تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
نگاهی به نقش زنان در تاریخ معاصر ایران

هویت جویی زنان در تاریخ معاصر _ بخش دوم

فروغ ن. تمیمی

شرکت در انقلاب مشروطه منجر به گسترش فعالیت‌های اجتماعی زنان با هدف تاسیس مدارس دخترانه و ایجاد مطبوعات زنانه شد. در آن زمان بیشتر از ۹۰ درصد زنان ایرانی از یادگیری و خواندن و نوشتن محروم بودند.

این موضوع درجه اهمیت ساختن مدرسه برای دختران را روشن می‌کند. از آن‌سو بخش بزرگی از روحانیت و اقشار سنتی با آموزش دختران به‌طور جدی مخالف بوده و با هرگونه تلاش در این زمینه به شدت برخورد می‌کردند.

با این همه زنان مشروطه‌خواه که استقلال سیاسی و پیشرفت اجتماعی مملکت را بدون دگرگونی در وضعیت زنان غیرممکن می‌دانستند، خود به میدان آمده و با تحمل تمام تهدیدات و کارشکنی‌ها و حتی کتک خوردن در ملاء عام و تبعید به نقاط دیگر به تاسیس مدارس، انتشار روزنامه و گسترش گفتمان برابری‌خواهی زنان در جامعه آن روز پرداختند.

از رویدادهای مهم این دوره انتشار مجله زنانه: «دانش»، توسط خانم کحال در سال ۱۹۱۰ است. مریم عمید مزین السلطنه هم در ۱۹۱۳ مجله شکوفه را تاسیس کرد که تا ۱۹۱۹ مرتب منتشر شده است.

این نشریات نقش مهمی در طرح مسائل و انتشار مقالات در زمینه زنان داشتند. در فاصله میان ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۷ فعالیت‌های مستقل زنان هم شکوفا شد و ده‌ها مدرسه دخترانه، چند نشریه دیگر، گروه‌ها و انجمن های زنان تاسیس شدند.

یکی از مهم‌ترین گروه‌های فعال زنان در آن روزها، انجمن نسوان وطن خواه، بود که به همت محترم اسکندری شاهزاده قاجار و همسر سلیمان اسکندری رهبر حزب سوسیالیست به وجود آمد.

این انجمن وظیفه خود را طرح مسائل زنان در جامعه، تاسیس کلاس‌های سواد آموزی و فعالیت‌های اجتماعی برای کمک به زنان محروم و ترویج گفتمان برابری‌خواهی می‌دانست.


این انجمن کمپین‌های متعددی برای ایجاد مدارس دخترانه برپا کرد و به همین خاطر با مخالفت شدید روحانیت قشری روبرو شد.

از جالب‌ترین اقدامات آنان برای اعتراض به قشریون جمع آوری انبوهی از مطالب منتشر شده علیه آزادی زنان و آتش زدن این کوه کاغذ در میدان توپ خانه در ملاء عام بود. این اقدام به دستگیری اعضای انجمن نسوان وطن خواه منجر شد.

یکی از پیامدهای جنبش مشروطه، انقلاب فرهنگی و دگرگون شدن مفاهیمی مانند دولت و ملت بود. در تعاریف مدرن و مترقی، دولت ارگانی است در خدمت رفاه ملت و حافظ استقلال کشور. در دوران پهلوی اول، شاه خود را به عنوان تنها رهبر صلاحیت‌دار، مدعی پیشرفت و تحقق جامعه جدید می‌دانست.

نظریه‌پردازان غربی هم تأسیس یک حکومت سکولار و طرف‌دار غرب در ایران را پیش‌شرط رشد زیرساخت‌های سرمایه‌داری می‌دانستند و از آن حمایت می‌کردند.

بنابراین در فقدان نهادهای پرقدرت و مستقل مردمی در جامعه، تأسیس دولت مقتدر مرکزی به عنوان موتور تغییر جامعه سنتی به مدرن در دستور کار قرار می‌گیرد. رشد ملی گرایی و ایده ساختن یک ملت و مملکت مدرن هم زمنیه ساز روی کار آمدن رضا شاه شد.

اصلاحات شاه در تقویت امنیت داخلی و گسترش دستگاه دولتی و اداری شرایط لازم را برای رشد شهر نشینی، افزایش تولیدات صنعتی و خدمات اجتماعی فراهم می ساخت.

در دوران ساختن ملت و دولت مدرن، نقش زنان در جامعه اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. برای روشنفکران متجدد بهبود وضعیت زنان و توان مندی آنان، یکی از پیش شرط های مهم برای برپایی یک جامعه پیشرفته بود. در زمان سلطنت رضا شاه برای اولین بار مسئله زنان در مرکز توجه قرار گرفته و دولت یک برنامه مشخص برای بهبود شرایط اجتماعی آنان ارائه می‌دهد.

البته به کار گرفتن سیاست های مترقی به نفع زنان، تنها نتیجه افکار فردی شاه نبود ، بلکه هم چنین محصول تلاش روشنفکرانی چون دهخدا، محمد تقی بهار، تقی زاده و کسروی وهمه زنانی بود که در جنبش مشروطه خواهی به فعالیت‌های اجتماعی سیاسی و فرهنگی روی آورده بودند. زنان فرهیخته ای مانند محترم اسکندری، فخر آفاق پارسا، صدیقه دولت آبادی ، مستوره افشار، نورالهدی منگنه و دیگران با فعالیت‌های گسترده مسائل زنان را در روزنامه های خود و جامعه مطرح می‌کردند.

مهم‌ترین مسائلی که زنان در آن عصر با آن روبرو بودند عزلت و جداسازی جنسیتی در حوزه عمومی، بی‌سوادی، ارتقا سطح زندگی و بهداشت، پایین بودن سن ازدواج دختران(۱۰ تا ۱۳ سال)، نداشتن حق طلاق و مشروعیت تعدد زوجات بود.


انتقاد از حجاب و روبنده داشتن از جمله مسائلی بود که در گفتمان‌های اجتماعی و انتقادی آن زمان به دفعات مطرح شده و به خصوص ازحجاب به عنوان معضل اصلی و یکی از مهم‌ترین دلایل عقب افتادگی زنان یاد می‌شد.

زنانی مانند صدیقه دولت آبادی که با شجاعت تمام و پرداختن هرینه سنگین (تهدید و تبعید) به انتقاد از حجاب می‌پرداختند نقش مهمی درترویج گفتمان برابری درجامعه زمان خود داشتند.

رضا شاه پس از سفر به ترکیه در سال ۱۹۳۴ و ملاقات با آتاتورک تحت تأثیر اصلاحات او در زمینه حقوق زنان قرار می‌گیرد. زنان ترک دیگر ملزم به داشتن حجاب اجباری نبودند و جداسازی جنسیتی در حوزه عمومی لغو شده بود.

همچنین زتان ترک حق رای دادن و انتخاب شدن داشتند. قانون تعدد زوجات و یا چند همسری رسما ممنوع و زنان ترک حق طلاق را در ۱۹۲۶ به دست آورده بودند.

در فرهنگ ایرانی اسلامی‌کنترل بدن و رفتار زنان مهمترین ابزار تحمیل قدرت مردانه در سیستم پدرسالاری است. و سرکوب هویت زنانه از طریق پوشش تحمیلی در مذهب، فرهنگ و عرف جامعه مقبولیت و رسمیت یافته وهم به عنوان ارزش و اصالت اخلاقی در روان جامعه درونی شده، سنتی که قرن‌ها پا برجا بود و هرگز نمی‌بایست مورد تردید قرار گیرد.

برخورد با هویت زنانه هم در گفتمان مدرن و هم در تفکر دینی تنها برخوردی نظری و ذهنی با مفهوم زنانگی نیست. بلکه در درجه اول این هویت فیزیکی زنانه و یا پیکر اوست که مورد بحث است. این سر و وضع اوست که باید تغییر کند. که عرصه نبرد میان سنت و تجدد است.

بنابراین کشف حجاب شاهی در ۱۹۳۶ نماد تصفیه حساب با سنت وسر آغاز دوران جدید و تحمیل حجاب پس از انقلاب ۱۹۷۹ سمبل احیای سنت، ارزش های بومی و بازگشت به خویش است!


با تاسیس کانون بانوان در سال ۱۹۳۵ دولت فعالیت‌های رسمی خود را در زمینه تبلیغ کشف حجاب و ورود زنان به محافل اجتماعی آغاز کرد. این کانون با برگزاری جاسات سخنرانی مسائل زنان را به بحث می گذاشت.

استقبال لایه‌های متجدد شهری از اقدامات دولت در زمینه آزادی زنان، به کشف حجاب گروهی از زنان تحصیل کرده قبل از صدور فرمان رسمی آن منجر شده بود. این زنان حتی از حمایت پلیس هم برخورداربودند و بعضی از آنان مانند صدیقه دولت آبادی بدون حجاب به سر کار خود در ادارات دولتی حاضر می‌شدند.

تحمیل بی‌حجابی در ۱۹۳۶ با مخالفت شدید روحانیت و مقاومت لایه های سنتی جامعه روبرو شد و به دستور رسمی دولت و با به کار گیری خشونت از تردد زنان با حجاب در اماکن عمومی جلوگیری می‌شد. از آن‌سو کشف حجاب از طرف زنان آزادی خواه و اصلاح طلبان طرفدارغرب مانند تقی زاده و اپوزیسیون چپ با استقبال شدید روبرو شد.

مخالفت روحانیت شیعه و مراجع تقلید با سیاست های تجددمحور و زن‌محور تاثیری بر شاه و سیاست‌های او در مورد زنان نداشت. با روحانیون مخالف هم به شدت برخورد می‌شد. اما تلقی شخص رضا شاه و سیاست‌مداران آن دوران در دفاع از آزادی زنان درچارچوب حفظ ساختار پدرسالارانه خانواده و حفظ نقش مرد به عنوان جنس برترخلاصه می‌شد.

بنابراین رضا شاه با وجود اقدام به کشف حجاب که عملی بسیار رادیکال در آن زمان بود، در ادامه اصلاحات به نفع زنان را با تصویب قوانین مدنی در سایر زمینه‌ها تکمیل نمی‌کند.

بکارگیری قوانین مدنی و سکولار با تاثیر از قوانین فرانسه در تمام زمینه‌ها به جز امور مربوط به خانواده انجام گرفت. ولی قوانین شرع در زمینه حقوق مرد و زن در اکثر موارد تغییری نکرد. تنها در زمینه ازدواج سن قانونی دختران برای شوهر کردن از نه سال به پانزده سال تغییر می‌کند که مهم‌ترین دگرگونی در زمینه حقوق مربوط به ازدواج در آن زمان بود.

اجباری کردن آموزش برای زنان، ورود آنان به دستگاه اداری، حوزه تولید و کشف حجاب را می‌توان به تعبیری عقب راندن پدرسالاری عمومی و دینی دانست. با این وجود، زنان در زمان رضا شاه صاحب حق رای نشدند. در حوزه پدرسالاری خصوصی، تعدد زوجات لغو نشد و زنان حق طلاق و حضانت اطفال را بدست نمی‌آورند.

در سال‌های آخر سلطنت رضا شاه، با سرکوب احزاب اپوزیسیون، نبود دموکراسی و انتخابات آزاد، زمینه برای گسترش فعالیت‌های مستقل زنان در خارج از دستگاه دولتی محدود شده و سرانجام تمام فعالیت‌های زنان در خارج از کانون‌های دولتی ممنوع و مطبوعات مستقل آن‌ها توقیف می‌شوند.

مبارزات زنان دراواخر دوره قاجار و سلطنت رضا شاه در چارچوب ملی‌گرایی و مبارزه با استعمار و کسب استقلال سیاسی و پیشرفت ملت مطرح بود.

زنان آزادی خود را پیش‌شرط ایجاد یک جامعه مترقی می‌دانستند و با تلاش بی‌وقفه به بخشی از خواسته‌های خود در زمینه مشارکت اجتماعی، آموزش و اشتغال دست یافتند. این پیشرفت‌ها اما باعث راه‌یابی آنان به حوزه سیاست که کاملا در انحصار مردان بود نشد. قانون انتخابات دست نخورده باقی ماند و زنان به حق رای دادن و انتخاب شدن دست نیافتند!

Share/Save/Bookmark

بخش نخست:
هویت جویی زنان در تاریخ معاصر
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)