رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۶ آذر ۱۳۸۵

چند شعر "مورددار" از نظر نمایندگان مجلس

یکی دو شب پیش افطاری مهمان عزیزی بودیم که عده‌ای از مدیران معزول هم بودند و از آن‌جا که اغلب دستی در فرهنگ داشتند، داغ‌ترین بحث آن مهمانی گزارش تحقیق و تفحص مجلس از وزارت ارشاد دوران خاتمی بود. وزیر سابق ارشاد مواردی را نقل می‌کرد که بیش‌تر به طنز شبیه بود تا واقعیت. شعرهایی از شاعران معاصر و قدیم می‌خواند و از حفظ هم می‌خواند که در گزارش تحقیق و تفحص به عنوان مصداق ترویج ابتذال آمده بود که آدم از تعجب شاخ در می آورد .

الان دیدم که به بخشی از این شعر ها در سخنرانی یکی از نمایندگان اقلیت مجلس هم اشاره شده است. خواندن دوباره بخش هایی از حرف های او و این ابیات به قول مجلس هفتمی ها مبتذل خالی از لطف نیست، اما قبل از آن توصیه می کنم، این گفت و گوی مجید مجیدی را هم بخوانید، تا ببینید آش این آقایان چقدر شور بوده که سینماگری مثل مجیدی هم صدایش در آمده و چه جور هم.

مجیدی بد جوری به گروه تحقیق و تفحص و به خصوص به رییس این گروه و هم چنین به رییس کمیسیون فرهنگی که خیلی هم ادعای فرهنگی بودن دارد، تاخته و برایشان چیزی نگذاشته است. آدم وقتی این مصاحبه را و این حرف های شجاع پوریان (نماینده مشارکتی مجلس هفتم) را می خواند، در می یابد که نگاه مدیران فعلی به فرهنگ چه جنسی دارد .
این حرف های شحاع پوریان را بخوانید، با این توضیح که آدم لجش در می آید از دست این خبرنگاران سیاسی که این حرف ها را در هیچ کدام از روزنامه های آن روز منتشر نکردند و به جایش دعوای افروغ - جاع پوریان را برجسته کردند :

شعر زير از سهراب سپهري مصداق تشريح صحنه‌‏هاي خلاف دانسته شد.

....

و بيا تا جائي كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد

و زمان روي كلوخي بنشيند با تو

و مزامير شب اندام تو را

مثل يك قطعه آواز به خود جذب كند

پارسايي است در آنجا كه تو را خواهد گفت:

بهترين چيز رسيدن به نگاهي است كه از حادثه عشق تر است

ظاهرا مشكل اين شعر كلمه" اندام" است.

چشم چراني مرحوم مشيري از ديد تيزبين ارزياب بيرون نمانده است و اشاعه آداب و رسوم غيراخلاقي را از سوي شاعر تشخيص داده است:

گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني؟
و آن چنان مات، كه يك دم مژه برهم نزني؟

مژه بر هم نزنم تا كه زدستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني

( من هم این وسط توضیح بدهم که تازه این نگاه مرحوم مشیری مشمول نگاه حرام هم نمی شود ، چون فقط یک بار نگاه کرده است )

اتهام مرحوم مشيري سنگين‌‏تر است، چون به اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان شده است. او در اين شعر چنين كاري كرده است:

گفتي كه چو خورشيد، زنم سوي تو پر
چون ماه، شبي مي‌‏كشم از پنجره سر

اندوه كه خورشيد شدي تنگ غروب

افسوس كه مهتاب شدي وقت سحر

ظاهرا تدوين كننده كلمه" زنم" را در عبارت زنم سوي تو پر به معناي" همسرم" گرفته است و قطعا اين كار خلاف شرع است !

مرحوم اوستا هم با اين شعر خود به اشاعه ابتذال پرداخته است.

با من بگو تا كيستي؟ مهري؟ ‌‏بگو، ماهي؟ بگو
خوابي؟ خيالي؟‌‏ چيستي؟ اشكي؟‌‏بگو،‌‏ آهي؟ بگو

راندم چو از مهرت سخن، گفتي بسوز و دم مزن

ديگر بگو از جان من، جانا چه مي‌‏خواهي بگو؟

گيرم نمي‌‏گيري دگر، زآشفته عشقت خبر

بر جان من گامي نگر، با من سخن گاهي بگو

غمخوار دل اي مه نه ای،‌‏ از درد من آگه نه ای

والله نه ای، بالله نه ای ،‌‏ از دردم آگاهي بگو

در خلوت من سر زده،‌‏ يك ره درآ ساغر زده

آخر نگويي سر زده،‌‏ از من چه كوتاهي، بگو

من عاشق تنهايي‌‏ام، سرگشته شيدايي‌‏ام

ديوانه رسوايي‌‏ام ،‌‏تو هرچه مي‌‏خواهي بگو

و اين شعر مرحوم نيما هم مصداق عادي سازي روابط محرم و نامحرم شده است چون شباهنگام، انتظار آمدن نامحرم را مي‌‏كشد.

تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم شباهنگام

كه مي گيرند در شاخ تلاجن سايه‌‏ها رنگ سياهي

وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم

تو را من چشم در راهم

شباهنگام،‌‏ در آن دم كه بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پاي سرو كوهي دام

گرم يادآوري يا نه، من از يادت نمي‌‏كاهم

تو را من چشم در راهم

اين شعر هم اشاعه ابتذال دانسته شده است.

در عالم بيداري با ياد تو سر كردم
در خواب اگر رفتم روياي تو را ديدم

مشكل اين بیت هم سينه ذره است

در سينه هر ذره خورشيد تو را جستم
با ديده هر قطره درياي تو را ديدم

شعر زير هم اشاعه ابتذال و اخلاق خلاف جنسي است

آهو ز تو آموخت به هنگام دويدن
رم كردن و برگشتن و واپس نگريدن

پروانه ز من، شمع ز من، گل زمن آموخت

افروختن و سوختن و جامه دريدن

افروختن كار شمع است و سوختن كار پروانه و جامه دريدن هم كار گل، چون تدوين كننده نام گلي را نامي براي دختران يافته‌‏اند، طبعا جامه دريدن عملي است در جهت ترويج اخلاق خلاف جنسي.

البته اين داوري‌‏ها دامن بزرگاني چون نظامي گنجنوي را هم گرفته است و منظومه خسرو و شيرين او مصداقي براي ابتذال و ترويج روابط نامشروع و تشريح صحنه‌‏هاي خلاف اخلاق جنسي ذكر شده است و مورد استشهاد آن بخشي از شعري است كه چنين آغاز مي‌‏شود:

شب‌‏افروزي چو مهتاب‌‏جواني
سيه‌‏چشمي چو آب زندگاني

دو شكر چون عقيق آب داده

دو گيسو چون كمندي تاب داده

همچنين ديگر شاعران كلاسيك نبايد دلخوش باشند كه ازگزند اين قضاوت‌‏ها در امانند و سخن به درازا مي‌‏كشد وگرنه داوري آنان را درباره مولانا، حافظ و ديگر شعراي كلاسيك را هم مي‌‏آوردم.

وقتي با بزرگان چون حضرت حافظ و مولانا و حكيم نظامي گنجوي چنين مي‌‏كنند و اشعارشان را مصداق ترويج ابتذال مي‌‏دانند، ديگر چه جاي شكوه و شكايت است كه مثلا درباره تولستوي چگونه داوري كرده‌‏اند. فقط براي اطلاع اهل فرهنگ و از استحكام قضاوت گزارش تحقيق و تفحص يادآوري مي‌‏كنم كه آنا كارنيناي لئون تولستوي مصداق ترويج منكرات و كاستن از ارزش‌‏هاي معنوي، ‌‏عادي سازي روابط محرم و نامحرم، عادي ساختن و از ميان بردن قبح گناه، مثلث عشقي، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غيراخلاقي و ارزش تلقي‌‏كردن خصلت‌‏هاي اشرافي‌‏گري دانسته شده است و در قضاوت نهايي انتشار كتاب را منفي قلمداد كرده است.

از هاينريش بل هم چند كتاب در آتش چنين قضاوت هايي قرار گرفته است از جمله كتاب آدم كجا بوده اي و حتي يك كلمه هم نگفت. اين كتاب ها مصداق موارد زير دانسته شده است:
تشريح صحنه‌‏هاي خلاف اخلاف جنسي،‌‏ عادي سازي روابط محرم و نامحرم، مثلث عشقي، عادي سازي عشق‌‏هاي خياباني، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، سنت ستيزي دختران جوان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير اخلاقي ‌‏و سرانجام چاپ آن منفي قلمداد شده است.

مارسل پروست نيز با كتاب ده جلدي خود با عنوان در جست و جوي زمان از دست رفته به اشاعه ابتذال ترويج منكرات و كاستن و از ميان بردن قبح گناه، تلاش در خدشه‌‏دار كردن و ناموفق نشان دادن خواستگاري‌‏ها و ازدواج هاي سنتي.
ترويج روابط قبل از ازدواج، مثلث عشقي، اشاعه خشونت، اشاعه روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غير همسرانشان، سنت ستيزي دختران جوان اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير اخلاقي، ارزش تلقي كردن خصلت‌‏هاي اشرافي گري، چالش عشق با آداب و رسوم دانسته شده است و انتشار كتاب منفي قلمداد شده است.

علی اصغر سیدآبادی
منبع: وبلاگ هنوز

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

khaili khaili khaili bavar nakardanist

-- hgfds ، Nov 27, 2006 در ساعت 09:56 PM