خانه > سراجالدین میردامادی > مجله حقوق بشر > «نگاه امام موسی صدر به حقوق بشر، فرا دینی بود» | |||
«نگاه امام موسی صدر به حقوق بشر، فرا دینی بود»سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comبه همت کمیته لبنانی بزرگداشت امام موسی صدر، کنفرانسی تحت عنوان «امام موسی صدر، پیشوای گفتوگو و آزاد اندیشی»، روز شنبه، ۱۴ نوامبر در محل یونسکو در پاریس برپا گردید. در حاشیه این سمینار و برای آگاهی از آراء این روحانی نواندیش ایرانی - لبنانی در زمینه حقوق بشر به سراغ خانم ربابه صدر، خواهر امام موسی صدر رفتم و از ایشان پرسیدم نظر این روحانی شیعه در خصوص مفهوم حقوق بشر چیست؟
امام موسی صدر در تمام فعالیتهایش، چه در کارهای اجتماعی و چه در کارهای دینی و ارشادی بسیار روی «انسان» تکیه میکرد. برای ایشان «انسان» خیلی مهم بود و همیشه سعی میکرد که این انسان را آموزش بدهد تا بتواند خودش را بشناسد و بداند چگونه در این دنیا زندگی کند. او برای این انسان خیلی احترام و کرامت قائل بود. شکی نیست برای کسی مثل امام موسی صدر که روی برنامههای انسان تکیه میکرد و در این راه زحمت هم کشید، برنامههای حقوق بشر دنیا ارزش داشت و حتی آن را جدیتر و فعالتر میخواست. در بعضی از صحبتهای ایشان هست که گفتهاند چرا فلان موضوع حقوق بشر را بیشتر از این اهمیت ندادند و کوشش نکردهاند و در این زمینه ایشان اعتراض داشتهاند. امام موسی صدر به حقوق بشر اهمیت میدادند. تمام فعالیتشان در لبنان در واقع به خاطر حقوق انسان بود، مثلا حقوق مدنی، حقوق اجتماعی، حقوق ملی، یعنی یک دولت چه مقدار حق به این شهروند داده است که بتواند زندگی کند، یا این دولت چه مقدار به مشکلات تعلیم و تربیت این شهروند اهمیت داده است که این شهروند فقیر بتواند با سواد شود. اصلا کار و سعی امام موسی صدر واقعا روی این نقطه متمرکز بود.
اگر به زبان دیگر بخواهم بگویم چنین میشود که ما همیشه میگفتیم ایشان در مجال خدمات انسانی و اجتماعی فعالیت میکرد و من الان میتوانم در پاسخ به سئوال شما بگویم که اینها همه برای حقوق بشر و حق یک انسان بوده است. اینکه یک انسان چگونه باید راحت زندگی کند، چگونه باید سلامت باشد و تحصیل کند، چگونه باید وسیله برای یک زندگی راحت تهیه کند، و چگونه باید «انسان» را از فساد حفظ کرد. ایشان بسیار در این زمینهها صحبت کردند، در واقع نه فقط صحبت؛ بلکه ایشان مؤسسههایی درست کردند که واقعا انسانهایی را در این مؤسسهها تربیت کنند. کسانی را تعلیم دادند که در جامعه بتوانند در آینده به مردم کمک کنند. حجتالاسلام محمد تقی فاضل میبدی، از اساتید دانشگاه مفید قم، دیگر شرکت کننده در این کنفرانس بود که از ایشان پرسیدم آیا نگاه امام موسی صدر به مقولهی حقوق بشر، متن محور و فقه محور بود یا خیر؟ بزرگترین ویژگی و امتیاز امام موسی صدر این بوده و هست که ایشان نگاهش به انسان فراشریعتی و فرامتنی است. به نظرم ایشان انسان را در چارچوب شریعت به معنایی که خیلی از روحانیون ما نگاه میکنند، نگاه نمیکند. این بحث کرامت انسان که در قرآن مطرح است و متأسفانه بزرگان ما کمتر روی این واژه کار علمی و حقوق بشری و انسانی کردهاند، در ادبیات امام موسی صدر، بازگشت به آزادی انسان هم میکند که یک درخشندگی خاصی دارد. جملهای از ایشان در پارهای از نوشتههایشان دیدهام دائر بر اینکه: «ادیان در خدمت انسان»؛ این را من در ادبیات دیگران ندیدهام، اگر هم هست من ندیدهام؛ ولی اینکه یک روحانی نگاهش به مساله اینگونه باشد که بگوید ادیان درخدمت به انسان است، یعنی تمام انبیاء و تمام ادیان برای این آمدهاند که بشر را نجات بدهند و بشر را آزاد کنند، زیرا انسان منهای آزادی و رستگاریاش چیزی دیگر برایش مطرح نیست. آنچه که انسان را از سایر موجودات جدا میکند تعلق و تفکر انسان است. تعقل و تفکر انسان هم موقعی معنا میگیرد که در کنار آزادی قرار بگیرد و اگر آزادی نباشد تعقل و تفکری هم رشد نمیکند. و اگر تعقل رشد نکند، انسان هم رشد نمیکند. با این مقدمه میخواستم عرض کنم که امام موسی صدر این ویژگی را داشت که نگاهش یک نگاه فرا شریعتی و یا به تعبیر عرفای ما فرا مذهبی بود. همان نگاهی که مولانا و حافظ و عطار به انسان داشتند.
فرا دینی یا فرا مذهبی؟ فرامذهبی بگویم شاید بهتر باشد، زیرا به معنای اعم قضیه اگر بگیریم دیگر فرا دینی معنا ندارد. اگر دین را به معنای یک مذهب خاصی تعریف کنیم فرا دینی اینجا معنا میدهد. اینکه گفته شده «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند»، من فکر میکنم امام موسی صدر نظیر نگاهی داشته که حافظ به ادیان و انسان داشتهاند. اینکه ادیان و مذاهب بیایند یک حصارهایی برای بشر درست کنند و آن حصارها باعث جنگ بین آدمها شود و این جنگها و این خونریزیها به نام ادیان و مذاهب تمام شود که اصلا با اهداف انبیاء و ادیان هم هممخوانی نداشته است. این موضوع با تفسیری که امثال آقای صدر از ادیان و انسان داشتهاند و بشر را از این تعصبات و از این حصارها نجات میدادند، تضاد و تعارض داشته است. نگاه آقای صدرهمان نگاهی است که مولوی بارها و بارها در اشعارش بیان میکند اما در مورد بحث حقوق بشر؛ همانطور که میدانید این مسالهای است که در ادبیات حوزوی ما زیاد از عمرش نمیگذرد. درست است که در دنیای غرب چندین دهه است که از عمرش میگذرد و در سده هفده و هجده که در فرانسه شکل گرفت و بعد به آمریکا رفت و در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸، سی ماده آن تصویب شد و دیرتر در کشورهای شرقی وارد ادبیات شد؛ ولی در حوزههای علمیه هم دیرتر وارد شد. ولی از آنجاییکه امام موسی صدر در لبنان زندگی میکرد و در سنین جوانی هم به لبنان رفته بود و لبنان هم مهد تلاقی فرهنگها بود و قبلا مدتها مستعمره فرانسه بود و نیز این موضوع که فرهنگهای زیادی در لبنان رفتو آمد میکرد، بحث حقوق بشر زودتر از ایران و حوزههای علمیه ما در آنجا مطرح شد. آقای صدر هم از آنجاییکه در فضای فرهنگی رشد کرده بود، بحث حقوق بشر برایشان مطرح بوده است. یعنی این ادبیاتی که ایشان در سخنرانیهایش همه جا بکار میبرد از جمله؛ مسیحی در کنار مسلمان، مسلمان در کنار مسیحی، مارونی در کنار سنی، سنی در کنار شیعه و اینکه ایشان به کلیساها میرفت و در آنجا سخنرانی میکرد و غیره، توانست همه را در کنار هم قرار بدهد. این غیر از نگاه حقوق بشری نگاه دیگری نمیتواند باشد. یعنی برداشتش از اسلام به گونهای بوده است که نمیتوانست آن برداشت با حقوق بشر در تضاد و تباین باشد. یعنی فهمی که آقای صدر از اسلام و بویژه از تشیع داشته، در آن فهم استباط میشود که میتوان حقوق بشر را در آن ادبیات گنجانید و با نگاه حقوق بشری و با نگاه انسانی و اسلام شیعی بحث نجات بشر را مطرح کرد و تجاوزاتی که به حقوق انسان، بویژه به حقوق زن میشود را محکوم نمود و اینها در آن ادبیات ایشان به نظرم جایگاه فراخناکی دارد. محمد امجد، دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس مسائل اسلام و حقوق بشر هم ضمن تبیین دیدگاه امام موسی صدر در خصوص حقوق بشر، به بیان خاطرهای از آزاداندیشی امام موسی صدر میپردازد: متفکر سوری چپ، وقتی سی و اندی سال قبل کتابی را تحت عنوان «نقد الفکر الدینی» در بیروت چاپ کرد، منجر به سر و صدای زیادی شد، به گونهای که در کشور آزاد لبنان برای جلوگیری از بروز اختلافات طائفهای و مذهبی، کتاب جمعآوری و نویسنده کتاب، آقای دکتر صادق جلال العظم محاکمه شد. منتها هیأت منصفهای تشکیل شد که گویا امام موسی صدر هم در آن حضور داشت. امام موسی صدر در مصاحبه با یکی از نشریات معتبر لبنانی، از حکم برائت نویسنده توسط هیأت منصفه دفاع کرد. برای من جالب بود که کتابی با آن شدت و حدت، فکر دینی را نقد کرده بود و حتی برخی جاها به قرآن هم تعرض کرده بود و بعضی از معجزات انبیاء و قصص قرآنی را زیر سئوال برده بود. واضح بود که این کتاب در نقد اندیشه دینی قلم زده شده است؛ معالوصف هیأت منصفه که متشکل از چندین روحانی سرشناس آنزمان لبنان بود، ایشان را تبرئه کرد. امام موسی صدر از آزادی بیان و حکم تبرئه هیأت منصفه درباره این متفکر چپ ناقد دین دفاع کرد و این نشان دهنده بینش و منش یک دانش آموخته حوزههای علمیه نجف و ایران هست که چگونه و با چه نگاهی از آزادی بیان، که یکی از حقوق مسلم و تضمین شده شهروندان امروز دنیای مدرن میباشد، ایشان با جسارت هرچه تمامتر دفاع میکند.
امیدوارم با توجه به این نگاه روحانیت امروز شیعه و حتی اهل سنت در دفاع از حقوق و آزادیهای شهروندان و انسان به ماهو انسان، فارغ از هرگونه نژاد و مذهب و دین و هرگونه آئینی، از این حقوق و آزادیها که پیششرط تحقق و تداوم یک جامعه اخلاقی و عادلانه است دفاع کنند. نگاه امام موسی صدر به مقوله حقوق بشر، فقهی و متن محور بود یا نگاهی فرا فقهی داشت؟ ایشان با اینکه دانش آموخته فقه و حوزههای علمیه بودند، معالوصف به عنوان کسی که عالم به زمان و مقتضیات زمان بودند از این حقوق و آزادی که یک امر مستحدث بود دفاع میکردند. زیرا که این حقوق و آزادیها مهار و قیدی است برای قدرت روزافزون و جهنمی دولتهای مدرن. در واقع اگر چنین مهاری توسط شهروندان بر این قدرت روزافزون صورت نگیرد باعث میشود که جامعه از حداقلهای عدالت بیبهره شود. برای تحقق جامعهای که از حداقلهای عدالت بهرهمند شود بایستی همه شهروندان بصورت مساوی از حقوق و آزادیهای مصرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر برخوردار باشند. فلذا آقای صدر که همیشه دنبال عدالت بود، این آزادیها را مقدمه و پیششرط حداقلهایی از تحقق عدالت در جامعه مدرن امروز میدانست.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
اینطور که به نظر میرسد حجتالاسلام محمد تقی فاضل میبدی، از اساتید دانشگاه مفید قم، نه تنها از تاریخ ایران که درباره حقوق بشر هم ؛هیچ نمیداند. ایشان بهتر است که در اینباره مطالعات بیشتری انجام دهند.
-- کاوه ، Nov 24, 2009در حکومت عدل علی دیروز تجاوز شده، باتومها هنوز خون مقعدشان خشک نشده که می گویند اینطور نبوده، حالا سید موسی صدر که حتا طلبه های قم هم اورا نمشناختند شده فرا دینی، فرا متنی، فرا ملیتی، فرا فلان فرا بهمان! ایشان حتا الفبای این مسائل را هم نمی دانست، حتا همین آقایانی که این قضاوتهای محیر اعقول را می کنند هم اینها را نه می فهمند و نه اصولا می دانند چه می گویند! اگر آن سید صدرالدین زنده بود خودش هم نمی فهمید اینها چه می گویند! در هر حال اینها از بی کسی به مرده گفته اند کسی! اگر این آخوند مرده فرا دینی و فرا متنی بود اصلا آن عمامه بر سرش چه می کرد! اگر آن بابا آدم روشنفکری بود اصلا سید برای چه بود، اصولا سید بودن یعنی نژاد پرست بود و خود را بصورت احمقانه ای چسباندن به یک عربی که روز روزگاری در سن پنجاه و هفت سالگی با دخترک پنج ساله ای دوست شد و در نه سالگی او و در شصت سالگی خودش بر او دخول کرد و همبستر شد! بعد حالا این سیدان به آن ماجرا تفاخر می کنند! و یک سئوال دیگر این است که اصلا فرامتنی چه معنی می دهد؟ یعنی قرآن را گذاشته زیر پا و رفته بالا تر! سنت را گذاشته زیر پا و رفته بالاتر! چرا راه دور برویم صدر حتما دیگر مرده است و دیگر نیست! اما حسن نصر الله که هست، ایشان نه تنها با پول ایران حال می کند که با فقره مردم ایران حول هم می کند! و نه تنها همه ی اینها بلکه پاسدارانش و فرزندانش در تجاوز بفرزندان ما از جنوب لبنان آمدند و بقول آن فرمانده ی فرمانبر خود امام زمان و نایب برحقش برای حامله کردن دختران و پسران و خواهران و برادران ما امداد غیبی شدند و شهادتین خواندند تا به خدا نزدیکی کنند! آری چرا راه دور برویم! هم حسن نصرالله هست و هم دیگر روحانیون لبنانی و فلسطینی! و این ربابه خانم که می فرماید او پیشوای آزاداندیشی بوده، این کجایش آزاد اندیشی ست که شما که دنباله رو آن پیشوا هستید خودتان خودتان را مورد تبعیض قرار می دهید! با آن رو سری!
-- از تهران یک زن! ، Nov 25, 2009تنها چیزی که می شود گفت وحشتناک بودن این مدعا های احمقانه است که صد منش یک غاز نمی ارزد!
اگر اشتباه نکنم دختر این اقای امام موسی صدر همسر احمد خمینی بود. نمیدانم که چقدر در مکتب پدر درس انسانیت را اموخته بود ولی همینکه توانسته بود نظاره گرکشتارهای دهه هشتاد باشد و هیچگاه لب بسخن نگشاید نشانه بسیار خوبی است از اصالت اموخته های ایشان در مکتب پدر بود.
-- mina zand ، Nov 26, 2009ترا بخدا این ادمها را انقدر بزرگ نکنید. گیرم که ایشان یک کمی هم از خلخالی بهتر بوده باشد و دو دفعه هم از دهانش کلمه حقوق بشر پریده باشد بیرون ، خوب حالا چکار کنیم؟ بعد از این همه مصیبتها که ما کشیدیم امیدوارم که کسی از ما توقع نداشته باشه که هیچ امامی را با تمام اندیشه های بزرگ و کوچکش ان بالای برج قرار دهیم . در نهایت تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که ارزو کنیم که خدا ایشان را هم رحمت کند. نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.