تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
رمان «پرونده‌ی نرودا - کارآگاه کایتانو بروله پیگیری می‌کند» نوشته‌ی[1] روبرتو امپوئرو

کتابی که در آن دنیا پشیزی ارزش ندارد

اکبر فلاح‌زاده

یک کارآگاه جوان که در کارش تبحر ندارد، دنبال عشق سال‌های گذشته‌ی قهرمان شاعر، پابلو نرودای محزون می‌گردد. امپوئرو مؤلف این کتاب، در کنار این کار دور دنیا می‌گردد و به تشریح کمونیسم و سرمایه‌داری می‌پردازد – به طوری که این شرح زیاد به اثرش لطمه می‌زند.

کارآگاه جوان هنوز خیلی جوان است و تازه کارش را شروع کرده است. در عوض موکل او مردی پیر و بسیار مشهور، یک افسانه‌ی زنده است: پابلو نرودا. سال ١٩٧٣ است، سال سرنوشت شیلی؛ سالی که دولت سالوادور آلنده سرنگون می‌گردد و دیکتاتوری نظامی آغاز می‌شود.


پابلو نرودا، شاعر شیلیایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل.او در پرونده‌ی نرودا یک کارگاه خصوصی به نام کایتانو بروله را با یک مأموریت عجیب روانه‌ی عالم دنیا می‌کند.

روبرتو امپوئرو که این کتاب را نوشته، خودش شاهد عینی آن سال‌ها بوده و می‌داند از چه سخن می‌گوید. او آن وقت‌ها عضو سازمان جوانان کمونیست بود، به کوبا تبعید شد و در کشورهای سوسیالیستی به مسیری افتاد که او را به لایپزیگ و برلین شرقی کشاند. تمام این شهرها ایستگاه‌های رمانش هم هستند. شعاع دایره‌ی این جغرافیای سیاسی راه به دورها می‌برد.

از این کارها خصوصی‌تر و به طرزی عجیب و غریب محرمانه، وظیفه‌ای است که پابلو نرودا در این رمان به عهده‌ی کارآگاه خصوصی کایتانو بروله2 می‌گذارد. او باید زنی را بیابد که پابلو نرودا اوایل دهه‌ی ١٩٤٠ با او آشنا شده است و احتمال می‌رود که از او صاحب بچه شده باشد. جست‌وجوی این زن با موانعی روبروست چون او گم و گور شده و با هویت‌های مختلف در قاره‌های مختلف می‌چرخد.

و اما کایتانو بروله یک مبتدی صفر کیلومتر است، این نخستین سفارش کاری است که دریافت کرده، و کوچک‌ترین اطلاعی ندارد که که یک کارآگاه خصوصی چگونه وارد کار می‌شود. پابلو نرودا می‌کوشد به وسیله‌ی ادبیات به او کمک کند و به وی توصیه می‌کند آثار ژرژ سیمنون و ماجراهای کمیسر مگره3 معروفش را بخواند.

مطالب این آثار به سرعت به یک سطح معنایی دیگر رمان راه می‌برند. روبرتو امپوئرو چشم‌اندازهای معمول را وارونه می‌کند. نیمکره‌ی شمالی به حاشیه‌ی دنیای ادبی او رانده می‌شوند و امریکای لاتین با تمام اختلافات فرهنگی و بحران‌هایش در مرکز قرار می‏گیرد.

«کمیسر مگره درست مثل آقایان دوپن4 و شرلوک هولمز، صرفاً می‌توانست در کشورهای باثبات و قانونمند مانند ایالات متحده یا فرانسه به شیوه‌ی خودش به تحقیق و جست‌و‌جو بپردازد، جاهایی که یک فلسفه‌ی عقلانی، هستی انسان‌ها را هدایت می‌کرد (...). در مقابل، در کشورهای آمریکای لاتین که بداهه‌گویی، خودسری، و فساد حاکم بود، هر چیزی ممکن بود.

آن جاهایی که یک کشور کمونیستی، کلان‌شهرهای مدرن سرمایه‌داری، زمینداری بزرگ با استثمار فئودالی یا حتی برده‌داری، و جنگل‌های کهنی که در آنها ظاهراً تاریخ از عصر حجر متوقف مانده، همه کنار هم جمع‌اند، از کارآگاه‌های اروپایی هم کاری بر نمی‌آید. موضوع به همین سادگی و روشنی است.»

به این ترتیب می‌شود به محور مرکزی داستان رسید: روبرتو امپوئرو خودش را تفسیر می‌کند، احتمالاً در تلاش برای اینکه آخرین خواننده‌ی نیمکره‌ی شمالی را هم با خود همراه کند، تا هم آمریکای لاتین را با تمام چندجانبگی و همه‌ی دافعه‌هایش به او نشان بدهد، و هم برایش توضیح بدهد که چگونه باید این همه را درک کرد.

این نمونه‌ی آشکاری از تراکم مطلب است. علاوه بر این، یک تناقض درونی هم هست، چون با خواندن کتاب خیلی سریع متوجه می‌شویم که امپوئرو با همه‌ی زمان‌ها و مکان‌های داستان آشناست، و اینکه او می‌توانست خیلی چیزهای بیشتری از مطالب بریده و پراکنده نشان‌مان بدهد.

اما برگردیم به پابلو نرودا، که از مدت‌ها قبل در شیلی افسانه است، و بارها موضوع پرداخت‌های ادبی بوده، مثلاً در رمان «با صبر و طاقت بسیار» اثر آنتونیو اسکرمتا، یا در فیلم «پستچی» اثر مایکل رادفورد5.

رمان «پرونده‌ی نرودا» در این قسمت با یک مقطع مهم سر و کار دارد. روبرتو امپوئرو، نرودای شاعر را خسته از زندگی، افسرده و بیمار، و همچنین دچار عذاب وجدان نشان می‌دهد، چون بچه‌ای که او دنبالش می‌گردد، نامشروع است. فرزند صلبی او که مالوا مارینا6 نام دارد، مادرش را ترک کرده و پیش معشوقش رفته است. پابلو نرودا با همه‌ی غفلت‌ها و ناکامی‌هایش خود به حرف می‌آید، امپوئرو رشته‌ی کلام را به او می‌دهد:

«از همان نگاه اول مجذوب دلیا دل کاریل7 شدم. سادگی و برازندگی او و محافل روشنفکری که با آنها رفت و آمد داشت، مرا فوراً شیفته‌ی خود کرد. من ٣٠ ساله بودم، او ٥٠ ساله بود. من تازه همراه با ماریا آنتونیتا و طفلکی مالوا مارینا به عنوان کنسول به اسپانیا آمده بودم.

جنگ داخلی داشت آغاز می‌شد، دلیا به زندگی من معنی داد، من را کمونیست کرد، اشعارم را منتشر کرد و ذوق و سلیقه و رفتارم را لطافت بخشید. درست در همان شبی که او را دیدم، دستم را آرام روی شانه‌اش گذاشتم، و ما از آن پس دیگر از هم جدا نشدیم، هرگز جدا نشدیم. تا اینکه ٢٠ سال بعد با ماتیلده آشنا شدم و دلیا را به خاطر او ترک کردم.»

کلی زن، کلی شعر، یک پشیمانی دیر‌هنگام - امپوئرو به ما پابلو نرودایی را نشان می‌دهد که دلش به حال خودش می‌سوزد، و این تصویر از او با آن تصویر مثبتی که معمولاً از قهرمان شاعر ساخته می‌شود، متمایز است. نرودا از یک شاعر افسانه‌ای به اندازه‌های معمول انسانی بازگردانده می‌شود، و نگاه به شیطنت‌های جنسی او کاملاً تند و وسوسه‌انگیز است.

کارآگاه کایتانو بروله هم البته زندگی خصوصی خودش را دارد. او از زنش، یک زن اشرافی که خود را وقف انقلاب کوبا کرده است، جدا می‌شود. بعد از این جدایی هنگامی که کایتانو در مدرسه‌ی عالی جوانان آزاد آلمانی ویلهلم پیک8 در آلمان شرقی، که به «معبد سرخ» معروف است، به تحقیق و تجسس مشغول می‌شود، با یک زن اهل آلمان شرقی رابطه برقرار می‌کند. اشتازی9 دخالت می‌کند، و این دو زیر ساعت جهانی در میدان الکساندر شهر برلین از هم جدا می‌شوند، و در نهایت یک حکم ممنوع‌الخروجی صادر می‌شود.

«اگر روزی برگشتی، بدان که منتظرت هستم» زن آلمانی این را گفت و دستش را رها کرد. کایتانو زیر لب گفت: «خوشبخت باشی، مارگارت عزیزم» و در میان جمعیت گم شد. فکر کرد، دلش برای او تنگ خواهد شد، اما شجاعت نداشت که یک بار دیگر برگردد و زن را برای آخرین بار ببیند.


رمان «پرونده‌ی نرودا - کارآگاه کایتانو بروله پیگیری می‌کند»

رمان «پرونده‌ی نرودا» نوشته‌ی روبرتو امپوئرو، یکی از آن کتاب‌هایی است که در آنها دنیا به پشیزی نمی‌ارزد. در این کتاب به شیلی، کوبا، بولیوی و آلمان شرقی سفر می‌کنیم، چه‌گوارا و سالوادور آلنده را می‌بینیم، شرحی از کمونیسم و سرمایه‌داری می‌خوانیم و مشاهده می‌کنیم که چگونه یک برنده‌ی جایزه‌ی نوبل به حد و اندازه‌ی یک انسان معمولی برگردانده می‌شود.

مسائل عشقی در حاشیه به انجام می‌رسند و طبیعتاً یک پرونده حل می‌شود. این را هم باید اشاره کرد که حل شدن این پرونده تقریباً همان قدر سریع و مؤثر صورت می‌گیرد که در کارهای ژرژ سیمنون، البته او در مواقع تردید، مطالب پرمحتواتری ارائه می‌دهد.

شناسنامه‌ی کتاب:

Roberto Ampuero: Der Fall Neruda - Cayetano Brulé ermittelt Roman, aus dem Spanischen übersetzt von Carsten Regling
Bloomsbury Berlin
384 Seiten 22 Euro

پانوشت‏ها:
١. روبرتو امپوئرو (Roberto Ampuero)که در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمده، در شیلی مدرس دانشگاه است. او چند رمان پلیسی نوشته که در آنها یک کارآگاهی به نام کاتیانو بروله نقش محوری دارد. این نویسنده در رمان‌هایش موضوعات پلیسی را با مسائل روز تلفیق می‌کند.

2. Cayetano Brulé

٣. ژرژ سیمنون Georges Simenon نویسنده‌ی فرانسوی ‌زبان بلژیکی ١٩٨٩-١٩٠٣ (که شهرتش را مدیون رمان‌های پلیسی است که در آنها کارآگاهی به نام مگره (Maigret)نقش اصلی را دارد.

٤. Dupin نام کارآگاهی است که سال ١٨٤١ در داستانی از ادگار آلن پو خلق شد.

٥. فیلم پستچی (Der Postmann / ital: Il Postino) به کارگردانی مایکل رادفورد(Michael Radford)، بر اساس رمان «با صبر و طاقت بسیار» اثر آنتونیو اسکرمتا.

6. Malva Marina

7. Delia del Carril

٨. در سال ١٩٥٠مدرسه‌ی عالی جوانان آزاد آلمانی (FDJ-Jugendhochschule)به نام ویلهلم پیک ( Wilhelm Pieck)، نخستین رییس جمهور آلمان شرقی، نامگذاری شد.

٩. پلیس امنیتی آلمان شرقی Stasi

Share/Save/Bookmark

منبع
این‏جا
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)