خانه > زنان > مقالات > تصویب حق طلاق و ممنوعیت چند همسری | |||
تصویب حق طلاق و ممنوعیت چند همسریفروغ.ن.تمیمیورود شش نماینده زن به مجلس شورا و دو خانم سناتور به مجلس سنا در سال ۱۳۴۲ پیروزی بزرگی برای فعالین زنان در دهه چهل شمسی محسوب میشد. تعداد زنان نماینده در انتخابات بعدی افزایش یافت و پس از آن این سیاستمداران موفق شدند قوانین دیگری را در زمینه حقوق برابر به تصویب مجلس برسانند. در سالهای بعد مشارکت زنان در سیاست با انتخاب دو وزیر زن، دکتر فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پروش و مهناز افخمی وزیر مشاور و چندین خانم در سمت معاونت وزرای کابینههای مختلف ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
با ورود زنان نماینده به مجالس شورا و سنا فصل جدیدی در مبارزات زنان ایرانی آغاز شد. با تلاشهای مهرانگیز دولتشاهی که بعدا بهعنوان اولین سفیر زن ایرانی روانه دانمارک شد، او پس از سه سال مطالعه و بررسی در سال ۱۳۴۶ لایحه «حمایت از خانواده» را به مجلس برد. این قانون هم در ابتدا با مخالفت شدید گروهی از نمایندگان مرد روبرو شد. ضدیت با شریعت دین از جمله ایرادات مهم آنان بود که تصویب حقوق برابر در عرصه خصوصی را برای زنان غیرممکن میساخت. در مطبوعات آنزمان بحث حق طلاق برای زنان یکی از موضوعات جنجالی به شمار میآمد و واکنشهای زیادی را از طرف موافقان و مخالفان بههمراه داشت. مجادلات قلمی صاحبنظران در اکثر روزنامهها و مجلات هفتگی زنان منعکس میشد. نوشتن هزاران نامه از طرف زنانی که خواهان لغو چندهمسری و حق طلاق یک جانبه مردان بودند به دستگاههای دولتی و مطبوعات در این دوره نمایانگر درجه اهمیت این موضوع برای آنان بود. هم زمان با ارائه لایحه «حمایت از خانواده»، مهرانگیز منوچهریان حقوقدان و سناتور (برنده جایزه حقوق بشر سازمان ملل در سال ۱۹۶۸) هم لایحه دیگری را در این زمینه با پشتیبانی ۱۵ سناتور به مجلس سنا ارائه داد. طرح خانم منوچهریان سروصدای زیادی در مطبوعات به پا کرد و اعتراض گروهی از روحانیون را در پیداشت. ناگفته نماند که سناتور منوچهریان با طرح های رادیکال خود در بقیه زمینهها هم از طریق قشریون و هم دولتمردان تحت فشار بود. خانم منوچهریان خواهان لغو قانونی چند همسری برای مردان بود. در مقابله با او، روحانیت به تهدید و حتی تکفیر سناتور منوچهریان پرداخت. همچنین اختلافهای او با رئیس مجلس سنا، شریف امامی، یک بار موجب تبعید او به تفرش و در نهایت منجر به استعفای او از مجلس سنا در سال ۱۳۵۱ شد. در خرداد ماه ۱۳۴۶ سرانجام مجلس شورا با تصویب قانون «حمایت از خانواده» حق طلاق رابرای زنان به رسمیت شناخت. بر طبق این قانون حق طلاق دادن از طرف مرد بدون در نظر گرفتن نظر همسرش لغو، و تصمیمگیری در اینمورد به عهده دادگاه حمایت از خانواده بود. اما به دلیل مخالفت شدید جامعه مردسالار، قانون ممنوعیت تعدد زوجات و حضانت اطفال برای مادران تصویب نشد و تا سال ۱۳۵۳ مسکوت گذاشته شد.
بررسیهای بعدی نشان میدهد که با وجود تابو بودن طلاق در جامعه آن روز ایران، با تصویب این قانون آمار طلاق بهشدت افزایش پیدا کرده و بهخصوص در تهران در سال ۱۳۵۳ به بالاترین میزان خود رسید و از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر شد. بنابراین زنان برای اولین بار توانستند در مورد ادامه و یا پایان دادن به زندگی زناشویی خود مستقلا تصمیم بگیرند. یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای دادگاههای خانواده ممنوعیت طلاق دادن مرد، به اراده خود بود که همیشه بهعنوان تهدیدی جدی از طرف او برای شریک زندگیاش بهشمار میرفت. از تحولات مهم دیگر در دهه چهل تشکیل سازمان زنان ایران بود. این سازمان در سال ۱۳۴۵ از ادغام چندین گروه و جمعیت زنان تشکیل شد. ریاست این سازمان به عهده اشرف پهلوی بود و با بودجه دولتی اداره میشد. اما از نظر ساختاری مستقل و نهادی غیر دولتی به حساب میآمد. از سال ۱۳۴۸ مهناز افخمی استاد ادبیات انگلیسی به ریاست این سازمان رسید. او موفق شد پروژههای متعددی در زمینه سوادآموزی، اشتغال و خدمات اجتماعی در سراسر کشور برای زنان بر پا کند. سازمان زنان سیصد و چهل شعبه در سراسرکشور داشت و توانسته بود شبکه وسیعی از زنان خانهدار، معلم و کارمند را در زمینه بهبود وضعیت اجتماعی زنان بهکار گیرد.
در دهه پنجاه این سازمان موفق شد چند قانون مهم دیگر را به نفع زنان ارائه دهد. در ابتدا لایحه اصلاحی قانون «حمایت خانواده» را در سال ۱۳۵۳ به تصویب مجلس رساند که بر طبق آن بالاخره تعدد زوجات مردان ممنوع، حق نگهداری فرزندان پس از طلاق برای مادران تأمین و سن ازدواج دختران به ۱۸ سال رسید. با تلاشهای مهناز افخمی قانونیشدن سقط جنین در سال ۱۳۵۶ عملی شد. پژوهش در زمینه قتلهای ناموسی و اصلاح ماده ۱۷۹ قانون جزا که در آن زنکشی در لوای قانون مشروعیت مییافت، یکی دیگر از دستاوردهای سازمان زنان بود. در زمینه فعالیتهای بینالمللی هم شرکت این سازمان در اولین کنفرانس جهانی زن سازمان ملل در سال ۱۹۷۵ در مکزیک، و تهیه پیشنویس برنامه بینالمللی کار برای سازمانهای زنان حائز اهمیت بود. مهناز افخمی که علاوه بر ریاست بر سازمان زنان در سالهای قبل از انقلاب وزیر مشاور در کابینه هم بود، پس از انقلاب به فعالیتهای خود در زمینه زنان در امریکا ادامه داد و هماکنون ریاست «سازمان بینالمللی آموزش و همکاری زنان» را بر عهده دارد. در دو دهه چهل و پنچاه شمسی با رشد کیفی و کمی طبقه متوسط، درصد زنان تحصیل کرده و شاغل در دستگاه دولتی افزایش یافت. تعداد زنان شاغل در مراکز تولیدی شهری هم به تدریج بالا رفت. اما با اینهمه درصد کل اشتغال زنان در سطح جامعه شهری بیشتر از ده درصد از نیروی کار را در بر نمیگرفت.
در مجموع سیاستهای جنسیتی در دوران سلطنت محمدرضا شاه، به پیشرفت زنان، کاهش بیسوادی آنان، گسترش برابری حقوقی در عرصه خصوصی و رشد نسبی آزادیهای فردی زنان طبقه متوسط شهری منجر میشود. اما پروژه مدرنیسم شاهی نتوانست تغییرات مهمی در بالا بردن سطح زندگی اقتصادی و اجتماعی زنان طبقات کمدرآمد و روستایی ایجاد کند. در مدل توسعه و پیشرفت شاهی، پادشاه نماد پدرسالاری فراگیر اجتماعی در رأس هرم قدرت بود. او سعی در مدرنتر کردن سیستم مردسالارانه و انسانیتر کردن چهره آن داشت. اما شخصا به برابری جنسیتی در تمام زمینهها به مفهوم مدرن آن اعتقاد نداشت. شاه در مصاحبه معروف خود با اوریانا فالاچی، روزنامهنگار معروف ایتالیائی، با انتفاد از فیمینیسم غربی مدعی شد که زنان نمیتوانند در همه زمینهها با مردان رقابت کنند. او گفته بود: حتی بهترین آشپزهای دنیا هم مرد هستند و تا بهحال زنی پیدا نشده است که مانند باخ موسیقی بسازد. مهناز افخمی در بازنگری به پروژههای سازمان زنان، به این نکته مهم اشاره میکند که تمام تلاشهای زنان فمینیست سیاستمدار در دوره پهلوی، در رسانههای دولتی در جهت تبلیغ برای شخص شاه، اعطای ملوکانه به زنان، نام میگرفت. و به نقش خود زنان در چالش با جامعه مردسالار به خاطر نبودن یک سیستم دموکراتیک، آزادی بیان و غلبه فرهنگ مردسالار در جامعه بهایی داده نمیشد. بنابراین سازمان زنان باوجود تلاش و اقدامات مثبت خود نمیتوانست بهعنوان یک نهاد مستقل مدنی در جامعه شناخته شود، تا پس از انقلاب بتواند به فعالیتهای خود برای رفع تبعیض از زنان ادامه دهد. با انقلاب اسلامی این سازمان بهعنوان یک دستگاه دولتی باقیمانده از زمان پهلوی منحل شد. از بررسی مجموعه تلاشهای زنان در قدرت، در دو دهه آخر سلطنت پهلوی میتوان گفت که این زنان توانستند با پیشگیری یک استراتژی مبتنی بر مذاکره و مبارزه مدنی با سنتگرایان پدرسالار در درون و بیرون جکومت در شرایطی که بهخاطر فقدان آزادی سیاسی فضای کافی برای حرکت فراهم نبود، قوانین مهمی را به نفع زنان تصویب کنند. این زنان با درک این نکته که حکومت با وجود تضاد و درگیری با مراجع پرنفوذ شیعه، فاقد یک دیدگاه رادیکال در زمینه نقد و لغو قوانین شرع است، با استفاده از اهرمهای قانونی موجود موفق شدند پدرسالاری مذهبی را به عقب رانده و چند قدم مهم در راستای برابریخواهی بر دارند. • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش نخست • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش دوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش سوم • هویتجویی زنان در تاریخ معاصر: بخش چهارم
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
|
نظرهای خوانندگان
درود بر خانم مهناز افخمی. به امید روزی که ایشان را در ایران در راس مسئولیت مهمی ببینیم. هرچند که ایشان خود را در تاریخ مبارزات زنان ایران هم اکنون نیز جاودانه کرده اند.
-- مینا ملکی ، Jan 1, 2010خدمات این بانوان به زنان ایران درتاریخ ثبت میشود همان گونه که خیانت آخوند ها به آرمان های زنان.
-- مسعود ، Jan 2, 2010بزرگ ترین نفرین بر جامعه یایران وجود آخوند است. تا زمانی که این جانور در آن سر زمین زندگی میکند ایران رنگ پیشرفت نخواهد دید.
دوستان بخدا من نه سلطنت طلبم و نه فکر میکنم شاه کم عیب و ایراد داشت. اما بعضی وقتها از غرض ورزی و یک جانبه نگری تحلیلهایی که علیه او میشود مات میمانم. خوب شما برای ارزیابی نقطه نظر شاه راجع به زنان تنها همین مصاحبه فالاچی را برای اثبات حرفتان پیدا کردید؟ آیا این سطحی نگری نیست. من کاملا موافقم که شاه توی این مصاحبه چرت و پرت گفته. فکر کنم خواسته افه روشنفکری بیاد برعکس پرت و پلا گفته. ولی من به کارنامه شاه نگاه میکنم. میبینم شاه زنش شهبانو را نایب سلطنت خودش کرده بود. آیا این در تاریخ ایران بی سابقه نبود؟ حداقل از زمان استیلای اسلام؟ شاه در انقلاب سفید حق رای به زنان داد که داد خمینی را در آورد. تمام آزادی خودشان را زنان مدیود رضا شاه و شاه هستند. همین انتصاب دومین وزیر زنان در دنیا کحایش به حرفهای او در مصاحبه با فالاچی میخورد؟ شما همه اینها را میدوننین. منتهی دوست دارین یک جوال به شاه بزنید مبدا کسی بگه چرا از زمان شاه زیادی خوب گفتی، نه؟. این مقاله شما با این جوالی که زدید خیلی بی ارزش شد. حالا میخواهید بگید در ایران طرفداری از حقوق زن دروغکی بود چون یک مرد در هرم قدرت بود. من نمی گم اینش خوبه یا مرد سالاری نبود. ولی باید نسبی دید. اگر اقدامات شاه به نفع زنان دروغی بود چرا اصلا کرد. فشار اجتماعی بود ولی انچنان قابل توجه هم نبود. باید صادقانه دید که اقدامات شاه و سیستمش ربطی به آنچه که در مصاحبه با فالاچی گفته بود نداشت. در بیشتر کشورهای اروپایی و امریکا هم سی چهل پنجاه سال پیش تنها مردها در هرم بودند. تنها تعداد معدودی زن در قدرت نقش داشتند. آنگلا مرکل اولین صدر اعظم تاریخ آلمانه. باید اعتراف کرد که فرهنگ و عملکرد غالب بر دربار شاه و کل جامعه ایرانی به نسبته مترقیانه و بسیار پیش تر از سطح متوسط جامعه بود. چون رژیم پهلوی نه به دروغ اما با اصلاحاتی از بالا میخواست ایران توسعه و ترقی پیدا کند. در حالی که در غرب سیاست اغلب درعرصه حقوق زنان عقب تر از جامعه حرکت میکنند و با فشار مدنی خودش را اصلاح میکند، ایران هنوز خیلی عقب افتاده تر از این حرفها بود. خود انتخاب زن فرهنگی اجتماعی و فعالی مانند شهبانو پرت و پلا های شاه را بی معنی نمیکند؟ علاوه بر فعال بودن و نمونه بودن شهبانو درعرصه هایی که پای زن به آن نرسیده بود، خواهر های شاه هم توی پستو نبودند و همیش در صحنه خودشان را برای کارهای زنان خیریه یا زنان وسط می انداختند. اشرف حتی یکبار خودش به چین رفت. البته که با انتقاد خانم دکتر نجمی در مورد اطلاق کردن داستان اعطای مولوکانه و این لوسبازی ها موافقم. اما پا نگرفتن سازمان زنان بعد از دلایل بیشماری دارد. رژیم اسلامی هرگز هیچ تشکلی را بجز خود نپذیرفته است. اتفاقا ملاها اصلا امدند که در همین تشکل های زنان را ببندند. خانم افخمی خود به همت اشرف پهلوی به صحنه سیاست کشیده شد (نگاه کنید به مصاحبه اخیر او با صدای امریکا). شاه فرخ رو پارسا و بقیه وزرا، سناتورها و وکلای زن را بدون هیچ مخالفتی در صحنه سیاست قبول کرد و یا به عمد کشاند. تابحال هیچ کجا از مخالفت او با انتصابات زنان ادعا یی نشده است. نقش شهبانو آنقدر برجسته بود که حتی از چند بار من در اینترنت دیدم که دولتمردان کشورهای اروپایی آنزمان و رسانه های غرب را نیز تحت تاثیر قرار داده بود. بعد از شاه بود که پادشاهان بقیه کشورهای اسلامی مانند ملک حسین هم شروع کردند به انتخاب زنهای باسوادتر و قابل نشان دادن در عرصه عمومی مانند ملکه نور.
-- مینا ملکی ، Jan 2, 2010خانم ملکی به این چند جمله از این مقاله دوباره توجه کنید:
در مجموع سیاستهای جنسیتی در دوران سلطنت محمدرضا شاه، به پیشرفت زنان، کاهش بیسوادی آنان، گسترش برابری حقوقی در عرصه خصوصی و رشد نسبی آزادیهای فردی زنان طبقه متوسط شهری منجر میشود.
-- بدون نام ، Jan 2, 2010بله من نگفتم هرچه در این مقاله نوشته شده غلط بوده است. بلکه سه انتقاد به این مقاله کردم و گفتم که به روش کارشناسانه آن لطمه زده است . اولین انتقاد به مشخص کردن به ارزیابی "شخص شاه" یکی بر اساس مصاحبه با فالاچی بود که اپوزیسیون شاه هم کلیشه وار آن را تکرار میکند و یکی هم تکرار این کلیشه که در "مدل توسعه و پیشرفت شاهی، پادشاه نماد پدرسالاری فراگیر اجتماعی در رأس هرم قدرت بود" و بنا براین ....م
من میگویم اگر میخواهیم ارزیابی واقعبینانه از نقطه نظر شخص شاه بکنیم نمیتوانیم تنها به مصاحبه با فالاچی اکتفا اکتفا کنیم. فاکتهایی که برشمردم برای اثبات خلاف پرت و پلاهایی که شاه در آن مصاحبه گفته *درعمل* بود. اینکه آنجا گفته "زنان نمیتوانند در همه زمینهها با مردان رقابت کنند" اما در عمل هیچ عرصه ای را پیدا نمیکنیم که رژیم شاه
آن را برای زنان بسته باشد که برعکس همه عرصه های مردانه را باز کرد. همین خانمهای سناتورنام برده در مقاله منتصب شاه بودند. براستی هیچ عرصه ای نبود اعم از ارتش و سیاست تا دانشگاه و آموزش و پرورش که زنان به عالی ترین مقامات رسیده یا منتصب شده بودند. منتقدین شاه از یک طرف میگویند در زمان شاه او درهمه چیز حتی سیم کشی دیوار هم دخالت میکرد، تا حدود زیادی هم درست است. اما وقتی صحبت از رویدادهای مثبت آن دوران میشود میگویند شاه هیچکاره بوده و با مبارزات مردم این نتایج بدست امده. پس کدام ادعا را قبول کنیم؟
کلیشه دیگر ادعای "مدل توسعه و پیشرفت پادشاهی با نماد پدرسالاری" هم که راستش آنقدر بی ربط و بدون تحلیل و فاکت مطرح
شده است که تنها باید گفت اگر این قضاوت سطحی درست باشد باید گفت که پس با آنچه شاه انجام داد، خود بسیار فراتر از این " مدل توسعه و پیشرفت شاهی" رفته است.
مورد دیگر انتقادم اشاره به این موضوع بود که اگر شاه همه خدمات سازمان زنان را زیر نام "اعطای ملوکانه" نمیآورد این سازمان بعد
-- مینا ملکی ، Jan 3, 2010از انقلاب هم میتوانست به حیات خود ادامه بدهد. در مصاحبه صدای امریکا با خانم افخمی ایشان ضمن بیان کوتاه تاریخچه این سازمان و زحمات خیلی خیلی زیادی که زنان برای تشکیل آن کشیده اند و رد ادعای نمایشی بودن این سازمان میگوید: "اینکه شما گفتید اگر این سازمان به نحو دیگری کار میکرد بعد از انقلاب تداوم پیدا میکرد،اینهم دوبار یکی از آن خواب و خیالهاست. وقتی که شما یک حکومتی میاد سر کار که ولایت فقیه درش هست و وقتی که قوانینش قوانینی است که بعد از عربستان سعودی و سودان عقب افتاده ترین قوانین روی زمینه و وقتی که اولین قدمهایی که در این حکومت برداشته شد، قبل از اینکه قانون اساس نوشته بشه، قبل از اینکه دولتی وجود داشته باشه، قانون حمایت از خانواده را نفی کرد، تنها جوری که هر نوع سازمانی که به مساوات عقیده داشت، میتوانست وجود داشته باشد، تغییر این حکومت بود، وگرنه این حکومت خاص با این ایدولوژی خاص هیچنوع نهادی را به کار مدنی و به حقوق بشر و مساوات عقیده داشته باشه امکان دوامش را نمیداد و همینطور که نداشته
و امکانپذیر نبود..."
در ضمن خوب است که منبع فاکتهایی را که نام میبرید ذکر کنید یا لینک بر آن بگذارید. مثلا مایلم بدانم منبع این کجاست: "مهناز افخمی در بازنگری به پروژههای سازمان زنان، به این نکته مهم اشاره میکند که ..."
-- مینا ملکی ، Jan 3, 2010خانم ملکی عزیز
-- ایح ، Jan 3, 2010باسلام . اپوزیسیون خارج ازکشوررا زیاد جدی نگیرید. اینها بازماندگان فاجعه ای هستند که درتولد آن شریک بودند؛ شرکت داشتند و درپاریس به دست بوس امام رفتند؛ من بسیاری ازاین آقایان ــ خوشبخانه زنان کم بودندــ ازنزدیک می شناسم. فراموش نکنید گل سرسبد آنها ــ کانون نویسندگان ایران ــ دراعلامیه دراوایل انقلاب نوشتند که این پدروپسر ــ رضا شاه ومحمد رضا شاه ــ ملیون ها ایرانی را بقتل رساندند!
حال شما می خواهید اینها را جدی بگیرید؟ این آقایان ، چپ وراست وملی و مذهبی ــ چه بخواهند وچه نخواهند تحت تاثیرتبلیغات حزب توده اند . این حزب کارنامه 2500 سال تاریخ ایران را کارنامه ای سیاه و خونی می بیند و درمقابل سیستم استالین وبریا را برای ما تبلیغ می کرد.
خانم ملکی زیاد ناراحت نشوید اینها را جدی نگیریند
باعرض ارادت ایرج