تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
نگاهی به نقش زنان در تاریخ معاصر ایران

هویت‏جویی زن ایرانی در تاریخ معاصر

فروغ ن. تمیمی

تاریخ‌‏نویسان در نوشتن کتاب‏های خود تا چه حد به نقش زنان در ساختن تاریخ توجه کرده‏اند و آیا این ادعا که تاریخ به دست مردان ساخته شده است، صحت دارد؟

یکی از مسائلی که نقد فمینیستی به آن می‏پردازد، جایگاه زنان در تاریخ است. «ویرجینیا وولف»، نویسنده‏ی شهیر انگلیسی ( ۱۸۸۲- ۱۹۴۱) در کتاب «اتاقی از آن خود» با همین سوال روبرو بود و در جست‏وجو برای یافتن پاسخ به نوشتن شرح حال نویسندگان زن انگلیسی در قرون گذشته پرداخت.

این ادعا که تاریخ ایران نیز تاریخی مذکر است با تحقیقات اخیر در متون تاریخی و یا بررسی تاریخ معاصر مورد تردید جدی قرار می‏گیرد. با وجود محدودیت‌های بی‌حد و حصری که زنان در جامعه ایرانی داشته‏اند، هر جا که به آنان فرصتی داده شده به تفکر، نوشتن و یا سیاست روی آورده‏اند.

در کتاب «مشاهیر زنان ایرانی از آغاز تا مشروطه»، نوشته محمدحسن رجبی به نام صدها زن در تاریخ ایران برمی‏خوریم که هر یک در زمان خود در تلاش برای معنابخشیدن به هستی‏شان به ادبیات، سیاست و یا کارهای خیریه روی آورده‏اند.

در واقع بحران هویت زن ایرانی در دو قرن اخیر، با به زیر سوال بردن دلایل محرومیت زنان از آزادی و برابری، اندرونی، بیرونی و فرودستی عمومی آن‌ها در دوران قاجار شروع می‏شود. این نوشته و مقالات بعدی به اختصار به تاریخ این هویت‏جویی از منظر جنبش‏های زنان در ایران می‏پردازد.


تاج‌‏السلطنه، دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه قاجار و نویسنده‏ کتاب تاریخ حالات ایام زندگی

جامعه ایرانی در قرن نوزدهم با دریافت پیام عصر روشن‏گری، که همانا خردورزی، توسعه و تقویت اندیشه علمی و پیشرفت اجتماعی از طریق بسط عدالت اجتماعی و دمکراسی‏ست، به بازسازی و دگرگونی خود همت گماشت تا بتواند عقب‏ماندگی تاریخی خود را جبران کند. در این میان رهایی زنان از همان آغاز ورود و رشد تفکر مدرن، مورد‏ توجه آزادی‏خواهان قرار می‏گیرد.

نویسندگان و سیاست‏مداران اروپایی که از اواسط قرن هجدهم در خاورمیانه رفت و آمد داشته‏اند از همان ابتدا بر مساله زن و عزلت و دورماندن او از جامعه انگشت گذاشته بودند.

جامعه ما تا قرن نوزدهم ارتباط چندانی با جهان خارج و به‏خصوص کشورهای پیشرفته‏ی غرب نداشت. در سال ۱۸۰۰ نیمی از جمعیت ایران از عشایر تشکیل می‏شد که علیرغم وجود یک حکومت مرکزی، تقریبا ً مستقل از دستگاه حکومت بودند و با اقتصادی مبتنی بر دام‏داری روزگار می‏گذراندند.

ایران به‏علت وسعت خاک، عدم وجود رودخانه های بزرگ و قابل کشتی‏رانی در داخل کشور، نبود گروه‏های وسیع از اقوام غیرمسلمان (مانند یونانی‏ها، یهودیان و مسیحیان که از عوامل تماس با دنیای غرب بودند) و بی‏خبری دربار قاجار از پیشرفت‏های سایر نقاط دنیا ارتباط گسترده‏ای با جهان نداشت.

برای مثال در سال ۱۸۶۰ تنها بیست و پنج انگلیسی و در سال ۱۸۶۳ تنها پنجاه فرانسوی در ایران زندگی می‏کردند. اما پیامدهای تغییرات سریع اقتصادی ـ اجتماعی در جهان آن روز، سرانجام جامعه ما را نیز دگرگون کرد و سرآغاز فصل جدیدی در حیات فکری و اجتماعی ایران شد.

افرایش رفت و آمد، توسعه‏ی تجارت و تلاش‏های دولت‏مردان و آزادی‏خواهان آن روزگار منجر به رشد زیرساخت‏های سرمایه‏داری در ایران، ایجاد مدارس جدید و به کارگیری وسایل ارتباط جمعی شد.

در آثار منتشر شده‏‌ی دوران قاجار، روشن‏فکرانی چون میرزا آقاخان کرمانی، آخوندزاده، ملکم خان و دیگران صریحاٌ به موضوع زنان پرداخته‏اند.

این موضوع از دو جهت قابل توجه است: اول آن‏که موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان جوامع غربی در قرن نوزدهم تفاوت چشم‏گیری با وضعیت زنان در جوامع اسلامی نداشت. هنوز در اواسط قرن نوزدهم در کشورهای اروپایی زنان نه حق رأی و نه نقشی در سیاست و اجتماع به مفهوم امروزی آن نقشی داشتند.

اما با توجه به ممنوع نبودن آموزش زنان (حداقل در سطح ابتدایی)، آزادی نسبی تردد در جامعه و عدم جداسازی جنسی در مقایسه با زنان در کشورهای مسلمان، آنان آزاد و برابر متصور می‏شدند و روش زندگی زن اروپایی ایده‏آلی دست نیافتنی برای زن مسلمان بود.

دوم، اجباری بودن حجاب، جداسازی جنسی، و مشروعیت تعدد زوجات مهم‏ترین تبعیضات رواشده بر زنان به حساب می‏آمدند. درنتیجه جنبش اصلاح‏طلب دوران قاجار که در درون و بیرون از حکومت خواهان تغییرات اساسی بود از همان آغاز با مسائل زنان درگیر شد.


قرة‏‌العین، شاعر, مدرس حوزه‏ی علمیه‏ی نجف که بعدها بابی شد

بدیهی است که این بحران هویت ابتدا زنان متشخص دربار مانند دختران ناصرالدین شاه و طبقات ممتاز را به چاره‏جویی وا می‏دارد. اما چهره‏ی بسیار معروف و استثنایی این دوران فاطمه و یا طاهره قرة‏العین دختر مرجع تقلید آیت الله برغانی است.

زنی که در سی سالگی مدرس حوزه علمیه در نجف است و با گرویدن به آیین باب کشف حجاب می‏کند و در مقام یکی از رهبران جنبش بابیه در سال ۱۸۵۲ میلادی به فرمان ناصرالدین شاه اعدام می‏شود.

کشتن طاهره در واقع شروع رسمی نبردی است میان پدرسالاری کهن و مذهبی با نسل‏های بعدی زنان که خواهان برابری در تمامی زمینه‏ها هستند. نبردی که تا روزگار ما ادامه یافته است.

در تاریخ معاصر ایران دو گفتمان اصلی یعنی مدرنیته و سنت هر دو ادعای آن‏را داشته‏اند که خواهان بهبود وضعیت اجتماعی زنان هستند. تقابل و رویارویی این دو گفتمان با یکدیگر به درک‏ متفاوت آن‏ها از پیشرفت مادی و معنوی جامعه، عدالت اجتماعی و دموکراسی برمی‏گردد.

اما باید توجه داشت که این گفتمان‏ در بستر تحولات اجتماعی دچار دگرگونی‏های بسیاری گشته‏اند و با وجود ضدیت و تضادی که در جوهر خویش با یک‏دیگر دارند، از یک‏دیگر تأثیر پذیرفته‏اند. برای روشن ساختن نقشی که هویت‏جویی زنان و جنسیت در این میان برعهده دارد، دو دوره را در تاریخ معاصر ایران باید از یکدیگر تفکیک کرد.

دوران سلطه‏ی تفکر مدرن و تلاش برای ساختن جامعه سکولار که از اواسط قرن نوزدهم میلادی آغاز و تا برچیدن سلسله پهلوی ۱۹۷۹ ادامه می‏یابد و در ادامه غلبه‏ی گفتمان سنت دینی، سنت‏گرایی رادیکال اسلامی که در انتها به ایجاد دولت بنیادگرای اسلامی ختم می‏شود.

در این دو دوره، حقوق زنان و مبارزات آنان همواره مطرح بوده است و دیدگاهها، تئوری‏ها و سیاست‏های اعمال شده همواره این ادعا را داشته‏اند که برابری و آزادی زنان یکی از پیش‏شرط‏های مهم دست‏یابی به پیشرفت و توسعه‏ی اقتصادی و اجتماعی‏ست.

برای آشنا شدن و درک بهتر مختصات جنبش کنونی زنان ایران در آغاز باید به دوران گذشته بازگردیم تا ببینم که جنبش زنان چه جایگاهی در گفتمان مدرنیته و سنت داشته و مبارزات زنان چه مسیری را طی کرده است.


زنان حرمسرای ناصرالدین شاه

در فاز اول مدرنیته در ایران، یعنی در جنبش مشروطه شرکت همه جانبه‏ی زنان در تظاهرات و تحصن‏ها، اقدامات خودجوش زنان در زمینه‏ی حمایت از صنایع داخلی و تشکیل بانک مرکزی از یک طرف و تشکیل انجمن‏های سری و مطبوعات زنان از طرف دیگر زمینه را برای ایجاد گسترش جهان‏بینی سیاسی و درکی زنانه از مسائل فراهم می‏سازد.

زنان آزادی‏خواه به تأسیس اولین مدارس دخترانه اقدام می‏کنند و خواست‏های مشخص خود را از قبیل حق رأی، حق آموزش، لغو تعدد زوجات و غیره در مطبوعات، شب‏نامه‏ها و نامه‏های ارسال شده به مجلس و مطبوعات اعلام می‏کنند.

علیرغم فعالیت‏های شدید فمینیست‏‌های آن دوره که اکثرا خواهران، دختران و یا همسران روشنفکران مشروطه‏خواه بودند و شرکت همه جانبه‏ی توده‏های زنان در تحصن‏ها و تظاهرات، زنان به یکی از مهمترین خواسته‏های خود که حق رای دادن و انتخاب شدن بود، دست نیافتند.

در آن دوره جنبش حق رأی زنان در اکثر کشورهای غربی و بعضی از کشورهای آسیائی فعال بود که اکثرا نیز به پیروزی دست یافتند. در ایران با وجود فعالیت‏های زنان و بعضی از دولت‏مردان از قبیل وکیل‏الرعایا، نماینده مترقی مجلس که لایحه حق رأی زنان را پس از انقلاب مشروطه در مجلس مطرح کرد، طرح لایحه با مخالفت شدید نمایندگان مواجه شد.

به گزارش روزنامه تایمز لندن از مذاکرات آن دوره‏ی مجلس، طرح لایحه از طرف وکیل الرعایا، با سکوت و حیرت اکثریت نمایندگان مواجه شد و آقای مدرس روحانی معروف مدعی شد که خداوند زنان را فاقد قابلیت خلق کرده و آنها لیاقت انتخاب شدن را ندارند!

مبارزات زنان در آن دوره برای حقوق برابر در حاشیه مبارزات ناسیونالیستی برای کسب استقلال سیاسی و تأمین دمکراسی در چارچوب اهداف کلی مشروطه ‏خواهی قرار گرفت و با توجه به عقب‏ماندگی عمومی جامعه ایرانی که زنان را نیز شامل می‏شد جنبش زنان هویتی مستقل و فراگیر پیدا نکرد.

با وجود این زنان علیرغم مخالفت‏های شدید سنت‏گرایان و مشروعه‏خواهان به میدان آمدند و به حق آموزش عمومی دست یافتند. این نقطه پایانی بر انزوای طولانی و ظاهرا ابدی آنان از زندگی اجتماعی و تداوم حضور آنان در جوامع آینده ایران بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بابا شما فمینیست ها تکلیف خودتون را مشخص کنید.بالاخره تاریخ ایران تاریخ مذکر است و شما فمینیست ها میخواهید زنان ایران را نجات بدهید یا اینکه تاریخ ایران مذکر نیست و تاریخ نویسان مرد دروغ گفته اند؟
نمیشه که هردوتاش باشه

-- بدون نام ، Dec 3, 2009

What this fucking sentence means
مانند یونانی‏ها، یهودیان و مسیحیان که از عوامل تماس با دنیای غرب بودند)؟

-- بدون نام ، Dec 9, 2009

در عبارت اقدامات خود جوش زنان در.........وتشکیل بانک مرکزی . اشتباهی در نام بانک روی داده است.ان بانکی که کوشش به تاسیس ان می شد بانک ملی بود نه بانک مرکزی.بانک مرکزی در سال 1339 خور شیدی و به پیشنهاد امریکا تاسیس شد تا مستقل از دولت نظام پولی وبانکی را تنظیم نماید.

-- م.گرکانی ، Dec 9, 2009

آقای بدون نام، منظور از این جمله آن است که در ایران تماس با اقوام و مذاهب غیر اسلامی در زمان قاجار خیلی محدود بود. اما مثلا در ایران قدیم ارتباط فرهنگی با یونانی ها و اقوام دیگر وجود داشت. تماس با مسیحیان یکی از راه های ارتباط بیشتر داشتن با اروپاییان به شمار می آمد.

-- بدون نام ، Dec 9, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)