خانه > زنان > مقالات > انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم | |||
انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیمفروغ.ن.تمیمییکی از پیامدهای فقدان آزادی سیاسی در زمان شاه عدم ارتباط و تبادل فکری میان متخصصان درون جکومت، فرهیخته گان غیرسیاسی و روشنفکران مخالف حکومت بود. اکثریت زنان روشنفکر و اکتیویست در دوران انقلاب، از تلاشهای زنان سیاستمدار و فعال دوران پهلوی در تصویب قوانین برابریخواهانه اطلاع چندانی نداشتند و یا آنرا جدی نمیگرفتند! از منظر رادیکالیسم حاکم در آن روزها پروژه پیشرفت حکومت پهلوی از هر نظر مردود و محکوم بود و همگی کارگزاران آن خائن به ملت. در روزهای انقلاب بهمن ۱۳۵۷، شرکت گسترده زنان از هر قشر و طرزفکر در راه پیماییها، جلسات در مساجد و درگیریهای خیابابی چشمگیر بود. صدور فتواهای رهبران مذهبی در مورد واجب شرعی بودن شرکت همه افراد در تظاهرات، زنان متعلق به اقشار سنتی را هم برای حضور و فعالیت در گردهماییها بسیج میکرد. این زنان عموما به آموزش عالی و اشتغال دسترسی نداشته و برای اولین بار در زندگی خود با شرکت در انقلابی مردمی از حریم خانه وارد اجتماع شده و با سیاست آشنا میشدند. زنان دانشجو، کارگر و کارمند هم با شرکت در اعتصابات دانشگاهها، کارخانهها و ادارات نقش مهمی در سقوط رژیم سلطنتی بازی کردند. در دوران انقلاب صدها زن دستگیر، مجروح و یا شهید شدند.
در دوره پهلوی خانمهای چادری سنت و مذهب را تداعی میکردند و در ردههای بالای ادارات و پستهای مهم دولتی زنان با حجاب وجود نداشتند. تعداد دختران باحجاب در دانشگاهها بسیار محدود بود. اما در فاصله سالهای ۵۳-۵۷ تعداد دختران دانشجوی هوادار اپوزیسیون اسلامی با ظاهری متفاوت یعنی پوشیدن مانتو و روسری بهتدریج افزایش یافت. اوجگیری احساسات مذهبی و رواج اسلام ایدئولوژیک در دوران انقلاب باعث شد که حتی بسیاری از زنان بیحجاب هم آگاهانه حجاب را بهعنوان سمبل هویت بومی و پوشش اصیل برگزينند. پس از انقلاب هویت سنتی زنان چادری به هویت الهی، اصیل و پرارزش تبدیل گشت. چادر و حجاب دیگر نه سمبل عقبافتادگی بلکه نماد ارزشهای اسلامی در مقابل ارزشهای غیردینی و غربی بود. شرکت مردم در یک انقلاب بزرگ اجتماعی، با شعار جمهوری، دموکراسی و عدالت اجتماعی برای تمام شهروندان بود و انقلاب بهمن به سیاسیشدن و رشد آگاهیهای اجتماعی زنان منجر شد. در آن روزگار با توجه به محرومیت اکثریت زنان جامعه در دسترسی به آموزش و اشتغال، اولویت دادن به مشکلات زنان، خواستهای منطقی و مشروع پس از پیروزی انقلاب بود. اما اکثر کنشگران چپگرا در سال پنجاه و هفت مبارزه با امپریالیسم جهانی و عوامل داخلی آنرا عمده میدیدند و به مبارزات دموکراتیک برای کسب آزادیهای اجتماعی توجه چندانی نداشتند. از دید آنان تامین حقوق برابر برای زنان تنها در جامعهای سوسیالیستی و بیطبقه ممکن بود. پس از پیروزی انقلاب دو سازمان مهم سیاسی یعنی مجاهدین و فداییان خلق هیچ برنامه روشن و تدوین شده در مورد زنان ارائه نداده و اصولا مبارزات زنان را در آن مقطع انحرافی میدانستند. این دوسازمان ده سال مبارزه مسلحانه را پشت سر گذاشته و هیچ تجربهای در مورد فعالیتهای مدنی و دموکراتیک نداشتند. و هم دفاع از دموکراسی و مطرح کردن مفاهیمی مانند حقوق و آزادی فردی درنظر آنان خواستهای حاشیهای، بورژوایی و لیبرالی بود. در گرماگرم روزهای پیروزی، ستایش و احترام مردم نسبت به رهبران انقلاب در اوج خود بود. و بدون شک زنانی که پابهپای مردان و با فداکاریهای بینظیر یک انقلاب بزرگ را به ثمر رسانده بودند. نمیتوانستند باور کنند که یکی از اولین فرامین یک دولت انقلابی پایمال کردن حقوق فردی و اجتماعی آنان باشد. اما آنان تنها چند روز پس از تشکیل دولت موقت با اولین تهاجم بنیادگرایی و لغو قوانین مدنی غافلگیر شدند! بنیادگرایی اسلامی در روزهای اول تشکیل دولت مهندس بازرگان هنوز به مفهوم امروزی قدرت سیاسی را قبضه نکرده بود، اما تنها دو هفته پس از انقلاب قوانین حمایت خانواده و ممنوعیت تعدد زوجات را لغو کرده و به جای آن قانونی براساس موازین شرعی تصویب کرد که ۱۵۷ ماده از ۱۹۵ ماده آن اختصاص به جرمهای جنسی دارد. تحقیقات جامعهشناسان در مورد بنیادگرایی در مذاهب گوناگون نشان میدهد که هیستری کنترل رفتار و بدن زنانه یکی از ویژگیهای همه جنبشهای بنیادگرای مذهبی است. روحانیت بنیادگرای شیعه در تمام دوره پهلوی، از بیحجابی زنان و ایجاد مراکز لهو و لعب (از دید آنان: سینما، کاباره و غیره) بیشتر شکایت داشت تا گسترش فقر و بیکاری درجامعه. تهاجم دوم به حقوق زنان تنها یک ماه پس از انقلاب با اعلام نظر آیتالله خمینی در اجباری شدن حجاب بود. اما در پی اعلام این مطلب جنبش خودجوش زنان یک شبه متولد شد. هزاران زن در تهران با شعار: «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم. حق ما، حق شماست، مردم به ما کمک کنید. بدون رهایی زن آزادی بیمعنی است، استقلال، آزادی، جمهوری واقعی» در روز هشت مارس یعنی روز زن به خیابان ریختند. پانزده هزار زن در دانشگاه تهران، در مقابل کاخ دادگستری و ساختمان رادیو و تلویزیون علیه طرح حجاب اجباری تظاهرات کردند. در آن هشت مارس زنان پرستار با روپوشهای سفید به خیابان آمده بودند. زنان وکیل فریاد میزدند ما هم همین الان باید حرفمان را بزنیم وقتی قانون اساسی را نوشتند، دیگر خیلی دیر است. ما نمیتوانیم در این شرایط کار کنیم. ما برای آزادی و حقوق برابر درهمه زمینهها انقلاب کردیم! این تظاهرات در روزهای بعد هم با گردهماییها و سخنرانیهای زنان سرشناس مانند هما ناطق استاد دانشگاه و دیگران ادامه یافت. تظاهرات وسیع و چند روزه زنان علیه طرح حجاب اجباری باعث عقبنشینی موقت رهبری مذهبی انقلاب میشود. آیتالله طالقانی با سخنانی سنجیده و اطمینانبخش خواهان آرامش خانمها شده و تأکید میکند که حجاب هرگز اجباری نخواهد شد.
آن جنبش خودجوش که یکشبه متولد و در عرض چند روز هزاران زن را در تهران به خیابانها کشاند، نه از طرف سازمانهای بزرگ سیاسی و اپوزیسیون هدایت شده بود، و نه پیوندی تنگانگ و منسجم با زنان اکتیویست چپ داشت که در گروههای مختلف سیاسی فعالیت میکردند. سازمانهای نوپای زنان هم که در روزهای انقلاب شکل گرفته بودند، با تظاهرات زنها غافلگیر شدند. مهمترین سازمان زنان که بلافاصله پس از انقلاب اعلام موجودیت کرد، «اتحاد ملی زنان» بود که توسط گروهی از هواداران سازمانهای کمونیستی و زنان منفرد برپا شده بود. و در سه سال فعالیت خود توانست خدمات آموزشی، پزشکی و حقوقی را در جنوب شهر تهران سامان دهد و با انتشار یک مجله به طرح مسائل زنان بپردازد. تظاهرات خودجوش علیه حجاب اجباری، روشن فکران و کنشگران سیاسی در این سازمان را هم غافل گیر کرد و بحثهای زیادی برانگیخت. گروهی از اعضای «اتحاد ملی» خواهان حمایت همهجانبه از مبارزه علیه حجاب اجباری بودند و گروهی هم به تبعیت از خطمشی سازمانهای سیاسی خود مثل فداییان خلق، خواهان عدم موضعگیری در این مورد بودند. این گروه حجاب را مشکل زنان مدرن و مرفه دانسته و اعتنایی به آن نداشتند. بیشتر زنان اکتیویست در آن دوران از زنان به اصطلاح غربزده و طاغوتی، بیزار بوده و حاضر به همکاری با آنها نبودند. اعضای «اتحاد ملی زنان» با وجود اعتقاد به فعالیتهای دموکراتیک و مستقل زنان، و داشتن چند صد عضو به علت اختلافات فکری، وابستگی به سازمانهای سیاسی، نداشتن شناخت و تحلیل درست از جنبش مستقل زنان، نتوانستند جنبش علیه حجاب اجباری را در ماههای بعد سر و سامان دهند. پس از حوادث خرداد شصت و آغاز اختناق، فعالیتهای آنان نیز به اجبار متوقف شد. اما بحث حجاب اجباری و موافقت یا مخالفت با آن در طول سال ۱۳۵۸ در جامعه و رسانهها ادامه داشت، و قانونی شدن آن موقتا متوقف ماند. ولی چالش و مقاومت زنان با نوشتن نامه به مقامات دولتی و چاپ مقالات در روزنامهها ادامه یافت. از سوی دیگر قشریون و اوباش با تهدید و تعرض به بیحجابان در خیابانها نوع جدیدی از خشونت را مرسوم کردند که رفتهرفته ابعاد وسیعی پیدا کرد. با سقوط دولت بازرگان پس از اشغال سفارت امریکا در پاییز ۵۸ و سپردن پستهای مهم به روحانیون مسئله اجباریشدن حجاب دوباره در دستور کار قرار گرفت و در تابستان ۱۳۵۹ بهتدریج با بخشنامههای قانونی به وزارتخانهها ابلاغ شد. با اینهمه مقاومت و مبارزه فردی و جمعی زنان در اعتراض به رسمیت یافتن حجاب در ادارات و فضای عمومی ادامه پیدا کرد.
از پیامدهای اجباری شدن حجاب در دستگاههای دولتی تهدید و اخراج صدها زن از ادارات، و یا بازنشسته کردن اجباری آنان بود. در ۱۵ تیر ۱۳۵۹ جمعی از زنان که به نشانه اعتراض سیاهپوش بودند، در جلوی ساختمان نخستوزیری جمع و خواستار احترام دولت به آزادی حق پوشش، و اجتناب از اخراج و پاکسازی خانمها از ادارات شدند. رئیسجمهور بنیصدر در این گردهمایی به زنان اطمینان داد که شخصا این معضل را در شورای انقلاب مطرح خواهد کرد. در دوشنبه ۱۶ تیر قرار بود که آنان باز در مقابل نخستوزیری جمع شوند. اما با تدارک یک ضدحمله، و تجمع وسیع مردان موافق حجاب که با شعار: یا روسری، یا توسری، به میدان آمده بودند، زنان مجبور به عقبنشینی شدند. متاسفانه جنبش خودجوش زنان علیه ججاب اجباری در دو سال اول انقلاب بهمن از حمایت جدی و سازمانیافته گروههای اپوزیسیون و جامعه برخوردار نشد. افزون بر این بهتدریج در تمام قوانین مدنی بهضرر زنان تجدیدنظر شد. و آنان رسما به شهروندان درجه دو تبدیل شدند. در سه دهه گذشته بودجه هنگفتی صرف مبارزه با بدحجابی شد و تشکیلات عریض و طویلی در تبلیغ و تحمیل حجاب بهوجود آمد. این دستگاهها فعالیتهای وسیع آموزشی، تبلیغی را در سطح کشور رهبری کردهاند تا زمینه هرگونه مخالفت با حجاب اجباری را از بین ببرند. اما اعتراض به حجاب اجباری هرگز متوقف نشده و توسط نسل جدید که هیچ خاطرهای هم از دوره بیحجابی در زمان شاه ندارد دنبال میشود. نسلی که از هفت سالگی با مقنعه به دبستان رفته و با آن بزرگ شده است. اما در اعتراض به حجاب اجباری انواع مدها و آرایشها را خلق کرده، هزاران بار دستگیر شده، به زندان رفته. اما از اعتراض دست برنداشته است. اکثریت زنانی که در چالش با حجاب اجباری تمام ناملایمات و تهدیدات جدی را نادیده میگیرند و همچنان برای داشتن حق آزادی فردی و انتخاب پوشش مبارزه میکنند، ادعای روشنفکری و فمینیست بودن هم ندارند و تنها به یک استدلال انسانی و حقوقبشری باور دارند. حق طبیعی هر انسان برای انتخاب پوشش خود. یعنی یک حق بدیهی و غیرقابل تردید. بخشهای پیشین: • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش نخست • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش دوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش سوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش چهارم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش پنجم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش ششم
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
مقاله بسیار مفید و پرباری بود. امیدوارم مقالات بیشتری از شما بخوانم. موفق باشید.
-- بابک ، Jan 17, 2010به اعتقاد من مردم ایران برای رسیدن به آزادی و دموکراسی نیاز به یک رنسانس فکری دارند وچنین چیزی امکان پذیر نخواهد شد مگر آن که ایرانیان از درون متحول شوند. من پیشنهاد می کنم در ایران جنبش مطالعه به راه بیندازیم و با قرار دادن مطالب مفید فرهنگی و تاریخی در اینترنت نسل جوان را آگاه تر سازیم تا حوادث این سی ساله بار دیگر به نوعی دیگر تکرار نشود. در غیر این صورت تغییرات ظاهری و انقلاب ها دردی از این ملت دوا نخواهند کرد.
-- بابک ، Jan 17, 2010سلام فروغ خانم
-- mansour piry khanghah ، Jan 17, 2010مطالب فوق را بسیار خوب جمع اوری فرموده اید و یا خوب به خاطر سپرده اید.از زحمت شما قدردانی میکنم.
سرور گرامی با جمله اخر شما کمی مشکل دارم . محبت فرموده کمی توضیح بدهید.چون در میان برخی قبایل بحث پوشش کاملا بی معناست( امازون و افریقا و استرالیا ) و در برخی قبایل هم اصلا زن بدون پوشش به معنی فاحشه تلقی میگردد.در قبال مدرن هم با توجه به قبول هر گونه پوششی،تک و توک با نوع پوشش درگیرند.مثلا در اروپا خانوده های بسیار مذهبی هم رعایت پوشش، طبق درکشان از پوشش عادی را می نمایند.اما اینک دولت انان را به بی حجابی و یا با حجابی ملزم نماید،چنین کاری صورت نمی گیرد.
شما بهتر از من میداند که برای تعادل رفتارهای زنان و مردان در جامعه نیاز به تعلیمات روانی و اجتماعی می باشد.بدون این کار فرهنگی حجاب اجباری و یا کشف حجاب اجباری بیفاده است و فقط خواست این یا ان تفکر را به صورت موقتی تامین می نماید.
ضمنا بدون تربیت درست در دوران کودکی و دوران تحصیلی توسط والدین و اموزگاران جامعه، مبارزه برای ازادیهای فردی بسیار زمان بر میباشد.به قول شما وقتی از ٧ سالگی بر سر کودک روسری میگذارند،مشکل میتوان با این کودک بزرگ شده بر سر ازادی نوع پوشش بحث کرد.همینطور با کودکانی که همیشه لخت گشته اند هم نمی توان بر سر حجاب گفتگو نمود.
من در ایران کسانی را میشناسم که اصلا مذهبی نیستند ولی بدون روسری در نزد میهمانان مرد حظور پیدا نمیکنند.
فشار روحی به مردان و زنان در جوامع اسلامی صرف نظر از نوع حکومت ان جوامع به قدری زیاد است که مشکل حجاب و بی حجابی در دستور کار وشنفکران و دولتمردان نیست و فقط گروههای خاصی به ان توجه دارند.
به نظر من حتی اگر اقای خامنه ای و یا احمدی نزاد موافق ازادی پوشش باشند،قادر نخواهند بود که چنین پیشنهادی را حتی بر زبان بیاورند.چون از طرفی با مردم مذهبی درگیر خواهند شد.از طرف دیگر روحانیون با انان مخافت خواهند کرد و بد تر از همه دیگر جوامع اسلامی و رهبران مذهبی در ان جوامع ،اقای خامنه ای و احمدی نزاد و کل مردم ایران را مرتد می نامند.
جنبش زنان باید با درک درست از مسایل و مشکلات اجتماعی و روانی جامعه، پله،پله خواسته های خود را با زنان و مردان جامعه در میان گذاشته و تلاش به اثبات درستی ان نظرات نماید.با تند روی و توقع نادرست نمی توان فکر درست یا غلط کسی را تغییر داد.موفق باشید
کاشکی به اندازه یک سرسورن هر یک از ما احساس مسئولیت می کردیم و از جوانان امروزی یک معذزت خواهی کوچک می کردیم که این انقلاب خونین را به جانشان انداختیم . این انقلاب بود شما ها کردید ؟
-- ازاد اندیش ، Jan 17, 2010انقلاب کردید که به صدها سال پیش برگردید که برگشتید و گرنه کشور داشت رو به پیشرفت پیش می رفت و در عرض این 30 سال اگر انقلاب نکرده بودید الان کشور ما جزء صادرکنندگان بزرگ دنیا و پیشرفته ترین و ازادترین کشور در جهان به شمار می رفت . اصلا برای چه انقلاب کردید ؟
آقای منصور پیر خانقاه
ممنون از لطف شما، معنی این جمله خیلی روشن است من فکر می کنم که هر انسانی بدون شک باید خودش در مورد نحوه لباس پوشیدن اش تصمیم بگیرد و اجباری در کار نباشد. البته اگر از موارد خاص بگذریم همه مردم در همه جای دنیا آزادی را دوست دارند و در مورد زنان ما، این واقعا شرم آور است که آن ها حق اظهار نظر درمورد بدن و پوشش خود را نداشته باشند و آقایان در مورد لباس آن ها تصمیم بگیرند. و به زور هم تحمیل کنند.
فروغ
-- بدون نام ، Jan 17, 2010متاسفانه بخش دوم و ششم این مقاله باز نمی شود. گویا اشکال فنی پیش آمده است. امیدوارم که ترتیب اثر داده شود. مقالات خواندنی و جالبی است. سپاس
-- هرمس ، Jan 18, 2010