خانه > سراجالدین میردامادی > گزارش > اقلیتها در قانون اساسی | |||
اقلیتها در قانون اساسیسراجالدین میردامادییکی از مهمترین شاخصهای رعایت و یا عدم رعایت ضوابط بینالمللی حقوق بشر در جوامع میزان رعایت حقوق اقلیتهای دینی است. در ایران اقلیتهای دینی کم و بیش مشکلاتی دارند اما مشکلات اقلیتهای غیرمذکور در قانون اساسی بیش از دیگر اقلیتهایی است که نامشان در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است. شاید بارزترین مثال برای این افراد شهروندان بهایی باشند. ابتدا از خانم هیوا خدری حقوقدان ایرانی مقیم فرانسه پرسیدم بر اساس قانون اساسی چگونه میتوان برای این شهروندان ایرانی که نام اقلیت دینیشان در قانون اساسی نیامده حقوق شهروندی پایه را در نظر گرفت.
هیوا خدری: برای پاسخ به این سؤال من توجه شما را به اصل ۱۳ قانون اساسی جلب میکنم. بر اساس این اصل ما یک دسته اقلیتهای دینی داریم که در این اصل نامشان آمده است. این اصل بیان میدارد که: «ایرانیان مسیحی کلیمی و زرتشتی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام فرائض دینی خود آزادند و در احوال شخصیه خود به طبق آئین خود عمل میکنند». اگر ما همینجا متوقف شویم میبینیم که خلأی قانونی برای سایر اقلیتهایی که نامشان در قانون اساسی نیامده وجود دارد اما بلافاصله ما اصل چهاردهم قانون اساسی را داریم که مکمل اصل ۱۳ است و با ذکر آیه ۸ از سوره ممتحنه بیان میدارد که؛ «دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظف هستند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنانرا رعایت کنند». در نگاه حقوقی به قوانین یا تفسیر موسع است و یا تفسیر مضیق و من فکر نمیکنم بشود گفت با تفسیر موسع، حتی با تفسیر عادی میتوانیم بگوییم که اینجا قانون اساسی ما تمام حقوق انسانی که برای شهروندان مسلمان تعیین کرده را برای سایر شهروندان هم تعیین کرده است.
زیرا با نگاهی به اصل چهاردهم نمیتوانیم بگوییم بسط داده بلکه واقعاً ذکر شده و دولت موظف است که حقوق انسانی را تأمین کند در نتیجه ما نیازی به حتی سایر اصول و قوانین دیگر نیز نداریم که بخواهیم از طرق دیگر قانونی مورد احترام قرار دادن حقوق این افراد را اثبات کنیم و همین اصل ۱۴ قانون اساسی نتیجه کامل و مثمر ثمر را به ما ارائه داده است. زمانه: یعنی اصل ۱۳ قانون اساسی که اقلیتهای دینی را برشمرده است این نام آوردن اقلیتها موجب حصر شده، و یا خیر بهعنوان مثال آورده شده است؟ هیوا خدری: از نگاه من اگر مقایسهای بین اصول ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی بهعمل بیاوریم میتوانیم بگوییم که در اصل ۱۳ حصر نکرده است. اینجا دو دستهبندی برای اقلیتهای دینی میتوانیم قائل شویم، یک دسته اقلیتهای دینی که از آن اسم برده شده است و دسته دوم سایر اقلیتهای دینی است که در اصل ۱۴ قانون اساسی حقوق آنها مورد پوشش قرار گرفته در نتیجه میتوان با نگاه دیگری گفت که یک دسته اقلیتهای دینی رسمی و یک دسته اقلیتهای دینی غیررسمی داریم یعنی سایر اقلیتهایی که در اصل ۱۳ قانون اساسی به آنها اشاره نشده است. فکر میکنم این از باب مثال باشد که اسامی تعدادی از اقلیتهای دینی در اصل ۱۳ ذکر شده است. زمانه: اینکه در اصل ۱۳ قانون اساسی گفته شده: «ایرانیان مسیحی کلیمی و زرتشتی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام فرائض دینی خود آزادند و در احوال شخصیه خود به طبق آئین خود عمل میکنند» یعنی سایر اقلیتهای دینی آزاد نیستند؟ هیوا خدری: ببینید همانطور که گفتم اگر ما فقط اصل ۱۳ قانون اساسی را داشتیم میتوانستیم پاسخ مثبت به این سؤال بدهیم، اما حالا که اصل چهارده را در پیش رو داریم سایر اقلیتهای غیر مذکور در اصل ۱۳ هم تمام حقوق انسانی را دارند و اینها هم به انجام فرائض دینی و عمل بر اساس تعلیمات دینی خود آزادند. بنابر این بر اساس اصل چهاردهم قانون اساسی میتوانم بگویم که جواب سؤال شما منفی است و سایر اقلیتهایی که نامشان در اصل ۱۳ نیامده دارای حقوق مصرح در این اصل میباشند.
در ادامه به سراغ خانم دیان علایی نماینده جامعه بهائیان ایران در سازمان ملل متحد رفتم و از ایشان پرسیدم در حال حاضر بهائیان ایران با چه مشکلات حقوقی ـ اداری، و با چه تبعیضهایی در این خصوص مواجه هستند؟ دیان علایی: ببینید از نظر حقوقی و اداری دو نوع محرومیت وجود دارد. یکی این که ایرانیان بهایی از یک سری شغلها محروم هستند مثلاً در کلیه کارهای دولتی حق استخدام شدن ندارند و کار کنند. که بهخاطر مسأله نجاست است که خودتان خوب میدانید. و نیز دانشجویان هنوز که هنوز است نمیتوانند وارد دانشگاه بشوند فقط بهخاطر اینکه بهایی هستند. از سوی دیگر رسیدگی به مسائل شخصی؛ در واقع وقتی که مورد تبعیض نژادی و خشونت قرار گرفته و به ایشان حمله میشود، هیچگونه دسترسی به محاکم قضائی برای دنبال کردن و شکایت از کسانیکه به منزلشان کتل مولوتوف انداختهاند و یا روی ماشینهایشان اسید ریختهاند و یا به خودشان نامه تهدیدآمیز دادهاند، ندارند. از این قبیل کار حتی برای کل جامعه وقتی قبرستانها را خراب میکنند هیچ نوع جوابی از سوی دولت برای رسیدگی به این مسائل داده نمیشود و نیز مسائل دیگر. دانشجویان پیگیر هستند که چرا نمیتوانند وارد دانشگاه بشوند ولی آخرش به جایی نرسیده و هیچوقت جواب درستی داده نمیشود. ایرانیان بهایی عدالتی در این زمینه نمیبینند. زمانه: در خصوص احوال شخصیه چطور؟ شنیده میشد که در مواردی بهویژه در حوزههای کنسولی در خارج از کشور مشکلاتی در مورد ثبت ازدواج،صدور شناسنامه یا گذرنامه هم مشکلاتی بوده است، آیا در این زمینه اطلاعاتی دارید؟ دیان علایی: تا حدود ده سال قبل خیلی سخت بود. یعنی در واقع در خارج، ایرانیان بهایی نمیتوانستند گذرنامه و شناسنامه بگیرند ولی اکنون دیگر فرمها معمولاً ستون مذهب ندارد البته سفیر و یا کنسول در یک کشور میتواند اذیت کرده و سختگیری نماید اما معمولاً چون فرمها دیگر ستون مذهب ندارد. این مسأله تا حدودی حل شده است. زمانه: از نظر رسیدگی به امور قضایی و محاکمات چطور؟ به نظر میرسد مسئله بهایی بودن خود بهخود یک اتهام محسوب میشود و عضویت در هیأتها و انجمنهای بهایی هم اقدام علیه جمهوری اسلامی محسوب میشود، در این خصوص چه توضیحات بیشتری دارید؟ دیان علایی: بله کاملاً، یعنی هنوز که هنوز است، دادگاه وقتی ایرانیان بهایی را به دلیل مذهبشان محکوم میکند. یا فعالیتهای دینیای که خلاف قانون نیست، مثلاً دادن دروس دینی و اخلاقی به بچهها که در هر دینی وجود دارد و آنرا توهین به مقدسات اسلامی برداشت میکنند. که البته بهاییت اصلاً به اسلام توهین نکرده و اسلام را یک دین روحانی میداند و به آن احترام میگذارد. یا اینکه اقدام علیه امنیت کشور و یا سایر اتهامات زده میشود. بهایی بودن هنوز هم در جمهوری اسلامی یک جرم است. زمانه: دخالت مجامع بین المللی در دفاع از حقوق بهائیان درایران چقدر در این سالها توانسته مؤثر باشد و چقدر توانسته فشارها را کاهش بدهد در داخل ایران؟ دیان علایی: مسأله، مسألهی حقوق بشر در ایران است و مسأله فقط حقوق بهائیان در ایران نیست. اصولا در مورد حقوق بشر از وقتی که به یک مسألهای توجه بینالمللی هست فشار روی آن کشور متمرکز میشود یعنی بدترین نوع نقض حقوق بشر همیشه وقتی اتفاق میافتد که دنیا، چه سازمان ملل و چه رسانهها، در این زمینهها بیخبر باشند. قدمهایی که جوامع بینالمللی و مخصوصاً سازمان ملل متحد برای دفاع از حقوق بشر در ایران و بهویژه حمایت از حقوق ایرانیان بهایی انجام دادهاند برای کمک به کسانیکه زیر این فشار بوده و هستند و نیز ایرانیان بهایی بسیار مؤثر بوده است. زمانه: چند نفر از ایرانیان بهایی الآن در زندان هستند؟ دیان علایی: الآن بیش از ۳۰ نفر بهدلیل بهایی بودن در زندانهای ایران هستند، حدود دویست نفر هم با وثیقه بالا آزاد شدهاند البته این وثیقههای سنگین فشار اقتصادی خیلی زیادی هم به ایشان وارد کرده است. زمانه: از قبل آیا کسانی از میان بهائیان هستند که محکوم شده شده و دوران محکومیت خودشان را بگذرانند؟ دیان علایی: بله از این ۳۰ نفر چند نفر منتظر محاکمه هستند و ولی چند نفر از ایشان هستند که بهخاطر بهایی بودن چند سال است که در زندان بسر میبرند. همانطور که میدانید آن چند نفر از ایرانیان بهایی جوانی که به کودکان فقیر در حومه شیراز کمک میکردند به همین اتهام به چهار سال زندان محکوم شدند و دوسال از این محکومیت را پشت سر گذاشتند. سه نفرشان محکوم شده و چند نفر دیگر دادگاهشان تا چند روز دیگر برگزار خواهد شد و وضعیت آنها معلوم نیست. زمانه: اتهام ایشان در آن پرونده چه بوده است؟ دیان علایی: اقدام علیه جمهوری اسلامی.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
مستدام باشید, قطره ای از دریای جنایت در حق اقلیتها.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
-- رحمان جوانمردی ، Nov 19, 2009بعلت بعضی اغلاط تایپی مجددا می فرستم . لطفا نظر قبلی را منتشر نکنید
محرومیت از تصدی در مشاغل دولتی طیف وسیعی از اقتصاد ایران را شامل می گردد. باید توجه داشت که اقتصاد ایران اقتصادی آزاد نیست و قسمت اعظم آن در اختیار دولت قرار دارد. علاوه بر این حقوق بازنشستگی بسیاری از بهائیان را با این عنوان که استخدام ایشان از آغاز ( یعنی در زمان قبل از انقلاب ) قانونی نبوده است ، قطع کرده و حتی بعضی از آنها را وادار به بازپرداخت حقوقی نموده اند که قبلا در یافت کرده اند. خانواده های زیادی را می شناسم که به این طریق ناجوانمردانه تحت ستم و آزار و فشار قرار گرفته اند.
لازم به ذکر است که بسیاری از مسئولین امور ، خود نیز از اجرای این سیاست شرمگین هستند و قدرتمندانی را که در راس امور نشسته و چنین مظالمی را سبب می شوند ، تقبیح می کنند.
-- پویان ، Nov 20, 2009ای کاش کمی انصاف وجود داشت و کمی تفکر
-- بدون نام ، Nov 20, 2009علت اصلی تمام ظلم هایی که به بهائیان ایران شده و می شود، دشمنی گروهی از علمای بی انصاف شیعه- و نه آن گروه که منصف اند- با بهائیان است. آنان به صرف این که دین بهائی را قبول ندارند بهائیان را نیز مورد آزار قرار داده و می دهند و علاوه بر کشتن و حبس صدها نفر از ایشان در این سی و یک سال، کل جامعهء بیش از 300000نفری ایشان را در ایران از حقوق شهروندی محروم کرده اند. در این سال ها عوامل معمّم و غیر معمّم این علما چه در دولت، چه در مجلس، چه در قوهء قضائیه، و چه در حوزه های علمیه بطوری برنامه ریزی شده و سیستماتیک مشغول سازماندهی و طراحی و اجرای انواع آزار و اذیت و محدودیت برای بهائیان بوده و هستند. این گروه علما برای این که مورد اعتراض افکار عمومی ایرانیان و جهانیان واقع نشوند و علت اصلی ستیزشان با بهائیان آشکار نگردد، سعی کردند با ظاهری قانونی اتهام بهائیان را جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی و دشمنی با ایران و اسلام جلوه دهند. اما خواسته یا ناخواسته در بسیاری از اقدامات ضد بهائی خود، آشکار کردند که مخالفتشان با بهائیان صرفاً عقیدتی است. از جمله در لینک زیر که عقاید و احکام بهائیان را مورد تحریف و تمسخر قرار داده است.
-- نوید ، Nov 21, 2009http://www.makaremshirazi.org/persian/index.php
اینک ملت ایران فهمیده اند که از شگردهای دسته ای از بی انصافانی که قدرت را در دست دارند، این است که با هر که دشمن اند او را جاسوس و اقدام کننده علیه امنیت ملی و وابستهء غرب می گویند. جریانات پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری این حقیقت را نشان داد که حتی هموطنان عزیز مسلمان نیز از این اتهام در امان نیستند! آن دسته از علمای مذکور در فوق اینک چون متوجه شده اند دیگر ملت ایران فهمیده اند که بهائیان جاسوس و ضد ایران و اسلام نیستند، به هر وسیله ای برای توجیه ظلم هایی که به بهائیان کرده و می کنند چنگ زده اند تا چند صباحی دیگر افکار ملت شریف ایران را علیه بهائیان مشوّش سازند. یکی از مضحک ترین و رسواترین این موارد ادعای مذکور در لینک زیر است که عامل حملهء عربستان به شیعیان یمن را «بهائیت در کنار وهابیت» می گوید! http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=88082711053198
حال آن که دیانت بهائی ابداً ربطی به فرقهء اسلامی وهابیت ندارد. در سال های اخیر دستورالعمل عمومی به ائمهء جماعات صادر شده که در مراسم نماز جمعه در همهء شهرها مکرراً با قرار دادن وهابیت در کنار دین بهائی، شیعیان عزیز ایران را علیه بهائیان تحریک کنند. همچنین افراد زیادی را تعلیم داده اند که به شهرستان های مختلف می روند و در مراسم و جمع های مختلف علیه بهائیان سخن می گویند و یکی از اتهامات در دستور کارشان نیز قرار دادن دین بهائی در کنار وهابیت است. آمار این اقدامات بیش از حد تصور است و نشان از کم و کیف بهائی آزاری بی انصافان نامهربان مزبور است. حتی بچه های بهائی دبستانی نیز از این یورش عقیدتی علیه ایشان مصون نبوده و نیستند.
اما رجوع به خود کتب و منابع اصلی بهائی نشان می دهد بهائیان تنها کسانی هستند که بجز خود مسلمانان عزیز اسلام را دین آسمانی می دانند. به ایران عشق می ورزند و این که شارع دین بهائی حضرت بهاءالله فرموده اند حبّ وطن فخر نیست بلکه حبّ عالم و جهانیان فخر است، دلیل بر ضدیت بهائیان با ایران نیست بلکه آنان به ایران عشق می ورزند اما به مقتضای نزدیک شدن به دورهء بلوغ بشریت در این کرهء خاکی، فخر را در حبّ به همهء انسان ها در همهء دنیا می دانند و نه فقط به وطن خویش. چه که حبّ وطن طبیعی است و هر کس وطن خود را مانند خانوادهء خود دوست دارد، اما اینک وقت آن رسیده که باید علاوه بر وطن خویش جهانیان را نیز دوست داشت و نجسشان نشمرد و از تعصبات بیهودهء خانمانسوز ملی و دینی و مذهبی و نژادی و جنسی دست برداشت. برای نمونه به دو لینک زیر مراجعه فرمایید.
http://www.aeenebahai.org/node/505
http://www.aeenebahai.org/taxonomy/t/126
از همان اول انقلاب آزار بهائیان و پایمال کردن حقوق شهروندی ایشان شروع شده و تا حال ادامه یافته. آقای خمینی در همان پاریس صریحاً اعلان کرد آزادی عقیده و دینی برای بهائیان در حکومت اسلامی وجود نخواهد داشت. حال بیش از سی سال است که این حکم در جمهوری اسلامی جاری است. به عنوان شاهدی بر این حقیقت، ملاحظهء انواع آزارهای وارده بر بهائیان در اوایل انقلاب که در یکی از بیانیه هایی که مدیران بهائی در سال 1361 صادر کرده اند منعکس شده، شایان توجه است(مدیران مزبور کشته شدند). این قسمت در یادداشت 109 در لینک زیرhttp://www.velvelehdarshahr89.info/content/view/175/37/ آمده است.
-- فروغ مهرآور ، Nov 21, 2009بیانیهء«اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلْتَّقوی»، خطاب به مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی ایران دربارۀ سخنان حضرت آیت الله خسرو شاهی، سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در واتیكان، در جلسۀ كمیتۀ حقوق بشر، مورّخ 1361؛ (سخنرانی مزبور در روزنامۀ اطلاعات، شمارۀ 16776 مورّخ 2/5/1361چاپ شده است)
در صص 4-2، از بیانیۀ 17 صفحه ای مزبور چنین آمده است: «در مقدمه (آقای خسروشاهی) فرموده اند، «گویا بهاییان مدعی هستند كه 60 یا 70 نفر از آنها اعدام شده اند و از طرف دیگر مدعی هستند که در ایران 60 یا 70 هزار بهایی وجود دارد در این صورت پرسیدنی است پس چرا بقیه اعدام نشده اند (خیر) بهاییان مدعی عدم دخالت در سیاست در طول دوران سیاه حكومت پهلوی همراه با صهیونیسم بین الملل نزدیك ترین ارتباط ارگانیك را با رژیم شاه داشته اند و لحظه ای را از همكاری و مساعدت در جهت تثبیت اختناق و استبداد و سركوب مردم آزادی خواه ایران غفلت نكرده اند.» (پاسخ این اتهامات در بیانیه های مختلف صادره از طرف جامعهء بهائی داده شده است. از جمله رجوع شود به بیانیۀ «نمایندگی جامعۀ جهانی بهایی در سازمان ملل» مورّخ آگست 1983، شامل توضیحاتی دربارۀ بیانیۀ رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران، تحت عنوان «بهاییت، منشاء و نقش آن» آمده است. در این لینک: http://www.velvelehdarshahr89.info/content/view/178/).
«در این قسمت باید عرض شود تعداد اعدامی 60 یا 70 نفر، مربوط به مدّتها قبل بوده واكنون (سال 1362) از صد تجاوز نموده (و تا حال بیش از 200) و بقیۀ افراد جامعه كه بیش ازتعدادی است كه فرموده اید گر چه به ظاهر اعدام نشده اند ولی عملاً بر اساس آنچه توسط یكی از دست اندركاران حكومت گفته شده كه (با بهاییان باید مبارزۀ سیاسی كرد. سران را سركوب و بقیه را در تنگنا و مشقت قرار داد تا مجبور به ترك عقیده و ارشاد شوند) عمل گردیده همانگونه كه منظور نظر بوده و قبول بفرمایید كه تلخی اعدام به مراتب شیرین تر از زندگی در شرایطی است كه اكنون برای بهاییان در ایران عرضه می شود.
حضرت آیت الله، خانواده های مظلوم و اطفال معصوم اعدامیان را ضمن مصادرۀ اموال از هستی ساقط و از سكنی و اِعاشۀ زندگی محروم ساختن، هزاران نفر از خدمتگزاران صدیق و امینِ مملكت از استاد - پزشك - مهندس- تكنیسین- دبیر و كارمند و كارگر را به گناه بهایی بودن از كار بركنار و سلب معیشت از عائلۀ بی پناه آنان نمودن، حقوق بازنشستگی افراد سالخورده را قطع كردن، حقوق وظیفۀ پیرزنان و اطفال صغیر را پرداخت نكردن، استفاده از خدمات درمانی را برای بهاییان منع نمودن، دانشجویان را از ادامۀ تحصیل در آموزشگاه های عالی و دانشگاه ها محروم ساختن، دانش آموزان معصوم را به جرم عقیدۀ خانواده از مدرسه بیرون راندن، دختران را ربودن و به عقد بیگانگان در آوردن، هر روز به خانه ها هجوم بردن و اهل خانه را از كوچك و بزرگ حتی اطفال چهار ساله دستگیر و به زندان بردن، صدها نفر را در شرایط سخت مدت ها بدون تعیین تكلیف در زندان ها نگه داشتن، نسوان بهایی را قبل از اعدام به جرم اینكه معلم درس اخلاق بوده شلاق زدن، با مأموران مسلح به روستاها رفتن و بهاییان را با شكنجه و تهدید به قتل و به ضرب شلاق مجبور به امضاء تبری از عقیده نمودن و از سیاط قهر الهی نهراسیدن، خانۀ مورد احترام بهاییان را در شیراز تخریب و معبر عمومی قرار دادن، زنان مظلومۀ بهایی را به جای همسران غایبشان گروگان گرفتن و به زندان بردن، املاك و باغات بهاییان را به زور غصب نمودن و به دیگران فروختن، زندانیان بهایی را حتی مانع از انجام فریضۀ دعا و مناجات شدن، هزاران خانه را مصادره كردن و یا به عنف گرفتن و ساكنان آن را آواره ساختن، اموال بسیاری را به یغما بردن و خانواده ها را غارت زده از خانه شان بیرون نمودن، هزاران رقبه املاك موقوفۀ بهایی و گورستان ها را به ضبط در آوردن و از دفن اموات جلوگیری كردن و یا برای دفن آنان مطالبۀ پول گزاف نمودن، اجساد مرده را از قبر بیرون آوردن و به جای نامعلوم منتقل كردن، اماكن متبركه را تصرف و تخریب نمودن، شركت ها و موسسات تجاری و كارگاه ها و كارخانه های بهاییان را غصب و كارگران بهایی را بدون پرداخت حقوق مكتسبه اخراج نمودن، از ادامۀ كار آزاد جمعی از بهاییان جلوگیری كردن، به مراجع رفع اختلاف كارگری دستور عدم رسیدگی به شكایات كارگران بهایی دادن، جامعۀ موحد بهایی را كه پیرو دیانتی مستقل است و صاحب احكام الهی می باشد و وابسته به هیچ یك از ادیان نیست و پیروانش تنها متدیّنینی هستند كه شریعت اسلام را من جانب الله و مقدساتش را معزز و محترم می دانند، در مجلس شورای اسلامی در ردیف مفسدین و فِرَق ضالّه قرار دادن، هیئت های بازسازی بانك ها كارمندان شاغل و بازنشستۀ بهایی را اخذ و به زندان اوین فرستادن و در این میان مادران را به زندان منتقل و به كودكان شیرخوار آنها رحم نكردن و اسیران دربند و چشم بسته را تحت شكنجه های جسمی و روحی مجبور به ترك ایمان كردن، نام این ظلم را ارشاد اسلامی گذاردن، پزشكان بهایی را از خدمت در بیمارستان ها و درمانگاه ها محروم ساختن، و از معالجۀ بیماران مشمول خدمات درمانی منع نمودن، بهیاران و پرستاران را اخراج از خدمت نمودن، و به پزشكان بهایی اجازه طبابت ندادن، عده ای كثیر را ممنوع المعامله و ممنوع الخروج نمودن، زارعان و كشاورزان را از زراعت در ملك خود محروم كردن، از صدور اجازۀ كسب به بهاییان خوددداری ورزیدن، ارز تحصیلی دانشجویان بهایی در خارج را قطع كردن و بالاخره از خروج بهاییان به خارج از كشور جهت دیدار فرزندان با عائلۀ خود به خاطر عقیدۀ دینی ممانعت به عمل آوردن و گذرنامۀ آنها را ضبط و باطل نمودن و به هزاران هزار شكایت و دادخواهی بهاییان به تمام مراجع قضایی و امنیتی و انتظامی و غیره وقعی ننهادن و یا بر شدّت عمل افزودن، همه و همه از جمله مظالم مستندی است كه مقامات دولتی و حكومتی رسماً و عملاً بر این جمع بی گناه وارد ساخته و تضییق و مشقت را به جایی رسانده اند كه اعدام حكم محبت دارد. با این وصف قبول فرمایید همۀ بهاییان را اعدام فرموده اید منتهی هر كدام را به نحوی.»
ستم های مشابه و بعضاً جدیدتر نیز تا حال که آخر آبان ماه 1388 است ادامه داشته و دارد و اخیراً شدیدترین قطع نامه نیز در این خصوص از طرف سازمان ملل صادر شده است. لینک زیر:
http://news.persian-bahai.org/story/172
وقتی صحبت از اقلیت ها می شود چرا حرفی از اقلیت های جنسی زده نمی شود؟
-- بهراد ، Nov 22, 2009مسلما فشار و ستم بر این اقلیت بیش از هر اقلیت دیگری در ایران است و نیاز است که حقوق آن ها در قانون اساسی جدید کشور ما تضمین شود.