تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
حاشیه‌نویسی بر مجموعه‌شعر «پرسه‌های متلاشی»، نوشته‌ی پریماه اعوانی

یادداشت‌نوشتن به مثابه‌ی مقاومت

رامتین کریمی

یک – اگر به مجموعه‌شعرهای منتشر شده در سه- چهار سال اخیر نگاهی بیندازیم، به ساد‌گی به این نتیجه می‌رسیم که یک گرایش شعری خاص، تقریباً فراگیر شده است. در قریب به اتفاق کتاب‌های شعر، نوعی رمانتیسیسم خام غلبه دارد. به‌کارگیری تعابیر احساسی از «امر روزمره» و بیان مستقیم و پرداخت‌نشده‌ی آن‌ها در متن، به عام‌ترین روش شعر‌نویسی زمانه‌ی حاضر بدل شده است.


پرسه‌های متلاشی / پریماه اعوانی

در فراسوی وجه همه‌گیر شعر امروز عقیده‌ای جریان دارد که بنا بر آن، شعر کالای فرهنگی لوکسی است که خوشایند فرهنگ خاص طبقه‌ی متوسط شهر‌نشین باشد؛ به این ترتیب نخستین و مهم‌ترین خصوصیت شعر مورد نظر این عقیده، سهل‌الوصول بودن «معنا»ی آن است. قابلیت خوانده‌شدن تنها نقطه‌ی عزیمت گفتمان شعری مورد اشاره است؛ چرا که در برابر داده‌های نظری و مانیفستیک نحله‌های مختلف شعری از دهه‌ی چهل به این سو، نه‌تنها گزاره‌ی تئوریک فلسفی و یا دست‌کم زیباشناسانه‌ی تازه‌ای در اختیار ندارد، که هنوز نتوانسه نظریاتی را نقادی کند که برسازنده‌ی پیشرَوی و گسست بوطیقایی گونه‌های مختلف شعر گذشته‌ی فارسی است.به این ترتیب شاعرانی که در موقعیت شعری شرح داده شده قلم می‌زنند، با وجود یک خلأ نظری در بنیان و خاستگاه نفس نوشتن‌شان، ناگزیرند تا پیشینه‌ای برای این نوع از شعر بتراشند و در نبود تئوری لااقل بتوانند این شعر را نام‌گذاری کنند.

«بازگشت به نیما» ماحصل فقدان بن‌مایه‌های نظری در شعر «جریان اصلی» در چند سال اخیر است؛ اشاره به سویه‌ی سهل‌و‌ممتنع شعر فرخزاد و منتزع کردن این وجه از شعر او از موقعیت تاریخی‌اش و به این ترتیب سرپوش‌گذاشتن بر رادیکالیته‌ی تاریخی شعر فرخزاد، نیز در همین راستا معنا می‌یابد. اما از منظری دیگر، می‌توان به وجود آمدن چنین جریانی را آگاهانه تلقی نکرد و آن را نتیجه‌ی طبیعی افول دو گرایش غالب شعری در سال‌های قبل دانست؛

یکی آرمان‌گرایی دهه‌های چهل و پنجاه که شعر آن دوران را در مرکز توجه قرار می‌داد و پس از انقلاب با فروکش کردن فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی آرامان‌خواهانه، طبعاً از آن توجه عمومی نیز کاسته شد؛ و دیگری آوانگاردیسم شعر دهه‌ی هفتاد که کم‌مخاطبی ذاتی آن بود. به این ترتیب از میانه‌های دهه‌ی هشتاد گرایشی محافظه‌کارانه از سرخورد‌گی عام فرهنگی از هردوی گفتمان‌های شعری نام‌برده بهره جست و به شکلی ناآگاهانه در حدفاصل آن دو شعر (از نظر مشخصات بوطیقایی) بازتولید شد. به همین دلیل است که نام‌های شاخص این جریان، همگی شاعرانی هستند که در دهه‌ی شصت شروع به نوشتن کرده‌اند.

اگر بخواهیم برای نسبت ماهیت این شعر‌ها با شعر در دهه‌ی هفتاد و به‌خصوص شعر براهنی، مثالی تاریخی بزنیم، می‌توان این گرایش شعری را با شعر نئوکلاسیک یا نوقدمایی دهه‌ی سی مقایسه کرد؛ شعر‌هایی مثل شعر توللی و نادرپور و ابتهاج که در آن سال‌ها نسبت به شعر شاعران نیمایی با استقبال بیشتری مواجه بودند. شاید فرهنگ طبقه‌ی متوسط ایرانی هنوز نتوانسته با وجه رادیکال شعر دهه‌ی هفتاد ارتباط برقرار کند، آن‌چنان که در دهه‌ی سی با شعر نیما و پیروان راستین‌اش برقرار نکرده بود.

دو– کلیت بند قبل در جهت آن بود تا فضایی ترسیم شود که به کلیت بحث‌های باب روز درباره‌ی شعر، شکل می‌دهد. با توجه به چنین فضایی، و برای مقابله‌ی با آن، وظیفه‌ی منتقد شعر است تا هم‌زمان با برخورد انتقادی با مجموعه‌شعر‌هایی که توسط جریان اصلی تولید می‌شود، درباره‌ی معدود کتاب‌های شعری که بیرون از خواست محافظه‌کارانه‌ی «ساده‌نویسی» نوشته می‌شوند، نیز بنویسد و لااقل فضای حاکم بر ژورنالیسم شعر را متعادل کند.

آن‌چه برای نوشته‌شدن شعر‌هایی جدا از وجه غالب شعر‌نویسی امروز بستر می‌سازد، مقاله‌ها و یادداشت‌های ایجابی منتقدان است که راجع به گونه‌های دیگر شعری نوشته می‌شود. با توجه به توزیع نامناسب کتاب‌های شعر، و انتشار کتاب‌های شعر جدی و مایه‌دار توسط ناشران کوچک و حاشیه‌ای، و نیز روی آوردن یکی- دو بنگاه انتشاراتی شناخته‌شده به چاپ شعر‌های بفروش و عامه‌پسند متعلق به جریان اصلی، اهمیت چنین کاری دوچندان می‌شود.

درواقع برای پیش‌گیری از اتفاقی که برای قصه‌نویسی افتاد، باید از شعر‌های حاشیه و اقلیت حرف زد و درباره‌ی‌شان نوشت. در قصه‌نویسی، بازی جایزه‌های ادبی و لابی ناشران در مطبوعات به خاطر گردش ناچیز سرمایه در بازار کتاب‌های قصه‌ی کوتاه و رمان، سلیقه‌ی مخاطبان ادبیات داستانی را تنزل داد و تلقی عام از ادبیات جدی را به سمت نوعی ادبیات درون‌ماند‌گار که نه دغدغه‌ی پیشروی بوطیقایی دارد و نه هیچ نسبتی با «امر کلی» برقرار می‌کند، چرخاند. چنین پروژه‌ای برای شعر نیز طراحی شده است و باید در همین ابتدای کار تمام‌قد در برابر آن ایستاد.

مجموعه‌شعر «پرسه‌های متلاشی»، یکی از کتاب‌هایی است که بیرون از دایره‌ی محافظه‌کارانه‌ای که شرح داده شد، نوشته شده است. اولین مشخصه‌ی کتاب این است که مشخصاً در یک سنت شعری خاص نوشته شده و خواندن یک شعر از کتاب کافی است تا نیای شعری و پیوستار نظری‌ای که کل مجموعه در دل آن به وجود آمده، مشخص شود. «پرسه‌های متلاشی» به شکل واضح و وفادارانه‌ای در سنت «شعر حجم» نوشته شده است.

چنین چیزی به خودی خود و پیش از بررسی کیفیت شعر‌های کتاب (که مسأله‌ی این یادداشت نیست)، و با توجه به وجه همه‌گیر شعر‌نویسی امروز، حائز اهمیت است. منظور این نیست که «پرسه‌های متلاشی» جدا از شناسنامه‌ی ژنریکش حرفی برای گفتن ندارد؛ اتفاقاً این کتاب شعر‌هایی دارد که نشان‌دهنده‌ی تسلط شاعر بر نظریه‌ی شعر حجم و نیز خلاقیت او در ساختن سطر‌های درخشان است. اگر نبود زبان تخت و یک‌نواخت همه‌گی شعر‌ها، «پرسه‌های متلاشی» چیزی از بهترین و نمونه‌های شعر حجم کم نداشت.

سه- انتشار هر مجموعه‌شعر در سنت شعر حجم، از یک مسأله‌ی بزرگ در شعر مدرن فارسی لایه‌روبی می‌کند و آن مسأله را دوباره پیش روی منتقد شعر قرار می‌دهد. در دهه‌های چهل و پنجاه توسط شاعران توان‌مندی (فارغ از دسته‌بندی نادقیق کار این شاعران تحت عناوین «شعر دیگر»، «شعر حجم» و «موج نو») مثل بیژن الاهی، هوشنگ چالنگی، یداله رویایی، پرویز اسلام‌پور، بهرام اردبیلی، محمدرضا اصلانی، احمدرضا چه‌کنی، محمود شجاعی، فیروز ناجی، سیروس رادمنش و... با همه‌ی تفاوت‌هایی که با یکدیگر دارند، شعر‌هایی نوشته شده که هنوز دست‌نخورده و نقادی‌نشده باقی مانده‌اند. به نوعی می‌توان گفت این بخش مهم و قابل توجه از شعر دهه‌ی چهل یک حفره‌ی بزرگ انتقادی را در تاریخ شعر فارسی به وجود آورده است. از میان همه‌ی این شاعران تنها شعر رویایی عملاً مورد توجه قرار گرفته و کار مابقی آنان به خوبی نقد نشده است.

فاصله‌ی این شعر‌ها از قرائت سارتری ادبیات متعهد، و از یک سو مورد توجه واقع شدن برخی از این شاعران توسط دربار شاه، دافعه‌ای ایجاد کرد تا در همان زمانِ نوشته‌شدن با سکوت منتقدان مواجه شوند. از رویکرد عارفانه و غیر نقادانه‌ی برخی از پیروان این نحله‌ی شعری که بگذریم، به غیر از نوری‌علا هیچ منتقدی هنوز به تفصیل این شعر‌ها را نقادی نکرده است. حتا مهم‌ترین و پرکار‌ترین منتقد شعر مدرن فارسی، یعنی براهنی نیز به جز در مورد رویایی هیچ کاری روی شعر شاعران نام‌برده انجام نداده و تنها در مقاله‌ی «نگاهی تئوریک به دو کتاب «شعر، به دقیقه‌ی اکنون» از کتاب «گزارش به نسل بی‌سن فردا» اشاره‌ای گذرا داشته به تک‌شعر‌هایی از برخی آن‌ها.

«مانیفست شعر حجم» که توسط رویایی نوشته شده و تعدادی شاعر و هنرمند دیگر امضایش کرده‌اند، به نوعی بر دوش این شعر‌ها سنگینی می‌کند. شخصاً معتقدم که منتقد این شعر‌ها باید محتویات آن مانیفست را فراموش کند و بی هیچ واسطه‌ای با متن شعر‌ها مواجه شود. مسأله‌ی جالب این‌جا است که تعداد نقد‌هایی که بر مانیفست شده (فارغ از یادداشت‌هایی که در دهه‌ی هفتاد درباره‌ی شعر رویایی نوشته شد)، بسیار بیشتر از نقد‌هایی است که بر کار شاعرانی که آن را امضا کرده‌اند نوشته شده است. منتقد باید از این‌گونه شعر‌ها عرفان‌زدایی کند (کاری که داریوش مهبودی در مقاله‌ی اخیرش در وبسایت وازنا به خوبی انجام داده است)، خوانش عرفانی و رمز‌ و ‌راز‌گونه از شعرهای مورد بحث هیچ کار انتقادی‌ای صورت نمی‌دهد و فقط فضای پیرامون این شعر‌ها را گنگ‌تر می‌کند.

شناسنامه‌ی کتاب:

پرسه‌های متلاشی / پریماه اعوانی / نشر تپش نو / چاپ اول ۱۳۸۹/ ۵۷ صفحه / ۲۰۰۰ تومان

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

این «حاشیه‌نویسی» دیگر چیست؟
یک کلمه راجع به خود کتاب حرف زده نشده و یک سطر از شعرهای کتاب را مثال نیاورده است.

-- بدون نام ، Nov 5, 2010

راستی اگر آن بلایی که سر داستان آمد سر شعر هم بیاید چه می‌شود؟
این دو مقوله را زیادی جدی گرفته‌اید.
توی این مملکت ادبیات در اولویت نیست. طوری از توطئه حرف می‌زنید که آدم فکر می‌کند مسأله سیاسی است.

-- بدون نام ، Nov 5, 2010

من این کتاب را خوانده‌ام و با نظر نویسنده موافقم.
درضمن باید بگویم اشاره‌ای که با کالایی شدن شعر دارید خیلی دقیق است و باید بیشتر به آن توجه کرد.
سپاس از مقاله‌ی خوبتان.
سودابه رضایی.

-- سودابه ، Nov 5, 2010

ما چگونه بفهمیم که در رابطه‌های محدود جامعه‌ی ادبیات کدام بادداشتها بر اساس رابطه است و کدام بر اساس حقیقت؟
همین نویسنده گاهی چنان کتابی را می‌کوبد که انگار مولف آن جرم کرده آن را نوشته و گاهی (مثل این یادداشت) از شاعر حسابی تعریف می‌کند؟
پریماه اعوانی بیاید صادقانه بگوید که منتقد را می‌شناسد یا نه؟

-- بدون نام ، Nov 5, 2010

باید رفت و این کتاب را خواند و آن را گذاشت کنار همان شاعرانی که ناک برده شده اند و دید آیا واقعا کنار بیژن الهی ها چیزی برای گفتن دارد یا نه؟

-- بدون نام ، Nov 5, 2010

این آقای رامتین کریمی مقالات جون داری می نویسه. از رادیو زمانه ممنونم

-- بدون نام ، Nov 5, 2010

بهتر بود آن رمانتیسیم خامی که راجع به آن حرف زده شده را با مثالهایی نشان می دادید.
در هر صورت مقاله ی جالبی بود و برای من که چند سالی است از شعر دور شده ام خیلی چیزها را روشن کرد.

-- بدون نام ، Nov 6, 2010

با اینکه کتاب خوبی بود ولی از کتاب کمتر صحبت شده و بیشتر حاشیه نویسی بوده ولی در کل با نظر نویسنده موافقم

-- میثم ، Nov 6, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)