خانه > سراجالدین میردامادی > گفتگو > «رهبر به سمت برکناری احمدینژاد نمیرود» | |||
«رهبر به سمت برکناری احمدینژاد نمیرود»سراجالدین میردامادیسخنرانی روز شنبه ۱۹ دیماه آیتالله خامنهای موجب بروز تحلیلهای گوناگونی در جبههی موافقان و مخالفان حاکمیت شده است. بیتردید مهمترین بخش این سخنرانی آنجایی است که ایشان گروههای تندروی هوادار حاکمیت را توصیه به خویشتنداری مینماید.
«ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفهی قانونی و مسوولیت قانونی ندارند قضایا را خراب میکند بله یک عدهای دشمنی میکنند یک عدهای خباثت میکنند یک عدهای از خباثتکنندگان پشتیبانی میکنند. اینها هست، اما باید مراقب بود اگر انسان بدون دقت و بدون هضم وارد برخی از قضایا بشود بیگناهانی که از آنها بیزار هم هستند لگدمال میشوند. این نباید اتفاق بیافتد. من جوانان عزیز، فرزندان عزیز انقلابی خودم را برحذر میدارم از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند. همهچیز بر روال قانون باید پیش رود.» (آیتالله خامنهای) از دکتر مهران مصطفوی، فعال سیاسی و استاد دانشگاه، در پاریس پرسیدم ارزیابی ایشان از سخنان آقای خامنهای چه میباشد و اساسا اشاره به حرکتهای خودسرانه تداعیکنندهی چیست؟ در این هفتهای که گذشت چند اتفاق در ایران افتاد. اتفاقاتی که افتاد یکی این بود که آقای حسینیان استعفای خودش را از مجلس داده، آقای علی مطهری نمایندهی اصولگرای منتقد دولت را به تلویزیون بردهاند و آقای احمدینژاد را از منشأهای فتنه نام برده است. و بالاخره جنبش عدالتخواه دانشجویی که با اصولگراها کار میکند به آقای احمدینژاد نامهای نوشته و نسبت به انتصاب سعید مرتضوی بهعنوان رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بهشدت اعتراض کردهاند و گفتهاند که اینها خلاف سیاست عدالتی است که رهبری میخواهد. و از طرف دیگر آقای سعید مرتضوی در گزارشی که مجلس انتشار داده است متهم شده است که مسوولیت مهمی را در بازداشتگاه کهریزک بر عهده داشته است و از طرف دیگر روزنامهی جمهوری اسلامی که مخارج آن را بیت رهبری تأمین میکند هم سرمقاله مینویسد و از روشهای دولت احمدینژاد و تندروها نقد میکند و آنها را اشتباه میداند.
حالا آقای خامنهای چرا این سخنان را بر زبان آورده است؟ از دید من ما یک تجربهی تاریخی شبیه این البته در یک زمینهی دیگری را با آقای خامنهای داشتهایم و آن بر سر قتلهای زنجیرهای بود که ایشان بهویژه بعد از قتل فروهرها گفت یک عدهی خودسر این کار را انجام دادهاند و باید این مسائل حل شود و این افراد خودسر را تنبیه کنیم. بعد دیدیم با کشتن آقای سعید امامی خواستند مساله را به آن صورت فیصله بدهند. به نظر من الان آقای خامنهای روی خطی رفته است که میبیند سیاست هفتماه اخیر نتیجهای نداشته است. ترور و سرکوب در داخل کشور نهتنها جنبش را نتوانسته بخواباند بلکه جنبش را تقویت هم کرده است. ولی این صحبتهای آقای خامنهای یک تاکتیک است و نه استراتژیک. و اینجا بسیار اهمیت دارد که فریب این صحبتها را نخوریم زیرا ستاد کودتا در بیت رهبری مستقر است و مجتبا، پسر خامنهای، مسوول مستقیم این کار است و دستورات آقای خامنهای را برای اجرا به سپاه و قرارگاه ثارالله میدهند.
این حرفهایی که آقای خامنهای میزند بهخاطر این است که میبیند در افکار عمومی یک مسایلی به وجود آمده که میخواهد به جامعه اینگونه القا کند که او از همهی کارهایی که صورت گرفته پشتیبانی نمیکند. همان رفتاری که با سعید امامی داشت و از آن با «سعید جان» یاد میکرد را اینبار دوباره انجام میدهد خصوصا که چیزی به ۲۲ بهمن باقی نمانده است و ایشان میخواهد جامعه را آرام کند که اتفاق خاصی در این روز نیافتد. آیا شما بهطور کلی با این تحلیل موافقید که برخی معتقدند با این سخنرانی بهنوعی میتوان عقبنشینی رهبر جمهوری اسلامی را متصور شد و بهویژه ایشان به موضع اصولگراهای میانهرو نزدیک شده است؟ بله، ایشان نسبت به سابق به اصولگراهای میانهرو نزدیکتر شده است و این انتقاداتی هم که به آقای احمدینژاد میشود بدون دستور ایشان نیست اما آقای خامنهای جلوتر از این نمیرود و گمان من بر این است که در زمان حاضر ایشان به سمت عدم کفایت آقای احمدینژاد و برکناری او نمیرود. همانطور که قبلا هم عمل کرده است؛ بهطور مداوم کاری انجام میدهد که جلوی جنبش بهتر عمل کند و از این دیدگاه است که جنبش باید ادامه پیدا بکند تا این روشها راه به جایی نبرد.
آیتالله خامنهای در ادامه از مسوولان قانونی خواسته که بهموقع و مقتدرانه عمل بکنند، فکر میکنید با وجود برخوردهای سرکوبگرانهای که در این مدت انجام شده آیا کاری باقی مانده است که مسوولان انجام نداده باشند و برای جلوگیری از این جنبش بخواهند به آن دست بزنند؟ دقیقا ایشان در صحبتهایی که کردهاند نمی گویند سرکوب نباشد بل میگویند سرکوب باید از بیت رهبری کنترل بشود و میگوید در برابر خبیثها و کسانی که از خبیثها دفاع میکنند کاملا ایستاد و ایشان را محکوم میکند. این تغییرات اخیر سپاه و رابطهای که بیت ایشان با سپاه پیدا کرده است میخواهد همهی مجاری اداره امور از سمت بیت او، پسرش، آقای میرحجازی رییس حفاظت بیت ایشان، و آقای محمدی گلپایگانی رییس دفترش و عدهی دیگری از مشاوران ایشان مثل ولایتی، رمضانی، سالک کاشانی، و غیره باشد. پس از دید من متأسفانه خشونت کم نخواهد شد. خشونت وقتی کم میشود که جنبش مردم قوی بشود که حاکمیت نتواند دست به خشونت بزند. البته مردم هم نباید دست به خشونت بزنند. اگر جنبش فروکش بکند آنوقت آقای خامنهای دستاش برای خشونت بیشتر باز میشود. دوم اینکه؛ از اعدامهای اخیر درمییابیم که این روش اعدام برای گسترش ترس در جامعه ادامه دارد و گفتههای آقای خامنهای در عمل چیزی را تغییر نخواهد داد. ایشان میخواهد بگوید که من دیگر صددرصد به آقای احمدینژاد وابسته نیستم، و این را فهمیده که اشتباه بوده است. اما از نظر جنبش مردم ایران الان یک خواستهها و مطالباتی وجود دارد که در آن مسالهی آقای احمدینژاد دیگر مطرح نیست و تمامی این سرکوبها به دستور مستقیم خود آقای خامنهای صورت گرفته است.
در انتها از نیما راشدان، تحلیلگر سیاسی مقیم سوئیس، پرسیدم چگونه مقام رهبری منتقدان حاکمیت را خبیث و هتاک ارزشهای اسلامی میخواند و در مقابل عصبانیت و خشم نیروهای بسیجی را طبیعی و حق دانسته و در عین حال از ایشان میخواهد که خویشتنداری نمایند و دست به حرکتهای خودسرانه نزنند؟ من فکر میکنم منظور ایشان از خودسر این است که چیزی که به آنها دستور میدهند دقیقا همان عمل را باید انجام بدهند و به هر حال اینها یک نیروی کلاسیک نظامی نیستند و اینها یکسری از افراد عادی و اعضای همین جامعه هستند و برای ماموریتی که آقای خامنهای از ایشان انتظار دارد آموزشهای لازم را ندارند و در عمل آدم شاهد این بینظمیها هست. منتها کل این داستان یک بازی سادهی سیاسی است یعنی اگر نیروی خودسری وجود میداشت در طول دو دههی گذشته که آقای خامنهای زمامدار بودند به هر حال باید برخی از اینها بازداشت میشدند و اسمشان اعلام میشد. مثلا در جریان حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ بالاخره باید کسانی بهعنوان افراد خودسر معرفی میشدند که رفتند در کوی و یک دانشجو را از بالا به پایین پرتاب کردند. اما میبینیم که هیچگونه برخورد قضایی با اینها صورت نمیگیرد و این مشخص است که اینها افرادی هستند که حاکمیت آنها را متشکل میکند، به آنها ماموریتی را محول میکند و سپس یکی برای وجههی بینالمللیاش و دیگری برای جلوگیری از فشاری داخلی که از جانب مراجع و افراد صاحب نفوذ است، به نفعاش است که ایشان را خودسر معرفی کند. یعنی در واقع اینها خودسر نیستند اینها افرادی هستند که یک ماموریتهایی را انجام میدهند که ممکن است اگر اینها تصویر خوبی برای حاکمیت نداشته باشد اینها خودسر معرفی بشوند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
با نظر دوستان موافقم اما اینبار جریان کودتا به یک شخص خاص منتهی نمی شود زیرا این جریان فکری از حجتیه نشات می گیرد
-- canaan ، Jan 15, 2010