رمانهای جنایی در آرژانتینامیر رسولیدر سال ۱۹۴۲ ناگهان نام نویسندهای که تا آن روز کاملاً گمنام بود سر زبانها افتاد: اچ بوستونس دومیکس یک رمان پرفروش و مهیج جنایی منتشر کرده بود با عنوان: «شش وظیفهی دون ایسیدرو پارودی». پشت این نام مرموز دو نویسندهی مهم آرژانتین پنهان شده بودند: خورخه لوئیس بورخس و آدولفو بیوی سزارس. این کتاب سرآغازی برای جنایینویسی در آرژانتین بود. به مناسبت شصت و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت با محوریت ادبیات آرژانتین نگاهی میاندازیم به جنایینویسی در این کشور.
غلبهی جنایت بر عقل رمان جنایی نه تنها باید سرگرمکننده باشد، بلکه بهترین رمانهای جنایی به واقعیتهایی که در جامعه وجود دارد، اشاره میکنند. در بیشتر مواقع چنین است که از طریق جنایتهایی که در جامعه اتفاق میافتد، میتوانیم به شرایط تاریخی و اجتماعی پیببریم. «شش وظیفهی دون ایسیدرو پارودی» بهعنوان نخستین رمان جنایی در آرژانتین با واقعیتهای اجتماعی در آرژانتین در سالهای جنگ جهانی دوم در پیوندی تنگاتنگ قرار دارد. در این رمان روشنفکری و خردمداری روشنفکران آرژانتین قربانی دسیسههای سیاسی و باندبازیهای جنایتکاران میشود. این رمان همانطور که از نامش پیداست، نوعی تقلید یا پارودی هنرمندانه از روی رمانهای جنائی شرلوک هولمز است. دو نویسندهی مهم آرژانتینی، بورخس و سزارس بیشتر از روی تفنن این رمان را نوشتند و با نام مستعار منتشر کردند. با اینهمه این کتاب به دلیل بازیهای روشنفکرانهاش به الگویی برای جنائینویسان آرژانتینی تبدیل شد. در ادبیات آرژانتین همه چیز با بورخس و سزارس آغاز میشود.
در رمان مشترک بورخس و سزارس، دون ایسیدرو را که بیگناه است به قتل متهم و به زندان محکوم کردهاند. او به پشتوانهی هوش سرشاری که دارد از پشت میلههای زندان جنایتهایی را که اتفاق میافتد برای کارگاهان پلیس تحلیل میکند. او در سراسر داستان هیچوقت سلول شمارهی ۲۷۳ را ترک نمیکند و همواره در حل معماهای قتل موفق است. با این همه، و با وجود هوش سرشاری که از آن برخوردار است، نمیتواند خودش را تبرئه کند. دون ایسیدرو در مقابل سیاستمداران فاسد و جنایتکاران و مافیا کاملاً بیدفاع و درمانده است. بوستونس دومیکس(سزارس و بورخس) به درماندگی دون ایسیدرو اشاره میکند و مینویسد: «اما این موضوع هم مثل خود زندگی کسالتآور است.» سزارس و بورخس با نوشتن این رمان راهی برای تسکین کسالت زندگی روزانه پیدا کرده بودند. سزارس اما بار دیگری به اتفاق همسرش، سیلویا یک رمان جنایی دیگر نوشت و با نام «نفرت عشاق از یکدیگر» منتشر کرد. این رمان هم پرفروش بود و با وجود آنکه یک رمان جنائی و یک پارودی است، اما بسیار شاعرانه است. از همان نخستین صفحات کتاب، واقعیت و خیال با هم میآمیزند و هر چه که جلوتر میرویم مرز بین این دو مخدوشتر میشود تا آنجا که سرانجام خود را در یک جهان خیالی و برساختهی تخیل نویسنده مییابیم. روشنفکران معترض و دنیای سایهها هومبرتو هوبرمن، قهرمان داستان که به بیماری کمخونی مبتلاست مدام قرص آهن مصرف میکند. او در جای دورافتادهای به یک مسافرخانه میرسد. در این مسافرخانه اشخاصی سایهوار و مرموز زندگی میکنند و زنی هم با سم به قتل رسیده است. دکتر هومبرتو هوبرمن تلاش میکند معمای این قتل را بگشاید، اما هر چه با خرد و توانایی تحلیل منطقی حوادث در گشودن راز قتل بیشتر تلاش میکند، کمتر به نتیجه میرسد و ابهام در ماجرای قتل به همان اندازه بیشتر میشود. در این رمان هم روشنفکری خردمدار، مغلوب دنیای سایهها میشود و در مقابل جنایتکاران به هیچ نتیجهای نمیرسد. رمان جنایی در سالهای دههی چهل تا هفتاد شرح درماندگی روشنفکری و غلبهی جنایتکاران بر دنیای سیاست در آرژانتین است. در سال ۱۹۷۷ بورخس و سزارس یک بار دیگر با نام مستعار دومیکس یک رمان جنایی منتشر کردند. این آخرین باری بود که کتابی از دومیکس منتشر میشد. در این اثر که «معمای پاریس» نام داشت کارآگاهان سراسر جهان در پاریس گرد هم میآیند که نمایشگاهی برای فنون کارآگاهی و کشف جنایت ترتیب دهند. قرار است که این نمایشگاه در سال ۱۸۸۸ افتتاح شود. اما بهزودی معلوم میشود که عصر طلایی کارآگاهانی مثل شرلوک هولمز گذشته است. این رمان هم یک پارودی و کنایهای از درماندگی روشنفکری در برابر جنایتکاری و تبهکاری انسان بود. شاهکار ادبیات مقاوت رودلفو والش در سالهای دههی پنجاه مهمترین جنایینویس آرژانتین بود. کارآگاه در آثار او یک شخصیت کاملاً زمینی است که با وجود هوش سرشاری که دارد از دیدن واقعیتها سردرگم میشود. در رمان «چشمان خیانتکار» که از مهمترین آثار والش بهشمار میآید، کارآگاه کسی است که بهتر از هر کس دیگری با ابعاد جنون و فقر در اجتماع آشناست. در سال ۱۹۵۶ جناحی از نظامیان که میخواستند با کودتای نظامی، دولت کودتا را از کار برکنار کنند، دستگیر، اعدام و سرکوب شدند. یکی از محکومان به اعدام اما موفق شد از جوخهی اعدام فرار کند. رودلفو والش به جستوجوی این شخص برآمد و از طریق او با ماجراهای پشت پرده، با اعدامها و شکنجهی مخافان سیاسی و بسیاری از فجایع دیگر آشنا شد. او این تجربیات را در رمان «قتل عام سن مارتین»، در قالب یک رمان جنایی منتشر کرد. این اثر که از نخستین نمونههای «ادبیات مستند» است، در آرژانتین به عنوان اثری درخشان از ادبیات مقاوت شناخته میشود. والش در سال ۱۹۷۷ توسط مزدوران دولت کودتا با ضربات چاقو به قتل رسید. زندگی یک «لباس شخصی» انریک مدینا در رمانی به نام «بوکسور» به پیامدهای خشونت در جامعه میپردازد. این رمان که به دلیل پدیدهی «لباس شخصیها» بعد از انقلاب ضدسلطنتی در ایران، و پدیدهی «چماقداران» بعد از کودتای ۲۸ مرداد میتواند برای ما ایرانیها بسیار جالب باشد، سرگذشت بوکسوری است به نام ال دوکی که یک لمپن تمام عیار است. او که در محلهای فقیر متولد شده، ابتدا در دعواهای خیابانی اسم و رسمی به هم میزند و بعدها بوکسور میشود.
اما وقتی که دورانش بهسر میرسد، در خدمت کوتاچیها درمیآید و روشنفکران و فعالان حقوق بشر را نشان میکند و چاقو میزند. سرانجام او که در اثر زیادهروی در مشروبخواری بیمار شده، و در یک زاغه با فلاکت زندگی میکند، با گویههای درونی و در قالب جملاتی ناتمام شرح حال خود را تعریف میکند. این رمان هم بعد از انتشار در سال ۱۹۷۶ از بازار جمع شد و از نمونههای ادبیات مقاومت در یک پیشزمینهی جنائی در آرژانتین است. انریک مدنیا، نویسندهی این رمان اعتقاد داشت که «خشونت میراث فرهنگی آرژانتینیهاست.» «فرشتهها ترانهی تو را میخوانند» رائول آرخمی، جنائینویس دیگر آرژانتینی هم در رمان «و فرشتهها ترانهی تو را میخوانند» به پیامدهای خشونت و دیکتاتوری نظامی در آرژانتین میپردازد. قهرمان این رمان، «ال نگرو» (کاکاسیاه) بعد از سالها از زندان مرخص میشود و در قالب زمان شکسته و با بهیادآوری خاطراتش تصویری از خشونت، تبهکاری و فساد اداری در آرژانتین بهدست میدهد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
والش توسط چاقو به قتل نرسید. بلکه توسط سربازان واحد مهندسی نیروی دریایی آرژانتین در تبادل آتش زخمی و بعد کشته میشود. واقعا فقر اطلاعات نویسندگان بعضی از مقالات در سایتهای خبری فارسی تعجب آوره.
-- بدون نام ، Oct 7, 2010----------------
اشتباه می كنید. بعد از شكایت والش از دولت چند سرباز او را در خیابان با چاقو به قتل رساندند. درین مورد نگاه كنید به منبع زیر. http://de.wikipedia.org/wiki/Rodolfo_Walsh
فرهنگ رادیو زمانه
ممنون از مشاركت شما