و مردان از لباسهایی پوشیده و ساده شدند. در مورد حق قضاوت زنان، خواهان ادامه کار بانوان قاضی شده و فرضیه مطرح شده از طرف علما در مورد احساساتی بودن زن و امکان تاثیر عواطف بر امر قضاوت را رد کردند. خانم طالقانی و همکاران با طرح دیدگاههای خود تحت عنوان: «جایگاه واقعی زن در اسلام ناب و راستین»، بر برابری حقوقی زن و مرد در نزد خداوند و در قرآن مقدس تأکید می کردند. آنان نظرات مطرح شده از سوی بخشی از روحانیت را در «جنس دوم» خواندن زنان و نداشتن حقوق برابر با مردان، ناشی از سنتهای پدرسالارانه دانسته و خواهان توجه رهبری انقلاب به تأمین حقوق بانوان بودند. اما این زنان وفادار به رهبری انقلاب هم مانند جناحهای دیگر حکومت، خواهان رویارویی مستقیم با بیت رهبری نبوده و با وجود ارتباط با مراکز قدرت، نتوانستند نقشی در مذاکرات مربوط به مسائل زنان در اولین ماههای بعد از انقلاب بازی کنند. در این میان در رسانهها و نمازهای جمعه، بر مهمترین وظایف یک زن، یعنی اطاعت از پدر، تمکین از همسر و تربیت فرزندان مؤمن و خادم به کشور تأکید می شد؛ روز تولد حضرت فاطمه روز زن اعلام میشود؛ ائمه جمعه بر وظایف زن در خانواده و شوهرداری به عنوان جهاد اصلی و واقعی خانمها تأکید میکنند. یکی از پیامدهای اسلامی شدن جامعه، ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان اقشار سنتی و طرفدار حکومت در بنیادهای انقلابی جدیدی بود که به موازات سازمانهای دولتی شروع به کار کرده بودند. بنیاد های مثل جهاد سازندگی، مستضعفان و غیره با به کارگیری این زنان نقش مهمی در ایجاد شغل و تحرک اجتماعی برای آنان داشتند. از طرف دیگر فعالیت زنان اقشار کم در آمد در مساجد، مراسم مذهبی تبلیغی، راه پیماییها و رفتن به نماز جمعه سبب تداوم حضور آنان در حوزه اجتماعی شد.
در سالهای بعد مسأله حجاب به تدریج اهمیت سیاسی و محوری بیشتری در تبلیغات دولتی پیدا می کند. کنترل سر و وضع زنان در دستگاههای دولتی جبنه افراطی به خود می گیرد.این دیگر تنها پوشاندن بدن و موها نیست که باید کاملا رعایت شود، بلکه نوع پوشش هم مشخص میشود و به همه زنان توصیه میشود که از چادر سیاه استفاده کنند. و این، تنها زنان چادری هستند که مومنان واقعی و وفادار به انقلاب محسوب میشدند. در این تفکر بانوانی که مانتو و روسری داشتند، در واقع همان بیحجابان دیروزی بودند که تازه با حجاب شده بودند. افراط و تفریط تا آن جا پیش می رود که دست دادن هنگام سلام و خداحافظی و یا نگاه کردن به چشمان یک خانم در هنگام گفتوگو تقبیح می شود. حتی صدای پای زنان هم شهوتانگیز به شمار آمده و توصیه میشود از کفشهای بی پاشنه استفاده شود. ماموران حجاب در بیشتر ادارات دولتی مستقرشده و هزاران نفر در سراسر کشور به علت داشتن آرایش و یا بدحجابی تهدید، تنبیه و یا جریمه می شوند.
در تمام طول جنگ و سه دههی گذشته شعار: «خواهرم حجاب تو کوبندهتر از خون من است»، به یکی از مهمترین شعارهای دولت جمهوری اسلامی تبدیل میشود. این شعار به راستی درجه اهمیت حجاب زنان را به عنوان نماد فرهنگ اسلامی و هم راهکارهای سیاست های بنیادگرایانه منعکس می کند. زنان بیچادر و یا بدحجاب در تبلیغات دولتی دشمنان انقلاب و دین نامیده شده ومسؤول رواج فحشا و فساد در جامعه اسلامی قلمداد شدند. در اعتراض به این تبعیضات و در نبود آزادی فعالیتهای جمعی، مبارزات زنان در سطح جامعه اغلب جنبه فردی به خود میگیرد و هم مبارزه با بدحجابی به طور جدی و سیستماتیک در دستور کار نهادهای اجرایی قرار میگیرد. استفاده از همه انواع خشونت روانی و جسمی در این مورد قانونی میشود. افزون بر ماموران رسمی، شهروندان معمولی هم با ادعای نهی از منکر، در خیابانها زنان را خطاب قرار میدهند و به آنان توهین میکنند. اسلامی شدن جامعه با ضرورت انقلاب فرهنگی، حمله قشریون به دانشگاهها و بسته شدن همه مراکز آموزش عالی در سال ١٣٥٩ را در پی داشت. پس از این واقعه عرصه فعالیت نهادهای مدنی و جمعیتهای مستقل به شدت محدود میشود. با تشکیل انجمنهای اسلامی در موسسات دولتی گروه کثیری از زنان شاغل در ادارات به علت عدم تطبیق خود با ضوابط اسلامی، پاکسازی و یا بازنشسته شده و بسیاری به خارج مهاجرت کرده و یا انزوای اجتماعی را بر میگزینند. اسلامی شدن جامعه با هدف محو تمام آثار فرهنگی غیردینی در دههی اول پس از انقلاب با شدت هرچه تمامتر ادامه پیدا میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
خانم فروغ تمیمی در مقاله خود، متاسفانه با واقعیات تاریخی از سر بی مهری وارد شده اند. و این را میشود بیشتر در آنجا که دوباره دروغ تاریخی، در مورد بنی صدر و موی زن، را که اول از طریق سلطنت طلبان عنوان شد و بعد استالینستها به آن ملحق شدند، تکرار کرده اند. اول با خوانندگان این قسمت سخنان این خانم پژوهشگر را مروری دوباره کنیم:
"
موضعگیری آقای بنیصدر، اولین رئیس جمهور منتخب مردم در مورد حجاب هم سیاستی دوپهلو و به قول معروف از نوع «نه سیخ بسوزد و نه کباب» بود!
او از طرفی خواهان عدم تحمیل حجاب و از سویی برای توجیه چرایی واجب بودن حجاب در اسلام، با ارائه دادن یک تئوری به اصطلاح علمی در یک سخنرانی ادعا کرد از موی زن اشعهای نامرئی ساطع میشود که باعث ازبین رفتن مقاومت مردان در برابر زیبایی زنانه میشود! و در انتها آقای بنیصدر با تشویق زنان به استفاده از حجاب، خواهان احترام آنها به ارزشهای اسلامی و تبعیت از رهبری انقلاب شد
."
اول اینکه ایشان بر خلاف میل درونی خود مجبور شده اند اذعان کنند که بنی صدر با حجاب اجباری مخالف بوده است. البته میشود فهمید که پذیرش این واقعیت از طرف ایشان چقدر سخت بوده است. از آنجا که بی معطلی به انتقام گیری پرداخته اند و دروغ را تکرار کرده اند که بنی صدر گفته که موی زن اشعه ای دارد که مرد را حالی بحالی میکند.
اولا اینکه خانم تمیمی، اگر کار خود را علمی میدانند، بنابراین وظیفه دارند که برای نسبت دادن این نظر به بنی صدر، رفرنس بیاورند. اگر ایشان اهل تحقیق به معنای واقع کلمه بودند آنگاه میدانستند که در اینمورد تنها دو رفرنس بقول خارجیها
primary source
یا دست اول وجود
دارد که یکی نوار تلویزیونی سخنرانی و پرسش و پاسخ میباشد و دیگری کتاب زن و خانواده که در همان زمان در ایران چاپ شد و متن پیاده شده سخنرانی و پرسش و پاسخ در آن وجود دارد.
ایشان اگر به صفحه هات 99-101 مراجعه کنند در آنجا خواهند دید که مسئله اشعه داشتن موی زن بصورت سوال از طریق یک خانم دانشجوی فیزیک مطرح شده و از بنی صدر پاسخ خواسته است. و این تنها در کارگاه دروغسازی سلطنت طلبان بوده است که این سوال از بنی صدر، بعنوان نظر بنی صدر مطرح شده است و خانم پژوهشگر محترم این دروغ را دوباره بخورد خوانندگانشان داد ه اند.
دیگر اینکه اگر خانم تمیمی پژوهشگر زحمت تحقیق و خواندن کتابهای بنی صدر، خصوص کتاب زن و زناشویی در اسلام را خوانده بودند، آنگاه متوجه میشدند که بنی صدر در تحقیق و بحث کردن در مورد آیه حجاب دقیقا نشان میدهد که اصلا باور به حجاب ( حالا اجباری بودن و یا نبودنش سرش را بخورد) را نمیشود از قران استخراج کرد و چنین چیزی در قران اصلا وجود ندارد.
-- احمد رضایی ، Jan 23, 2010دیگر اینکه خانم تمیمی پژوهشگر میتوانستند این سوال را از خود بکنند که چرا در زمانی که خروج هر برنامه ای از آرشیو رادیو تلوییون دولتی آزاد است و شما میتوانید از فیلمهای صمد و مراد برقی تا برنامه گلهای 134586.445 را از آرشیو خارج کنید، این نوار مادر مرده را رژیم بهش چسبیده و منتشر نمیکند؟ چرا این رژیمی که صبح تا شب به بنی صدر حمله میکند و او را عامل استکبار جهانی، خائن و خود فروخته و منافق مینامد و در عین حال میداند که بنی صدر این دروغ را بیشمار تکذیب کرده، با آزاد کردن این نوار، کار بنی صدر را تمام نمیکند و دروغگویی بنی صدر را افشا؟ آخر خانم عزیز شما بعنوان محقق سخن میگویید و مینویسید و بعضی از خوانندگانتان شما را جدی میگیرند. چرا حق خوانندگانتان را که دانستن حقیقت است مراعات نمیکنید؟
در انتها آخرین پاسخ بنی صدر را در رابطه با موی زن که چند ماه قبل در دانشگاه کلن، که اظهار کرد برای خوانندگان میفرستم تا خود و در انصاف قضاوت کنند. بامید زمانی که نوار آزاد شود و همه به آن گوش دهیم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
از بنی صدر زیاد میشود انتقاد کرد که چرا در آنزمان اینکار ا کرد و یا نکرد، ولی دروغ و بهتان بستن چرا؟ ما بالاخره باید فضای سیاسی - فرهنگی امان را اخلاقی کنیم و خود را وامدار حقیقت. اینهم پاسخ بنی صدر
http://www.youtube.com/watch?v=5CvtAnNdYos&feature=related
فکرمی کنم یکی ازوصایای بنی صدراین باشدکه روی سنگ قبرش بنویسند:«به همه اجدادم سوگندمن هرگزنگفتم از موی زن اشعهای نامرئی ساطع میشود که باعث ازبین رفتن مقاومت مردان در برابر زیبایی زنانه میشود!»
-- Fatemeh ، Jan 24, 2010این بنده خداصددفعه توضیح داده این جمله سوالی بودکه دختری جوان ازاوپرسیده بود.اگرقبل ازنوشتن کمی هم تحقیق کنیدضررنمی کنید.حداقل به فیلم سخنرانی هایش دریوتیوب مراجعه کنید.
بنی صدرهم مثل اکثرسیاستمداران آن زمان نخواست شیرینی قدرت راباحمایت علنی اززنان برخودتلخ کند.هرچندهزینه گزافی بابت منفعت طلبی وگاها خوش خیالی خودپرداخت.
خانم تمیمی گرامی،
از شما به عنوان یک پژوهشگر که قصد رهانیدن زنان جامعه از بند استبداد و فریب را دارید توقع می رود شیوه ای را در تحقیق (=کوشش در یافتن حقیقت) پیش گیرید که با هدف شما سازگار باشد. اینجانب به عنوان محققی ساده در مسائل ایران و اسلام که واقعا و از عمق جان به این نتیجه رسیده ام که بدون آزادی زن، جامعه استبداد زده و نااخلاقی شده ما آزاد نمی شود، بسیار مایلم بدانم بر اساس چه منبع "تحقیقی" به این نتیجه رسیده اید که آقای بنی صدر برای حجاب زن تئوری ساخته است و از داستان معروف اشعه موی زن، به عنوان یک فکت، سخن می گویید؟ جهت اطلاع باید عرض کنم که این موضوع، صد در صد دروغ و ساخته بافته اذهانی است که معمولا دارای یک پیش فرض ضد زن اند؛ یعنی همه کسانی که دروغی و جعلی به این اشکاری را بدون هیچ تحقیقی "باور" می کنند باید در پشت ذهنشان قبول کرده باشند که گویی زن بودن در جامعه ایران یعنی مشکل دار بودن و ناطبیعی بودن و حجاب دار بودن نیاز به تئوری بافی دارد.
حضورتان عرض کنم اینجانب از آنجا که عقلم نمی پذیرفت چنین موضوع مسخره ای را بتوان از زبان کسی شنید که در زندگی و آثارش دائماً مدافع آزادی زن است، این موضوع را قطعی نپنداشتم و رفتم ببینم داستان از چه قرار بوده است که دعوت می کنم متن کامل این تحقیق را در دو قسمت در سایت ایران امروز با این نشانی مطالعه فرمایید.
http://zanan.iran-emrooz.net/index.php?/zanan/more/9727/
داستان کامل آن جلسه را به نقل از کتابی که در همان سالهای اول انقلاب نشر یافته است در مقاله بالا در ایران امروز می یابید. اما خوب است اضافه کنم که داستان ساختگی اشعه موی زن گویای یک انحراف بزرگ اخلاقی در میان ما ایرانیان است زیرا نشان می دهد چه ظلم بزرگی و چه بی اخلاقی بی اندازه ای از سوی مخالفان اندیشه آزادی و کرامت زن در حق کسی می شود که از نادر مردان ایرانی است که برای پاسداشت حقوق و کرامت زن این گونه فعالیت کرده باشد. نمی دانم چرا بسیاری از ما ها که مدعی حقیقت جویی نیز هستیم گویی دائم در صددیم حربه خوبی برای خراب کردن این یا آن شخصیت ملی کشورمان پیدا کنیم.
من خود به عنوان یک شاهد، آنچه در سلوک آزادی خواهانه آقای بنی صدر در طول عمر ایشان یافته ام و بر مبنای منش علمی و اندیشه موزانه عدمی که پس از مصدق و مدرس وی بیانگر وشارح اصلی آن در سپهر ایرانیان است، از قبل از انقلاب تا همین الان، و با توجه به زندگی خصوصی وی در ارتباط با زن و همسر و نیز همه زنانی که با وی برخورد داشته اند، هرگز نشانه ای از این که از چنین شخصیتی تئوری ای برای حجاب، خواه اختیاری خواه اجباری و...ارائه شده باشد، ندیده ام. واقعا در تعجبم که گویندگان این دروغ علیه شخصیت ملی و ازادی خواهی مانند بنی صدر بر اساس چه رویکرد اخلاقی و یا حتی علمی به تکرار این موضوعات در عرصه عمومی ایرانیان می پردازند؟ شرافت قلم و تحقیق هم بالاخره یک حقیقت است!
خواهشم به عنوان یک هموطن فقط این است به احترام اخلاق پژوهش اگر به حقیقت موضوع پی بردید نوشته خود را اصلاح کنید زیرا تکرار و ابقای یک موضوع ساختگی که می توان اذهان عمومی را بفریبد. تکرار این دروغ حاکی از یک عیب بزرگ ملی نزد بسیاری از ما ایرانیان است که چون حال مطالعه و تحقیق و راست و ناراست کردن مطلب را نداریم، دوست داریم به سادگی همه قصه های ساخته شده علیه دیگرانی را که شاید چون با ما متفاوتند باور کنیم و البته هم معمولا به گونه ای قصه را نقل می کنیم و به همصحبتی هامان وانمود می کنیم که انگار خود ما بی واسطه آن را تجربه کرده ایم!
هموطنان عزیز، خودمان را نفریبیم زیرا بسیاری از ما که گرفتار روابط و مناسبات استبدادی از خانه تا مدرسه تا کار بوده و هستیم انگار هنوز از اینکه دیگری را بی تحقیق خراب کنیم خوشمان می آید. بسیاری از ما به همین دلیل به همه آدمهای خوب و بزرگ میهنمان حسودی امان می شود و به جای آنکه آنان را تا در کنارمان هستند در عین نقادی پشتیبان باشیم، به راحتی تخریب می کنیم. نمونه بنی صدر و داستان نخ نما شده اشعه موی زن نمونه خوبی برای آسیب شناسی اخلاقی ما ایرانیان اعم از سکولار و ناسکولار است. بگذریم از اینکه این داستان در وجود خود نه تنها گواه ستمگری آشکای بر شخص آقای بنی صدر است، بلکه مصداق "ستمی اجتماعی" است که در وهله اول علیه خود زنان عمل خواهد کرد زیرا مانع درک درست خود آنان و جامعه از حقیقت مساله و نیز شناخت ازادی خواهان واقعی و باپرنسیب از آندسته بازی گران سیاسی است که هرجا سودشان بود تغییر موضع می دهند، گاه در دفاع از حقوق و کرامت زن و اگر هم لازم شد در دفاع از قدرت مردان، خطابه سر می دهند.
در پایان، شاید نیازی به این تذکر نیست که همگی می دانیم که شهادت دادن بر حق یک وظیفه اخلاقی است. خانم تمیمی محترم، اگر تحقیق کردید و حقیقت را یافتید لطفا در بیان حق کوتاهی نکنید. برای گذار از استبداد خانمانسوز کنونی که حیات ملی ما، هم زن و هم مرد، را به مخاطره انداخته است هیچ چیزی ارزشمندتر از این نیست که من و شما با خود عهد ببندیم از این بعد هیچ قصه ای را خواه منسوب به امام معصوم یا نامعصوم باشد و خواه این و آن شخص دینی یا نادینی، قطعی تلقی نکنیم و لذا همیشه جایی برای تردید بگذاریم تا روزی حقیقت خودش را بر ما آفتابی کند. توفیقتان روزافزون
-- حسن رضایی ، Jan 24, 2010باسلام
-- هادی ، Jan 24, 2010هم اکنون متنی از آقای دکتر حسن رضائی به دست من رسید که درمورد نوشته بالا می باشد، امیدوارم انتشاریابد.
به نظر من باید به نقش بسیار منفی اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه که در مقابل این نقض آشکار حقوق زنان سکوت کردند وزنان را در این مبارزه تنها گذاشتند اشاره شود.
-- بدون نام ، Jan 24, 2010hala shoma chera hasoditon mishe?
-- Hamidh ، Jan 24, 2010با درود فراوان
با کمال تعجب مقالهای از فروغ. ن . تیمی (هویت جوئی زنان ایرانی در تاریخ معاصر) را خواندم!
فقط چند کلمه در باره محقق و تحقیق.
و قبل از هر چیز، من بسیار خوش حال شدم که، آقای دکتر حسن رضای با دید متین خود، از نویسنده خواسته، که حد اقل رعایت روش تحقیق را در نظر بگیرند!! و با کامل تعجب میبینم، کسانی! به اسم محقق ! حتی به اولین قدمهای تحقیقات که روشی سیستماتیک،و خالی از هر ایدئولوژی و نظر شخصی میباشد، به متدلوژی تحقیق، بهائی نمیدهند!! و فکر میکنند که با این روش، مکیاولی، میتوانند تخریب کنند! و این باعث میشود که:
۱ ) داشتن هدفی که هدف تحقیقاتی نمیباشد!
۲ ) به بازی گرفتن روشهای علمی، که خود نشان از دور بودن به مسالهٔ مهم "تحقیقات" میباشد؛
۳) بی اعتبار کردن خود نویسنده! مسلما این داده ها، نشان میدهند و به اسانی،! که نویسنده اصلا محقق نیست.
و در خاتمه در "زبان بیان" (linguaggio) نویسنده، در رابطه با تخریب دکتر بنیصدر ، دادههای بسیاریست، که میتواند به اسانی بیان و نقد، بشود که اینجا جایی آان کار نیست.
با تشکر
-- masud ، Jan 24, 2010Prof.Dr.Arch. Masud Esmaillou
Universita di Architettura di Venezia
presidente del Istituto Nazionale di Bio Architettura - sezione di Treviso - Italia
Studio Memar
www.studiodiarchitetturamemar.com
Membro Comitato Scientifico di Green House
باز سروکله مریدان بنی صدر پیدا شد.. بابا فقط یک جمله ازش نقل کردن! حالا موضوع اصلی این وسط نقشش چیه؟!
-- بدون نام ، Jan 24, 2010رادیوزمانه و خانم نمیمی محترم
از اینکه آن رادیو و شما خانم نمیمی نویسنده مطلب فوق در پراکندن یک دروغ تاریخی و نسبت ناروا بر یکی از شخصیتهای علمی کشور نقش ایفا کرده اید بسیار متاسفم
ایا اولین وظیفه یک رادیو این نیست که سعی کند در پخش اطلاع صحیح و نه دروغ وافترا سهم داشته باشد؟ و از نویسنده و یا مصاحبه شونده دقیق منبعش را جویا شود و نه اینکه رادیو را وسیله ای برای نشر افترا و اکاذیب کند؟ اگر رسانه های عمومی پایبندی به اخلاق را وجهه همت خود میکردند و حساسیتها را به رعایت اخلاق حرفه ای بالا می بردند ایا میتوانست نظامی همچون نظام جمهوری اسلامی که ادعای پایبندی به دینی دارد که پیامبرش وظیفه اصلی خود را نشر مکارم اخلاق میدانسته است در ایران پای بگیرد؟
با اینکار ارزش رادیو شما در نزد افکار عمومی حداقل اینجانب بسیار تنزل یافت .
من ایا حق دارم به عنوان یک شنونده رادیو شما از آن رادیو شکایت برم؟
یاد تان نرود که رژیم جمهوری اسلامی برای بنی صدر ردروغ بسیار بافته است یکی از آنها لباس زنانه پوشیدن وی است هنگام خارج شدن وی از ایران. که در واقع ذهنیت ضد زن دروغسازان را لو میدهد.
اگر این رژیم همین دروغ را برای مجید توکلی تکرار نمیکرد
شاید بسیاری متوجه نمیشدند که سالیان سال در پخش دروغ در باره این بنی صدر این شخصیت ملی کشور ، همدست و همکار عوامل امنیتی حاکمیت شده اند
من کتا ب زن و زناشویی اقای بنی صدر را و نیز کتاب حقوق اسان وی از روی سایتشان پیاده کرده ام و خوانده ام. احترامی که در آنها به انسان خصوصا به زن گذاشته شده و دفاعی که از حقوق همه جانبه زن کرده اند و دقیق آنها را شکافته و توضیح داده ا ند را در هیچ کتاب نویسندگان زن دواتشه فمینیستی غربی و یا حتی مدعیان سکولار و یا مسلمان ندیده ام.ایا خانم نمینی بهتر نیست شما برای اگاهی از حقیقت حداقل زحمت مطالعه یکی دوکتاب ایشان را به خود بدهید و اگر در انها دلیلی بر تئوری سازی ضد زن توسط آقای بنی صدر دیدید به آن استناد کنید و نه یک نقل قول مجعول که هیچ پایه ای ندارد؟
باور کنید که بهترین و مسالمت امیز ترین وسیله برای مبارزه با یک رژیم مسلح به انواع سلاحها خصوصا مسلح به خشونت زبانی و فیزیکی علیه مردم در عمل کردن بر اساس توصیه لقمان حکیم است. یعنی باید در پایبندی به اخلاق و گفتن حقیقت و اجتناب در دروغ سازی و یا حب بغض شخصی را در قالب ساختن دروغ و یا تکرار دروغهای دیگر ساخته ،وسیله تخریب دیگری نکردن منتهای سعی را بکنیم انوقت این نظام نیز مثل برف در افتاب حقیقت اب خواهد شد.
-- حق جو ، Jan 24, 2010
-- بدون نام ، Jan 25, 2010خوانندگان گرامی
من قصد تحریف حقایق، تهمت و توهین به آقای بنی صدر را نداشته ام و تنها به بازگویی یکی از صحبت های ایشان در مورد حجاب پرداخته ام. بدون شک هر انسانی و هم آقای بنی صدر می تواند در مقاطع مختلف نطرات متفاوت داشته باشد. و هر نویسنده ای هم حق دارد نظر خود را بنویسد. اظهار نظر ایشان در آن بحث از تلویزیون پخش شد و من هم آن را شنیده ام. در ضمن ایشان در مقام ریاست جمهوری و در مخالفت با حجاب اجباری نتوانستند از اختیارات قانونی خود استفاده کنند و جلوی اجباری شدن حجاب را بگیرند. زنان دراین مبارزه تنها بودند و تنها هستند.
حتی در شرایط فعلی هم باز مسئله حجاب از طرف بسیاری از آزادی خواهان مورد توجه قرار نمی گیرد.
با تشکر
فروغ
اکثر کسانی که نظر داده اند باید بهشون گفت که بهتره شما خودتون اول برید مطالعه کنید بعد حرف بزنید...خانم تمیمی اولین کسی نیست که نوشته بنی صدر گفت از موی زنان اشعه تحریک کننده مردان صادر می شود....بنی صدر که دیگه از خمینی گنده تر نبود که نتونه انکار نکنه و دروغ نگه....چنان چه بعدا انکار کرد....
-- افرا ، Jan 25, 2010خانم تمیمی محترم
-- حسن رضایی ، Jan 25, 2010من از شما خواهش کردم شرط تحقیق را به جا آورید و دلیلی برای این مدعای خود بیاورید. قصد من از اصرار بر این امر هرگز بی خطا جلوه دادن اقای بنی صدر در نظر و عمل نیست زیرا بر او نیز انتقادات به حقی وارد است و هر کسی که وارد عرصه عمومی می شود باید مسئول خطا یا ثواب خودش باشد. هدف من اما دعوت به راستی و انصاف و رعایت حقوق و کرامت دیگران است و تذکر این موضوع که با تکرار یم موضوع وارونه شده و وارد ساختن بهتان به دیگری که نتیجه ای هم جز فریب مخاطبان ندارد، شما هرگز به هدفتان که بی شک کمک به رهایی زن ایرانی است نخواهید رسید. اما شما به جای آوردن دلیل حکیمانه می فرمایید که آدمیان در طول زمان تغییر می کنند! و در آخر هم می فرمایید خودتان دلیل خود هستید. دست مریزاد از این روش تحقیق.
می فرمایید من خودم از تلویزیون آن را دیده ام! نکته روان شناسانه جالب اما اینجاست که این پاسخ را تقریبا همه کسانی که در طول این سی سال مدعی این موضوعند عینا تحویل آدم می دهند تو گویی همه با چشمان خود آن را دیده اند. این هم خود پدیده قابل مطالعه ای است. جالبتر اینکه این مدعا را آدم گاهی از کسانی می شنود که حتی وقتی محاسبه می کنی می بینی عمرشان تناسبی با آن تاریخ ندارد.
حضور عالی عرض کنم که متن دقیق و از نوار پیاده شده آن گفتگو در اینترنت در دسترس است. من در تحقیقی که خودم انجام داده ام عین آن پرسش و پاسخ را آورده ام. لینک آن را در بالا متذکر شدم. اگر وقت بگذارید و آن را مطالعه فرمایید امید می رود دست از لجاجت بر روی یک امر ناراست که نمی تواند نشانه ای از منش اخلاق علمی آدمی باشد تاکید نمی ورزید. دعا می کنم خدا به همه توفیق دانش بی غرض عطا کند
با سالام چون دوستان به اندازه کافی در مورد این دروغ مطلب نوشتند من فقط از خانم تمیمی تقاظا دارم حالا که قبل از نوشتن مقاله حق نویسندهگی را بجا نیاورده اند و قبل از مطالعه خبر و جعل دروغی را نوشته اند لطف فرموده بعد از مطالعه کتابها و دادهای هموطنانی که قبل از اینجانبت تذکر داده و راهنمایی کرده اند را دیده و مطالعه کنند و حتما در مقاله دیگر ی جبران اشتباهی که به دلیل نداشتن مطالعه در این ضمینه اطلاعات نادرستی را به شخصییتی که بیشتر عمر و مبارزه خود را صرف شناختن و شناساندان حقوق زنان کرده است را به قلم خود جبران و حق روزنامه نگاری را بجا اورده تا دیگران هم شاید متوجه شوند و طوطی وار مطالب دروغ دیگران را تکرار نکنند امیدوارم ای مطلب را بخوانند.
-- jahangir shadanlou ، Jan 25, 2010