خانه > کتاب زمانه > Nov 2010 | |
Nov 2010بررسی کوتاهِ «عرفان و رندی در شعر حافظ»، نوشتهی داریوش آشوری عرفان و رندی در فرهنگ ایرانیعلی صیامی: رندی، چه در معنای اوجِ آزادگیِ فردیاش و چه در معنای «مردِ رندی»اش به رفتارِ نهادینه در اخلاق جمعیِ ما ایرانیها تبدیل شده است. این رفتار ایرانی در خدمت خودپرستی و خودخواهی قرار گرفته و میگیرد، و در خود خصلتِ در نقدی بر مجموعه شعر «آبی ملحوظ» از هوشنگ چالنگی عریانی غریب دل و لبها در شعر چالنگیمیترا سرائی اصل: «هوشنگ چالنگی»، از شاعران مطرح موج نو و به روایتی پدر معنوی شعر مدرن خوزستان است. او را جزو بانیان جریان «شعر دیگر»، امضاءكنندگان اصلی بیانیهی «شعر حجم» و پایهگذار «موج ناب» طی دهههای چهل و پنجاه دانستهاند. از او دو مجموعه شعر منتشر شده است. از آن میان در این مقاله به «آبی ملحوظ» و عریانی غریب دل و لبها در شعر چالنگی میپردازم. سال قاتل بودن منعلی صیامی: بهکارگیری نیروهای امنیتی رژیمهای دیکتاتوری و فاشیستی توسط رژیمهای جانشین نه امر تازهایست و نه عجیب وغریب. اما هشیاری نیروهای روشنفکری در استفاده و سوءاستفاده از این امر برای اجرای عدالت هم چیزی نیست که بتوان از کنارش گذشت. فریدریش کریستیان دلیوس یکی از این روشنفکران و نویسندهی رمان «سال قاتل شدن من» است. به این کتاب نگاهی میاندازیم. دربارهی مجموعهقصهی «پرترهی مرد ناتمام»، نوشتهی امیرحسین یزدانبد، برندهی جایزهی دولتی گام اول ادبیاتی همخوان با سیاستهای حاکمیتفرید فروهر: تکنوکراتهایی که در دههی ۷۰ به بدنهی قدرت راه یافته بودند و شاخهی فرهنگی آنها هیچ امیدی به مردمیشدن ادبیات «دفاع مقدس» و «اسلامی- انقلابی» نداشت، با پرورش نیروهای فرهنگی خود، پروژهای بلندمدت را طرح زده بودند که میتوان آن را «سیاستزدایی» از ادبیات نامید. همزمان با سیطرهی گروهی خاص در مطبوعات، چند ناشر مشخص نیز قدرت گرفتند و ناشرانی که قبلاً به انتشار آثار ادبیات مستقل روشنفکری میپرداختند، تضعیف شدند. نقدی بر مؤخرهی دفتر شعر «برای بنفشه باید صبر کنی»، نوشتهی مسعود احمدی در غیاب نظریهی ادبیرامتین کریمی: شاید بیشترین چیزی که بحثهای پیرامون شعر را اخته نگه میدارد و مانع آن میشود که بحثهای تئوریک منجر به گسستی همگانی از گرایشهای ذوقی و موروثی شود، «عامی» بودن بیشتر شاعران مملکت ما است. اما شاعر عامی چگونه شاعری است؟ مشخصاً منظور آن نیست که شاعران مورد نظر سطح فرهنگی پائینی دارند، طبعاً کسی که با کتاب و ادبیات حشر و نشر دارد، نمیتواند عامی به این معنا باشد؛ چه رسد به اینکه نویسندهی کتاب و تولیدکنندهی کالای فرهنگیای مثل «مجموعهشعر» باشد. بازسازی نگاه مردانه در زنانسعید سبزیان: داستانهای مجموعهی «قطار در حال حرکت است» نوشتهی میترا داور مصداق نوشتار زنانه است. نوشتار زنانه نوعی نوشتار عصیانی است که تن به معیارهای فرهنگ مسلط مردسالار نمیدهد، نوعی «گذر» از مرزهایی است که «مردانه»، تحمیلی یا القایی تلقی میشوند. یکی از مهمترین موضوعات مهم دیگر در داستانهای این مجموعه، بازنگری در اسطورهی اقتصادی – بارداری دربارهی زنان و فروریزی آن در جهان داستانهای این کتاب است. حاشیهنویسی بر مجموعهشعر «پرسههای متلاشی»، نوشتهی پریماه اعوانی یادداشتنوشتن به مثابهی مقاومترامتین کریمی: برای پیشگیری از اتفاقی که برای قصهنویسی افتاد، باید از شعرهای حاشیه و اقلیت حرف زد و دربارهیشان نوشت. در قصهنویسی، بازی جایزههای ادبی و لابی ناشران در مطبوعات به خاطر گردش ناچیز سرمایه در بازار کتابهای قصهی کوتاه و رمان، سلیقهی مخاطبان ادبیات داستانی را تنزل داد و تلقی عام از ادبیات جدی را به سمت نوعی ادبیات درونماندگار که نه دغدغهی پیشروی بوطیقایی دارد و نه هیچ نسبتی با «امر کلی» برقرار میکند، چرخاند. نگاهی به دو کتاب مهدی ربّی: «آن گوشهی دنج سمت چپ» و «برو ولگردی کن رفیق» سقوط آزاد یک قصهنویسرامتین کریمی: کلیت این یادداشت کوتاه بر آن است تا نشان دهد کتاب دوم مهدی ربّی، «برو ولگردی کن رفیق»، از نظر ارزش ادبیاش فرسنگها با کتاب نخست او، «آن گوشهی دنج سمت چپ»، فاصله دارد؛ و نویسنده نسبت به کتاب اولش پیشرفت که نکرده است هیچ، دچار دستورالعمل عام حاکم بر فضای قصهنویسی این چند سال شده و به طرز تأسفآوری سقوط کرده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|