رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ خرداد ۱۳۸۹

انفجار لشگر بی‌کاران

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

بیش از ۱۰ میلیون نفر در زیر خط فقر مطلق در ایران قرار دارند. بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی آقای عادل آذر، رییس مرکز آمار ایران، امروز به‌دلیل مشکل بی‌کاری، تورم و عدم کنترل نقدینگی، با وجود منابع عظیم کشور، بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق و بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر نسبی به‌سر می‌برند.

Download it Here!

آیا این ارقامی که رییس مرکز آمار ایران مطرح کرده آمار درستی است؟ این پرسشی است که با آقای دکتر حسین لاجوردی، رییس انجمن پژوهشگران ایران در پاریس درمیان گذاشته‌ام.

رییس جدید مرکز آمار ایران، در مصاحبه‌ی بسیار مفصلی که انجام داده‌اند اشاره به تعداد افراد زیر خط فقر مطلق و فقر نسبی کرده‌اند و علل و دلایل آن را نیز برشمرده‌اند. در اولین مرحله، وقتی من مصاحبه را خواندم پیش خودم فکر کردم که رییس مرکز آمار ایران باید درباره‌ی آمارهای مختلف کشور صحبت کند. ایشان درباره آمار مطرح شده در حوزه‌ی فقر، در امور وزارت رفاه، وزارت کار، وزارت برنامه‌ریزی نیز دخالت کرده و در هیچ‌کدام هم بحث درستی مطرح نشده است.


حسین لاجوردی، رییس انجمن پژوهشگران ایران در پاریس

به این معنا که اگر ما به تعداد افراد زیر خط فقر، چه مطلق و چه نسبی نگاه کنیم، این وظیفه‌‌ای در سیطره‌ی وزارت رفاه است. وزیر رفاه می‌گوید ما اصلاً خط فقر مطلق و نسبی نداریم. همه‌ی مردم در زندگی خوب و آرام خودشان زندگی می‌کنند. این گفته‌ی وزیر رفاه دوره‌ی دوم ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد است.

بانک مرکزی ایران که ارائه کننده‌ی آمار خط فقر هست اعلام می‌کند که متجاوز از ۲۲ میلیون نفر زیر خط فقر قرار دارند. معاون بانک مرکزی و کارشناسان مستقل در این زمینه، این ارقام را تا ۸۰‌ درصد جمعیت ایران بالا می‌برند که زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

امروز دست‌کم میزان درآمد یک نفر در ایران چقدر باید باشد تا زیر خط فقر قرار نگیرد؟

طبقه‌بندی افراد جامعه در مسائل اقتصادی و اجتماعی متفاوت است. به‌عنوان مثال اگر ما یک کارگر را در نظر بگیریم، آخرین مصوبه‌ی مجلس در یک‌ماه گذشته، حقوق کارگران در ایران را برای ۸ ساعت کار در روز، ۳۰۳ هزار تومن اعلام کرده است.

در حالی که بانک مرکزی، میزان خط فقر را در جامعه‌ی ایران، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می‌داند. پیش‌بینی کارشناسان این است که اگر یارانه‌ها در ایران شکل بگیرد و رسمیت پیدا کند، میزان خط فقر یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای یک خانواده‌ی چهار نفره است. به‌عبارت روشن‌تر می‌بینیم که یک کارگر، در این صورت می‌تواند یک پنجم زیر خط فقر عمیق قرار بگیرد. به این معنا مفاهیم و مصادیقی که در جمهوری اسلامی به‌کار می‌گیرند با یکدیگر بسیار تفاوت دارد.

آمار‌های گوناگونی که ارائه می‌شود، هیچ‌کدام قابل اعتماد نیستند. همین‌طور که پیش از این گفتم میزان خط فقری که وزارت رفاه اعلام نمی‌کند و گاه آن‌طرف اعلام می‌کند تا ۸۰ درصد، مبین این مسئله است.

روز دوشنبه سوم خرداد ماه ۸۹ عده‌ای از جوانان خرمشهر در محل سخنرانی اقای احمدی‌نژاد، با سر دادن شعار بی‌کاری بی‌کاری، نگذاشتند که او به صحبت‌های خودش ادامه دهد. شما مسئله‌ی بی‌کاری در ایران را چطور می‌بینید؟

بزرگ‌ترین مسئله و مشکل امروز ایران، مسئله‌ی بی‌کاری است. ۵۶ میلیون از جمعیت ایران زیر ۴۰ سال هستند. سالیانه متجاوز از سه‌میلیون و ۳۰۰ هزارنفر، فقط دانشجو داریم. وقتی این‌ها وارد بازار کار می‌شوند، نیازمند این هستند که با سرمایه‌گذاری که برایشان شده است به کار و شغلی دست پیدا کنند. از هر چهار نفر، دو نفر و نیم آن‌ها بی‌کار می‌مانند.

این بی‌کاری گسترده، ارتش بی‌کاران در ایران را به وجود آورده است. حکومت اسلامی، چه در زمان آقای خاتمی و چه در زمان آقای احمدی‌نژاد، تصورشان این بود که با یارانه و صدقه، این مسئله‌‌ی مردم را حل کنند. غافل از این که مسئله‌ی اصلی، نبود کار و شغل است.

در برنامه‌ی چهارم و پنجم قرار بر این بود که هرسال بتوانند یک میلیون، تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار شغل ایجاد کنند. وقتی به طول این برنامه نگاه کنید، می‌بینید فقط به ۳۰۰ هزار شغل رسیده‌اند که آن هم با عوض کردن تعریف مشاغل بوده است. به این معنا وقتی که جمعیت ایران را در سه گروه شغلی صنایع، تدارکات و کشاورزی قرار دهیم، می‌بینیم پیش از انقلاب، در هرکدام از این شاخه‌ها تقریبا ۳۳ درصد اشتغال به کشاورزی، صنعت، مشاغل اداری و تدارکاتی وجود داشت.

امروز در عمل صنعت و کشاورزی ما از بین رفته است. بیش از ۷۰ درصد جمعیت ما در کار دلالی و واسطه‌گری قرار گرفته‌اند. این به این معناست که کشاورزی و صنعت تعطیل شده است و همه‌چیز از چین و کشورهای مشابه وارد می‌شود. در عمل بنیان کار در ایران از بین رفته است.

می‌دانیم که حل و فصل مشکلات بی‌کاری ایران، با توسعه‌ی اقتصادی ایران رابطه‌ی نزدیک دارد. فکر می‌کنید با این وضعیت که الآن برشمردید و از لشکر بی‌کاران اسم بردید، چه وضعیتی را می‌شود برای آینده‌ی ایران پیش‌بینی کرد؟

با قانون اساسی جمهوری اسلامی، مرحله‌ی تنزل اشتغال و رو به بی‌کاری رفتن، هر روز گسترش پیدا می‌کند. به این دلیل که در ایران و حکومت امروز جمهوری اسلامی، تفکر اشتغال وجود ندارد. به این معنا که فکر می‌کنند اگر بخواهند برای هر شغل، ۳۰ میلیون‌ تومان سرمایه‌گذاری کنند، می‌توانند با این ۳۰ میلیون تومان چندماهی عده‌ای را راضی کنند.

مسئله‌ای که من می‌بینم در آینده‌ی نه چندان دور همان ارتش بی‌کاری، سقوط حکومت جمهوری اسلامی را موجب می‌شوند. امروز وقتی می‌بینید بزرگ‌ترین کارخانه‌های ما، مثل کفش ملی، بلا و هزاران کارخانه‌ی دیگر تعطیل می‌شوند و همان کفش‌ها را از چین می‌آورند و در آن‌جا با همان نام می‌فروشند و بی‌شمار مسائل دیگر، طبیعی است که این وضعیت در یک جامعه‌ی زنده و فعال نمی‌تواند ادامه پیدا کند و ناگزیر به انفجار اجتماعی می‌انجامد.

در چنین شرایطی آقای محمود احمدی‌نژاد با انتقاد از شعار دو بچه کافی است، خواستار شتاب بخشیدن به رشد جمعیت در ایران شده‌ است. شما به این موضوع چه نگاهی دارید؟

این دفعه‌ی دوم بود که جناب آقای رییس جمهور این نکته را مطرح کردند. وقتی می‌خواستند در بار دوم این صحبت را مطرح کنند، خودشان اشاره کردند که نمی‌دانم چرا دفعه‌ی اولی که من گفتم مرا مورد تمسخر قرار دادند. من به همین اکتفا می‌کنم که ایشان وقتی خودشان می‌گویند که مورد تمسخر واقع شده‌ام، کافی است.

طبیعی است در جامعه‌ی امروز ایران با این فقر و بدبختی و بی‌کاری و تورم، لحظه به لحظه مردم برای گذران با همان دو بچه نیز امکان زندگی ندارند. به‌همین دلیل ایشان همان‌طور که فرمودند، مورد استهزا قرار گرفتند. بازهم همین‌طور خواهد شد.

Share/Save/Bookmark