خانه > کتاب زمانه > معرفی کتاب > «دلی که زندگیاش درد میکند» | |||
«دلی که زندگیاش درد میکند»سید مصطفی رضیئیSoodaroo@gmail.comحکم ِ تیر ... ص ۲۲۲ کتاب. شعر شمارهی ۱۱۷. کلمهی «خدا» در تمام خطوط نسخهی چاپی سانسور شده است. نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ۱۳۸۹ هنوز به سومین روز خود نرسیده بود، که عصر اولین پنجشنبهی برگزاری نمایشگاه، مأمورین حراست در محل غرفهی انتشارات سخنگستر حاضر شدند و دستور دادند غرفهی این نشر پلمب شود. به فاصلهی کوتاهی، تمامی کتابهای نشر سخنگستر را از محل غرفه و غرفهی کتابهای کودکاش خارج کردند و غرفه در اختیار مؤسسهای وابسته به بسیج قرار گرفت. هنوز رسماً علت این اتفاق از سوی مقامات نمایشگاه یا وزارت ارشاد اعلام نشده است، وبسایت ایسنا در زمان برگزاری نمایشگاه، در اردیبهشت ماه تلاش کرد ماجرا را روشن کند، اما سرانجام این تلاشها به جایی نرسید و حتی خبر پلمب غرفهی نشر سخنگستر رسماً اعلام نشد. غرفهی سخنگستر در سه روز اول نمایشگاه نزدیک به دویست نسخه از «پرنده کوچولو، نه پرنده بود! نه کوچولو!» سرودهی سید مهدی موسوی را فروخت، آن هم در حالی که فقط دویست نسخه از کتاب به نمایشگاه رسیده و قرار بود در روز جمعهی آن هفته بقیهی نسخههای کتاب پخش بشود. در روزهای پس از پلمب، ناشر داوطلبانه تمامی نسخههای کتاب را در انبارش نگه داشت و اعلام کرد منتظر میماند تا ارشاد خبر توقیف کتاب را بدهد، تا تمامی نسخههای باقیمانده را خمیر کند یا کتابها آزاد شده و راهی بازار شوند. وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی البته سکوت کرده است و در این میان زیان مالی شاعر که ۵۰ درصد هزینهی چاپ کتاب را پرداخت کرده، ظاهراً اهمیتی ندارد. چهار هزار نسخه، دو نوبت اول و دوم کتاب، همزمان منتشر شده بودند. کتاب شابک خود را گرفته و مجوز چاپ را هم از ارشاد ِ مشهد کسب کرده است. دفتر قطور شعرهای مهدی موسوی حادثهای در قلمرو شعر معاصر به شمار میآید. این کتاب با ۳۰۴ صفحه، تصویرهای سیاه و سفید وحید عرفانیان، صفحهبندی خاص و بازی با فونت، تلفیقی از سنت شعری ایران همراه با مدرنیتهی روزمرهی شهرنشینی ما را به نمایش میگذاشت. اما حیف که نمیتوان کتاب را هیچ کتابفروشی ایران پیدا کرد. در فضایی که بحث جدی مرگ یا زنده بودن غزل در وبسایتهای خبری در جریان است (آخرین نمونهاش نامهی عباس صفاری دربارهی بحث مرگ غزل که ضیاء موحد آن را آغاز کرد) غزل هنوز در میان شاعرانی نفس میکشد، که در بهترین حالت، کتابهایشان را بعد از حذفیات فراوان به چاپ میرسانند، و بعد کتابشان از بازار حذف میشود. وقتی غزل امروز را با حکمهای توقیف به کناری میرانند، چرا نباید از مرگ آن سخن گفت؟
جدال ِ نوشتن از لولههای آب بپرسید آب چیست ص ۱۴۱، آغاز شعر شمارهی «۶۸» کتاب شعر باید چه شکلی باشد؟ وحید عرفانیان سعیاش را کرده که مفهومی تازه به این پرسش ببخشد. هویت و روحی که صفحه به صفحهی کتاب جدید سید مهدی موسوی را پر کرده است. این شاعر سرشناس ایرانی را بیشتر در میان جشنوارهها، وبسایتها و وبلاگهای ادبی میشناسند. «پر از ستارهام، اما...» اولین دفتر شعر مهدی موسوی، شامل غزلهایی با فرم کلاسیک بود که بعدها تمام نسخههای باقیماندهاش را خود شاعر جمع کرد. «فرشتهها خودکشی کردند» لغو مجوز شد، و نسخهی اینترنتیاش موجود است. سال ۱۳۸۴ نشر سخنگستر «اینها را فقط به خاطر شما چاپ میکنم» منتشر کرد که هیچوقت ۱۰۰۰ نسخهی اول به چاپ دوم نرسید [انتخاب شخصی شاعر، هر چند کل نسخهها فروخته شدند]. بعد از چندین سال سکوت، مهدی موسوی گنجینهای از شعرهایش را در دفتری شگفت به بازار فرستاد: «پرنده کوچولو، نه پرنده بود! نه کوچولو!» دفتری که بیش از ظاهر سادهاش، حرفهایی برای گفتن دارد: هم از نظر محتوا، هم از نظر فرم، و هم از نظر طراحی. وحید عرفانیان طرح سر یک شترمرغ را پشت میلههای زنجیر قفس برای جلد سی و چهارم مجموعهی «این روشنای نزدیک» انتخاب کرده بود که به صورت تخصصی به چاپ و انتشار شعر و داستان جوان اختصاص یافته است. هر چند صفحهی کتاب، به تصویرهای سیاه و سفید در غالب پستمدرن ختم میشوند: از عکسهای خود شاعر گرفته تا تصویر پرندهها یا دیوار یا آدمهایی کنار ساحل. شعر بلند «سفرنامه» هم یک بار درون کتاب به صورت کامل میآید، و هر صفحهی کتاب، یک مصرع یا چند بیت از این شعر را در خود دارد. به این صورت خواننده با «پرنده کوچولو» به سراسر ایران سفر میکند، شعرهای گوناگون مهدی موسوی را میخواند، و کار گرافیکی وحید عرفانیان را تحسین میکند. البته خوانندهای که اینقدر خوششانس بوده که این کتاب را در دو روز اول نمایشگاه خریده باشد. اکنون دیگر میدانیم که ناشر کتاب را حبس کرده، و ارشاد سکوت کرده است. غزل ِ داستانی باران اشک اگرچه که شُر شُر گرفته است حالا بخوان: شعر شمارهی «۲۹»، ص ۶۲ کتاب در ده سال گذشته، سید مهدی موسوی زندگیاش را بر چند پایه بنیان نهاده بود: کار برای تمام کردن دانشگاه و گرفتن مدرکاش در دکتری داروسازی، ادارهی کارگاه ادبی ابتدا در مشهد و سپس در تهران، خواندن بیمارگونهی کتاب، تماشای دائمی فیلم، و بحث و جدل با شاعرها و نویسندهها و آدمهای فرهنگی دیگر. و در کنار اینها شعر سروده، نوشته و نقد کرده و نگذاشته از دنیای فرهنگ دور بیفتد، یا فراموشش کنند. حالا با کتابی برگشته که به گفتهی خودش، میتواند سکوت چند سال آیندهی او را جبران کند، تا وقتی که بتواند کتابی تکاندهندهتر به بازار بفرستد. ۱۶۵ شعری که در این کتاب منتشر شدهاند، معجون و آمیزهای از زندگی امروز شهری مردمان ایران است: زن و مرد، جوان و پیر، با تصویرها و داستانهایی که هر کدامشان را راوی مجزایی فریاد میزند. غم خصیصهی اصلی شعرهای موسوی است، او جهان پیرامونش را به چالش میکشد و پرسشها و مسألههای گوناگونی در سرش چرخ میخورند. او کاستیها و ناهنجاریها را میبیند و توی خودش میریزد تا اینکه سرانجام با شعر فوران کنند. تردید و سرگشتگی، مسألهی غالب راویهای او هستند: انسانهایی که در زندگیهای خودشان گم شدهاند و نیازمند هستند، نیازمند راهی برای ادامه، دلیلی برای نفس کشیدن، و هویتی برای وجود داشتن. در روزهایی که مساله زنده یا مرده بودن غزل بحث وبسایتهای خبری شده است، کتاب دکتر موسوی یک مثال درخشان از زنده بودن این فرم شعری است: فرمی که شاعر دوست دارد پستمدرن بنامدش، اما میتوان خیلی ساده فقط آن را غزلی خواند برای لحظههای امروز همهی ما. شناسنامهی کتاب: پرنده کوچولو، نه پرنده بود! نه کوچولو! سید مهدی موسوی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|