تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

پنج تابلوی مرگ

سید مصطفی رضیئی
Soodaroo@gmail.com

هر کتاب جدید یودیت هرمان حادثه‌ای است، استعدادی عظیم، سبکی منحصر به فرد و موفقیتی چشمگیر که او سزاوار آن است.

اووه ویت اشتوک (منتقد ادبی – برگرفته از پشت جلد کتاب)


آلیس، یودیت هرمان، محمود حسینی زاد

استعدادی چشمگیر

فاصله‌های ادبیات جهان با خوانندگان فارسی، به کمک مترجم‌هایی که ادبیات روز جهان را مطالعه می‌کنند، کم‌تر و کم‌تر می‌شود. یودیت هرمان تقریباً همان زمانی که در آلمان چشم‌ها را خیره‌ی داستان‌های خود کرده بود، در ایران هم به لطف سید محمود حسینی‌زاد شناخته شد و با جمله‌های کوتاه و ساده، نویسنده‌ای دوست داشتنی بود.
خوانندگان ایران اول در «گذران روز»، مجموعه‌ای از داستان‌های ادبیات روز آلمان که توسط نشر ماهی منتشر شد با نام او آشنا شدند، بعد با کپی‌رایت قانونی که نشر افق گرفته بود، «این سوی رودخانه‌ی اُدر» به بازار آمد و حالا «آلیس» منتشر شده است. کتابی که نسخه‌ی آلمانی آن در سال ۲۰۰۹ میلادی عرضه و در اولین ماه‌های یک سال بعد، نسخه‌ی فارسی آن در دست ایرانیان قرار داشت.

یودیت هرمان عاشق داستان کوتاه است. حتا فرم رمان را طوری می‌نویسد که با کمال افتخار بتوان آن را داستان کوتاه خواند. پشت جلد کتاب می‌گوید: یودیت هرمان بعد از موفقیت چشمگیر مجموعه داستان‌هایش در بهار ۲۰۰۹ آلیس را منتشر کرد، وقتی مصاحبه‌کننده‌ی مجله‌ی اشپیگل گفت: «هر نویسنده‌ی دیگری بود به این کتاب می‌گفت رمان، نه مجموعه داستان،» پاسخ داد: «پنج داستان با یک شخصیت: آلیس.»

و می‌توان به این حرف خانم هرمان اضافه کرد: آلیس رودررو با تصویر مرگ. داستان‌های کتاب، نام شخصیت‌هایی را به خود می‌گیرند که آلیس را با مرگ پیوند می‌زنند، «میشا»، «کنراد»، «ریشارد»، «مالته» و «رایموند». آلیس، زنی معمولی با یک زندگی ساده، باید خواننده را در خونسردی آلمانی خود، به بالین بیماران محتضری ببرد، که از سرطان رنج می‌برند، یا خودکشی کرده‌اند، یا خیلی ساده دارند می میرند.

به این شکل زندگی و مرگ، چهارچوب‌های لحظه‌هایی می‌شوند که آلیس می‌گذراند. یودیت هرمان مثل یک نقاش، پاراگراف‌های اکسپرسیونیستی خودش را نقش می‌زند. خیلی آرام، معمولی و ساده به توصیف همه چیزی می‌پردازد که ثانیه‌های دردناک انسان های محتضر را پر کرده‌اند. در میان توصیف‌ها، فکرها و نظرات آلیس قرار می‌گیرد، و سرانجام دیالوگ‌هایی کوتاه، معمولی و روزمره تصویرها را پر می‌کنند. داستان‌ها را می‌خوانید، انگار در رویایی گنگ شناور باشید، جایی مثل برزخ.

انسانی می‌میرد

اما میشا نمُرد. نه دوشنبه شب مُرد و نه سه‌شنبه شب. بعید نبود عصر چهارشنبه بمیرد یا شب پنج‌شنبه. آلیس انگار زمانی شنیده بود که می‌گفتند بیش‌تر آدم‌ها شب‌ها می‌میرند. دیگر پزشک‌ها اظهارنظر نمی‌کردند، شانه بالا می‌انداختند و کف ِ دست‌های خالی و ضدعفونی‌ شده‌شان را نشان می‌دادند. کاریش نمی‌شه کرد. متأسفیم.

بنابراین آلیس و مایا با بچه‌ مایا باید دنبال جا می‌گشتند. دنبال خانه‌ای دیگر، چون میشا نمی‌توانست بمیرد. آپارتمان فعلی هم خیلی کوچک بود. دو تا اتاق‌خواب لازم داشتند، حداقل، یکی برای مایا و بچه، یکی هم برای آلیس، با یک اتاق نشیمن با تلویزیون برای شب‌ها،‌ یک آشپزخانه که حداقل ِ لوازم را برای نیاز بچه داشته باشد،‌ یک حمام با وان. حیاط و دار و درخت چی؟ پنجره‌ای که دید زیبایی داشته باشد.

خطوط آغازین کتاب. شروع داستان «میشا». صفحه‌ی۷، نسخه‌ی فارسی اثر.

پاراگراف‌های ِ سرما

وقتی کسی که دوستش داری، کسی که در زندگی‌ات نقشی داشته می‌رود، می‌میرد و دیگر نیست، همه‌چیز دگرگون می‌شود؛ چه بخواهی و چه نخواهی. آن‌چه به جا می‌ماند، کتاب‌ها هستند و نامه‌ها و عکس‌ها، یادها و اندوهی چاره‌ناپذیر و گاهی هم در گوشه‌ای،‌ خیابانی، کسی را اشتباهی به جای او می‌گیری و به دنبال‌اش می‌دوی... [از پشت جلد کتاب]

نویسنده‌های بسیاری در جهان هستند که با جریان روز ادبیات سرزمین‌شان شناخته می‌شوند. شما به نوشته‌ی یک نویسنده نگاه می‌کنید و خیلی راحت می‌گویید آمریکایی‌ست، نیویورکی‌ و شهرنشین است. اما نویسنده‌های دیگری هم هستند که به سبک دلخواه خودشان می‌نویسند. وابسته‌ی مرزها و مدل‌ها و الگوها نمی‌شوند. یودیت هرمان این‌گونه است، نویسنده‌ای که نوشته‌های خودش را می‌نویسد.

یودیت هرمان دانش‌آموخته‌ی فلسفه و ادبیات آلمانی است. در میانه‌ی سال ۱۹۷۰ میلادی بدنیا آمده و اکنون چهل ساله است. می‌نویسد و به عنوان نویسنده‌ی داستان‌های کوتاه شهرتی به هم زده است. می‌گوید درس‌هایی که در آموزش روزنامه‌نگاری گذرانده، به او کمک می‌کنند تا نثری موجز و دقیق داشته باشد، هرچند هیچ‌وقت روزنامه‌نگاری را مناسب ذات ِ خودش تشخیص نداده است.

سادگی دردناک نثر داستان‌های «آلیس» از همان اول به چشم خواننده می‌آید: جمله‌ها در روندی ملالت‌بار کنار هم چیده می‌شوند. مثل این است که همه چیز به اجبار انجام می‌گیرد. تصویرها در کنار هم سرد نقش زده می‌شوند. انگار همیشه عصر یخ‌بسته‌ی پاییز باشد، بدون باران و برف، تنها با نوری خاکستری که چهره‌ها را کدر می‌کند، حتی وقتی داستان به آفتاب جنوبی ایتالیا می‌رسد، جایی که یک دوست قدیمی در بستر مرگ افتاده.

انسان‌هایی که می‌میرند پنج مرد متفاوت هستند، هر کدام بخشی از زندگی آلیس را ساخته‌اند. عمویی که سال‌ها قبل خودکشی کرده. شوهری که تازه مرده. دوستانی که روزهای خوبی با هم داشته‌اند. آلیس به خاطر آن‌ها به شهرها و کشورهای دیگر می‌رود. انسان‌های ناشناس را تحمل می‌کند. لحظه‌هایش را وقف می‌کند تا بتواند آن‌ها را در شیرینی گذشته‌شان به یاد بیاورد و تلخی مرگ‌شان را تحمل کند.

یودیت هرمان صرفاً با داستان کوتاه توانسته خواننده‌ی خاص خودش را در ایران داشته باشد. خواننده‌ای کم‌تعداد، ولی دوستار داستان‌های خاصی که این نویسنده‌ی آلمانی‌زبان منتشر می‌کند. محمود حسینی‌زاد با ترجمه‌ی ساده،‌ روان و دوست‌ داشتنی‌اش، کتا‌ب‌های او را به ما می‌رساند. و این پیوند، فاصله‌ای را کوتاه می‌کند، که بین دو جهان وجود دارد: ادبیات آلمان که به تیراژهای خیره‌کننده‌ی کتاب‌هایش مشهور است، و کلمات فارسی، که تلاش می‌کند تا ادبیات خودش را توسعه ببخشد.

اما در میان همه‌ی فاصله‌ها، یودت هرمان ساده و دوست داشتنی می‌ایستد: همانند یک دوست قدیمی،‌ با کلماتی که از عمق وجودش جاری می‌شوند، با فرم جدی ادبیات ترکیب می‌شوند، سردی فرهنگ آلمانی را به خود می‌گیرند و به روح خواننده‌ی فارسی نشت می‌کنند. در این داستان‌ها، حرف و بحث بر سر آدمی ا‌ست، و اسم‌ها و نژادها، وقتی از انسان‌ و دردهایش سخن گفته می‌شود، دیگر هیچ اهمیتی ندارند.

شناسنامه کتاب:

آلیس
یودیت هرمان. ترجمه‌ی محمود حسینی‌زاد
تهران: نشر افق
چاپ اول: زمستان ۱۳۸۸
۲۰۰۰ نسخه.۱۷۶ صفحه. ۳۲۰۰ تومان.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

sepas ke in ketab ro moarefi kardid. moarefi khoubi hast. bessyar khoubeh. man be almani khoundam. wa sepas az motarjem ke in ketab ro tarjomeh kard. tarjomeh ro nakhandam, ama naghd hay kheili khoubi dar mored tarjomeh khandam.

-- reza ، Jul 11, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)