رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ آبان ۱۳۸۷

گزارش نیویورک تایمز درباره دخالت ایران در عراق

برگردان: آرمین تفاخری

آن‌ها پیش از طلوع آفتاب از خواب برمی‌خیزند تا پیش از نخستین کلاس صبح که با آتش گشودن تفنگ‌های کلاشنیکفشان همراه است، زمان لازم برای نرمش صبحگاهی، خوردن صبجانه و عبادت را داشته باشند.

آن‌ها هشت ساعت بعد را به تمرین با بازوکاها و یا بمب‌های کنار جاده‌ای می‌پردازند و طی این مدت، زمان استراحت کوتاهی برای صرف ناهار و عمل به دستورات واجب مذهبی دارند.

عصر که می‌رسد وقتشان آزاد است و مشغول کارهایی همچون تماشای تلویزیون و پینگ‌پنگ بازی کردن می‌شوند. ساعت ۱۱ شب، وقت خاموشی است.

این برنامه روزانه، نمونه‌ای از گذران یک روز کاری در پایگاه نظامی پر گرد و غباری در حومه تهران است، جایی که در چند سال گذشته در آن اعضای نیروی قدس (شاخه برون‌مرزی) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و برخی از عوامل حزب‌الله لبنان، آموزش‌های لازم را برای به ‌راه ‌انداختن حملاتی بر ضد نبروهای آمریکایی در عراق، در اختیار شیعیان عراقی قرار داده‌اند.

این اطلاعات بخشی از گفته‌های مبارزان دستگیر شده عراقی است که در اختیار بازجویان آمریکایی قرار داده‌اند.

مقامات آمریکایی از دیرباز به تصریح گفته‌اند که آموزش ایرانیان و سلاح‌های ساخت آنان، از جمله دلایل مرگ (سربازان آمریکایی) در نتیجه حملات مبارزان شیعه در عراق است. مقامات ایرانی برگزاری چنین دوره‌های آموزشی‌ای را انکار می‌کنند.

اکنون بیش از ۸۰ صفحه از اسناد اطلاعاتی‌ای که به تازگی و برای نخستین بار از طبقه‌بندی محرمانه خارج شده‌اند، با ذکر جزئیات، شبکه پیچیده‌ای را نشان می‌دهند که عراقی‌ها برای ورود به ایران و گذراندن دوره‌های آموزشی زیر نظر ایرانی‌ها از آن بهره می‌گیرند.

این اسناد، جامع‌ترین مدارک به‌ دست ‌آمده تا به امروز هستند که ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر تلاش ایرانی‌ها برای ایجاد نیروهای واسطه (مبارز) در عراق را مورد تایید قرار می‌دهند.

آن ادعاها با واکنش‌های صرفاً سیاسی مخالفان دولت بوش روبه‌رو شده است، آن‌ها معتقدند که پیرامون میزان مداخله ایرانی‌ها در عراق، اغراق شده است.

امکان بررسی مستقل اظهارات زندانیان وجود ندارد. با این وجود این نکته درخور توجه است که بازداشت‌شدگان، جزئیات مشابهی را در مورد اردوگاه‌های آموزشی داخل ایران در اختیار بازجویان قرار داده‌اند.

جزئیاتی پیرامون شبکه‌ای پنهانی از خانه‌های امن در ایران و عراق که برای حضور یافتن در این اردوگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند و نیز کشمکش‌های میان شیعیان درون این اردوگاه‌ها، شیعیان عرب عراقی و مربیان ایرانی آن‌ها.

اگرچه حملات شبه‌ نظامیان شیعه بر ضد نیروهای آمریکایی در سال جاری با کاهش چشمگیری مواجه شده است، مقامات نظامی و اطلاعاتی می‌گویند شواهدی در دست دارند که نشان می‌دهد این شبه ‌نظامیان ـ که گاه از آن‌ها با عنوان «گروه‌های ویژه» یاد می‌شود ـ اکنون در حال بازگشت به عراق هستند تا انتخابات پیش‌رو را مختل کنند و به ارعاب مردم بپردازند.

ژنرال جفری هاموند، فرمانده نیروهای آمریکایی در بغداد اخیراً گفت به اعتقاد وی برخی از شبه‌ نظامیان مبارز در هفته‌های اخیر به پایتخت بازگشته‌اند.

این مدارک که توسط مرکز مبارزه با تروریسم در وست‌پوینت گردآوری شده‌اند، مجموعه‌ای از گزارش‌هایی است که از طریق بازجویی از بیش از ۲۴ مبارز شیعه که در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دست‌گیر شده‌اند، به دست آمده است.

این مدارک در وب‌سایت مرکز مبارزه با تروریسم سازمانی تحقیقاتی که به گرد‌آوری و تحلیل اسناد اطلاعاتی مرتبط با القاعده، عراق و ایران می‌پردازد، موجود است.

این اسناد از استراتژی ایران برای استفاده از شیعیان عراقی به عنوان واسطه‌ای برای اجتناب از خطر دست‌گیر شدن ایرانی‌ها در عراق، پرده برمی‌دارد.

در یکی از این گزارش‌های اطلاعاتی، یکی از زندانیان به کسانی که دست‌گیرش کرده‌اند، می‌گوید «ایران نمی‌خواهد درگیر جنگی مستقیم با نیروهای آمریکایی در عراق شود،» چون ایران نگران آن است که ایالات متحده آن کشور را ویران کند.

مقامات اطلاعاتی آمریکایی می‌گویند به اعتقاد آن‌ها از سال ۲۰۰۶ که چند تن از عوامل سپاه پاسداران ایران در بغداد دستگیر شدند، ایران استراتژی خود را تغییر داد و بر اساس آن، وارد کردن گروه‌های کوچک از عراق به ایران را آغاز کرد.

عراقی‌ها (پس از گذراندن دوره‌های آموزشی) به کشور خود بازمی‌گردند تا همان دوره‌های آموزشی را برای گروه‌های بزرگ‌تری از شبه‌ نظامیان شیعه برگزار کنند.

یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا گفت نشانه‌هایی از احتمال گسترش قابل ملاحظه این برنامه‌های آموزشی اجرا شده در ایران، در سال جاری وجود دارد، تا بدین ترتیب به آماده‌سازی آن دسته از شبه ‌نظامیان مبارزی بپردازند که در جریان عملیات ویژه نظامیان عراقی در بصره و بغداد، از کشور گریختند.

برایان فیشمن، مدیر پژوهش‌های مرکز مبارزه با تروریسم، که در نگارش کتاب جدیدی در مورد تاثیرات سیاسی و نظامی ایران در عراق نیز مشارکت داشته است، می‌گوید اگرچه ایران فرماندهی مستقیم گروه‌های شبه‌نظامی عراق را بر عهده نداشته، اما دوره‌های آموزشی همچون ابزاری در دست ایران بوده است تا از طریق آن با توجه به ملاحظات خاص، تاثیر خود در عراق را افزایش یا کاهش دهد.

وی می‌گوید: «شبه‌نظامیان متحد ایران، همچون حصاری به دور ایران هستند. اگر وضعیت سیاسی به ضرر ایران تغییر کند، آن‌گاه این کشور از آن‌ها همچون اهرمی برای مقابله استفاده می‌کند.»

مقامات آمریکایی می‌گویند هنوز مشخص نیست که مقامات ایرانی تا چه اندازه در برگزاری این دوره‌های آموزشی نقشی مستقیم دارند.

با این وجود آن‌ها معتقدند آموزش شبه‌نظامیان، دست‌کم با موافقت تاکتیکی بخشی از عوامل حکومت ایران انجام می‌شود. در این مدارک هیچ سندی دال بر مدیریت این برنامه‌ها توسط مقامات ارشد ایران وجود ندارد.

کتابی که اخیراً توسط برایان فیشمن و سرهنگ جوزف فلتر نگاشته شده، حاوی تحقیقات جدیدی پیرامون ایران است.

استنتاج آن‌ها در این کتاب این است که هدف ایران از حمله به نیروهای آمریکایی در عراق، تا اندازه‌ای به رخ کشیدن توانایی‌ها و تا حدودی هم برای «معتبر نشان دادن توان دفاعی ایران در مقابل حمله احتمالی ایالات متحده به تاسیسات هسته‌ای این کشور» است.

دست‌گیر شدگان، توضیحات مفصلی از کارهای روزمره خود در اردوگاه‌های ایران ارائه کرده‌اند، از برنامه‌های فشرده برای آموزش کار با سلاح‌های گوناگون گرفته تا مصائب زندگی در محیطی کاملاً نظامی.

یکی از آن‌ها در توضیحات خود، از یک رویداد شورش‌ مانند در میان کارآموزان سخن گفت. به خاطر تاخیر در ارسال جوراب، آن‌ها مجبور بودند پاهای برهنه خود را در چکمه‌های نظامی قرار دهند و همین مساله اعتراض آن‌ها را در پی داشت.

این اسناد از شکاف‌های عمیق اعتقادی میان شیعیان ایرانی و عراقی نیز پرده برمی‌دارد. عراقی‌ها به این‌که مربیان ایرانی رفتار محترمانه‌ای با آنان نداشتند، معترض بودند.

بدگویی‌های مربیان در مورد مقتدا صدر ـ روحانی شیعه‌ای که رهبری جنبش مقاومت ضدآمریکایی در عراق را بر عهده دارد ـ نیز از جمله مسایلی بود که اعتراض آن‌ها را برمی‌انگیخت.

یکی از دست‌گیر شدگان می‌گفت: «شیعیان عراقی نسبت به شیعیان ایرانی جایگاه والاتری دارند، چون شیعیان عراق، خوب، مهربان، پای‌بند اخلاق و در عین حال نسبت به عقاید خود بسیار حساس‌اند. اما ایرانی‌ها پای‌بند اخلاق نیستند، حساس نیستند، و با وجود این احساس می‌کنند که از همه بالاترند.»

شبه‌نظامیان عراقی به این نکته هم اشاره کردند که در مقایسه با ایران، به مبارزان حزب‌الله لبنان احساس نزدیکی بیشتری دارند، آن‌ها اعرابی هستند که دست‌کم زبان مشترکی با عراقی‌ها دارند.

برخی از آن‌ها پس از آن‌که برای گذراندن دوره آموزشی در ایران انتخاب شدند، به خانواده‌های خود گفتند دارند به شهر نجف می‌روند تا به حفاظت از حرم‌های مقدس شیعیان در آنجا کمک کنند.

اما در واقع آن‌ها به شهر کوچکی در شرق عراق می‌رفتند که چندان هم از مرز ایران دور نیست: شهر اماره. آن‌ها در یک گاراژ محلی در این شهر، با فردی (که رابط آن‌ها با ایران بود) ملاقات می‌کردند و او مقداری پول در اختیارشان می‌گذاشت و سپس با راهنمایی او در خانه‌های امن اطراف شهر پنهان می‌شدند.

پس از یک یا دو روز، آن‌ها در حالی که پاسپورت‌های خود را به همراه داشتند با اتوبوس یا تاکسی به شهرهای مرزی غرب ایران همچون اهواز و کرمانشاه می‌رفتند.

یکی از آن‌ها گفت برنامه‌های آموزشی ایرانی‌ها همیشه به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌شد که مصادف با تعطیلات مذهبی شیعیان باشد، چون در چنین روزهایی، تعداد زیادی از زائران از مرز عبور می‌کنند و احتمال این‌که مبارزان، بدون آن‌که شناسایی شوند از مرز عبور کنند، افزایش می‌یابد.

آن دسته از کسانی را که پاسپورت نداشتند، شبانه به مناطقی در نزدیکی مرداب می‌بردند تا سوار بر قایق‌های پارویی با گذشتن از آب، از مرز عبور کنند و خود را به ماشینی که در آن سوی مرز منتظر آنان است، برسانند.

پس از سپری کردن یک شب در اهواز یا کرمانشاه، آن‌ها را به فرودگاه محلی می‌بردند تا از آنجا رهسپار تهران شوند. در تهران، سوار ماشین‌های مخصوص، به پایگاهی نظامی در حومه شهر منتقل می‌شدند.

چند نفر از دست‌گیر شدگان گفته‌اند نام آن اردوگاه، پایگاه نظامی سیدالشهدا است. آن‌طور که یکی از زندانیان می‌گوید، به محض رسیدن به اردوگاه، گرم‌کن و کفش ورزشی، حوله و غذای نظامی تحویل کارآموزان می‌شد.

به گفته او «یخچال، پر از غذاها و میوه‌های متنوع بود.» سپس آن‌ها یک ماه مشغول آموزش کار با سلاح‌های سبک (با کالیبر کوچک)، خمپاره انداز و تسلیحات ضدهوایی بودند و یاد گرفتند که چطور عملیات کمین را اجرا کنند.

آن‌ها کلاس‌هایی هم در مورد نحوه استتار و نیز عمل به دستورات روزانه مذهبی داشتند. بعضی از کارآموزان، «دوره مهندسی» ویژه را هم گذراندند.

در این دوره، نحوه جاسازی بمب‌های کنارجاده‌ای به کارآموزان آموزش داده می‌شد. اما فقط کارآموزان «مستعد» مجاز به شرکت در دوره مهندسی بودند.

این اطلاعات را کارآموزی در اختیار بازجویان گذاشته است که به تشخیص مربیان، برای شرکت در این دوره به اندازه لازم باهوش نبود.

در یکی از گزارش‌های بازجویی آمده است: «اگر باهوش نباشید، کسی وقت و هزینه را تلف نمی‌کند تا شما را به ایران بفرستد که بتوانید دوره مهندسی را بگذرانید، چون توانایی لازم را برای کسب موفقیت نخواهید داشت».

این کارآموز دست‌گیر شده می‌افزاید: «کسی که بازداشت شده، دیگر تمایلی به گذراندن دوره مهندسی و بازگشت به ایران ندارد، چرا که دوره آموزشی آن‌ها فقط نوعی وقت تلف کردن است و کارآموز باید به خاطر هیچ و پوچ خانواده خود را ترک کند».

دیگر زندانیان هم در گفت ‌و گو با بازجویان آمریکایی از چنین چشم‌انداز تیره و تاری سخن گفتند و ادعا می‌کردند دوره آموزشی دیگری که تحت نظر عوامل حزب‌الله در لبنان گذرانده بودند از هر نظر از دوره‌های برگزار شده در ایران بهتر بود.

یکی از زندانیان در اعترافات خود گفت (پس از پایان دوره تهران) برای گذراندن دوره آموزشی در لبنان، آن‌ها را با اتوبوس به فرودگاهی در ایران بردند، سپس به سوی دمشق در سوریه پرواز کردند و از آنجا آن‌ها را با ماشین به مرز لبنان بردند.

پس از رسیدن به لبنان، چندین هفته زیر نظر عوامل حزب‌الله مشغول گذراندن دوره آموزشی در زمینه «کنترل ذخیره مهمات»، «برنامه‌ریزی پروژه» و ارتباطات بودند.

آن دسته از کارآموزان عراقی که به لبنان نرفتند، در جریان اقامت چند روزه خود فرصت لازم برای گشت‌ و گذار در ایران را داشتند.

برخی از آن‌ها برای زیارت اماکن مذهبی به تهران و حومه آن رقتند. بقیه آن‌ها به مشهد رفتند تا هم به زیارت‌، هم خرید و هم بازدید از باغ‌های توریستی و باغ‌وحش بپردازند.

استفن فارل هم در نگارش این گزارش مشارکت داشت.

Share/Save/Bookmark

منبع:
Documents Say Iran Aids Militias From Iraq

نظرهای خوانندگان

در متن اصلی نیویورک تایمز از کلمه Iraqi fighters استفاده شده است که قطعا "مبارزین" معنی نمی دهد . مبارزین دارای بار مثبتی است که خواننده را به خیال دیگری می اندازد. بهتر بود از کلمه "جنگجو" یا مشابه آن استفاده می شد .

-- منوچهر ، Oct 23, 2008 در ساعت 08:00 PM

منوچهر جان، سپاس از دقت نظر شما، اما کلمه «مبارز» لزوما معنای مثبتی در بر ندارد، مشروعیت‌بخش نیست و تا جایی که می‌دانم در مقایسه با کلماتی مانند «جنگ‌جو» یا «ستیزه‌جو» برابرنهاده مناسب‌تری است.

-- مترجم ، Oct 23, 2008 در ساعت 08:00 PM

جناب مترجم، مي‌توانم خواهش كنم يك جمله شاهد بياوريد كه «مبارز» در آن بار منفي داشته باشد؟

-- فراز ، Oct 24, 2008 در ساعت 08:00 PM

دوست داشتم ببیم آیا زمانه انقدر انصاف دارد که در تحلیل خود ببیند وقتی امثال عبدالمالک ریگی را آمریکا تجهیز می کند و آموزش می دهد مقابله به مثل حق مسلم ج ا ا است .یا نه

-- DACOOD ، Oct 24, 2008 در ساعت 08:00 PM

سرباز آمریکایی در خاک عراق دنبال چه میگردد؟ آیا اثری از سلاحهای کشتار جمعی صدام پیدا شده که هنوز باید دنبال آن بگردند؟ فراموش نکنید که عراق با ایران هم مرز و هم منطقه است و سرنوشت امنیتی دو کشور به هم وابسته است، آمریکا اما از عراق دهها هزار کیلومتر فاصله دارد و برای تجاوز (ببخشید، آزادسازی!) آن علی القاعده باید تجاوزگر (ببخشید، آزادساز!) بزرگ تر و گستاخ تری (ببخشید، متهورتری!) باشد تا ایران. پیدا کنید تجاوزگر اصلی را.
فکر میکنم حل این مسئله بسیار ساده و نیاز به تعمق زیادی نداشته باشد.

-- behshad ، Oct 26, 2008 در ساعت 08:00 PM