تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
زنان آمریکا در ۵۰ سال گذشته

«وقتی همه چیز تغییر کرد»

برگردان؛ ونداد زمانی

خانم گیل کولینز، عضو سابق هیئت تحریریه‏ی نیویورک‏ تایمز کتابی را با عنوان «وقتی همه چیز تغییر کرد»1 به بازار عرضه کرده است که در آن مروری بسیار جالب بر موقعیت اجتماعی زنان آمریکا از سال ١٩٦٠ میلادی تاکنون داشته است.

ترکیب مشترکی از ارائه اطلاعات تاریخی- اجتماعی با استاندارد تحقیقات دانشگاهی و نیز زبانی ملموس اما سرشار از طنز، اثر این زن نویسنده را دست یافتنی و حقیقی کرده است.

نگاه ژورنالیستی خانم کولینز در این کتاب، به تاریخچه‏ی دستاوردهای زنان آمریکا در نیم قرن گذشته محدود نمی‏شود بلکه تلاش اصلی او در این جهت است که تصویری از برداشت‏ها و پیش‏فرض‏های جامعه‏ی دهه‏ی شصت میلادی از زندگی زمان آمریکایی ارائه بدهد.

این روزنامه‏نگار معتقد است بخش بزرگی از زندگی زنان امریکایی به برداشت و توقع جامعه از آن‏ها گره خورده بود. از این روی گیل کولینز با ظرافت و زیرکی تمام با موازی نشان دادن حوادث و تغییرات بزرگ اجتماعی و موقعیت زنان به نوعی افشاگری رندانه دست زده است‏، هرچند ضمن وفاداری اش به عنوان کتاب از تغییر اساسی شرایط زندگی زنان سخن می‏گوید ولی در کنار آن نیز از یک امّای بزرگ در متن کتاب‏ نگه‏داری می کند.


مردان آمریکایی در دهه‏‌ی شصت میلادی و اوج رونق اقتصادی

او روایت و باز‏خوانی گذشته را از خانه های کوچک بیرون شهر دهه‏ی ۶۰ شروع می کند، جایی که در تخیل نسل جدید به محله‏های عجیبی می ماند که مردان متاهل سرخورده با کت و شلوارهای خاکستری‏ با زنان همیشه مست همسایه رابطه داشتند.

اما اسطوره‏ی شهری که سال ۲۰۰۹ از آن دوران دارد کجا و اسطوره‏ای که آنها در سر می‏پروراندند کجا؟

«پیش از سال ۱۹۶۰، آمریکا دیگر کشوری با اقتصاد متمرکز بر کشاورزی نبود و تنها ۳۰ درصد خانواده‌ها در روستاهای کشور زندگی می‏کردند. کشور در اوج رونق اقتصادی بود و دامنه‏ی ثروت حتی لایه‏های پایینی جامعه (طبقه کارگر) را نیز در‏بر گرفته بود. ۶۰ درصد مردم صاحب خانه بودند و همه تلاش می‏کردند تا به رویای زندگی آمریکایی (داشتن شغل خوب و خانه‏ای در حومه‏ی شهر و دارا بودن یک خودرو و بچه‌‏های خوبی که به مدارس خیلی خوب می‏روند تا زندگی بهتری از والدین‏شان داشته باشند) جامه‏ی عمل بپوشانند.»

هر چند محله‌‏های شیک بیرون شهر آن‏زمان در برابر خانه‏های قصر مانند امروز حومه‏ی شهر بسیار بی‏رونق بوده‏اند ولی همین هم برای مردمی که با تلخی تمام سختی‏های جنگ جهانی دوم و رکود اقتصادی بعد از آن را تجربه کرده بودند رویای محدود دهه‏ی ۶۰ نعمتی بزرگ بود.

چنین بود که وقتی زوج جوانی آرزوی سکونت در محله های بیرون شهر را عملی می‏دید، پله‏ی بعدی تمول را هم در این می‏یافت که افتخار بازگشت به آشپزخانه را نصیب زن‏‏های خانواده سازد.در دوره‏ی رونق اقتصادی، زن‏های سیاه‏پوست آمریکایی ماندن در خانه و نگه داری از بچه های خودشان را به کار در خانه‏ی دیگران و سرپرستی بچه‏های غریبه ها ترجیح می‏دادند.

علاوه بر آن امکان داشتن ماشین ظرف‏شویی، رخت‏شویی و خشک‏کن، غذای آماده‏ی یخ‏زده، انواع کتاب‏های آموزش آشپزی در ١٠ دقیقه و یخچال برای نسلی که داشتن آب لوله‏کشی را موهبت می‏دانست, خوش‏بختی محض بود.

شکی نیست که همه‏ی واقعیت هم تنها مد روز و تبلیغات وسیع برای جذاب نشان دادن زن خانه‏دار نبود. آمار نشان می‏داد که زنان خانه‏دار تا ۵۵ ساعت در هفته کار می‏کنند و عملاً هر چه بر اسباب راحتی کار در خانه افزوده می‏شد، به همان اندازه نیز ریخت و پاش و مصرف اعضای خانواده افزایش می‏‌یافت.


زن خانه‏دار و خوش‏بخت دهه‌ی شصت آمریکا

ناگفته نماند که در همان دوران طلایی زن آمریکایی با روپوش آشپزخانه، ۴۰ در صد زنان متاهلی که کودکان دبستانی داشتند، شغلی به غیر از خانه داری را دارا بودند.

با از راه رسیدن زنانی که در جست‏و‏جوی حقوق هم‌‏‏جنسان خود بودند، تلاش‏گرانی چون «بتی فردیناند»، که سعی کردند تا رنج زنان خانه‏دار را آشکار کنند، زلزله‏ای اسطوره‏ی زن شاد خانه‏دار را تکان سختی داد.

اما نکته‏‏‌ی دیگر این است که خانم نویسنده بار دیگر ماجراها را به طور موازی بازگو می‏کند. یعنی از طرفی به فعالیت زنان فمینیست می‏پردازد اما در همان حین هم به جمع‏آوری ماجراهای رایج آن زمان نظیر محکوم ‏شدن یک زن در دادگاه مربوط به جریمه‏های ترافیکی به خاطر این پوشیدن شلوار به جای دامن در جلسه‏ی دادگاه و یا زن وکیلی در ایالت می‏سی‏سی‏پی که به خاطر پوشیدن لباس غیررسمی و شلوار لی موکلان‏اش را از دست می‏داده، پرداخته است.

برخی روی‏دادهای جامعه به گونه‏ای تراژدیک در کتاب بازگو می‏شوند, مثلاً داستان « ویولا لیوزو »،مادر پنج فرزند در حال رانندگی به سمت یگ گرد‏هم‏ایی زنان فینیست درون ماشین به ضرب گلوله‏ی اعضای کوکلاس کلان به ضرب گلوله کشته می شود. پلیس شهر در توضیح علت کشته شدن او اعلام می‏کندکه این زن در حین رانندگی زیادی به مرد سیاه پوست همراه‏اش چسبیده بوده است.


زنان فمینیست، تلاش‏گران جنبش زنان

نویسنده ما را به مبارزات زنانی که در جنبش حقوق مدنی شرکت داشته‏اند، به مبارزه با قوانین ضد زن و از آنجا به موج رو به رشد مد و سلیقه ساخته شده توسط زنان رهنمون می‏کند. گیل کولینز به همه جا سر می‏کشد، او از محبوبیت شغل جدید مهمان‏داری هواپیما می‏گوید که به نوعی یادآور جذابیت زن خانه‏دار شدن اوائل دهه ٦٠ است.

زنان بی‏چاره‏ی کمرباریک و جوانی که عملاً برای حفظ شغل‏شان باید لاغر می‏ماندند و دست‏های‏شان را نرم و لطیف نگه می‏داشتند. نویسنده از زنان شاغل ولی مجرد و نمونه‏ای که از رفتار آنها ساخته شده بود گزارش می‏دهد، زنان جوانی که با پشتکار تمام مشغول لوندی و طنازی بوند تا مدیران شرکت را وسیله‏ی ترقی شغلی خود بکنند در شرایطی که عملاً زنان, حتی با و جود قابلیت‏های مساوی، بسیار کمتر از مردان دست‏مزد می‏گرفتند.

امروز، به یمن تلاش زنان، بخش بزرگی از نابرابری‏های اجتماعی برطرف شده است امانویسنده با این شبهه کتاب را به پایان می‏رساند که بدون شک نسل بعدی زنان، بسیاری از کارها و پندارهای اجتماعی ساخته شده برای زنان معاصر را به سخره خواهد گرفت. این همان کاری‏ست که گیل کولینز در مورد نیم قرن گذشته انجام داده است.

Share/Save/Bookmark

1-Gail Collins, When Everything Changed: The Amazing Journey of American Women from 1960 to the Present, Little, Brown, 471 pp
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)