رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
ترجمه مقاله‌ای از اينديپندنت آنلاین

مدرسه‌ای يهودی که نيمی از دانش‌آموزان‌اش مسلمان‌اند

جاناتان مارگوليس

۱ فوریه ۲۰۰۷ - مدرسه‌ی کينگ ديويد، در بيرمنگام، يک مدرسه‌ی ابتدايی دولتی است که بچه‌ها در آن زبان عبری می‌آموزند، دعاهای يهودی می‌خوانند، غذای کوشر می‌خورند و پرچم اسراييل را به اهتزاز در می‌آورند. پس چرا اکثريت دانش‌آموزان پيروِ دين اسلام‌اند؟ جاناتان مارگوليس در اين باره تحقيق کرده است.


مدرسه‌ی کينگ ديويد | عکس از ایندیپندنت

روز جايزه‌ی نوباوه‌گان در مدرسه‌ی کينگ ديويد است که يک مدرسه‌ی ابتدايی دولتی در موزلی، بيرمنگام است. بچه‌ها چهارزانو روی زمين نشسته‌اند و والدين‌شان با دوربين‌های فيلمبرداری‌شان بازی می‌کنند. مدير مدرسه، استيو لانگ‌فورد، يک کراوات سسامی استريت زده است.

مدرسه‌ای با آيين‌های دينی يهود
پس يک مراسم معمولی پايان دوره‌ی مدرسه است. اما در مدرسه‌ی کينگ ديويد چيزی هست که به واسطه‌ی آن ادعا دارد يکی از مدارس فوق‌العاده‌ی کشور است: مدرسه‌ی کينگ ديويد يک مدرسه‌ی يهودی سخت‌گير است. يهوديت تنها دينی است که در آن تدريس می‌شود. در محل مدرسه يک کنيسه نيز هست. بچه‌ها زبان عبری مدرن – ايوريت – يعنی زبان اسراييل را می‌آموزند. و روز استقلال اسراييل را جشن می‌گيرند.

اما نيمی از ۲۴۷ دانش‌آموز اين مدرسه‌‌ی چهل ساله که توسط شهرداری پشتيبانی می‌شود، مسلمان هستند و ظاهراً پدر و مادرها هر دردسری را به جان می‌خرند تا خانه‌شان را به منطقه‌ی زير پوشش مدرسه ببرند تا فرزندان‌شان بتوانند عبری بياموزند، پرچم اسراييل را در روز استقلال بالا ببرند و با آدم‌هايی نشست و برخاست کنند که گفته‌اند بيش از هر کسی در دنيا از آن‌ها نفرت دارند.

نمازخانه‌ی اسلامی در مدرسه‌ای يهودی
والدين مسلمانِ اين بچه‌ها که عمدتاً افرادی معتقد و مذهبی هستند و بسياری از زنان‌شان حجاب دارند، می‌گويند که روحيه‌ی اين مدرسه را خيلی دوست دارند و حتی ناهارهای کوشر مدرسه را که مناسبِ آن‌هاست چون مقررات غذاهای کوشر و حلال تقریباً مثل هم هستند. اين مدرسه به اسلام احترام می‌گذارد و يک نمازخانه‌ را برای بچه‌ها تدارک ديده است و در روزهای ماه رمضان معلم‌های مسلمان برای آن‌ها می‌آورد. روز عيد، در حضور جمع به بچه‌ها عيد مبارک می‌گويند و در تمام طول سال، اگر دوست داشته باشند، می‌توانند کلاه کوفی به سر بگذارند. حيرت‌آور اين‌که ده‌ها بچه‌ مسلمان به جای کلاه کوفی سر کردن، کلاه مخصوص يهودی به سر می‌گذارند.

کارول کوپر، معلمِ دينی، صبح روز اهدای جوايز می‌گويد: «بوکر تاو» (‘Boker tov’«صبح بخير» به ايوريتIvrit/عبری مدرن).

بچه‌ها يک‌صدا جواب می‌دهند: «صبح بخير خانم کوپر». پس از آن، کل مدرسه، مسلمان‌ها، يهودی‌ها، چند مسيحی و سيک به همراه يکديگر «شِما» ‘Shema’، مقدس‌ترين دعای يهودی را می‌خوانند.

کلوب ويولون سال پنجم (پنج نفر مسلمان، دو نفر يهودی) آهنگ «پرنده‌ی کوچک، من شنيدم» را می‌نوازند. تعداد جايزه‌هايی که به حسين‌ها و حسن‌ها و شبينه‌ها داده می‌شود به همان اندازه است که به سائول‌ها، ربه‌کاها و روث‌ها داده می‌شود. در واقع، اگر درست نگاه کنيم اين بچه مسلمان‌ها هستند که از يهودی‌ها پيشی گرفته و برنده شده‌اند. به اين ترتيب جايزه‌ی السی ديويس برای پیشرفت به پسرک خوشرويی به اسم وليد می‌رسد، جايزه‌ی مطالعات دينی به پسری به اسم عمران داده می‌شود که کلاهی يهودی به سر دارد و جايزه‌های پيشرفت در عبری به پسری به نام حبيب اهدا می‌شود و دختری به نام عاليه.

مدرسه‌‌ای مخفی در جامعه‌ای چند-فرهنگی
با اين اوضاع و احوال زمانه، در شهری که چند-فرهنگی‌گرايی پيشرو در آن می‌تواند هر توجهی ناخواسته‌ای را جلب کند، مدرسه‌ی کينگ ديويد چندان درباره‌ی حضورش تبليغ نمی‌کند. یک تابلوی حساب شده و محتاطانه بيرون مدرسه هست که چيز زيادی از ماهيت منحصر به فرد مدرسه نشان نمی‌دهد. بالای ديوارها دوربين‌های ویديويی نظاره‌گر همه چيز هستند به اضافه‌ی دو در الکترونيکی که برای ورود به مدرسه بايد از آن‌ها عبور کرد. لورنس شارمن رييس (مسيحی) انجمن اوليا و مربيان می‌گويد که متأسفانه تا حد زيادی اين مدرسه «مدرسه‌ای مخفی» است.

اما والدين مسلمان خیلی مشتاق‌اند که در ميدان بازی مدرسه درباره‌ی چيزهايی حرف بزنند که در جامعه‌های خودشان تصميم‌های مدرسه‌ای جنجالی تلقی می‌شوند.

این خشونت‌ها و تعصب‌ها فقط در اخبار می‌آيد
ناهيد شفيق، مادر زينه، چهار ساله، و حمزه، نه ساله، که همسر يک راننده‌ی تاکسی به نام محمد است می‌گويد: «ما آپارتمانی در منطقه‌ی زير پوشش اين مدرسه خريديم تا بچه‌ها بتوانند بيايند اين‌جا. ارزش‌های بالای اخلاقی مدرسه ما را به خود جلب کرد و اين همان چيزی است که ما برای بچه‌هامان می‌خواهيم. هيچ يک از ما مشکلی به يهودی بودن مدرسه نداريم. چرا باید مشکلی داشته باشيم؟ شباهت‌های دينی و فرهنگی ما بسيار بيشتر و مهم‌تر از تفاوت‌های ماست. و اين‌ها اصلاً مشکلی نيستند. توی مسجد، گاهی پيش می‌آيد که مردم می‌پرسند چرا بچه‌هامان را می‌فرستيم اين‌جا، اما هیچ نوع مخالفت و ضديتی نيست و در بين اهل خانواده هم کسی با اين کار مخالفتی ندارد. در اقع، اين يک تصميم خانوادگی بزرگ بوديم که قرار شد بچه‌ها را بياوريم کينگ ديويد. اين دنيای واقعی است. مردم در دنيای واقعی اين کارها را می‌کنند. اين خشونت‌ها و تعصب‌ها و مشکلات هيچ کدام‌شان واقعی نیستند، اين‌ها را فقط در اخبار می‌بينيد».

فوزيه اسماعیل (مادر علی رضای نه ساله و عاليه‌ی شش ساله) هم نظرش به همان اندازه مثبت است: «برادرزاده‌ی من آمد اين‌جا و برادرم مدرسه را به من نشان داد. اين ديگر يک سنت خانوادگی شده است. ما خيلی خیلی از اين مدرسه راضی هستيم. خيلی دوستانه است. همه‌ی بچه‌ها با هم بُر می‌خورند و به مهمانی‌های همديگر و خانه‌های همديگر می‌روند. يک چيزهايی درباره‌ی اسراييل هم درس می‌دهند، ولی ما هيچ مشکلی با این نداريم. شباهت‌های بين مردم و جامعه‌های ما خيلی بيشتر از اين‌هاست».

ايروم رشید (مادر حنان نه ساله و مريم چهارساله) می‌گويد که خیلی‌ها در اسمال هيث به فکر اسباب‌کشی به موزلی هستند فقط به خاطر مدرسه‌ی کينگ ديويد. «اين‌جا مدرسه‌ی خيلی شادی است، برخوردها عالی است، غذا خيلی خوب است – چون کوشر است – و نتايج امتحانات هم خوب است».

اما ياد گرفتن زبان عبری و دعاهای يهودی چه؟ يکی از مادران می‌گويد: «فکر می‌کنم خيلی خوب است. هر چه علم‌شان بيشتر باشد، فهم‌شان بيشتر می‌شود. هر چه درباره‌ی اسلام لازم باشد بدانند در مدرسه‌ی مسجد ياد می‌گيرند. در واقع، بچه‌ها وقتی حمام می‌روند ترانه‌های عبری را با خودشان زمزمه می‌کنند که کمی گيج‌کننده است چون ما توی خانه گجراتی حرف می‌زنيم. ولی فکر می‌کنم عالی است».

با والدين و مربيان یهودی‌ هم که حرف می‌زنم، می‌بينم آن‌ها هم خيلی شور و شوق دارند. يکی از معلم‌ها که سه فرزندش به مدرسه کينگ ديويد رفته‌اند و عاقبت سر از دانشگاه آکسفورد در آورده‌اند، می‌گويد: «می‌دانيد در اين روزگار سخت در دنيا، فکر می‌کنم ما داريم نشان می‌دهيم کارها بايد چطور انجام شود. اين کار واقعاً کار درخشانی است».

ترِه‌وِر آرِم‌باند، پدر يکی از بچه‌ها، اهل آفريقای جنوبی است. او می‌گويد: «در ژوهانسبورگ، مدرسه‌های يهودی داريم، اما اين‌ها صد در صد يهودی‌اند. در نتيجه وقتی که اول آمديم اين‌جا کمی جا خورديم. اما جا افتادن بچه‌ها خیلی خوب جواب می‌دهد. بهترين راه برای دنيای امروز همين است. پسرِ من هشت ساله است و کلی رفيق مسلمان دارد».

رفاقت‌های مادام العمر
به دفعات به من گفتند که مهم‌ترين چيز اين است که دوستی‌های ميان-فرهنگی که در مدرسه‌ی کينگ ديويد شکل می‌گيرند مادام العمر هستند. گفت‌وگويی را شنيدم که ربه‌کا قرار است از آمريکا برای عروسی فاطمه بيايد اين‌جا. داستان دو رفيق، يکی يهودی و يکی مسلمان را شنيدم که روز اول آمادگی با هم دوست شده بودند و با هم دبيرستان و دانشگاه‌شان را رفته‌اند و با همسران و خانواده‌های‌شان کنار هم زندگی می‌کنند و با هم رفته‌اند تعطيلات.

مدرسه‌ی کينگ ديويد از ابتدا به منظور ايجادِ اين دوستی‌ها و همکاری‌ها ميان-دينی درست نشده بود. اين مدرسه که در سال ۱۸۶۵ به عنوان «مدرسه‌ی عبری» بر پا شد تا سال ۱۹۵۰ صد در صد يهودی بود.

افزايش جمعيت مسلمانان و دانش‌آموزان تازه برای مدرسه‌ای يهودی
بعد دو اتفاق رخ داد: جمعيت مسلمان‌های با درآمد متوسط در موزلی افزايش يافت و جمعيت يهودی‌های بريتانیا کم شد، به ويژه بيرون از مراکز لندن و منچستر. بچه‌های مسلمانان اوایل دهه‌ی ۱۹۶۰ شروع به آمدن به اين مدرسه کردند، اما وضعيت فعلی که مسلمان‌ها در آن اکثريت دارند (بچه‌های يهودی ۳۵ درصد، مسلمان‌ها ۵۰ درصد، مسیحی‌ها، سيک‌ها و ديگران ۱۵ درصد) چيز تازه‌ای است.

لانگ‌فورد می‌گويد: «يکی از چيزهايی که مردم را درباره‌ی اين مدرسه متعجب می‌کند اين است که ورودی‌های اين مدرسه امتيازهای خاصی را طلب نمی‌کند. نیمی از بچه‌های ما انگليسی را به عنوان زبان دوم می‌آموزند. اما چيز جالب اين است که خيلی خوب هم کار می‌کند. پسرک تازه‌ای از چين داريم که تنها کلمات انگليسی که چند هفته پيش بلد بود اجازه خواستن برای رفتن به دستشويی بود. حالا انگليسی حرف می‌زند و حتی دعای «شِما» را هم کامل می‌خواند. اگر قرار باشد مثلاً موفقيت را بر اساس دعوا‌های نژادی بسنجيم که مدارس همیشه بايد اين‌ها را اداره‌های آموزش و پرورش محلی گزارش کنند، ما هر ترم حداکثر يک مورد از اين‌ها داريم. و اين هم فقط ممکن است يک حرف درشت باشد که توی ميدان بازی با بار نژادی گفته می‌شود. در مدرسه‌های چند-فرهنگی داخل شهرها که من درس داده‌ام تعدادِ اين اتفاق خيلی خيلی بيشتر از اين‌هاست يعنی احتمالاً هفته‌ای يکی يا بيشتر از اين دعواها رخ می‌دهد».

مدرسه‌ای ممتاز
از لحاظ امتحانات و بازرسی‌های آموزشی هم مدرسه‌ی کينگ ديويد درخشان است. اين مدرسه امتياز «خوب» را در تمام زمينه‌ها گرفته است – که دومین رده ممکن است و اداره‌ی رسمی بازرسی مدارس در آخرين بازرسی از ارتباط ميان کودکان ادیان و نژادهای مختلف ذکر ویژه‌ای از اين مدرسه کرده است. در نتايج امتحانات اخیر، اين مدرسه در همه‌ی درس‌ها بسيار بالاتر از سطح ميانگين ملی بوده است.

استيو لانگ‌فورد، که فارغ‌التحصيل اقتصاد از دانشگاه واريک است، خودش یک جورهايی متناقض به نظر می‌رسد. از طرف والدين‌اش پيرو کليسای انگليس است، و يک سال فراغتی که در يک اردوی تابستانی يهودی در ماساچوستس کار می‌کرد تازه به يهوديت علاقه‌مند شد. علاقه‌ی او به يهوديت نهايتاً باعث استخدامِ او برای تدريس در کينگ ديويد شد. حالا او در کلاس‌های بعد از ظهر ايوريت درس می‌دهد و برای تعطيلات‌اش به اسراييل می‌رود.

خاخامِ کنيسه‌ی سينگرز هيل بيرمنگام که یکی از پشتيبانان کينگ ديويد است به استيو لانگ‌فورد و کارنامه‌ی رابطه‌ی بين اديانِ اين مدرسه افتخار می‌کند.

مشکلات را بزرگترها درست می‌کنند نه کودکان
خاخام تان می‌گويد: «مدرسه‌ی کينگ ديويد بی‌نظير است. دليل اين‌که فکر می‌کنم اين مدرسه خوب کار می‌کند اين است که نژاد‌پرستی را به طور کامل بزرگ‌سالان پديد می‌آورند. بچه‌ها اين افکار را در خود ندارند. حال طبيعی آن‌ها اين است که با شادمانی با همه بازی کنند. فقط وقتی بزرگترها می‌گويد با او بازی نکن، چون سياه است يا با فلانی کاری نداشته باش، چون مسلمان است، مشکلات شروع می‌شوند. ما هرگز هيچ مشکل نژادی يا بين-دينی نداريم. هرگز. در این ۲۰ سال گذشته در اين‌جا هرگز اتفاق مهمی نيفتاده است. ما به بچه‌ها می‌آموزيم که اگر کسی را دوست نداريم، از او پرهیز کنيد. با آن‌ها بازی نکنيد. برويد آن سمتِ ديگر ميدانِ بازی. فکر می‌کنم اگر افراد بيشتری از الگوی مدرسه‌ی کينگ ديويد تبعيت کنند، دنیا صلح‌آميزتری خواهيم داشت».

اصل مطلب

Link and Title in English:
The Jewish school where half the pupils are Muslim

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اینها همه ادا و اطوار است . ایمان و اعتقاد به اسلام اسمش تعصب نیست و هیچ معنی ندارد که فرزند یک خانواده مسلمان ، به مدرسه یهودی رفته دعای دین یهود را بخواند و سالروز مثلا استقلال اسراییل را با آن همه جنایت علیه مسلمانان فلسطینی جشن بگیرد ! ایا تا حالا دیده اید یهودیان فرزندانشان را به مدرسه اسلامی بفرستند تا آنها همراه بچه های مسلمان قرآن بخوانند و عربی یاد بگیرند و برای پیامبراسلام دعا کنند ؟!!! من خودم درلندن و نزدیکی یک مدرسه دخترانه یهودیان زندگی می کنم که هیچ غیریهودی را درآن راه نمی دهند و البته به نظر طبیعی و منطقی هم می آید . به هرحال گزارش خیلی مسخره ، غیرواقعی ، و دارای هدف خاص است که سعی می کند ادای امروزی بودن داشته و پشت چهار تا شعارمثلا انسانی ، ازیهودیت و بهتربگویم اسراییل و صهیونیسم و انساندوستی نداشته آن تعریف کند . و البته که از روزنامه ایندیپندنت انگلیس چیز عجیبی نیست !

-- سینا ، Feb 8, 2007 در ساعت 06:35 PM

بسيار خوشحالم كه امروز اين مسئله را عنوان كرديد من يك هموطن بهايي شما هستم كه هميشه ارزو داشته ام اي كاش تمام مردم روي زمين همان طور كه در مطلب بالا امده ميتوانستند اين تعصبات ديني ونزادي و.... را كه جز اختلاف ونزاع بين بشر جيزي به همراه ندارد كنار زده وجاي ان عشق ومحبت ويكانكي راجايكزين نمايند من يك مادر هستم كه سه فرزند دارم كه دو فرزندم در حال حاضر مشغول تحصيل در دانشكاه هستند ودر مدارس مسلمان ولي با همكلاسيهاي اديان و نزادهاي مختلفه تحصيل كرده اند و بسيار روابط خوبي با انها دارند انقدر كه من فكر ميكنم انها يكديكر را كمتر از خواهر وبرادرهاي خوددوست ندارندودر بعضي موارد در اجتماع از اديان دوستان خودبا احترام ياد كرده واز دوستانشان ميخواهند كه انها هم در افكار خود نسبت به اديان و نزادهاي ديكر با ديد بهتر و بدون تعصب تري قضاوت نمايند من به تمام انهايي كه اينجنين فكر ميكنند احترام خاص قائلم و اميدوارم بزودي همه بشر به اين نتيجه برسد كه همه عالم يك وطن وتمام انسانها ي روي زمين اهل ان هستند

-- منيره ، Feb 8, 2007 در ساعت 06:35 PM

i am very sorry for all those moslems who sends their kids to such a school. have you seen the reverse case take place?

-- ? ، Feb 8, 2007 در ساعت 06:35 PM

khili jaleb bood.be nazar man in kar barie tamol biene adian astke khaili khob ast.modati pish ham yek clip az sorood danshamozane yahood va arab diadam, besiar jaleb bood. be aghaie sina ham bayad goft ke in maslae ada va atvar nist. dar hame gorohha va ensanha didghahhaie mokhtalefi dideh mishavad, che mosalman , che masihi va che yahoodi.

-- saeed ، Feb 10, 2007 در ساعت 06:35 PM

يك كلام 100% حرف شما دروغ است

-- بدون نام ، Feb 15, 2007 در ساعت 06:35 PM