تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با پژمان سلیم، حقوق‌دان و پژوهش‌گر مسائل پناهندگان

تعابیر متفاوت دولت‌ها و دشواری‌های پناهندگان

سراج‌الدین میردامادی

قصه پر غصه پناهندگی و پناهندگان سر درازی دارد که بی‌شک با چند برنامه رادیویی نمی‌توان حتی به گوشه‌ای از آلام و رنج‌های این افراد پرداخت. در این گفتار حقوق بشر در ادامه برنامه قبل باز هم به این مسأله می‌پردازم. با پژمان سلیم، حقوق‌دان و پژوهش‌گر مسائل پناهندگان در شهر لاهه هلند در این مورد گفت‌وگو کرده‌ام. سپس داستان یک پناه‌جوی ایرانی را در ادامه آورده‌ام. ابتدا از آقای پژمان پرسیدم:

Download it Here!

بر اساس قوانین بین‌المللی چه تعریفی برای یک پناهنده در نظر گرفته شده و یک پناه‌جو باید دارای چه شرایطی باشد که بتواند به عنوان پناهنده شناخته شود؟

کلاً قوانین پناهندگی در سطح بین‌المللی در قالب کنوانسیون ١٩٥١ ژنو تدوین شده که در مورد پناهندگان تمامی این قوانین ذکر شده است. در ماده اول این کنوانسیون سه شرط اساسی برای شناخت یک پناهنده سیاسی ذکر شده است. شرط اول این است که این فرد پناه‌جو نباید در کشور خودش باشد به این معنا که اگر این شخص در کشور خودش باشد بر اساس این کنوانسیون پناهنده نیست.

شرط دوم این است که باید به علت مسائل نژادی ، ملی و یا عقاید سیاسی و مذهبی یا عضویت در یک گروه خاص سیاسی و اجتماعی تحت تعقیب قرار گرفته باشد و او به دلیل یک ترس موجه از تحت تعقیب بودن یا تحت ظلم و ستم قرار گرفتن به دلیل مسائل فوق‌الذکر متقاضی پناهندگی شده باشد. این ترس موجه شرط بسیار مهمی است .

شرط سوم این‌که مقامات کشور خودش حاضر نباشند از این فرد پناه‌جو محافظت بکنند و یا حداقل او را از این خطرات برحذر دارند. از این شروط مذکور در کنوانسیون ژنو ، برداشت‌های بسیار کلی‌ای می‌شود و اگر درست نگاه بکنیم می‌بینیم که در قوانین اروپایی و ملی هم جاهایی هست که برای این شروط ، شروط تکمیلی در نظر گرفته‌اند. خصوصاً امروزه در کشورهای اروپایی، قوانین اروپایی نقش بسیار مهمی را بازی می کنند.

ترس موجه مهم‌ترین شرطی است که پناه‌جو باید آ‌‌‌ن‌را حائز بشود و این ترس موجه امروز به شدت بستگی دارد به گزارش‌هایی که کشور میزبان از آن کشورهایی که مبدأ پناهندگی است تهیه می‌کند. به عنوان مثال در سال ٢٠٠٣ از واژه ترس موجه پناهندگی در کشور افغانستان پنج کشور اروپایی، پنج برداشت متفاوت داشته‌اند و آن چیزی که مهم است این است که آن ترس باید یک ترس واقعی باشد و برای مقامات کشور پذیرش‌کننده‌ی پناه‌جو آشکار شده باشد.

یعنی پناه‌جو باید بتواند با دلائل و مدارک موجه نشان بدهد که مقامات امنیتی و سیاسی آن کشور از فعالیت‌های سیاسی آن شخص آگاه شده‌اند و یا فرد پناه‌جو، مرام و مذهب خاصی دارد و تلاش کرده‌اند او را دستگیر کنند و او ناچار شده است از کشور خارج شود و این ترس باید واقعی و عینی باشد و نه صرفاً با یک حدس و گمان و به‌علاوه باید بتواند آ‌ن‌را ثابت کنند.


پژمان سلیم، حقوق‌دان

به‌طور مشخص چه دلایل و چه اسناد و مدارک مثبتی را باید یک پناه‌جو ارائه نموده تا کشورهای اروپایی آن‌ها را بپذیرند و این مدارک را به عنوان تأیید آن ترس موجه برداشت نمایند؟

در رابطه با اسناد در کشورهای اروپایی ، اولین مدرکی که بسیار مهم است مدارک شناسایی است؛ به‌ویژه بعد از حوادث یازده سپتامبر ٢٠٠١ خیلی برای کشورهای اروپایی مهم است که افرادی که می‌آیند بتوانند با اسناد و مدارک اصل هویت خودشان را ثابت کنند .

در مورد ترس باید داستان، یک داستان قانع کننده‌ای باشد که اداره پناهندگی از طریق آن داستان بتواند به این برسد که ترس موجه‌ای وجود دارد. در کنار این داستان قانع‌کننده، اسنادی مثل احضاریه یک دادگاه می‌تواند آن ترس را تأیید بکند یا این‌که مدارکی دال بر این که فرد پناه‌جو در دادگاه به مجازاتی محکوم شده است یا مدارک قابل اتکا و مستندی که با آن بتواند ثابت بکند فعالیت سیاسی نموده و یا در یک گروه خاص سیاسی و یا مذهبی عضویت داشته است و این مدارک نشان بدهد که اولاً این فعالیت‌های سیاسی انجام شده است و ثانیاً در پی این فعالیت‌های سیاسی ، پیگردی برای آن شخص آغاز شده بوده است.

در عین حال، لزوماً همه‌ی این‌ها ضرورتی ندارد و بحث پناهندگی امروزه یک موضوع خاصی شده و باید ادعاهای طرح شده با واقعیات امروز آن جامعه هم‌خوانی داشته باشد زیرا این کشورهای اروپایی گزارش‌های خودشان را از کشورهای مختلف دارند و باید داستان پناه‌جو با گزارشات این کشورها هماهنگی داشته باشد و برخلاف این گزارش‌ها اگر ادعایی را مطرح بکنند نمی پذیرند. البته حکم دادگاه و یا مقالات این افراد در نشریات و سایت‌ها، دال بر فعالیت سیاسی و یا تأییدیه سازمان سیاسی که در آن عضویت داشته‌اند نیز می‌تواند مفید واقع شود.

فراتر از این مباحث حقوقی، چه میزان این بررسی و اتخاذ تصمیم در خصوص درخواست پناهندگی بستگی دارد به سیاست‌های دیپلماتیک کشورهای اروپایی نسبت به کشوری که پناه‌جو از آن کشور فرار کرده است؟

متأسفانه خیلی وابسته به سیاست‌های دیپلماتیک این کشورها است. اگر نگاه بکنیم در طول تمام این سال‌ها می بینیم که به‌ویژه در خصوص مسائل حقوق بشر استانداردهای مختلفی است که این کشورهای اروپایی دارند.

روابط دیپلماتیک و روابط اقتصادی این کشورهای اروپایی بسیار در این زمینه‌ها مهم است. خیلی مواقع ما می‌بینیم که روابط اقتصادی به هنجارهای حقوق بشری ضربه می‌زند و کشورهای اروپایی طبیعتاً در این سال‌ها و به‌ویژه بعد از فروپاشی نظام کمونیستی و بلوک شرق که قوانین پناهندگی به‌خاطر مسائل سیاسی سخت‌تر شده است، ما می‌بینیم که با ظهور احزاب راست افراطی در اروپا از هلند و بلژیک گرفته تا فرانسه و بریتانیا، بزرگ‌ترین قربانی این مسأله پناهنده‌ها هستند.

از نظر سیاست خارجی هم ما می بینیم که بعد از انتخاب آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور در ایران، علی‌رغم این‌که هم‌چنان نقض حقوق بشر در ایران آشکار بود اما خیلی از کشورهای اروپایی قوانین و سیاست‌های پناهندگی خودشان در قبال ایران را سخت‌تر کردند و گفتند زیرا یک رئیس جمهور اصلاح‌‌طلب در ایران بر سرکار آمده است و در آن دوره روابط خوب میان ایران و دول اروپایی تأثیر مشخصی بر قوانین پناهندگی داشت و این در حالی بود که این کشورهای اروپایی نمی‌دانستند که ریاست جمهوری در ایران بر قسمت‌های قضائی و امنیتی هیچ‌گونه کنترلی ندارد و ما دیدیم که در آن دوره، روابط حسنه روی قوانین و سیاست‌های پناهندگی اروپایی تأثیر مستقیم گذاشت.

*****

ماجرای محمد کرمی پناه‌جوی ایرانی که در فرانسه از تقاضای پناهندگی‌اش ١٤ ماه می‌گذرد و در وضعیت بلاکلیفی بسر می‌برد، دل هر انسانی را به درد می‌آورد:

من در سال ٢٠٠٣ وارد کمپ آمریکایی‌ها در استان دیاله، منطقه‌ی خالص عراق شدم و در سال ٢٠٠٤ از طریق ویدئوکنفرانس مستقیماً با ژنو در تماس بودیم و به مدت ٣٠ ساعت از ژنو با من مصاحبه کردند و در ماه می ٢٠٠٥ برگه و کارت پناهندگی به من دادند که این برگه را آقای اکبر مشگین‌گل، مسؤول خاورمیانه کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو امضا کرده بود و من در سال ٢٠٠٦ که از کمپ سازمان ملل در عراق خارج شدم و به فرانسه آمدم و خودم را به دفتر کمیساریای پناهندگان در این‌جا معرفی کردم به من گفتند به ما ربطی ندارد و ما کاری نمی توانیم برای شما بکنیم مگر این‌که پناهندگی شما در این‌جا ثابت شود تا بتوانیم به شما کمک کنیم.

در این‌جا به سراغ کلیه سازمان‌های بین‌المللی از قبیل عفو بین‌الملل، سازمان پزشکان بدون مرز، پزشکان بین‌المللی و دیگر ارگان‌هایی که می‌توانستند در این رابطه کمک بکنند، رفته‌ام و کاری صورت ندادند. من ١٤ ماه است که خودم را در فرانسه معرفی کرده‌ام اما متأسفانه تا الان هیچ‌گونه جوابی به من نداده‌اند. حتی من گفته‌ام به من «ترک خاک» بدهید؛ من می‌خواهم بروم یک کشور دیگری. اما نه به من ترک خاک می‌دهند و نه پناهندگی.

الان نزدیک پنج ماه است پرونده‌ی من در اداره پناهندگی بررسی می‌شود اما اصلاً مرا نمی‌خواهند که مصاحبه‌ای بکنند. یعنی در یک حالت بلاتکلیفی که از بدترین شرایط است، مرا نگه داشته‌اند و هیچ‌گونه امکاناتی در اختیار من نمی‌گذارند؛ نه مسکن، نه حقوق، نه بیمه درمانی. هیچی ندارم و هرچه هم مراجعه می‌کنیم جوابی نمی‌دهند. در این شرایط دولت فرانسه ما را نگه داشته است و هیچ مرجعی هم جواب‌گوی ما نیست. من به همه مقامات و مراجع مسؤول مراجعه کرده‌ام اما هیچ‌کدام جواب نمی‌دهند.

در این‌جا خوب است که اشاره کنم به یکی از مشاوران حقوقی مربوطه که این‌جا به ایشان مراجعه کردم. او گفت به ما گفته‌اند که فقط به کسانی که کارت زرد و یا کارت آبی دارند، رسیدگی کنید و به کسانی که مثل شما کارت سفید دارند رسیدگی نکنید. این آخرین جوابی است که به من دادند. به همین دلیل بیش از یک سال است که ما را آواره این‌جا نگه داشته‌اند و نمی‌دانیم چه باید بکنیم در این رابطه.

شما به کارت سفید و کارت زرد اشاره کردید. تفاوت این کارت‌ها چیست و آیا طبقه‌بندی میان پناهندگان در این‌جا وجود دارد؟

در فرانسه وقتی کسی مراجعه می‌کند برای تقاضای پناهندگی، بعد از دو هفته اگر پناهندگی‌اش قبول بشود کارت زرد می‌دهند و بعد از دوماه کارت زرد به کارت آبی تبدیل می‌شود که این دیگر روال قانونی خودش را طی می‌کند و همه حقوق و مزایا تعلق می‌گیرد به این افراد.

یعنی به این فرد از زمانی که کارت زرد را می‌دهند، همه امکانات و مزایا را می‌دهند اما کسانی که دولت می‌خواهد جواب رد بدهد و یا می‌خواهد ایشان را بلاتکلیف نگه دارد، به آن‌ها برگه سفید می‌دهد و به دارنده این برگه سفید هیچ‌گونه مزایایی تعلق نمی‌گیرد و فرد را در خیابان رها می‌کنند به امان خدا و هیچ مرجعی پاسخ‌گوی این افراد نیست و فقط یک برگه سفید دارند که نشان می‌دهد این افراد خودشان را به دولت فرانسه معرفی کرده‌اند اما هیچ‌گونه مزایایی به این افراد تعلق نمی‌گیرد.

شما در طول این مدتی که در فرانسه هستید آیا اجازه کار هم دارید و چگونه معیشت خودتان را اداره می‌کنید، از نظر خورد و خوراک و هزینه مسکن و سایر نیازها؟

از آن‌جایی که ما کارت سفید داریم، اجازه کار به ما داده نمی‌شود و به همین خاطر ما بعضی وقت‌ها می‌توانیم کار سیاه انجام بدهیم و کار سیاه به این معنا است که حقوقی که برای یک کار فنی و تخصصی برای مثال ١٥٠ تا ٢٠٠ یورو در نظر گرفته می‌شود، من می‌روم آن کار را با ٣٠ یورو انجام می‌دهم و به همین شکل من دارم بالاجبار و با سختی معیشت‌ام را تأمین می‌کنم. این وضع زندگی ما است که تازه آن ‌هم باید هر ماه دنبال افراد مختلف بگردیم که بخواهند کاری را به ما تحویل بدهد تا ما برای او انجام بدهیم.


Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)