تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر آزاده کیان، جامعه‏شناس و استاد دانشگاه در پاریس

«روحانیون رفرمیست، تحت تأثیر مبارزات زنان هستند»

سید سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radiozamaneh.com

در دومین روز از کنفرانس «شیعه در دنیای امروز» خانم دکتر آزاده کیان، جامعه‏شناس و استاد دانشگاه در پاریس، به ایراد سخن پرداخت.

ایشان در گفت و گو با زمانه در خصوص محورهای سخنرانی‏اش گفت:

Download it Here!

صحبت من در مورد چالش‏های زنان، به خصوص زنان مذهبی، در ایران نسبت به قوانین و تفسیراتی است که از اسلام می‏شود. قوانینی که ارتباط واقعی با واقعیت‏های جامعه‏ی ایران ندارند و این‌که چگونه این زنان تلاش می‏کنند با بازتفسیر قرآن و سنت‏های اسلامی‏، تفاسیر جدیدی را به نفع زنان ارائه بدهند و چگونه در خلال این کار، روابط قدرت را هم به چالش می‏کشند.

شما نگاهی به روحانیون رفرمیست در حوزه‏ی علمیه داشتید و اسامی‏ای را نام بردید. فکر می‏کنید گام‏هایی که توسط این دسته از روحانیون رفرمیست در بررسی حقوق زنان در فقه برداشته شده، چه مقدار توانسته است در ارتقای حقوق زنان در جامعه‏ی ایران، موثر واقع شود؟

به طور مشخص، از آیت‏الله العظمی یوسف صانعی، حجت‏الاسلام مجتهد شبستری، حجت‏الاسلام سعیدزاده و برخی دیگر نام بردم و فکر می‏کنم تلاش‏هایی که این افراد در جهت رفرم یا بازخوانی فقه انجام داده‏اند، تا کنون نتایجی داشته است.

برای مثال، همین‏ که حداقل سن ازدواج برای دختران، از نه سال به سیزده سال رسیده، تا آن‏جایی که اطلاع دارم، به خاطر فتوایی بوده که آیت‏الله العظمی صانعی پس از تلاش‏های بسیار زنان، دادند و خود این باعث شد که سن ازدواج مقداری بالا برود که البته باز هنوز ده سال از سن واقعی ازدواج در ایران کم‏تر است، ولی باز تفاوتی بود.

یا این‌که در ابتدای انقلاب، زنان را از قضاوت منع کردند و پس از تلاش‏های زنان، آیت‏الله العظمی صانعی و برخی دیگر از آیات عظام اعلام کردند که در اسلام به‌هیچ‏وجه منع نشده که زن قاضی باشد و می‏بینیم که در سال‏های اخیر، زنان قاضی در دادگاه‏های مختلف بر سر کار برگشتند.

این مثال‏ها نشان می‏دهد که این فقها با تلاش‏هایی که در جهت بازخوانی فقه و امروزی کردن فقه شیعه می‏کنند، می‏توانند تأثیرات مهمی حتا بر تغییر قوانین در ایران داشته باشند. ولی صحبت من این بود که این آقایان خیلی هم تحت تأثیر مبارزات خود زنان قرار دارند.


دکتر آزاده کیان هنگام سخنرانی در کنفرانس شیعه در دنیای امروز / عکس: سراج‌الدین میردامادی

در مقایسه حقوق زنان در دنیای شیعی، در صحبت‏های آخر‏تان اشاره‏ای به لبنان و حزب‏الله لبنان داشتید. ممکن است مقایسه‏ای بین وضعیت زنان در کشورهای ایران، عراق و لبنان برای ما داشته باشید و این‌که کدام کشور جلوتر است و کدام کشور در این زمینه با مشکلات بیشتری مواجه است؟

بدون این‌که بخواهیم وارد جزییات بشویم، به نظر می‏رسد که فعلاً در ایران، قوانین موجود کم‏تر از حقوق زنان حمایت می‏کند. در حالی که در واقعیت، زنان ایران بسیار فعال‏تر و پرتلاش‏تر هستند و به لحاظ سطح سواد، حضورشان در جامعه و مشاغلی که دارند، خیلی بالاتر از شیعیان لبنان یا عراق قرار دارند.

البته وضع عراق به خاطر این‌که تازه دارد از شرایط جنگی خارج می‏شود، مقداری متفاوت است. به همین دلیل، باید ببینیم با چه جامعه‏ای مواجه هستیم و قوانین موجود، حتا اگر برگرفته از اسلام یا سنت‏‏های اسلامی باشند، آیا با جامعه انطباق دارند یا نه. اگر ندارند، باید تغییر کنند. وگرنه این قوانین مورد احترام افراد آن جامعه قرار نمی‏گیرند.

کما این‌که امروز در ایران بسیاری از خانم‏ها، چه خانم‏هایی که از آن‏ها نام بردم، چه خانم‏های عادی جامعه، عملاً به این قوانین احترام نمی‏گذارند. برای این‌که این قوانین با واقعیت‏های زندگی روزمره‏ی آن‏ها هم‏خوانی ندارد.

وقتی خانمی دارید که مهندس، پزشک یا استاد دانشگاه است، چطور می‏خواهید او را قانع کنید که ارزش جان او نصف ارزش جان یک مرد است؛ آن چیزی که قانون قصاص ما می‏گوید. طبیعی است که این زن چنین قانونی را نمی‏پذیرد.

چطور می‏خواهید به زنی که فعالیت‏های اقتصادی دارد، درآمد دارد و این درآمد را در خانواده‏اش خرج می‏کند، بگویید باید نصف مرد ارث ببرد مسلم است که ایشان قبول نمی‏کند. می‏گوید: «اگر مرد نان‏آور خانواده است، من هم هستم. چرا باید ارث من، نصف مرد باشد.»

اصولاً، بحث‏های فراتر از این در میان زنان ما جریان دارد. الان زنان ما در کادر دمکراسی بحث می‏کنند که پوشش زن بخشی از گفتمان دمکراتیک است. چرا باید زنان را مجبور کنیم که حتماً حجاب داشته باشند؟ اگر نمی‏خواهند حجاب بگذارند، چرا باید آنان را مجبور کنیم؟

در ایران، از طریق خانم‏ها بحث‏های بسیار مهمی را داریم که هنوز در بین حزب‏الله لبنان یا خواهران عراقی ما مطرح نشده است. البته، نباید فراموش کنیم که اصولاً سیستم سیاسی لبنان و یا حتا عراق با ایران بسیار متفاوت است.

چرا خود زنان، هیچ‏گاه به سطوح عالی کارشناسی فقه، فقاهت و یا اجتهاد نزدیک نشده‏اند؟ یا شاید موانعی بر سر حضور زنان در این بستر بوده و چون بیشتر مجتهدین و کارشناسان عالی فقه اسلامی ما مردها هستند، طبعاً حقوق مردان را تأمین می‏کنند؟

تحقیقاتی در حوزه‏های علمیه‏ی زنان انجام داده‏ام؛ خانم‏ها دوره‏های حوزوی را می‏بینند و همان درس‏هایی را می‏خوانند که آقایان می‏خوانند. اما چون به‌هیچ‏وجه از آن‏ها حمایت نمی‏شود، نمی‏توانند تا حد مرجعیت یا اجتهاد برسند.

در حالی که در ایران، قبلاً، مجتهده داشته‏ایم (خانم امین اصفهانی). اما از زمانی که ایشان در اوایل انقلاب فوت کرد، از آن به بعد دیگر نداریم. چرا که حمایت از این‌که زنانی که به حوزه‏ها می‏روند، بتوانند مجتهده بشوند، نداریم.

یعنی مشکل ما این نیست که زنان توانایی‏اش را نداشته‏ باشند یا نخواهند؛ مشکل ما این است که ظاهراً، نهادهای مذهبی جلوگیری می‏کنند که خانم‏ها بتوانند به اجتهاد دست‏یابی داشته باشند.

Share/Save/Bookmark

بخش اول
دکتر سروش‌: انقلاب اسلامی‌، انقلابی بی‌تئوری بود
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)