رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۷ اسفند ۱۳۸۵

یلدای هندوانه ای چهلچراغ

محمد علی ابطحی

شب یلدای پارسال مجله ی چهلچراغ مراسمی برای قدردانی از زحمات ۸ ساله ی آقای خاتمی با عنوان "مردی با عبای شکلاتی" گرفته بود؛ دکور مراسم اناری بود. امسال دومین سالی بود که شب یلدا را چهلچراغی ها برگزار می کردند اما با دکور هندوانه. قبل از شروع جلسه، سالن پر بود. همه ی دختر و پسرهایی که پر از انرژی بودند و در این هوای زمستانیِ بس ناجوانمردنه سرد دوست داشتند از گرمای سالن استفاده کنند. همراهی با یکی دو تا آهنگ زنده که اجرا کردند و کف زدن های ممتد، نشان از انرژی آنهاست که هم جوانند و هم می خواهند یا مجبورند به مقررات کشورشان عمل کنند و هم کسی به نیازهای طبیعی و اخلاقی آنان توجه نمی کند.

ویژگی مجله ی چهلچراغ در این است که ادبیاتش با دنیای واقعی جوانان کشورمان غریبه نیست. نویسندگانش جوانانی هستند که مدیریت آنان، اجازه داده است کمی مثل خودشان و از جنس خودشان مطلب بنویسند.

در آن جلسه بعضی ها را به دلائلی روی سن بردند تا به آنها «نشان» بدهند! نشان دهندگان هم نویسندگان چهلچراغ بودند! شهید حاج داوود کریمی توسط فرزندش نشان شجاعت، مهران مدیری و پیمان قاسم خانی نشان خلاقیت هنری، خانم فیروزه جزائری دوما نویسنده ی کتاب عطر سنبل عطر کاج نشان خلاقیت ادبی، هادی ساعی نشان غرور ملی، محمد قوچانی سردبیر شرق نشان جسارت، باران کوثری و بنیامین بهادری نشان محبوبیت، بهرام رادان و گل شیفته فراهانی نشان نسل سوم و بابک بیات نشان یک عمر افتخار را گرفتند. قیصر امین پور نیز نشان فرزانگی خود را برای شریعتی همان جا تقدیم پوران شریعت رضوی، همسر دکتر کرد. به من هم نشان نوگرایی دادند. البته در این شرایط انتخاباتی نشان مدیریت را هم به آقای قالیباف دادند. فرزندش برای گرفتن نشان آمده بود.

بعد هم بالافاصله مردی آتش گرفته وارد سالن شد و وقتی آتش را خاموش کردند دود غلیظی سالن را درگرفت. نشانه ای از وضع آلودگی هوا در شهر بود. اگر می شد، مشکل ترافیک را هم به نوعی نشان می دادند تا تابلوی خوبی از تهران باشد. نه به آن دادن نشان مدیریت، و نه به این ضایع کردن آقای قالیباف! شاید هم به خاطراعتراض بر و بچه های اصلاح طلب برای این نشان بود که چهلچراغی ها چنین کرده بودند.

با مهران مدیری که کنار هم نشسته بودیم در مورد نویسندگان برنامه هایش صحبت کردیم. درد دل داشت هم از اینکه نمی تواند از بعضی نویسندگان استفاده کند و هم از اینکه نویسنده کم است. وقتی هم در میان بیشترین تشویق حاضران بالای سن رفت، یکی از انتهای سالن داد زد که چرا آن برنامه های طنز را علیه اصلاح طلبان و تحصن مجلس ششم ساختید؟ او هم با شجاعت چیزی در این مایه ها گفت که امیدوارم روزی برسد که بتوانم توضیح دهم در چه شرایطی آن کارها را کردم.

آقای بهرام رادان هم می گفت هر شب وب نوشت را می خواند؛ ممنونم از لطفش. خوب شد یک ربعی آقای کروبی شرکت کرد و الا تنها آخوند جلسه من می شدم. با علی رضا دبیر کنار هم نشسته بودیم. همسرش هم همراهش بود. دو سه هفته پیش من و آقای خاتمی عقدشان را خوانده بودیم. گفتم با این همه ورزشکار در شورای شهر لابد فقط به استادیوم سازی مجوز می دهید. خندید و گفت چیزی در همین مایه ها!

وقتی رفته بودم نشانم را بگیرم فکر می کردم که بنیامین هم در سالن است؛ از جمعیت پراحساس که کف می زدند دلم تاپ تاپ می کرد، گفتم امشب درجه ی تبم روی هزار و سیصده؛ ولی معلوم شد که ایشان در سفر است و با تلفن با جمعیت صحبت کرد. اگر مجری خالی نبسته باشد و کس دیگری را به جای بنیامین به ما قالب نکرده باشد! بر و بچه های چهلچراغ که نشان تقدیم می کردند همه به نوعی از طنز استفاده کردند به جز خانم محبوبه ی حقیقی که مقدمه ای بسیار پر احساس و آرمانی در مورد شهید حاج داوود کریمی خواند. حاج داوود کریمی از فرماندهان بزرگ جنگ بود که بعد از جنگ منزوی و خانه نشین بود و به خاطر شیمیائی بودن دو سال قبل در خانه جان داد.

آقای خاتمی در جلسه نبود، ولی با فیلمی که پخش شد برای یلدائی ها فال حافظ گرفته بود. به همه ی چهلچراغی ها و به خصوص عموزاده خلیلی که آن روز دلش مثل سیر و سرکه می حوشید، برای برگزاری موفق چنین جشن همه جانبه و شادی تبریک می گویم. از آقای بزرگمهر حسین پور، کاریکاتوریست خوب چهلچراغ که مسئول نشان دادن به من بود هم به طور ویژه متشکرم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

عکس علیرضادبیر

-- بدون نام ، Feb 26, 2007 در ساعت 11:32 PM