خانه > زنان > مقالات > روشنفکران مردسالار و تابوی زن غربزده | |||
روشنفکران مردسالار و تابوی زن غربزدهفروغ.ن.تمیمیدر گفتمان توسعه و پیشرفت دوران پهلوی مقوله آزادی سیاسی برای دگراندیشان جایی نداشت. یکی از پیامدهای مهم محدودیت عمل اپوزیسیون مذهبی، غیرمذهبی و سرکوب مخالفان در دوران سلطنت دو شاه پهلوی، بیاعتمادی و سرخوردگی عمیق روشنفکران از حکومت بود. دردو دهه آخر سلطنت محمد رضا شاه، روشنفکران مخالف تحولات فکری جدیدی را از سر میگذرانند. ارائه تفاسیر جدید از متون مدهبی، تئوریزه کردن سنتگرایی و مبارزه مسلحانه با حکومت ازجمله گفتمانهای تاثیرگذار آن سالها بودند. افزون براین، جنگ سرد میان شرق و غرب، نهضتهای رهایی بخش درکشورهای توسعه نیافته و بحران فرهنگی درغرب، در تدوین گفتمانهای جدید موثر بودند. روشنفکر بومیگرای چپ در سالهای چهل و پنجاه شمسی، فرهنگ تجدد و مدرنیسم را زمینهسازگسترش سلطه امپریالسیم جهانی دانسته و آن را رد میکرد. نقد سنت و مذهب به مفهوم امروز در دستورکار او نبود. به خاطرعمده بودن مبارزه شاه با نیروهای مذهبی درگیری فکری و قلمی چندانی نداشت. برعکس به مراجع دینی مخالف شاه ارادت داشت، شیفته اسطوره شهادت و آیین های سنتی بود. عرفانگرا یی و بازگشت به خویش را تبلیغ میکرد و نسبت به آزادی اجتماعی و فردی زنان حساسیت داشت و به خصوص از سر و وضع مدرن و امروزی زنان بیزار بود! در اواخر دههی چهل، کتاب معروف «غرب زدگی» جلال آل احمد، محبوبترین روشنفکر آن سالها با استقبال جامعه روبرو میشود. آل احمد در نقد خود از مدرنیسم، رجوع به سنت و ارزشهای اصیل فرهنگی و طرد الگوهای پیشرفت مدرنیسم راست و چپ را مطرح میکند. مخالفت با پروژه پیشرفت شاهان پهلوی، در مقابله با زن مدرن و به تعبیر دیگر «زن غرب زده» که از نظر او محصول مدرنیسم شاهی بود هم تجلی مییافت. خلق تابوی «زن غرب زده» از نتایج این تحولات فرهنگی است. در فرهنگ ایرانی واسلامی، افتادگی، خاموشی و خویشتنداری زنان ستایش میشود. زنانگی، فردیت و آزادی عمل یک زن خطر بالقوهای برای اخلاقیات جامعه به شمار آمده و سلطه بر رفتار و بدن زنانه در حوزه خصوصی و عمومی در بافت فرهنگی و مذهبی جامعه نهادینه شده است.
حاکمیت مردان بر زنان رسمیت و مشروعیت یافته و در نتیجه فرهنگ کنترل زنان، تحت عنوان سنتهای اصیل ایرانی و اسلامی باز تولید شده و تداوم مییابد. استقلال فردی و آزادی زن، بحران هویت و تزلزل موقعیت مردان را نیز به همراه دارد و هم به تعبیر روشنفکران سنتگرا عامل فساد و تباهی به اصطلاح «جامعه عرفانی شرقی» میشود. سردرگمی میان گفتنمانهای سنت - تجدد و برخورد خصمانه با آزادی زنان حتی در آثارروشنفکر فرهیختهای چون آل احمد ( همسر سیمین دانشورمهمترین نویسنده زن آن روزگار) هم دیده میشود. آل احمد در رساله غرب زدگی مینویسد: «یک تضاد دیگر: از واجبات غرب زدگی یا مستلزم آن، آزادی دادن به زنان است. ظاهرا لابد احساس کرده بودیم که به این پنجاه درصد نیروی کار انسانی مملکت نیازمندیم که گفتم آب و جارو کنند و راه بندها را بردارند تا قافله نسوان برسد... به زن تنها اجازه تظاهر در اجتماع را دادهایم. فقط تظاهر، یعنی خودنمایی، یعنی زن که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است را به ولنگاری کشیدهایم. به کوچه آوردهایم و به خودنمایی و به بند و باری واداشتهایم که سر و رو را صفا دهد و هر روز ریخت یک مد تازه را برخود ببندد و ول بگردد.» عجیب نیست که در تبلیغ و رواج این طرز فکر روشنفکران مذهبی و چپ هم صدا شده و به تکفیر زن مدرن ایرانی در دوره پهلوی میپردازند. واکنش شدید جامعه روشنفکری دینی و غیردینی به اشعار و زندگی خصوصی مهمترین شاعر زن دوران معاصر فروغ فرخزاد، نمونه معروف این نوع طرز فکر در آن دوران است! فروغ شاعری بیهمتا و زنی شجاع بود. هنوزبیست وپنج ساله نشده، سه کتاب شعر چاپ کرده و با تابوشکنی در شعر صمیمی و زنانه خود باران تهمت و افترا را نصیب خود کرده بود. در زندگی شخصی فروغ میبایست با اخلاق دو گانه روشنفکران مرد و جامعهای سنتی که تاب تحمل زنی آزادیخواه را نداشتند درافتد!
دردهه پنجاه شمسی، محبوبیت نظریات غرب ستیزانه و تئوری «وابستگی» محقق آمریکای لاتینی، فرانک Frank و بعدا نظرات، امین Amin، والرستاین Wallerstein و باران Baran، به گفتمان مسلط در جنبش چپ در دنیا تبدیل شده و در ایران نیز به عنوان تنها راه چاره تبلیغ میشود. در این تئوری تمام کشورهای متعلق به جهان سوم با ویِژگی «سیستم سرمایهداری وابسته و یا کمپرادور» مشخص شدهاند. ویژگی که بدون درنظرگرفتن تفاوتهای منطقهای، اقتصادی و فرهنگی قابل تعمیم به تمام دنیا بود. به علاوه، امپریالیسم به عنوان مهمترین عامل سرکوب زنان معرفی و جانشین عوامل بازدارنده پیشین که سنتها و مذاهب پدرسالار بودند، میشود. درجهان اسلام خطر «امپریالیسم» و فرهنگ امپریالیستی برای زنان جدیتراز سنتها و پدرسالاری تلقی شده و رهایی زنان تنها با انقلابات رهایی بخش کمونیستی تحقق مییابد. زنان جهان سوم، مصرف کنندگان کالاهای وارداتی و مصرفی معرفی شده و ادعا میشود که رفرمهای جنسیتی انجام شده هیچ تغییری در وضع زنان ایجاد نکرده است! در این تئوری، مبارزات زنان برای کسب آزادی و برابری در دنیای غرب به عنوان جنبشهای انحرافی و بورژوایی قلمداد میشدند و در مقابله با تهاجم فرهنگی امپریالیستی، بازگشت به ارزشهای قومی و حفظ اصالتهای فرهنگی و مذهبی ضروری میشود. نقش زنان در این میان بسیار تعیین کننده بود. برای روشنفکران آن روزگار زن غرب زده، که سمبل حکومت پهلوی بود نمیتوانست الگوی پیشرفت زنان ایرانی محسوب شود. با آفرینش تابوی «زن غرب زده» و متهم کردن او به عنوان عامل امپریالیسم فرهنگی، اپوزیسیون مذهبی و غیرمذهبی، تلاش زنان را برای کسب یک هویت مستقل و مدرن، نفی کرده و با زن متجدد در دوره پهلوی برخوردی خصمانه و سکسیستی داشتند. تلاشهای روشنفکران دینی در دهه پنچاه، به تدوین روایت ایدئولوژیک از اسلام، نقد و بازسازی سنت در پوششی انقلابی و آرمانی منتهی میشود. مشهورترین روشنفکر دینی در آن سالها دکتر علی شریعتی است که خواهان رنسانس اسلامی است و آثار او تاثیر مهمی در شکلگیری اسلام ایدئولوژیک و روایتی رمانتیک و آرمانخواه از آن داشته است. در آثار شریعتی، الگوی جدیدی از زن مسلمان آگاه و انقلابی ارائه شده و زنان صدر اسلام در کنار پیشوایان مذهب شیعه به عنوان مبارزین راستین و عدالتخواه با چهره امروزی و با هویتی تازه معرفی میشدند. استقبال شدید از آثار شریعتی، با محبوبیت یافتن الگوی جدید زن مسلمان همراه بود که آگاهانه حجاب را برگزیده تا با تاکید بر هویت بومی از زن «غربزده و بیهویت» فاصله بگیرد. این زن جوان که اغلب دانشجو بود، در پی یافتن هویتی جدید، چه با حجاب و چه بیحجاب، با نفی سر و وضعی زنانه و مدرن میکوشید حمایت و همکاری مردان اکتیویست را جلب کند، تا بتواند در حوزه فعالیت آنان حضور داشته باشد. زنان دردهه پنجاه با عضویت در سازمانهای سیاسی معتقد به مبارزه مسلحانه، الگوی جدیدی هم به نام زن چریک خلق کردند. زنی آرمانگرا که در راه ایده آلهای سیاسی خود درعملیات مسلحانه شرکت داشت، در درگیری با پلیس کشته و یا به زندان میافتاد. شکنجه و اعدام زنان سیاسی در آن سالها محبوبیت این الگوهای جدید و رشد آگاهیهای اجتماعی زنان را در پی داشت. و به شرکت وسیع زنان در جنبشهای اجتماعی، دانشجویی و سیاسی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ منجر شد. • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش نخست • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش دوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش سوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش چهارم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش پنجم
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|