رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ فروردین ۱۳۸۷
گفتگو با دکتر سعید شیرکوند پیرامون احتمال برکناری وزیر اقتصاد

«دولت ناچار است مقصر پیدا کند»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

Download it Here!

روی کار آمدن دولت نهم، هم‌چنان که نگرانی‌های فراوانی را در مورد روند دموکراسی و آزادی‌های سیاسی در کشور موجب می‌شد، امیدواری‌هایی را نیز نسبت به بهبود اوضاع اقتصادی کشور، بویژه امور معیشتی اقشار کم‌درآمد جامعه ایجاد کرده بود.

امروز بعد از دو سال و نیم که از عمر دولت نهم می‌گذرد، آن نگرانی‌ها و امیدواری‌ها به کجا کشیده است؟ به نظر می‌رسد کابینه آقای احمدی نژاد در این دوره دو سال و نیمه با بیشترین تعداد تغییر و تحول در دولت و مسئولین بالای کشور، در صدد فائق آمدن بر مشکلات بویژه در زمینه اقتصادی است.

این روزها باز شایعه تغییر چهار وزیر در دولت و رییس بانک مرکزی بر سر زبان‌ها است. با آقای دکتر سعید شیرکوندی، مشاور اقتصادی دولت آقای خاتمی در این زمینه گفتگو کرده‌ام.


دکتر سعید شیرکوند

این شایعات چه صحت آن تأیید بشود یا نشود؛ و همین طور تغییراتی که تا کنون و در عرض این دو سال و نیم، در تیم اقتصادی دولت ایجاد شده – چون هم رییس کل بانک مرکزی تغییر کرده، هم رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق و هم وزیر تعاون – و کلاً سمت و سوی تغییرات در حوزه اقتصاد بوده، حتی وزیر نفت، نشان می‌دهد که دولت نهم در زمینه اقتصاد که هم دعوی بیشتری و ادعای بیشتری در مورد اقتصاد داشت و هم این‌که اقتصاد، ابزار اندازه‌گیری موفقیت و شکست آن وجود دارد.

لذا اگر دولت در اقتصاد به پیروزی و موفقیتی می‌رسید، همه می‌فهمیدند؛ و حالا هم که به شکست رسیده، همه فهمیده‌اند. دولت ناچار است در یک چنین شرایطی یک اقداماتی انجام بدهد و حتی برای این عدم موفقیت‌ها، مقصری پیدا بکند و این مقصر را به مردم معرفی بکند.

یعنی به نظر شما تعویض وزیر اقتصاد و یا رییس بانک مرکزی یک امکان بالقوه برای بیرون رفتن از بحران اقتصادی نیست. در این صورت این تعویض چه مفهومی دارد؟

به نظر من اصلاً نفس وجود این شایعات، تأیید این است که از نظر افکار عمومی و از نظر حتا خود دولت، موفقیت اقتصاد، بسیار کم یا حتی ناکامی‌های آن بسیار زیاد بوده. حالا اگر هم عملیاتی بشود و آقای «دانش جعفری» معزول بشود و یا به تعبیری استعفا داده بشود، مفهوم آن همین است که دولت در حوزه اقتصاد نتوانسته به موفقیت مناسبی دست پیدا بکند و مقصری را می‌خواهد معرفی بکند. این مقصر هم وزیر اقتصاد می‌شود.

آقای شیرکوندی، یکی دیگر از موارد تغییر مسئولین، گویا تغییر آقای مظاهری، رییس کل بانک مرکزی است. در مورد ایشان هم استدلال می‌شود که حجم نقدینگی از ۷۰ هزار میلیارد تومان به ۱۵۰ هزار میلیارد رسیده و خب، این حجم نقدینگی در تورم مؤثر است. به نظر شما این افزایش حجم نقدینگی آیا در حیطه تنها مسئولیت‌های رییس کل بانک مرکزی است یا یک مجموعه سیاسی؟

افزایش نقدینگی در طول عمر دولت نهم به گونه‌ای بوده که در عرض این دو سال و نیم، به اندازه کل تاریخ پول در کشور ما، نقدینگی اضافه شده. یعنی در آغاز سال ۱۳۸۴، حجم نقدینگی کشور ۶۸ هزار میلیارد تومان بوده، درحالی که در پایان سال به حدود ۱۴۵ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده. یعنی بیش از دو برابر نقدینگی افزایش پیدا کرده است.

این افزایشی که در نقدینگی ایجاد شده به نظر من دلیل اصلی آن سیاست‌های دولت بوده، و در رأس سیاست‌گزاری‌ها خود شخص رییس دولت. من چنین اعتقادی ندارم که وزیر اقتصاد یا بانک مرکزی یا سازمان مدیریت، عامل این افزایش بودند.

این سیاست‌های انبساطی دولت بوده و دیدگاه‌های شخص رییس دولت بوده، با افزایشی که در هزینه‌های جاری و عمرانی دولت ایجاد کردند و چون برای تأمین این هزینه‌ها نیاز به ریال داشتند، از طریق افزایش حساب ذخایر ارزی بانک مرکزی، این‌ها را تامین کردند. یعنی دلارهای افزایش یافته ناشی از فرآورده‌های نفتی را، بانک مرکزی تبدیل به ریال کرده و ریال را به اقتصاد تزریق کرده و این افزایش نقدینگی هم موجب افزایش تورم شده.

یعنی اگر از این زاویه بخواهیم تحلیل بکنیم من فکر می‌کنم مقصر اصلی، شخص رییس دولت هستند. چون بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، مجری دستورات رییس دولت بودند.

آقای شیرکوندی ولی به نظر می‌آید وقتی یک جامعه‌ای ناگهان با افزایش درآمد مواجه می‌شود، وضعیت تغییر می‌کند. در این زمینه می‌شود به تجربه افزایش قیمت نفت در سال‌های پایانی رژیم گذشته اشاره کرد که آن زمان هم ورود دلارهای فراوان به بازارهای اقتصادی ایران موجب تورم شد. نظر شما را در این مورد می‌خواستم بدانم که با توجه به این‌که در دولت اصلاحات هم شما مسئولیت اقتصادی داشتید، فکر می‌کنید راه جلوگیری از ایجاد تورم توسط افزایش ناگهانی درآمدها ممکن بوده؟

خیلی تجربه تکراری است. هم در کشور ما و هم در بسیاری از کشورهای دیگر. بالاخره در یک شرایطی که قیمت نفت افزایش پیدا می‌کند و درآمدهای ارزی، افزایش بیش از حد و غیرقابل انتظار می‌شود، دولت‌ها باید این را مدیریت کنند.

ما نمی‌توانیم به یک بیماری که فرضاً برای تقویت او یک آمپول ب کمپلکس، بدن او جواب می‌دهد؛ حالا ۲۰ تا آمپول ب کمپلکس به آن بزنیم. یک زمینی را برای تقویت کردن آن که محصول زراعی‌اش بیشتر بشود، نیاز به آب بیشتر دارد؛ اما یک مرتبه سیل به این مزرعه نمی‌دهند.

طبیعی است که افزایش درآمدهای نفتی می‌تواند در اقتصاد کشور نقش مؤثری ایفا بکند؛ اما مدیریت‌شده و کنترل‌شده. این امری بود که ما در برنامه سوم یعنی در دولت اصلاحات به آن توجه داشتیم؛ فلذا با یک مکانیسم تعریف شده و دقیقی، یک حسابی را باز کردیم به نام حساب ذخیره ارزی که این حساب ذخیره ارزی بتواند درآمدهای حاصل از افزایش قیمت نفت را در یک حوضچه آرامشی نگهداری کند؛ بعد به تدریج ما آن را مدیریت کنیم و به اقتصاد تزریق کنیم.

اما دولت نهم با توجه به عشق و علاقه بسیار زیادی که به هزینه کردن از خودش نشان ‌داد، تمام این درآمدها را یک مرتبه به اقتصاد کشور پمپاژ کرد و ظرفیت اقتصاد ما هم خب، جواب نمی‌داد و طبیعی بود که به این نتیجه برسیم. یعنی اتفاقی غیر قابل پیش‌بینی نیست؛ این اتفاقی که رخ داده است.

از قبل هم معلوم بود. یک سال قبل هم معلوم بود، دو سال قبل هم معلوم بود. بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران، مقالات و یادداشت‌های مختلفی نوشتند و این هشدار را دادند. ولیکن دولت با یک رویکرد انبساطی و تلاش برای هزینه کردن هر چه بیشتر درآمدها، درآمدها را هزینه کرد دیگر.

به این ترتیب دولت نهم هم از حساب ذخیره ارزی که دولت قبلی باز کرده بود که درآمدش هم کمتر از دولت آقای احمدی‌نژاد بود، برداشت کرده؛ هم علی‌رغم مازاد درآمدی که داشته، چیزی به ذخیره ارزی نیفزوده است. آیا این طور است؟

زمانی که دولت نهم شروع به کار کرد و آقای خاتمی دولت را تحویل داد، ما در حساب ذخیره ارزی‌مان ۱۴ میلیار دلار از درآمدهای قبلی‌مان باقی مانده بود و به دلیل همین نگرانی‌ها بود که ما این را به اقتصاد تزریق نکردیم و در حال حاضر اگر بررسی کنید، می‌بینیم که دولت نهم در عرض این دو سال و نیم، بیش از ۱۵۰-۱۴۰ میلیارد دلار دیگر هم درآمد داشته و همه را هزینه کرده.

آخرین آماری که از حساب صندوق ذخیره ارزی منتشر شده، نشان می‌دهد که حساب ذخیره ارزی در حدود ۱۰ میلیارد دلار الان مانده بیشتر نداشته؛ پایان سال گذشته.

یعنی مفهوم آن این است که دولت نهم علاوه بر کل درآمدهای ارزی که به دست آورده است، حتی از حساب ذخیره ارزی هم که قبلاً ۱۴ میلیارد دلار بود، برداشت کرده است و امروز آن حساب عدد کمتری را نشان می‌دهد.

Share/Save/Bookmark