رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ مهر ۱۳۸۸
گفت‌و‌گو با رضا تقی‌زاده، کارشناس مسائل سیاسی

بیم و امیدهای مذاکرات ٥+١ و ایران در وین

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

گفت‌وگوها برای کاهش تنش میان جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی این هفته هم در وین ادامه پیدا کرد. تنشی که از هفت سال پیش هم‌چنان رو به افزایش است، چون قدرت‌های بزرگ جهانی به برنامه‌های اتمی ایران مشکوک‌اند. تا به حال سه قطعنامه در شورای امنیت در جهت اعمال مجازات‌های اقتصادی علیه ایران، به دلیل عدم توقف غنی‌سازی اورانیوم به تصویب رسیده است.با رضا تقی‌زاده، کارشناس مسائل سیاسی در لندن در این مورد گفت‌و‌گو کرده‌ام.

Download it Here!

فکر می‌کنید دولت‌های بزرگ غربی عضو گروه ۵+۱ و جمهوری اسلامی چه انتظارهایی از این نشست وین دارند؟

آن‌چه از گفت‌وگوهای وین به‌عنوان دستاورد می‌شود انتظار داشت، از نگاه ایران چیز متفاوتی است با آن‌چه گروه ۵+۱ و یا شورای امنیت به آن فکر می‌کند. شورای امنیت آن چیزی را که خطر اتمی ایران معرفی می‌کند، می‌خواهد خنثی بکند و نقطه‌ شروع خنثی‌سازی آن چیزی است که ایران در حال حاضر در اختیار دارد، یعنی ۱۵۰۰ کیلو اورانیوم غنی‌شده با غلظت پایین که قصد دارند با خارج کردن این، امکان بالقوه‌ی استفاده‌ی ناوارد از این منبع را از ایران بگیرند.

و متقابلاً ایران با وارد شدن در گفت‌وگوهای وین انتظار دارد که قطع غنی‌سازی اروانیوم را که به آن در هرحال در طول چهارسال گذشته به صورت جدی پرداخته شده است، حفظ بکند و به‌عنوان حقی ثابت‌شده‌ آن را به دنیای خارج و شورای امنیت بقبولاند. بنابراین ورود به گفت‌وگوهای وین مستقیماً آن چیزی نیست که هدف کوتاه‌مدت این گفت‌وگوها اعلام شده است.

یعنی مبادله‌ی سوخت با غنای کم برای دریافت سوخت با غنای بیشتر برای راکتور آزمایشگاه تهران اهمیت ادامه‌ی فعالیت‌اش در آن اندازه‌ای نیست که ایران از آنچه به‌عنوان اهرم اصلی در اختیار دارد، آن را از دست بدهد، معاوضه بکند و به‌هرحال به نتیجه‌ای برسد بسیار کم اهمیت‌تر از آن‌چه می‌تواند در غیر این صورت در اختیار داشته باشد.

بنابراین باید به حاشیه‌های این گفت‌وگوها بیشتر از متن آن توجه بکنیم و همین موضوع است که گفت‌وگوهای وین را بسیار بسیار پیچیده می‌کند و شانس رسیدن به توافق ملموس بین دو طرف را بسیار کاهش می‌دهد.

براساس توافق اصولی آقای جلیلی با شش قدرت بزرگ جهانی در ژنو، ایران قرار بود ۱۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده‌ی خودش را به روسیه بدهد تا به اورانیوم با غلظت بالا تبدیل بشود. اما در تهران تلاش شد که این توافق را تکذیب کنند. فکر می‌کنید که اعلام این رقم ۱۵۰۰ کیلوگرم اشتباه تاکتیکی آقای جلیلی بوده است؟

از قول مقامات ایران هیچ وقت این موضوع اعلام نشد. ولی به نظر می‌رسد همین که توافق ضمنی صورت گرفته بوده که بخش اعظم اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران در حدود سه‌‌چهارم آن‌چه در اختیار دارند به آن‌ها تحویل داده بشود، یک اشتباه تاکتیکی بوده است و این اشتباه را ایران پیش از این هم با به‌کاربردن عدد در مورد تعیین سهم دریای خزر مرتکب شد و در را به روی گفت‌وگوهای دیپلماتیک بست.

در مورد تحویل سوخت اورانیوم هم آن‌چه نظر ایران را می‌تواند تأمین بکند، تحویل تدریجی این سوخت است و در قبال تحویل سوخت، دریافت مواد جایگزین. ایران مطابق قطعنامه‌های شورای امنیت مجاز به دریافت کیک زرد، اورانیوم غنی‌شده (هگزافلورید اورانیوم)، اورانیوم غنی‌نشده، و یا اورانیوم خام نیست.

اگر ایران در قبال آن چیزی که غنی کرده است و آن‌را تحویل می‌دهد برای گرفتن سوخت و برای راکتور اتمی تهران، بتواند جانشین سوخت مصرف شده را هم دریافت بکند، به‌هرحال منبع تغذیه‌ی غنی‌سازی اروانیوم در نطنز و در آینده در قم را اولاً تأمین کرده و مهم‌تر از آن اصل غنی‌سازی اورانیوم را به‌عنوان یک حق به آن‌ها ثابت کرده و به هر حال آن‌را نگه داشته است.

ولی این آن چیزی نیست که دنیای خارج می‌خواهد. دنیای خارج می‌خواهد که در درجه‌ی اول شبیه کره شمالی تلاش بکند سوخت فعلی را از ایران خارج بکند، و بعد به توقف غنی‌سازی اورانیوم دست پیدا بکند. ولی آن‌ها می‌دانند که ایران به هرحال به این قضیه راضی نمی‌شوند و هیچ راهی برای متوقف کردن ایران به‌جز مبادرت به جنگ نیست و شرایط جنگ و حمله‌ی نظامی هم در شرایط فعلی در منطقه فراهم نیست.

بنابراین رسیدن به توافق بدون گرفتن امتیازی بزرگ برای هر کدام از دو طرف بسیار کم‌رنگ و بی‌ارزش به نظر می‌رسد. و همان‌طور که گفتم، این مسأله تفاوت‌های دو طرف را هم‌چنان در حد بالا نگه می‌دارد و شانس رسیدن به توافق را در حداقل ممکن.


رضا تقی‌زاده

مذاکرات قبلی در ژنو و گفت‌وگوهای کنونی در وین انتقادهای بسیاری در داخل ایران بوجود آورده است. اگر توافقی صورت بگیرد، فکر می‌کنید چه تفاوتی دارد با آن‌چه قرار بود پنج سال پیش در زمان آقای خاتمی انجام بشود؟

انتقاداتی که الان متوجه‌ی مذاکره‌کنندگان کنونی و دولت فعلی ایران است، به این علت است که صورت مسأله‌ عنوان‌شده آن چیزی است که دنیای غرب و ۵+۱ معرفی کرده‌اند. یعنی تحویل سه‌چهارم از اورانیوم غنی‌شده‌ی ایران به صورت یک‌جا و دریافت سوخت با غنای بالاتر برای راکتور آزمایشگاهی و در درجه‌ی بعد تعطیل غنی‌سازی اورانیوم.

اگر قضیه به این صورت پیش برود، تفاوت عمده‌ای با آن‌چه چهار سال پیش صورت می‌گرفت وجود نخواهد داشت و بنابراین توجیه تنبیهاتی که به ایران تحمیل شده است، من‌جمله فشارهای اقتصادی فراوان، متوقف شدن تولید گاز در بسیاری از حوزه‌‌های جنوب و همین‌طور عدم رشد تولید نفت ایران و همین‌طور مضیقه‌های مالی و بانکی که زیان‌های آن سر به میلیاردها می‌زند و انزوای سیاسی ایران در منطقه؛ خب این‌ها برای توجیه آنچه در طول چهارسال گذشته تحمل کرده‌اند، باید دلایل خوبی داشته باشند و این دلایل امتیازات کوچکی را که ایران می‌گیرد تأمین نخواهد کرد.

ولی اگر نتیجه‌ی گفت‌وگوهای وین غیر از آن چیزی باشد که مورد خواسته‌ی شورای امنیت است، باید ببینیم ایران چه امتیازی در وین خواهد گرفت. اگر اصل،ثبوت غنی‌سازی اورانیوم باشد و تحمیل آن به‌عنوان یک حق یا پذیرفتن آن به‌عنوان یک حق از طرف آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و لغو قطعنامه‌های تنبیهی شورای امنیت، آن‌وقت دولت ایران می‌تواند مدعی بشود که آن‌چه اتفاق افتاده است با آن‌چه دولت ایران در چهارسال پیش به توافق رسیده بود، تفاوت عمده می‌کند.

اصرار ایران بر خارج کردن فرانسه از مشارکت در طرح تبدیل اورانیوم غنی‌شده باعث کندشدن مذاکرات وین شد. با توجه به این که ایران سهمی در کنسرسیوم اورانیوم ارودیف دارد که زمان شاه خریداری شده است، علت درگیری لفظی جمهوری اسلامی با فرانسه را در چه می‌بینید؟

مسأله‌ی فرانسه و شرکت ارودیف به نظر می‌رسد که در آخرین لحظه پیش آمده و هیچ آمادگی قبلی در این مورد وجود نداشته است. با توجه به این‌که فرانسه موضع سخت‌تری در قبال برنامه‌ی اتمی ایران اتخاذ کرده و حتی در پاره‌ای موارد خواستار تنبیهاتی شده، بیشتر از آن‌چه آمریکا طلب می‌کرده، این موضوع باعث ناراحتی ایران است.

به نظر می‌رسد ممکن است در طول جلسه‌ی اول گفت‌وگو، فرانسوی‌ها نقطه‌نظرهایی را انتخاب کرده‌اند که ایرانی‌ها خیلی به مذاق‌شان خوش نیامده و یک برخورد لفظی در جلسه بیشتر باعث شده است این واکنش بعدی ایران دیده بشود. در حالی که قبلاً ایران با حضور فرانسه مخالفتی نکرده بود و یکی از قرارهای ابتدایی که صورت گرفته بود، این بود که ایران نهایتاً سوخت تولید شده را بعد از تحویل اورانیوم غنی‌شده از طریق روسیه، از فرانسه تحویل بگیرد.

بنابراین به نظر می‌رسد که برخوردها بیشتر برخوردهایی حاشیه‌ای است تا اصولی. البته قضیه‌ی مشارکت ایران در شرکت ارودیف که پیش از انقلاب صورت گرفته بود، هم‌چنان یک مسأله‌ی مورد بحث بین ایران و فرانسه هست، ولی ایران هیچ وقت به صورت جدی و به‌عنوان اعتراض حتی مسأله‌ی حقوق خودش را و یا تحویل و دریافت ۵۰ تن گاز هگزافلورید را درخواست نکرده بود.

بنابراین به نظر می‌رسد که بیشتر شکل بهانه دارد و ممکن است با پادرمیانی دبیرکل آژانس این اختلافات صوری که در جلسه پیش آمده است قابل حل باشد.

پرسش پایانی‌ام این است که آیا فکر می‌کنید دولت‌های غربی از حالا به نوعی خودشان را آماده می‌کنند که یک ایران دارنده‌ی بمب اتمی و به هرحال قدرت نظامی را بپذیرند؟

هدف ایران در شرایط فعلی دست پیدا کردن به بمب اتمی نیست، دست پیدا کردن به امکانات بالقوه‌ی تولید بمب اتمی است. و اگر در این حد کشورهای غربی فکر بکنند که هزینه‌ای که بایستی برای متوقف کردن ایران برای دست پیداکردن به این شرایط بالقوه تحمل بکنند بسیار بالاست و یا اصلاً در اختیارشان نیست، تحمل کردن شرایط بالقوه‌ی ایران ممکن است که قدم بعدی باشد و آماده‌سازی برای دست پیداکردن به آن. البته هنوز بسیار بسیار زود است در مورد هر کدام از این دو گزینه به نتیجه‌ی قطعی برسیم.

Share/Save/Bookmark