رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ مهر ۱۳۸۸
گفت‌وگو با دکتر حسین عبده تبریزی و دکتر کمال اطهاری از کارشناسان اقتصاد

«فقط نفت می‌فروشیم و مصرف می‌کنیم»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

اقتصاد ایران در ۳۰ ساله‌ی پس از انقلاب ۱۳۵۷، نه با شمار معینی از مشکلات، بلکه با مشکل ساختاری مواجه بوده و همواره در حال راه‌ جستن. حرکتی نامطمئن و ناپیوسته میان اقتصاد دولتی، اقتصاد آزاد و تعاونی در پی تحقق اصل ۴۴ قانون اساسی ایران.

اما این مانع نمی‌شده است که برخی عوامل و مشکلات خاص اقتصادی، هر از گاهی به عنوان اصلی‌ترین معضل اقتصاد ایران از جانب گروهی یا تنی چند از کارشناسان اقتصادی طرح شود.

همین پرسش را یعنی کدام یک از مسائل کنونی اقتصاد گره اصلی است و نقش کلیدی در گشایش اقتصاد ایران دارد، با دو تن از کارشناسان اقتصادی در تهران مطرح کرده‌ام؛ دکتر حسین عبده تبریزی، کارشناس بورس و بازار و رییس سابق اتاق بازرگانی ایران و هم‌چنین دکتر کمال اطهاری، استاد دانشگاه، نویسنده و محقق. آقای عبده تبریزی در این خصوص می‌گوید:

Download it Here!

یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ما، قیمت ارز است. اگر کسی بخواهد اقتصاد را درست کند، ابتدا آن را باید درست کند. چون با این قیمت ارز، خیلی سخت بشود اقتصاد ایران را اداره کرد.

در دولت آقای خاتمی، وقتی صحبت از تثبیت قیمت ارز بود، خیلی از کارشناسان اقتصادی موافق بودند و معتقد بودند تأثیرات مثبتی هم داشته است.

کارشناسانی که من می‌شناسم، ۳۰-۲۰ سال است که می‌گویند قمیت ارز باید با قیمت تورمی بالا برود.

فرض کنید اگر من تولیدکننده‌ای باشم که ۱۰ سال پیش ۹۹ درصد سود داشته است؛ یعنی این که جنسی را ۱۰۰ دلار فروخته‌ام، ۹۹ دلار سود برده‌ام، در شرایطی که دلار، تورم دو یا سه درصد داشته، اما در کشور ما میزان تورم ۲۵ درصد بوده و هزینه‌ها به این نسبت بالا رفته است. پس بعد از ۱۰ سال، من هم ضرر می‌کردم؛ حتی اگر ۱۰ سال پیش ۹۹ درصد سود داشتم.

بنابراین روشن است که مهم‌ترین بیماری اقتصاد ایران، قیمت ارز است. الان دچار یک مشکل هم شده‌ایم؛ از یک طرف نمی‌توانیم قیمت ارز را، به خاطر مسائل سیاسی و … تکان بدهیم، از سوی دیگر، اقتصاد ایران بدون تغییر قیمت ارز، نمی‌تواند راه برود.


دکتر حسین عبده تبریزی، کارشناس بورس و بازار

اگر بخواهیم سهم مشکل ارز را در مشکلاتی مانند اشتغال تعیین کنیم، چه ارتباطی میان قیمت ثابت ارز و مشکل بیکاری در ایران برقرار خواهد بود؟

ما تقریباً نمی‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم. چون الان دیگر همه چیز وارداتی شده است. ارزمان خیلی ارزان است و کار به جایی رسیده که ما حتی دیوار پیش‌ساخته هم از خارج وارد می‌کنیم یا سیب را از فرانسه وارد می‌کنیم.

در خیلی از حوزه‌ها نمی‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم. در حوزه‌هایی مانند ساختمان نیز که نیروی کار ایرانی کار می‌کرده، مقاطعه‌کاران چینی می‌توانند با قیمت‌های بهتر، کار را بر عهده بگیرند. بخش عمده‌ی مصالح را نیز وارد می‌کنند یا می‌توانند وارد کنند.

هر چند بخشی از مسأله به این علت است که چینی‌ها در خیلی از جاهای دنیا این نفوذ را کرده‌اند و می‌کنند، اما بخش عمده و اصلی آن مربوط به قیمت ارز ما است.

ممکن است بیشتر توضیح بدهید که این قیمت پایین ارز، چگونه باعث می‌شود که واردات کالاها و صنایع نسبت به تولید آن در داخل، مقرون به صرفه باشد؟

ما باید بتوانیم حداقل در حد ترکیه، با چینی‌ها رقابت کنیم. اما الان نمی‌توانیم این رقابت را داشته باشیم. برای این‌که قیمت ریالمان گران است؛ بنابراین صرف می‌کند. همین مثال قطعی وارد کردن سیب از فرانسه به این دلیل است که قیمت دلارمان ارزان است. اگر قیمت دلار ۳۰۰۰ تومان بود، سیب فرانسوی وارد نمی‌شد؛ بلکه سیب ایرانی تولید می‌شد.

الان در تهران ما تقریباً همه‌ی میوه‌ها را داریم. یک دلیلش آن است که قیمت میوه‌ی خارجی از میوه‌ی داخلی ارزان‌تر است. مثلاً تولید میوه در داخل در ۱۵ سال گذشته، هر سال ۲۰ تا ۲۵ درصد گران‌تر شده است.

مثالی که می‌زنم، واقعیت دارد که اگر تولیدکننده‌ای ۱۰ سال پیش حتی ۹۰ درصد سود می‌کرده، الان نمی‌تواند با کالای خارجی رقابت کند. چرا که در خارج تورم دو تا سه درصد بوده و در طول این ۱۰ سال، قیمت‌ها در آن‌جا ۲۰ درصد بالا رفته است. در حالی که در داخل، میزان تورم ۲۵ درصد بوده و در طول ۱۰ سال گذشته، قیمت ۲۵۰ درصد بالا رفته است.

یعنی پرداخت دستمزد‌ها در داخل، بالاتر از خرید کالاها از خارج است؟

در ایران، حقوق یک مدیر حدود سه میلیون تومان یعنی ۳۰۰۰ دلار است. این حقوق تا آن‌جایی که می‌دانم، برای یک لیسانسه‌ی آلمانی هم حقوق خوب و قابل قبولی است. بنابراین قیمت مسکن، قیمت دستمزد و ... در مقایسه با دلاری که می‌گیریم، بسیار گران است و امکان رقابت را به تولیدکننده‌ی کالا و خدمات ایرانی نمی‌دهد. من به طور مطلق معتقدم که با این قیمت دلار، ما به هیچ وجه امکان رقابت و ایجاد اشتغال نداریم.

البته، بالا بردن قیمت ارز هم که در برنامه‌ی دولت هست.

بله، بالا بردن ارز هم برای دولت، مسائل خود را دارد. چون از نظر اقتصاد سیاسی، تورم جدی ایجاد می‌کند. شاید هم کوتاهی یک دولت و دو دولت نبوده است. همه‌ی دولت‌ها در ایران، در طی سال‌های گذشته، ریال را گران نگاه داشته‌اند.

خود این الان یک مشکل است. اگر امروز قیمت ارز سه هزار تومان بشود، دیگر کارگر افغانی هم این‌جا کار نمی‌کند؛ چون برایش صرف نمی‌کند؛ و کارگر ایرانی ممکن است برود خارج کار کند. سال‌هاست به خاطر اثر آن روی اقتصاد سیاسی، به قیمت ارز دست نزده‌اند. اما الان دیگر مجبور هستند این کار را بکنند.

افزایش قیمت حامل‌های انرژی، برنامه‌ای که در دستور کار دولت است، پایین بودن قیمت ارز را جبران نمی‌کند؟

برنامه‌ی تغییر قیمت‌ حامل‌های انرژی هم بدون اصلاح قیمت ارز، کافی نیست. با این فضای سیاسی هم شاید دولت در کوتاه‌مدت راغب نیست قیمت ارز را دست بزند؛ چون مشکلات آن، برایش نگران‌کننده است.


دکتر کمال اطهاری، استاد دانشگاه و محقق

اما نظر دکتر کمال اطهاری در این موارد، کمی ‌متفاوت است:

مقوله‌ی ارز، مقوله‌ی مهمی است. ولی وقتی که از بخش مالی و پولی در اقتصاد حرکت بشود، بیم آن می‌رود بخش واقعی مشکلاتش پنهان بماند. اگر تمهیدات لازم در بخش واقعی اقتصاد یا همان بخش تولید سنجیده نشود، بخش مالی و پولی بحران‌زا خواهد شد. همان‌طور که بحران جهانی هم از آن‌جا آغاز شد که در بخش واقعی اقتصاد کم‌توجهی شد و به بخش مالی زیاده از حد توجه شد.

من فکر می‌کنم اول باید ساز و کار لازم برای توسعه‌ی بخش تولید و به خصوص صنعت اندیشیده شود و به کار بیفتد. آن وقت مکانیسم‌های مالی، پولی و ارزی باید در خدمت نقشه‌ی راهی برای راه‌اندازی بخش صنعت در ایران، دربیاید.

آقای عبده تبریزی اشاره‌ای داشتند که شاید به این بحث شما مربوط باشد. ایشان می‌گفتند که قیمت پایین ارز، اجازه نمی‌دهد تولید در داخل شکل بگیرد. چون همواره واردات و خرید مستقیم از خارج ارزان‌تر تمام می‌شود. نظر شما چیست؟

بله، این یکی از مکانیسم‌هاست؛ ما الان از لحاظ جذب سرمایه و فن‌آوری خارجی به خاطر تحریم‌ها و تنش‌های موجود، دچار مشکل اساسی هستیم. اگر در سطح بین‌المللی تنش‌زادیی نشود، حتی اگر هم قیمت ارز را به قیمت واقعی برگردانیم، هم چوب را خواهیم خورد و هم پیاز را.

مقدم برای اقتصاد ایران، تنش‌زدایی است. در ارتباط با بخش مسکن هم این را ذکر کردم. این‌که علی‌رغم دو برابر شدن نقدینگی، گردش پول کاهش پیدا کرده و نسبت نقدینگی در دست مردم افزایش یافته، یعنی «رجحان نقدینگی» به وجود آمده است، نشان می‌دهد تا تنش‌زادیی داخلی و خارجی نشود، میل به سرمایه‌گذاری در مردم به‌ وجود نمی‌آید.

این قدم اولی است که در اقتصاد ایران باید برداشته شود. اگر این قدم برداشته شود، سرمایه‌‌ها و فناوری خارجی هم به داخل کشور خواهد آمد.

چه منافاتی دارد که در همین شرایط، قیمت ارز هم به قیمت واقعی برگردد یا نزدیک شود؟

در این موقعیت، شناور کردن یا واقعی کردن نرخ ارز، زودرس خواهد بود. یعنی در کوتاه‌مدت و بلافاصله بعد از تنش‌زدایی نباید انجام بگیرد. به نظر می‌رسد که باید با یک فاصله‌ای انجام بگیرد؛ وگرنه می‌تواند یک‌باره هم موجب بالا رفتن قیمت‌ها بشود، هم سرمایه‌گذاری را گران کند و حتی برای سرمایه‌گذاری خارجی هم عدم اطمینان به ‌وجود بیاورد.

مثلاً سرمایه‌گذاری در بخش مسکن و ساختمان و امور زیربنایی، اگر بخواهد از خارج جذب سرمایه کند، اتفاقاً وابسته به این است که نرخ ارز ثبات داشته باشد. چون این‌ها کالای ریالی هستند و سرمایه‌گذار خارجی ترجیح می‌دهد که نرخ ارز ثبات داشته باشد تا در کالای ریالی سرمایه‌گذاری کند.

در کل، این مقوله درست است که بالاخره قیمت‌های واقعی تثبیت منابع کم‌یابی مثل ارز را رهنمون بشود؛ اما این‌که تقدم و تأخر سیاست‌ها را چگونه تعیین می‌کنیم، باید از بخش واقعی اقتصاد، بخش واقعی مسکن و به خصوص صنعت آغاز کرد و سیاست‌های ارزی را به این سمت متوجه کرد که بتوانیم جذب فناوری و سرمایه‌ی خارجی کنیم؛ در موقعیتی که بهای نفت در حال افزایش است و پس‌اندازهای داخلی هم تمایلی به سرمایه‌گذاری نشان نمی‌دهند.

یکی از آخرین دستوراتی که آقای احمدی‌نژاد داد، این بود که در معاملات ارزی، یورو جانشین دلار بشود. بخشی از اقتصاددانان معتقدند که قیمت واقعی‌، در هر حال خود را تحمیل می‌کند و واحد ارزی که با آن معامله می‌شود، تأثیری بر اقتصاد کشورهایی نظیر کشور ما نخواهد داشت. نظر شما در این مورد چیست؟

واقعیت همین است که اشاره کردید. اگر طلا را زر بنامیم، تفاوتی نخواهد کرد. چون هر کسی مقدار معینی طلا دارد و اگر آن را زر بنامد، فرقی در دارایی او نخواهد کرد.

موضوع این است که ما دچار کمبود شدید منبعی به نام ارز هستیم و آن‌چه هم داریم، نمی‌تواند چرخه‌‌ی تولید گسترده و حضور ایران را در بازارهای جهانی موجب شود.

مشکل این‌جاست که هم دچار کمبودیم و هم با میزان ارزی که داریم، چرخه‌ای قابل رقابت در عرصه‌ی جهانی نمی‌توانیم داشته باشیم. فقط نفت می‌فروشیم و مصرف می‌کنیم. این مشکل اساسی ما است که باید برطرف شود. اسمش را این یا آن گذاشتن، تفاوتی نمی‌کند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

برادرگرامی در خیلی ازشهر های شمالی سالی حدودیکهزار میلیمتر باران میبارد ادارات آب بدون
کمترین سرمایه گذاری متر مکعب 2500ریال بجای ده ریال قیمت قبلی جیب مردم را میزنند
لطفا شما غم کمبود منابع ارزی رانخورید.

-- رامسری ، Sep 23, 2009 در ساعت 01:00 PM